پرش به محتوا

مجاز القرآن (ابن عبدالسلام): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۰: خط ۵۰:
به گفته نویسنده، گاه‎ ممکن‎ است خبر حذف شود، همچون آیه 5 سوره مائده: '''... و طعام الذين أوتوا الكتاب‎ حلّ‎ لكم و طعامكم حلّ لهم و المحصنات‎ من‎ المؤمنات...''' (و طعام کسانی که اهل کتابند برای شما حلال و طعام شما برای آنان حلال است و زنان پاک‎دامن از مسلمانان...) که تقدیر آن «... و المحصنات من المؤمنات حلّ لكم...» می‎باشد. گاه نیز ممکن‎ است‎ برخی از حروف جاره‎ حذف شود و این حذف بیشتر در دو حرف «أن» و «أنّ» می‎باشد همچون آیه 44 سوره توبه: '''لا يستأذنك‎ الذين‎ يؤمنون باللّه و اليوم الآخر أن يجاهدوا‎ بأموالهم‎ و أنفسهم‎...''' (کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، در جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمی‎خواهند) که‎ در‎ اصل «...في أن يجاهدوا...» بوده است. گاه ممکن است در یک عبارت، فعلی که عامل است، حذف شده باشد همچون آیه 10 و 11 سوره طلاق: '''... قد أنزل اللّه إليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات‎ اللّه...''' (خدا سوی شما تذکاری فرو فرستاده است، پیامبری که آیات خدا را بر شما تلاوت می‎کند) که در اصل «قد أنزل اللّه إليكم ذكرا و أرسل رسولا...» بوده است<ref>ر.ک: همان، ص445</ref>.
به گفته نویسنده، گاه‎ ممکن‎ است خبر حذف شود، همچون آیه 5 سوره مائده: '''... و طعام الذين أوتوا الكتاب‎ حلّ‎ لكم و طعامكم حلّ لهم و المحصنات‎ من‎ المؤمنات...''' (و طعام کسانی که اهل کتابند برای شما حلال و طعام شما برای آنان حلال است و زنان پاک‎دامن از مسلمانان...) که تقدیر آن «... و المحصنات من المؤمنات حلّ لكم...» می‎باشد. گاه نیز ممکن‎ است‎ برخی از حروف جاره‎ حذف شود و این حذف بیشتر در دو حرف «أن» و «أنّ» می‎باشد همچون آیه 44 سوره توبه: '''لا يستأذنك‎ الذين‎ يؤمنون باللّه و اليوم الآخر أن يجاهدوا‎ بأموالهم‎ و أنفسهم‎...''' (کسانی که به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، در جهاد با مال و جانشان از تو اجازه نمی‎خواهند) که‎ در‎ اصل «...في أن يجاهدوا...» بوده است. گاه ممکن است در یک عبارت، فعلی که عامل است، حذف شده باشد همچون آیه 10 و 11 سوره طلاق: '''... قد أنزل اللّه إليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات‎ اللّه...''' (خدا سوی شما تذکاری فرو فرستاده است، پیامبری که آیات خدا را بر شما تلاوت می‎کند) که در اصل «قد أنزل اللّه إليكم ذكرا و أرسل رسولا...» بوده است<ref>ر.ک: همان، ص445</ref>.


