امام رضا علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '‌ ' به ' '
جز (Yqorbani@noornet.net صفحهٔ علي بن موسي (ع)، امام هشتم را به امام رضا(ع) که تغییرمسیر بود منتقل کرد)
جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
خط ۳۰: خط ۳۰:
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |[[صحيفة الإمام الرضا‌ عليه‌السلام]]
| data-type="authorWritings" |[[صحيفة الإمام الرضا عليه‌السلام]]


[[طب الرضا، طب و بهداشت از امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام]]
[[طب الرضا، طب و بهداشت از امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام]]
خط ۶۱: خط ۶۱:
بنى عباس با حكومت آل على مخالف بودند ولى چون مأمون كه خود از بنى عباس بود حضرت رضا عليه‌السلام را به ولايت‌عهدى برگزيد، همه از مخالف و موافق به او راضى شدند و مصداق «رضا من آل محمد» در حق آن حضرت صادق آمد و به آن لقب موسوم و مشهور شد.
بنى عباس با حكومت آل على مخالف بودند ولى چون مأمون كه خود از بنى عباس بود حضرت رضا عليه‌السلام را به ولايت‌عهدى برگزيد، همه از مخالف و موافق به او راضى شدند و مصداق «رضا من آل محمد» در حق آن حضرت صادق آمد و به آن لقب موسوم و مشهور شد.


در كتب معتبر، از جمله در [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]]، نصوص و دلايل امامت آن حضرت مذكور است و در همين كتاب (23/1 به بعد) وصيت نامۀ مفصلى از حضرت امام موسى كاظم‌ عليه‌السلام مندرج است.
در كتب معتبر، از جمله در [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]]، نصوص و دلايل امامت آن حضرت مذكور است و در همين كتاب (23/1 به بعد) وصيت نامۀ مفصلى از حضرت امام موسى كاظم عليه‌السلام مندرج است.


==ولايت عهد==
==ولايت عهد==
پس از آن كه محمد امين در بغداد كشته شد و خلافت در خراسان بر مأمون مسلم گرديد، مأمون تصميم گرفت تا خلافت را پس از خود به كسى كه غير از خاندان بنى عباس باشد بسپارد و پس از تحقيق و بررسى در احوال علويان كسى را شايسته‌تر و برازنده‌تر از على بن موسى بن جعفر عليهم‌السلام نديد و از اين رو كس فرستاد و او را از مدينه به خراسان فرا خواند.
پس از آن كه محمد امين در بغداد كشته شد و خلافت در خراسان بر مأمون مسلم گرديد، مأمون تصميم گرفت تا خلافت را پس از خود به كسى كه غير از خاندان بنى عباس باشد بسپارد و پس از تحقيق و بررسى در احوال علويان كسى را شايسته‌تر و برازنده‌تر از على بن موسى بن جعفر عليهم‌السلام نديد و از اين رو كس فرستاد و او را از مدينه به خراسان فرا خواند.


دربارۀ علت اين تصميم مطالبى گفته شده است و از جمله بنابر خبرى در [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] از قول مأمون نقل شده است كه گويا هنگامى كه امين خود را در بغداد خليفه خواند و بسيارى از نقاط شرق عالم اسلام بر مأمون عاصى شدند، مأمون عهد و نذر كرد كه اگر بر مشكلات فائق آيد خلافت را در محلى قرار دهد كه خداوند قرار داده است و چون بر برادرش غالب آمد و به خلافت رسيد‌ ‎كسى را سزاوارتر از على بن موسى عليهما‌السلام نديد و او را از مدينه بخواست و ولايت‌عهدى خود را به او تفويض كرد.
دربارۀ علت اين تصميم مطالبى گفته شده است و از جمله بنابر خبرى در [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] از قول مأمون نقل شده است كه گويا هنگامى كه امين خود را در بغداد خليفه خواند و بسيارى از نقاط شرق عالم اسلام بر مأمون عاصى شدند، مأمون عهد و نذر كرد كه اگر بر مشكلات فائق آيد خلافت را در محلى قرار دهد كه خداوند قرار داده است و چون بر برادرش غالب آمد و به خلافت رسيد ‎كسى را سزاوارتر از على بن موسى عليهما‌السلام نديد و او را از مدينه بخواست و ولايت‌عهدى خود را به او تفويض كرد.


