پرش به محتوا

تجوید قرآن (غضنفری): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '‌ ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
خط ۴۰: خط ۴۰:
«تجوید» نزد اهل لغت به معناى نیکو کردن و در اصطلاح، علمى است از علوم قرآنى که شیوه صحیح اداء حرف و حروف را بررسى مى‌کند. همان‌طور که مى‌دانیم بیان واژه‌ها در هر زبانى، تابع شیوه گویش همان کلمات در همان زبان خاص بوده به‌طوری‌که کوچک‌ترین تغییرى در آن موجب تغییر مفاهیم آن مى‌شود. این مطلب در زبان عربى به‌واسطه کثرت اشتقاقات و صیغه‌هاى مختلف با معانى گوناگون، اهمیت بیشترى دارد و جزئى‌ترین تغییرات موجب سلب معناى اصلى مى‌شود و گاه معناى متضاد با آن را مى‌فهماند. علاوه اینکه، زبان عربى، زبان قرآن و زبان نماز است و بنا بر فتاوا فقها، نماز کسى که مخارج حروف را از هم جدا نمى‌نماید، باطل است و تعداد حروفى که داراى مخارج مختلف بوده ولى در زبان فارسی به یک صورت ادا می‌شوند کم نیستند<ref>ر.ک: همان، ص33-32</ref>.
«تجوید» نزد اهل لغت به معناى نیکو کردن و در اصطلاح، علمى است از علوم قرآنى که شیوه صحیح اداء حرف و حروف را بررسى مى‌کند. همان‌طور که مى‌دانیم بیان واژه‌ها در هر زبانى، تابع شیوه گویش همان کلمات در همان زبان خاص بوده به‌طوری‌که کوچک‌ترین تغییرى در آن موجب تغییر مفاهیم آن مى‌شود. این مطلب در زبان عربى به‌واسطه کثرت اشتقاقات و صیغه‌هاى مختلف با معانى گوناگون، اهمیت بیشترى دارد و جزئى‌ترین تغییرات موجب سلب معناى اصلى مى‌شود و گاه معناى متضاد با آن را مى‌فهماند. علاوه اینکه، زبان عربى، زبان قرآن و زبان نماز است و بنا بر فتاوا فقها، نماز کسى که مخارج حروف را از هم جدا نمى‌نماید، باطل است و تعداد حروفى که داراى مخارج مختلف بوده ولى در زبان فارسی به یک صورت ادا می‌شوند کم نیستند<ref>ر.ک: همان، ص33-32</ref>.


ذکر انواع قرائات از دیگر مباحث تجویدی کتاب است. بنا بر آنچه متداول است، قرآن کریم را از جهت رعایت قواعد تجویدى و سرعت در تلاوت، مى‌توان به چهار شیوه قرائت نمود. این چهار شیوه عبارتند از: تحقیق، ترتیل، تدویر و تحدیر. نویسنده پس از معرفی هر شیوه، انتخاب شیوه را وابسته به سلیقه و معلومات قاری دانسته و بر اهمیت تدبر در معانی تأکید می‌کند: «ما در بیان ترجیح روشى بر روش دیگر نیستیم، زیرا به نظر مى‌رسد، ذوق و سلیقه قارى در آن لحظه‌اى که مى‌خواهد مشغول قرائت شود و نیز مقدار معلومات او از قواعد ادبیات عرب و معانى الفاظ‍‌ و تفسیر آن، همه در انتخاب نوع قرائت مؤثر باشد. البته ذکر این نکته ضرورى به نظر می‌رسد که تلاوت قرآن راهی است براى کشف معانى کلام وحى در حد وسع و توان، لذا قرائت به هر شیوه‌اى که باشد بایستى راه را براى تدبر در معانى هموار نماید»<ref>ر.ک: همان، ص38-37</ref>.
ذکر انواع قرائات از دیگر مباحث تجویدی کتاب است. بنا بر آنچه متداول است، قرآن کریم را از جهت رعایت قواعد تجویدى و سرعت در تلاوت، مى‌توان به چهار شیوه قرائت نمود. این چهار شیوه عبارتند از: تحقیق، ترتیل، تدویر و تحدیر. نویسنده پس از معرفی هر شیوه، انتخاب شیوه را وابسته به سلیقه و معلومات قاری دانسته و بر اهمیت تدبر در معانی تأکید می‌کند: «ما در بیان ترجیح روشى بر روش دیگر نیستیم، زیرا به نظر مى‌رسد، ذوق و سلیقه قارى در آن لحظه‌اى که مى‌خواهد مشغول قرائت شود و نیز مقدار معلومات او از قواعد ادبیات عرب و معانى الفاظ‍ و تفسیر آن، همه در انتخاب نوع قرائت مؤثر باشد. البته ذکر این نکته ضرورى به نظر می‌رسد که تلاوت قرآن راهی است براى کشف معانى کلام وحى در حد وسع و توان، لذا قرائت به هر شیوه‌اى که باشد بایستى راه را براى تدبر در معانى هموار نماید»<ref>ر.ک: همان، ص38-37</ref>.


