۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
به گفته نویسنده، گاه ممکن است خبر حذف شود، همچون آیه 5 سوره مائده: '''... و طعام الذين أوتوا الكتاب حلّ لكم و طعامكم حلّ لهم و المحصنات من المؤمنات...''' (و طعام کسانی که اهل کتابند برای شما حلال و طعام شما برای آنان حلال است و زنان پاکدامن از مسلمانان...) که تقدیر آن «... و المحصنات من المؤمنات حلّ لكم...» میباشد. گاه نیز ممکن است برخی از حروف جاره حذف شود و این حذف بیشتر در دو حرف «أن» و «أنّ» میباشد همچون آیه 44 سوره توبه: '''لا يستأذنك الذين يؤمنون باللّه و اليوم الآخر أن يجاهدوا بأموالهم و أنفسهم...''' (کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، در جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمیخواهند) که در اصل «...في أن يجاهدوا...» بوده است. گاه ممکن است در یک عبارت، فعلی که عامل است، حذف شده باشد همچون آیه 10 و 11 سوره طلاق: '''... قد أنزل اللّه إليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات اللّه...''' (خدا سوی شما تذکاری فرو فرستاده است، پیامبری که آیات خدا را بر شما تلاوت میکند) که در اصل «قد أنزل اللّه إليكم ذكرا و أرسل رسولا...» بوده است<ref>ر.ک: همان، ص445</ref>. | به گفته نویسنده، گاه ممکن است خبر حذف شود، همچون آیه 5 سوره مائده: '''... و طعام الذين أوتوا الكتاب حلّ لكم و طعامكم حلّ لهم و المحصنات من المؤمنات...''' (و طعام کسانی که اهل کتابند برای شما حلال و طعام شما برای آنان حلال است و زنان پاکدامن از مسلمانان...) که تقدیر آن «... و المحصنات من المؤمنات حلّ لكم...» میباشد. گاه نیز ممکن است برخی از حروف جاره حذف شود و این حذف بیشتر در دو حرف «أن» و «أنّ» میباشد همچون آیه 44 سوره توبه: '''لا يستأذنك الذين يؤمنون باللّه و اليوم الآخر أن يجاهدوا بأموالهم و أنفسهم...''' (کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، در جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمیخواهند) که در اصل «...في أن يجاهدوا...» بوده است. گاه ممکن است در یک عبارت، فعلی که عامل است، حذف شده باشد همچون آیه 10 و 11 سوره طلاق: '''... قد أنزل اللّه إليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات اللّه...''' (خدا سوی شما تذکاری فرو فرستاده است، پیامبری که آیات خدا را بر شما تلاوت میکند) که در اصل «قد أنزل اللّه إليكم ذكرا و أرسل رسولا...» بوده است<ref>ر.ک: همان، ص445</ref>. | ||
گاه ممکن است، ضمیر عائد به موصول حذف شود، همچون آیه 41 سوره فرقان '''... أ هذا الذي بعث اللّه رسولا''' (آیا این همان کسی است که خدا او را به رسالت فرستاده است) که تقدیر آن چنین است:«...أ هذا الذي بعثه اللّه رسولا»<ref>ر.ک: همان</ref> و نیز گاه ممکن است در یک عبارت جملهای حذف شود، همچون آیه 160 سوره اعراف: '''... أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا...''' (با عصایت بر آن تخته سنگ بزن، پس از آن دوازده چشمه جوشید) که تقدیر آیه، چنین است: «...أن اضرب بعصاك الحجر فضربه فانبجست...» <ref>ر.ک: همان، ص446</ref>. | گاه ممکن است، ضمیر عائد به موصول حذف شود، همچون آیه 41 سوره فرقان '''... أ هذا الذي بعث اللّه رسولا''' (آیا این همان کسی است که خدا او را به رسالت فرستاده است) که تقدیر آن چنین است:«...أ هذا الذي بعثه اللّه رسولا»<ref>ر.ک: همان</ref> و نیز گاه ممکن است در یک عبارت جملهای حذف شود، همچون آیه 160 سوره اعراف: '''... أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا...''' (با عصایت بر آن تخته سنگ بزن، پس از آن دوازده چشمه جوشید) که تقدیر آیه، چنین است: «...أن اضرب بعصاك الحجر فضربه فانبجست...»<ref>ر.ک: همان، ص446</ref>. | ||
مؤلف پس از بحث مستوفی در حذف و اقسام گوناگون آن که گاه از روی قرینه لفظی و زمانی از روی قرینه معنوی و در بعضی اوقات هم دلیل عقلی و شرعی برای تعیین محذوف وجود دارد، به بحث مجاز پرداخته و از اینکه مجاز فرع بر حقیقت است و باید میان معنای حقیقی و مجازی قرینهای هم باشد که قرینه نیز گاه قوی است و زمانی ضعیف و بعضی اوقات هم بینبین، سخن رانده و برای هریک مثال آورده است. به اعتقاد وی، مجاز فرع بر حقیقت است؛ زیرا حقیقت، استعمال لفظ است در آنچه که لفظ برای آن چیز وضع شده است و مجاز استعمال لفظ است در آنچه لفظ برای آن وضع نشده؛ یعنی استعمال لفظ در معنای ثانوی، البته با نسبت و علاقهای که میان دو مدلول حقیقی و مجازی وجود دارد و همیشه این نسبت و علاقه میان دو