۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - '' به '') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
اولین رساله «بيان إعجاز القرآن» یا «رسالة في إعجاز القرآن» خطابی، کمحجمترین کتاب اوست. به نظر میرسد در نگارش آن نگاه منتقدانهای به دیدگاههای معتزله درباره اعجاز قرآن داشته و در مقدمه کوتاه کتاب به این مطلب اشاره کرده است.<ref>ر.ک: باقری، حمید، ص620</ref>. | اولین رساله «بيان إعجاز القرآن» یا «رسالة في إعجاز القرآن» خطابی، کمحجمترین کتاب اوست. به نظر میرسد در نگارش آن نگاه منتقدانهای به دیدگاههای معتزله درباره اعجاز قرآن داشته و در مقدمه کوتاه کتاب به این مطلب اشاره کرده است.<ref>ر.ک: باقری، حمید، ص620</ref>. | ||
وی کتاب إعجاز القرآن را چنین آغاز میکند: «انسانها در قدیم و جدید در اینباره زیاد سخن گفته و به | وی کتاب إعجاز القرآن را چنین آغاز میکند: «انسانها در قدیم و جدید در اینباره زیاد سخن گفته و به راههای مختلفی رفتهاند، اما آنها را زیبا نیافتیم و این بهخاطر نشناختن وجه اعجاز قرآن و نشناختن امر از جهت وقوف نداشتن بر کیفیت آن است». سپس سخنانی را که قبل از وی در اینباره گفتهاند مطرح و آن را با این نظر صاحبنظران آغاز میکند که پیامبر(ص) با همه عرب بر آوردن سورهای مانند قرآن تحدّی کرد، اما از آن عاجز شدند و درماندند<ref>ر.ک: صقر، احمد، ص42؛ متن کتاب، ص21</ref>. | ||
وی در بخشی از مباحث چنین مینویسد: بشر نمیتواند مانند قرآن را بیاورد؛ زیرا علم بشر به همه اسماء زبان عربی و اوضاع آنها که ظروف معانی است و معانی آنها احاطه ندارد. فهم بشر همه معانی اشیا را که بر این الفاظ حمل میشود درنمییابد و معرفت او | وی در بخشی از مباحث چنین مینویسد: بشر نمیتواند مانند قرآن را بیاورد؛ زیرا علم بشر به همه اسماء زبان عربی و اوضاع آنها که ظروف معانی است و معانی آنها احاطه ندارد. فهم بشر همه معانی اشیا را که بر این الفاظ حمل میشود درنمییابد و معرفت او آنقدر نیست که همه وجوه نظامهایی را که موجب ائتلاف و ارتباط الفاظ باهم میشود، درک کند؛ لذا نمیتواند سخن افضل را با استفاده از نیکوترین وجه آن انتخاب کند تا در نتیجه سخنی مانند آن بیاورد. معلوم است که آوردن همانند چنین اموری و جمع بین این امور پراکنده در نظم و نسقی مشخص، امری است که قوای بشر از آن عاجز است و قدرت او بدان نمیرسد<ref>ر.ک: همان، ص43؛ همان، ص27-26</ref>. | ||
همچنین میگوید: «در اعجاز قرآن وجه دیگری هم هست که مردم بدان توجه ندارند و جز افراد نادر آن را نتوانند شناخت و آن همان کاری است که با دلها میکند و تأثیری است که در نفوس مینهد؛ چراکه سخنی غیر قرآن - چه منظوم و چه منثور - نیست که وقتی آن را بشنوی در یک حال در قلب لذت و حلاوت احساس کنی و در حال دیگر ترس و مهابت!... چه بسیار دشمنان پیامبر(ص) از رجال و شجاعان عرب که با قصد غافلگیر کردن و قتل به سمت او رفتند و آیات قرآن را شنیدند و تا آیات به گوششان خورد نتوانستند به رأی دلشان بازگردند و از در مسالمت و قبول دین او درآمدند و دشمنیشان به دوستی و کفرشان به ایمان بدل شد». سپس در اینباره مثالهایی تاریخی و آیات قرآنی و مصادیقی درباره وصفی که از قرآن کرده آورده و با آن کتاب خود را پایان داده است.<ref>ر.ک: صقر، احمد، ص43</ref>. | همچنین میگوید: «در اعجاز قرآن وجه دیگری هم هست که مردم بدان توجه ندارند و جز افراد نادر آن را نتوانند شناخت و آن همان کاری است که با دلها میکند و تأثیری است که در نفوس مینهد؛ چراکه سخنی غیر قرآن - چه منظوم و چه منثور - نیست که وقتی آن را بشنوی در یک حال در قلب لذت و حلاوت احساس کنی و در حال دیگر ترس و مهابت!... چه بسیار دشمنان پیامبر(ص) از رجال و شجاعان عرب که با قصد غافلگیر کردن و قتل به سمت او رفتند و آیات قرآن را شنیدند و تا آیات به گوششان خورد نتوانستند به رأی دلشان بازگردند و از در مسالمت و قبول دین او درآمدند و دشمنیشان به دوستی و کفرشان به ایمان بدل شد». سپس در اینباره مثالهایی تاریخی و آیات قرآنی و مصادیقی درباره وصفی که از قرآن کرده آورده و با آن کتاب خود را پایان داده است.<ref>ر.ک: صقر، احمد، ص43</ref>. |
ویرایش