گاه ممکن است، ضمیر‎ عائد‎ به موصول حذف شود، همچون آیه 41 سوره فرقان '''... أ هذا الذي بعث اللّه رسولا''' (آیا این همان کسی است که خدا او را به رسالت فرستاده است) که تقدیر آن چنین است:«...أ هذا الذي بعثه اللّه رسولا»<ref>ر.ک: همان</ref> و نیز گاه‎ ممکن‎ است در یک عبارت جمله‎ای‎ حذف‎ شود، همچون آیه 160 سوره اعراف: '''... أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا...''' (با عصایت بر آن تخته سنگ بزن، پس از آن دوازده چشمه جوشید) که تقدیر آیه، چنین است: «...أن اضرب بعصاك‎ الحجر‎ فضربه فانبجست...» <ref>ر.ک: همان، ص446</ref>.
گاه ممکن است، ضمیر‎ عائد‎ به موصول حذف شود، همچون آیه 41 سوره فرقان '''... أ هذا الذي بعث اللّه رسولا''' (آیا این همان کسی است که خدا او را به رسالت فرستاده است) که تقدیر آن چنین است:«...أ هذا الذي بعثه اللّه رسولا»<ref>ر.ک: همان</ref> و نیز گاه‎ ممکن‎ است در یک عبارت جمله‎ای‎ حذف‎ شود، همچون آیه 160 سوره اعراف: '''... أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا...''' (با عصایت بر آن تخته سنگ بزن، پس از آن دوازده چشمه جوشید) که تقدیر آیه، چنین است: «...أن اضرب بعصاك‎ الحجر‎ فضربه فانبجست...»<ref>ر.ک: همان، ص446</ref>.


مؤلف پس از بحث مستوفی در حذف و اقسام گوناگون آن که گاه از روی قرینه لفظی و زمانی از‎ روی قرینه معنوی و در بعضی اوقات هم دلیل عقلی و شرعی برای‎ تعیین‎ محذوف‎ وجود دارد، به بحث مجاز پرداخته و از اینکه مجاز فرع بر حقیقت است و باید میان معنای حقیقی و مجازی ‎‎قرینه‎ای‎ هم باشد که قرینه نیز گاه قوی است و زمانی ضعیف و بعضی اوقات هم‎ بین‎‎بین‎، سخن رانده و برای هریک مثال آورده است. به اعتقاد وی، مجاز‎ فرع بر حقیقت است؛ زیرا حقیقت، استعمال لفظ است در آنچه که لفظ برای‎ آن چیز وضع شده‎ است‎ و مجاز استعمال لفظ است در آنچه لفظ برای آن وضع نشده؛ یعنی استعمال لفظ در معنای ثانوی، البته با نسبت و علاقه‎ای که میان دو مدلول حقیقی و مجازی وجود دارد و همیشه این‎ نسبت و علاقه میان دو مدلول باید وجود داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
مؤلف پس از بحث مستوفی در حذف و اقسام گوناگون آن که گاه از روی قرینه لفظی و زمانی از‎ روی قرینه معنوی و در بعضی اوقات هم دلیل عقلی و شرعی برای‎ تعیین‎ محذوف‎ وجود دارد، به بحث مجاز پرداخته و از اینکه مجاز فرع بر حقیقت است و باید میان معنای حقیقی و مجازی ‎‎قرینه‎ای‎ هم باشد که قرینه نیز گاه قوی است و زمانی ضعیف و بعضی اوقات هم‎ بین‎‎بین‎، سخن رانده و برای هریک مثال آورده است. به اعتقاد وی، مجاز‎ فرع بر حقیقت است؛ زیرا حقیقت، استعمال لفظ است در آنچه که لفظ برای‎ آن چیز وضع شده‎ است‎ و مجاز استعمال لفظ است در آنچه لفظ برای آن وضع نشده؛ یعنی استعمال لفظ در معنای ثانوی، البته با نسبت و علاقه‎ای که میان دو مدلول حقیقی و مجازی وجود دارد و همیشه این‎ نسبت و علاقه میان دو مدلول باید وجود داشته باشد<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۵۶: خط ۵۶:
نویسنده از نوعی مجاز بحث کرده که جالب توجه است. وی برخی از موضوعات محقق الوقوع را که در آینده رخ‎ خواهد‎ داد از باب تشبیه در تحقق و وقوع، به فعل ماضی تعبیر کرده است، همچون آیه 48 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب الأعراف رجالا يعرفونهم بسيماهم...''' (و اهل اعراف مردانی را که آنان را از سیمایشان می‎شناسند ندا می‎دهند) که شیخ طبرسی هم‎ در‎ تفسیر آیه مزبور، گفته است: ««و نادی» أي و سينادي «أصحاب الأعراف رجالا» من أصحاب النار «يعرفونهم بسيماهم» أي بصفاتهم». نویسنده آیه 44 این سوره: '''و نادی أصحاب الجنّة أصحاب‎ النار‎...''' (و بهشتیان دوزخیان را آواز می‎دهند) و نیز‎ آیه 50 سوره اعراف: '''و نادی‎ أصحاب النار أصحاب الجنّة أن أفيضوا علينا من الماء...''' (و دوزخیان بهشتیان را آواز می‎دهند که از آن آب بر ما فرو ریزید) را برای موضوعات محقق الوقوع که در آینده‎ انجام‎ خواهد‎ شد و از آن به فعل ماضی تعبیر شده،‎ مثال‎ آورده و شیخ طبرسی هم در تفسیر خود، ذیل هردو کلمه «نادی» را به «سينادي» تفسیر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص447</ref>.
نویسنده از نوعی مجاز بحث کرده که جالب توجه است. وی برخی از موضوعات محقق الوقوع را که در آینده رخ‎ خواهد‎ داد از باب تشبیه در تحقق و وقوع، به فعل ماضی تعبیر کرده است، همچون آیه 48 سوره اعراف: '''و نادی أصحاب الأعراف رجالا يعرفونهم بسيماهم...''' (و اهل اعراف مردانی را که آنان را از سیمایشان می‎شناسند ندا می‎دهند) که شیخ طبرسی هم‎ در‎ تفسیر آیه مزبور، گفته است: ««و نادی» أي و سينادي «أصحاب الأعراف رجالا» من أصحاب النار «يعرفونهم بسيماهم» أي بصفاتهم». نویسنده آیه 44 این سوره: '''و نادی أصحاب الجنّة أصحاب‎ النار‎...''' (و بهشتیان دوزخیان را آواز می‎دهند) و نیز‎ آیه 50 سوره اعراف: '''و نادی‎ أصحاب النار أصحاب الجنّة أن أفيضوا علينا من الماء...''' (و دوزخیان بهشتیان را آواز می‎دهند که از آن آب بر ما فرو ریزید) را برای موضوعات محقق الوقوع که در آینده‎ انجام‎ خواهد‎ شد و از آن به فعل ماضی تعبیر شده،‎ مثال‎ آورده و شیخ طبرسی هم در تفسیر خود، ذیل هردو کلمه «نادی» را به «سينادي» تفسیر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص447</ref>.