مدلول باید وجود داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | مؤلف پس از بحث مستوفی در حذف و اقسام گوناگون آن که گاه از روی قرینه لفظی و زمانی از روی قرینه معنوی و در بعضی اوقات هم دلیل عقلی و شرعی برای تعیین محذوف وجود دارد، به بحث مجاز پرداخته و از اینکه مجاز فرع بر حقیقت است و باید میان معنای حقیقی و مجازی قرینهای هم باشد که قرینه نیز گاه قوی است و زمانی ضعیف و بعضی اوقات هم بینبین، سخن رانده و برای هریک مثال آورده است. به اعتقاد وی، مجاز فرع بر حقیقت است؛ زیرا حقیقت، استعمال لفظ است در آنچه که لفظ برای آن چیز وضع شده است و مجاز استعمال لفظ است در آنچه لفظ برای آن وضع نشده؛ یعنی استعمال لفظ در معنای ثانوی، البته با نسبت و علاقهای که میان دو مدلول حقیقی و مجازی وجود دارد و همیشه این نسبت و علاقه میان دو مدلول باید وجود داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
نویسنده از نوعی مجاز بحث کرده که جالب توجه است. وی برخی از موضوعات محقق الوقوع را که در آینده رخ خواهد داد از باب تشبیه در تحقق و وقوع، به فعل ماضی تعبیر کرده است، همچون آیه 48 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب الأعراف رجالا يعرفونهم بسيماهم...''' (و اهل اعراف مردانی را که آنان را از سیمایشان میشناسند ندا میدهند) که شیخ طبرسی هم در تفسیر آیه مزبور، گفته است: ««و نادی» أي و سينادي «أصحاب الأعراف رجالا» من أصحاب النار «يعرفونهم بسيماهم» أي بصفاتهم». نویسنده آیه 44 این سوره: '''و نادی أصحاب الجنّة أصحاب النار...''' (و بهشتیان دوزخیان را آواز میدهند) و نیز آیه 50 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب النار أصحاب الجنّة أن أفيضوا علينا من الماء...''' (و دوزخیان بهشتیان را آواز میدهند که از آن آب بر ما فرو ریزید) را برای موضوعات محقق الوقوع که در آینده انجام خواهد شد و از آن به فعل ماضی تعبیر شده، مثال آورده و شیخ طبرسی هم در تفسیر خود، ذیل هردو کلمه «نادی» را به «سينادي» تفسیر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص447</ref>. | نویسنده از نوعی مجاز بحث کرده که جالب توجه است. وی برخی از موضوعات محقق الوقوع را که در آینده رخ خواهد داد از باب تشبیه در تحقق و وقوع، به فعل ماضی تعبیر کرده است، همچون آیه 48 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب الأعراف رجالا يعرفونهم بسيماهم...''' (و اهل اعراف مردانی را که آنان را از سیمایشان میشناسند ندا میدهند) که شیخ طبرسی هم در تفسیر آیه مزبور، گفته است: ««و نادی» أي و سينادي «أصحاب الأعراف رجالا» من أصحاب النار «يعرفونهم بسيماهم» أي بصفاتهم». نویسنده آیه 44 این سوره: '''و نادی أصحاب الجنّة أصحاب النار...''' (و بهشتیان دوزخیان را آواز میدهند) و نیز آیه 50 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب النار أصحاب الجنّة أن أفيضوا علينا من الماء...''' (و دوزخیان بهشتیان را آواز میدهند که از آن آب بر ما فرو ریزید) را برای موضوعات محقق الوقوع که در آینده انجام خواهد شد و از آن به فعل ماضی تعبیر شده، مثال آورده و شیخ طبرسی هم در تفسیر خود، ذیل هردو کلمه «نادی» را به «سينادي» تفسیر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص447</ref>. | ||
نویسنده فصل چهلوهشتم کتاب را به حذف مضافها اختصاص داده و در اینباره بهترتیب سور قرآنی، مضافهای محذوف را مورد بحث قرار داده است و مضاف محذوف را مشخص کرده است؛ بهعنوان مثال در «أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»، مضاف محذوف کلمه «وسواس» است که اصل آن چنین است: «أعوذ باللّه من وسواس الشيطان الرجيم»؛ به دلیل آیه 4 سوره ناس: '''من شرّ الوسواس الخنّاس''' (از شر وسوسهگر نهانی) <ref>ر.ک: همان، ص449</ref>. | نویسنده فصل چهلوهشتم کتاب را به حذف مضافها اختصاص داده و در اینباره بهترتیب سور قرآنی، مضافهای محذوف را مورد بحث قرار داده است و مضاف محذوف را مشخص کرده است؛ بهعنوان مثال در «أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»، مضاف محذوف کلمه «وسواس» است که اصل آن چنین است: «أعوذ باللّه من وسواس الشيطان الرجيم»؛ به دلیل آیه 4 سوره ناس: '''من شرّ الوسواس الخنّاس''' (از شر وسوسهگر نهانی)<ref>ر.ک: همان، ص449</ref>. | ||
وی آخرین فصل کتاب را به وجوه اعجاز قرآن اختصاص داده و معجزه بودن قرآن را از چند جهت دانسته است: | وی آخرین فصل کتاب را به وجوه اعجاز قرآن اختصاص داده و معجزه بودن قرآن را از چند جهت دانسته است: |
ویرایش