مخارج حروف یکی از مباحث مهم تجویدی است که نویسنده پیش از ورود به این بحث لازم می‌داند که دستگاه تکلم را توضیح دهد. آنچه در تجوید اهمیت دارد شناخت مواضع این دستگاه است که عبارتند از: حلق، زبان، جوف (فضای خالی داخل دهان)، لب و بینی (خیشوم). از هر یک از این مواضع تعدادی از حروف خارج می‌شوند؛ مثلاً از موضوع زبان مجموعاً هجده حرف در هفت بخش (حروف لهوی، شجری، ذولقی و...) تلفظ می‌شوند<ref>ر.ک: همان، ص55-46</ref>.
مخارج حروف یکی از مباحث مهم تجویدی است که نویسنده پیش از ورود به این بحث لازم می‌داند که دستگاه تکلم را توضیح دهد. آنچه در تجوید اهمیت دارد شناخت مواضع این دستگاه است که عبارتند از: حلق، زبان، جوف (فضای خالی داخل دهان)، لب و بینی (خیشوم). از هر یک از این مواضع تعدادی از حروف خارج می‌شوند؛ مثلاً از موضوع زبان مجموعاً هجده حرف در هفت بخش (حروف لهوی، شجری، ذولقی و...) تلفظ می‌شوند<ref>ر.ک: همان، ص55-46</ref>.
خط ۴۸: خط ۴۸:
ادغام، اظهار و اخفا و موارد آن‌ها مطلب دیگری که به‌تفصیل بررسی شده است. ادغام یعنى در هم نمودن و در اصطلاح تجوید یعنى حرفى را حذف و حرف مابعد آن را مشدد نمایند. فایده ادغام این است که شکل ظاهرى کلمه را زیبا مى‌سازد و مانع اطاله کتابت مى‌شود. علاوه اینکه قرائت را نیز راحت‌تر و ساده‌تر مى‌نماید. ادغام از جهات مختلف تقسیمات گوناگونى مى‌پذیرد. ادغام از جهت مراحل انجام به صغیر و کبیر، از نظر کیفیت و چگونگى به دو قسم تام و ناقص، از نظر موارد آن به متماثلین، متجانسین، متقاربین، متباعدین، یرملون و شمسیه تقسیم مى‌شود. ادغام یرملونى هم خود به ادغام مع‌الغنه و بلاغنه تقسیم مى‌گردد. هر یک از این موارد به‌تفصیل با شواهدی از قرآن کریم شرح شده است.<ref>ر.ک: همان، ص93</ref>.
ادغام، اظهار و اخفا و موارد آن‌ها مطلب دیگری که به‌تفصیل بررسی شده است. ادغام یعنى در هم نمودن و در اصطلاح تجوید یعنى حرفى را حذف و حرف مابعد آن را مشدد نمایند. فایده ادغام این است که شکل ظاهرى کلمه را زیبا مى‌سازد و مانع اطاله کتابت مى‌شود. علاوه اینکه قرائت را نیز راحت‌تر و ساده‌تر مى‌نماید. ادغام از جهات مختلف تقسیمات گوناگونى مى‌پذیرد. ادغام از جهت مراحل انجام به صغیر و کبیر، از نظر کیفیت و چگونگى به دو قسم تام و ناقص، از نظر موارد آن به متماثلین، متجانسین، متقاربین، متباعدین، یرملون و شمسیه تقسیم مى‌شود. ادغام یرملونى هم خود به ادغام مع‌الغنه و بلاغنه تقسیم مى‌گردد. هر یک از این موارد به‌تفصیل با شواهدی از قرآن کریم شرح شده است.<ref>ر.ک: همان، ص93</ref>.