نویسنده فصل چهل‎وهشتم کتاب‎ را‎ به‎ حذف‎ مضاف‎ها‎ اختصاص‎ داده و در این‎باره به‎ترتیب سور قرآنی، مضاف‎های محذوف را مورد بحث قرار داده است و مضاف محذوف را مشخص کرده است؛ به‎عنوان مثال در «أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»، مضاف محذوف کلمه «وسواس» است که اصل آن چنین است‎: «أعوذ‎ باللّه من وسواس الشيطان الرجيم»؛ به دلیل آیه 4 سوره ناس: '''من شرّ الوسواس الخنّاس''' (از شر وسوسه‎گر نهانی) <ref>ر.ک: همان، ص449</ref>.
نویسنده فصل چهل‎وهشتم کتاب‎ را‎ به‎ حذف‎ مضاف‎ها‎ اختصاص‎ داده و در این‎باره به‎ترتیب سور قرآنی، مضاف‎های محذوف را مورد بحث قرار داده است و مضاف محذوف را مشخص کرده است؛ به‎عنوان مثال در «أعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»، مضاف محذوف کلمه «وسواس» است که اصل آن چنین است‎: «أعوذ‎ باللّه من وسواس الشيطان الرجيم»؛ به دلیل آیه 4 سوره ناس: '''من شرّ الوسواس الخنّاس''' (از شر وسوسه‎گر نهانی)<ref>ر.ک: همان، ص449</ref>.


وی آخرین‎ فصل کتاب را به وجوه اعجاز‎ قرآن‎ اختصاص‎ داده و معجزه بودن قرآن را از چند‎ جهت‎ دانسته است:
وی آخرین‎ فصل کتاب را به وجوه اعجاز‎ قرآن‎ اختصاص‎ داده و معجزه بودن قرآن را از چند‎ جهت‎ دانسته است:
۶۱٬۱۸۹

ویرایش