اين مطلب درست به نظر نمى‌رسد، زيرا مستلزم آن است كه مأمون شيعه باشد و امامان را تا حضرت رضا قبول داشته باشد و گرنه «قرار دادن خلافت در محلى كه خداوند قرار داده است» معنى ندارد.
اين مطلب درست به نظر نمى‌رسد، زيرا مستلزم آن است كه مأمون شيعه باشد و امامان را تا حضرت رضا قبول داشته باشد و گرنه «قرار دادن خلافت در محلى كه خداوند قرار داده است» معنى ندارد.
خط ۷۶: خط ۷۶:
به احتمال قوى دلايل فضل و مأمون در انتصاب حضرت رضا عليه‌السلام به ولايت‌عهدى، سياسى بوده است، زيرا پس از قتل امين اوضاع عراق و شام سخت آشفته بود و در ميان بنى عباس فرد برجسته‌اى كه مورد قبول و رضايت همگان باشد وجود نداشت و مأمون با همۀ لياقت و شخصيت سياسى در عراق ناشناخته بود.
به احتمال قوى دلايل فضل و مأمون در انتصاب حضرت رضا عليه‌السلام به ولايت‌عهدى، سياسى بوده است، زيرا پس از قتل امين اوضاع عراق و شام سخت آشفته بود و در ميان بنى عباس فرد برجسته‌اى كه مورد قبول و رضايت همگان باشد وجود نداشت و مأمون با همۀ لياقت و شخصيت سياسى در عراق ناشناخته بود.


در يمن و كوفه و بصره و بغداد و ایران عامۀ مردم از زمان منصور به بعد آن انتظارى را كه از خلافت بنى عباس داشتند برآورده نديدند، زيرا مردم تشنۀ عدل و داد و اسلام واقعى بودند. از اين رو چشم‌ها و دل‌ها نگران و منتظر خاندان امام علی‌ عليه‌السلام بودند و اميدها و آرزوهاى خود را به افراد برجسته و متقى اين خاندان بسته بودند.
در يمن و كوفه و بصره و بغداد و ایران عامۀ مردم از زمان منصور به بعد آن انتظارى را كه از خلافت بنى عباس داشتند برآورده نديدند، زيرا مردم تشنۀ عدل و داد و اسلام واقعى بودند. از اين رو چشم‌ها و دل‌ها نگران و منتظر خاندان امام علی عليه‌السلام بودند و اميدها و آرزوهاى خود را به افراد برجسته و متقى اين خاندان بسته بودند.


فضل و مأمون با شم سياسى خود از مشاهدۀ اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در كوفه و علوى ديگر در يمن) به اين نكته پى برده بودند و مى‌خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان على به ولايت‌عهدى رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايه‌هاى خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200ق بنا به گفتۀ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] رجاء بن ابى الضحاك و فرناس خادم (در بعضى روايات شيعه ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا على بن موسى بن جعفر عليهم‌السلام و محمد بن جعفر عم حضرت رضا عليه‌السلام را به خراسان ببرند.
فضل و مأمون با شم سياسى خود از مشاهدۀ اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در كوفه و علوى ديگر در يمن) به اين نكته پى برده بودند و مى‌خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان على به ولايت‌عهدى رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايه‌هاى خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200ق بنا به گفتۀ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] رجاء بن ابى الضحاك و فرناس خادم (در بعضى روايات شيعه ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا على بن موسى بن جعفر عليهم‌السلام و محمد بن جعفر عم حضرت رضا عليه‌السلام را به خراسان ببرند.
خط ۸۲: خط ۸۲:
رجاء بن ابى الضحاك، خويش نزدیک فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد كه فضل بن سهل در كار ولايت‌عهدى حضرت رضا عليه‌السلام دخالت داشته است.
رجاء بن ابى الضحاك، خويش نزدیک فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد كه فضل بن سهل در كار ولايت‌عهدى حضرت رضا عليه‌السلام دخالت داشته است.


در روايات شيعه آمده است كه مأمون به حضرت رضا نوشت تا از راه بصره و اهواز و فارس به خراسان برود نه از راه كوفه و قم و دليل اين امر را كثرت شیعیان در كوفه و قم ذكر كرده‌اند، زيرا مأمون مى‌ترسيد‌ ‎كه شیعیان كوفه و قم به دور آن حضرت جمع شوند.
در روايات شيعه آمده است كه مأمون به حضرت رضا نوشت تا از راه بصره و اهواز و فارس به خراسان برود نه از راه كوفه و قم و دليل اين امر را كثرت شیعیان در كوفه و قم ذكر كرده‌اند، زيرا مأمون مى‌ترسيد ‎كه شیعیان كوفه و قم به دور آن حضرت جمع شوند.


اين مؤيد آن است كه عامل فرا خواندن حضرت رضا به خراسان عاملى سياسى بوده است و مأمون مى‌ترسيده است كه كثرت شیعیان در كوفه يا قم سبب شود كه آن حضرت را به خلافت بردارند و رشتۀ كار بكلى از دست مأمون خارج گردد.
اين مؤيد آن است كه عامل فرا خواندن حضرت رضا به خراسان عاملى سياسى بوده است و مأمون مى‌ترسيده است كه كثرت شیعیان در كوفه يا قم سبب شود كه آن حضرت را به خلافت بردارند و رشتۀ كار بكلى از دست مأمون خارج گردد.
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
حضرت امام رضا عليه‌السلام به موجب آنچه مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] آورده است در پشت اين عهدنامه قبول خود را اعلام فرموده است اما بقاى خود را پس از مأمون و وصول خود را به مقام خلافت با ترديد و شك تلقى كرده است.
حضرت امام رضا عليه‌السلام به موجب آنچه مؤلف [[كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط. الحديثة)|كشف الغمة]] آورده است در پشت اين عهدنامه قبول خود را اعلام فرموده است اما بقاى خود را پس از مأمون و وصول خود را به مقام خلافت با ترديد و شك تلقى كرده است.


البته آن حضرت هم به نور امامت و هم با روشن بينى خاصى كه از اوضاع و احوال سياسى زمان خود داشت مى‌دانست كه اين كار به آخر نخواهد رسيد‌ ‎و بنى عباس و مخالفان خاندان امام علی‌ عليه‌السلام به هر طريقى كه باشد با آن مخالفت خواهند كرد.
البته آن حضرت هم به نور امامت و هم با روشن بينى خاصى كه از اوضاع و احوال سياسى زمان خود داشت مى‌دانست كه اين كار به آخر نخواهد رسيد ‎و بنى عباس و مخالفان خاندان امام علی عليه‌السلام به هر طريقى كه باشد با آن مخالفت خواهند كرد.


اما آنچه شخص را به تأمل وا مى‌دارد اين است كه در آن جا گويا حضرت رضا مرقوم فرموده بود: «الجامعة و الجفر يدلان على ضد ذلك و ما أدري ما يفعل بي و لا بكم» يعنى: جامعه و جفر بر خلاف اين دلالت دارند (يعنى دلالت دارند بر اين كه اين امر خلافت به من نخواهد رسيد) و من نمى‌دانم بر سر من و شما چه خواهد آمد يا با من و با شما چه خواهند كرد.
اما آنچه شخص را به تأمل وا مى‌دارد اين است كه در آن جا گويا حضرت رضا مرقوم فرموده بود: «الجامعة و الجفر يدلان على ضد ذلك و ما أدري ما يفعل بي و لا بكم» يعنى: جامعه و جفر بر خلاف اين دلالت دارند (يعنى دلالت دارند بر اين كه اين امر خلافت به من نخواهد رسيد) و من نمى‌دانم بر سر من و شما چه خواهد آمد يا با من و با شما چه خواهند كرد.


دربارۀ جفر و جامعه و ماهيت آن نمى‌توان سخنى گفت و شكى هم نيست كه امام‌ عليه‌السلام با ارشاد و هدايت الهى از غيب و آينده مى‌تواند آگاه باشد. اما اين كه حضرت در سندى رسمى و پشت فرمان مأمون از جفر و جامعه سخن بگويد محل ترديد است زيرا مأمون و اطرافيان او به جفر و جامعه‌اى كه مخصوص امامان شيعه باشد كه به وسيلۀ آن از سر غيب آگاه گردند اعتقادى نداشتند و بعيد است كه حضرت امام رضا عليه‌السلام در پشت عهدنامۀ مأمون چنين چيزى مرقوم بفرمايند.
دربارۀ جفر و جامعه و ماهيت آن نمى‌توان سخنى گفت و شكى هم نيست كه امام عليه‌السلام با ارشاد و هدايت الهى از غيب و آينده مى‌تواند آگاه باشد. اما اين كه حضرت در سندى رسمى و پشت فرمان مأمون از جفر و جامعه سخن بگويد محل ترديد است زيرا مأمون و اطرافيان او به جفر و جامعه‌اى كه مخصوص امامان شيعه باشد كه به وسيلۀ آن از سر غيب آگاه گردند اعتقادى نداشتند و بعيد است كه حضرت امام رضا عليه‌السلام در پشت عهدنامۀ مأمون چنين چيزى مرقوم بفرمايند.


تاريخ عهدنامۀ مذكور روز دوشنبه 7 رمضان سال 201 ق است و چنان كه گفتيم [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] روز انتخاب حضرت را به ولايت‌عهدى سه شنبه 2 رمضان سال مذكور مى‌داند و اگر سه شنبه 2 رمضان باشد روز هفتم ماه رمضان يك شنبه مى‌شود نه دوشنبه. اما اختلاف يك روز را مى‌توان به اختلاف در رؤيت هلال منسوب داشت.
تاريخ عهدنامۀ مذكور روز دوشنبه 7 رمضان سال 201 ق است و چنان كه گفتيم [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] روز انتخاب حضرت را به ولايت‌عهدى سه شنبه 2 رمضان سال مذكور مى‌داند و اگر سه شنبه 2 رمضان باشد روز هفتم ماه رمضان يك شنبه مى‌شود نه دوشنبه. اما اختلاف يك روز را مى‌توان به اختلاف در رؤيت هلال منسوب داشت.
خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:


==نماز عيد==
==نماز عيد==
امام‌ عليه‌السلام براى خنثى كردن توطئه‌هاى مأمون و اطرافيان او مراقبتى هوشيارانه داشت. يكى از توطئه‌هايى كه امام آن را به شكست كشانيد موضوع نماز عيد فطر رمضان سال 202 ق بود كه مأمون براى تظاهر به مردم و اين كه امام كاملا در اختيار و آلت دست و طرفدار خلافت اوست از وى خواست كه نماز عيد را ايشان با مردم بگزارند.
امام عليه‌السلام براى خنثى كردن توطئه‌هاى مأمون و اطرافيان او مراقبتى هوشيارانه داشت. يكى از توطئه‌هايى كه امام آن را به شكست كشانيد موضوع نماز عيد فطر رمضان سال 202 ق بود كه مأمون براى تظاهر به مردم و اين كه امام كاملا در اختيار و آلت دست و طرفدار خلافت اوست از وى خواست كه نماز عيد را ايشان با مردم بگزارند.


امام امتناع فرمود ولى بر اثر اصرار مأمون فرمود «به همان گونه كه پيغمبر اسلام نماز عيد را برگزار مى‌كرد اجرا خواهد كرد». مأمون ناچار شد اين شرط را بپذيرد و فرماندهان سپاه و قضات و علما و دانشمندان به دستور مأمون به در منزل امام رفته و منتظر خروج ايشان براى حركت به محل نماز ايستادند.
امام امتناع فرمود ولى بر اثر اصرار مأمون فرمود «به همان گونه كه پيغمبر اسلام نماز عيد را برگزار مى‌كرد اجرا خواهد كرد». مأمون ناچار شد اين شرط را بپذيرد و فرماندهان سپاه و قضات و علما و دانشمندان به دستور مأمون به در منزل امام رفته و منتظر خروج ايشان براى حركت به محل نماز ايستادند.
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
امام به سوى مصلا حركت آغاز كرد ولى هر ده قدمى كه به پيش مى‌رفت مى‌ايستاد و چهار تكبير مى‌گفت. تمام كوچه‌ها و خيابان‌هاى شهر مرو از جمعيت مملو گرديد، همه با اشتياق گرد آمدند و ناظر حركت پيامبرگونۀ امام بودند.
امام به سوى مصلا حركت آغاز كرد ولى هر ده قدمى كه به پيش مى‌رفت مى‌ايستاد و چهار تكبير مى‌گفت. تمام كوچه‌ها و خيابان‌هاى شهر مرو از جمعيت مملو گرديد، همه با اشتياق گرد آمدند و ناظر حركت پيامبرگونۀ امام بودند.


گزارش اين صحنه‌هاى مهيج به گوش مأمون مى‌رسيد‌ ‎تا آنجا كه بر اثر القاى اطرافيان تاب ادامۀ برنامه را نياورده دستور داد كه امام از ميان راه برگردد و امام نيز چنين كرد و مردم آشفته خاطر و خشم‌ناك پراكنده شدند و صفوف نماز ديگر به نظم نپيوست و توطئۀ مأمون با شكست مواجه گرديد.
گزارش اين صحنه‌هاى مهيج به گوش مأمون مى‌رسيد ‎تا آنجا كه بر اثر القاى اطرافيان تاب ادامۀ برنامه را نياورده دستور داد كه امام از ميان راه برگردد و امام نيز چنين كرد و مردم آشفته خاطر و خشم‌ناك پراكنده شدند و صفوف نماز ديگر به نظم نپيوست و توطئۀ مأمون با شكست مواجه گرديد.


==شهادت==
==شهادت==
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] از ابوعلى حسین بن احمد سلامى مؤلف اخبار خراسان (كه فعلا در دست نيست) نقل مى‌كند كه ولايت‌عهدى حضرت رضا به اشاره و توصيۀ فضل بن سهل بوده است و چون اين خبر به بغداد رسيد‌ ‎خاندان بنى عباس را خوش نيامد و مأمون را خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى كه موسيقى‌دان و عود نواز بود بيعت كردند و چون مأمون اين خبر را شنيد دريافت كه فضل بن سهل رأى ناصوابى در پيش او گذاشته است.
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] در [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)|عيون اخبار الرضا]] از ابوعلى حسین بن احمد سلامى مؤلف اخبار خراسان (كه فعلا در دست نيست) نقل مى‌كند كه ولايت‌عهدى حضرت رضا به اشاره و توصيۀ فضل بن سهل بوده است و چون اين خبر به بغداد رسيد ‎خاندان بنى عباس را خوش نيامد و مأمون را خلع كردند و با ابراهيم بن المهدى كه موسيقى‌دان و عود نواز بود بيعت كردند و چون مأمون اين خبر را شنيد دريافت كه فضل بن سهل رأى ناصوابى در پيش او گذاشته است.


پس، از مرو بيرون آمد و راهى بغداد شد و چون به سرخس رسيد‌ ‎فضل ناگهان در حمام كشته شد و قاتل او غالب، دايى مأمون بود. بعد مأمون حضرت را در حال بيمارى كه بر او عارض شده بود مسموم ساخت و آن حضرت در اثر آن سم وفات يافت و در «سناباد» توس در كنار قبر هارون مدفون گرديد. اين واقعه در صفر سال 203 ق اتفاق افتاد.
پس، از مرو بيرون آمد و راهى بغداد شد و چون به سرخس رسيد ‎فضل ناگهان در حمام كشته شد و قاتل او غالب، دايى مأمون بود. بعد مأمون حضرت را در حال بيمارى كه بر او عارض شده بود مسموم ساخت و آن حضرت در اثر آن سم وفات يافت و در «سناباد» توس در كنار قبر هارون مدفون گرديد. اين واقعه در صفر سال 203 ق اتفاق افتاد.


[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] پس از نقل اين خبر از كتاب اخبار خراسان، آن را نادرست مى‌داند و مى‌گويد (چنان كه قبلا ذكر شد) مأمون خود، آن حضرت را وليعهد كرد و فضل بن سهل چون از پروردگان آل برمك بود با حضرت رضا عليه‌السلام دشمن بود.
[[ابن‌بابویه، محمد بن علی|صدوق]] پس از نقل اين خبر از كتاب اخبار خراسان، آن را نادرست مى‌داند و مى‌گويد (چنان كه قبلا ذكر شد) مأمون خود، آن حضرت را وليعهد كرد و فضل بن سهل چون از پروردگان آل برمك بود با حضرت رضا عليه‌السلام دشمن بود.
خط ۱۸۶: خط ۱۸۶:




[[صحيفة الإمام الرضا‌ عليه‌السلام]]
[[صحيفة الإمام الرضا عليه‌السلام]]


[[صحيفة الرضا(ع)]]  
[[صحيفة الرضا(ع)]]  
۶۱٬۱۸۹

ویرایش