«مد و قصر» از دیگر مباحث تجویدی است. مد به معناى بسط‍‌ دادن است و در اصطلاح به معناى کشش صوت بیش از میزان معمولى آن است. قصر به معناى کوتاه کردن است و در اصطلاح یعنى کشش صوت به میزان معمولى. ساختار مد را تنها حروف مدى تشکیل مى‌دهد و چنین مدى که تنها حروف مدى داشته باشد، مد ذاتى مى‌گویند. ولى گاهى اسباب مد بر حروف مد عارض مى‌گردد که آن را مد عارضى مى‌نامند<ref>ر.ک: همان، ص115</ref>. میزان مد، با «الف» یا «حرکت»، سنجیده مى‌شود (زمانى که حرف الف تلفظ‍‌ مى‌گردد)، بنابراین قارى تحقیق‌خوان چون زمان قرائت هر حرف وى بیشتر است، زمان کشش بیشتر خواهد شد و کسى که به روش تحدیر قرائت مى‌کند بایستى زمان تلفظ‍‌ هر حرف را طبق روش خود بسنجد. میزان کشش را با عبارات قصر یعنى دو حرکت، طول یعنى پنج تا هفت حرکت و متوسط‍‌ (بین آن دو) مى‌سنجند<ref>ر.ک: همان، ص120</ref>.
«مد و قصر» از دیگر مباحث تجویدی است. مد به معناى بسط‍ دادن است و در اصطلاح به معناى کشش صوت بیش از میزان معمولى آن است. قصر به معناى کوتاه کردن است و در اصطلاح یعنى کشش صوت به میزان معمولى. ساختار مد را تنها حروف مدى تشکیل مى‌دهد و چنین مدى که تنها حروف مدى داشته باشد، مد ذاتى مى‌گویند. ولى گاهى اسباب مد بر حروف مد عارض مى‌گردد که آن را مد عارضى مى‌نامند<ref>ر.ک: همان، ص115</ref>. میزان مد، با «الف» یا «حرکت»، سنجیده مى‌شود (زمانى که حرف الف تلفظ‍ مى‌گردد)، بنابراین قارى تحقیق‌خوان چون زمان قرائت هر حرف وى بیشتر است، زمان کشش بیشتر خواهد شد و کسى که به روش تحدیر قرائت مى‌کند بایستى زمان تلفظ‍ هر حرف را طبق روش خود بسنجد. میزان کشش را با عبارات قصر یعنى دو حرکت، طول یعنى پنج تا هفت حرکت و متوسط‍ (بین آن دو) مى‌سنجند<ref>ر.ک: همان، ص120</ref>.


وقف در اصطلاح تجوید یعنى سکوت قارى در انتهاى کلمه‌اى و تجدید نفس براى ادامه قرائت. وقف در مقابل قطع است. در قطع، قارى قرائت را تعطیل مى‌کند ولى در وقف، تصمیم بر ادامه قرائت با نفس جدید دارد. بر وقف دو اثر مهم مترتب مى‌شود: اول آنکه قرائت برخى آیات با یک‌نفس در برخى از شیوه‌هاى قرائت ممکن نیست. وقف، این امکان را به قارى مى‌دهد که با تجدید نفس و طمأنینه حاصل از آن، قرائت را ادامه دهد؛ دوم اینکه وقف موجب تمیز بین جملات مى‌شود، به‌طورى‌که رعایت ننمودن آن معناى جمله را فاسد مى‌کند. همانطوری‌که وقف نابجا ممکن است چنین اثرى داشته باشد<ref>ر.ک: همان، ص125</ref>.
وقف در اصطلاح تجوید یعنى سکوت قارى در انتهاى کلمه‌اى و تجدید نفس براى ادامه قرائت. وقف در مقابل قطع است. در قطع، قارى قرائت را تعطیل مى‌کند ولى در وقف، تصمیم بر ادامه قرائت با نفس جدید دارد. بر وقف دو اثر مهم مترتب مى‌شود: اول آنکه قرائت برخى آیات با یک‌نفس در برخى از شیوه‌هاى قرائت ممکن نیست. وقف، این امکان را به قارى مى‌دهد که با تجدید نفس و طمأنینه حاصل از آن، قرائت را ادامه دهد؛ دوم اینکه وقف موجب تمیز بین جملات مى‌شود، به‌طورى‌که رعایت ننمودن آن معناى جمله را فاسد مى‌کند. همانطوری‌که وقف نابجا ممکن است چنین اثرى داشته باشد<ref>ر.ک: همان، ص125</ref>.
خط ۵۴: خط ۵۴:
اگر بعد از حرف میم جمع، «ها» متحرک و قبل از آن مضموم یا مکسور باشد، در حال وصل این کلمه به کلمه مابعد (به‌تناسب ضمه یا کسره ماقبل)، حرف «واو» یا حرف «یاء» به میم ملحق مى‌گردد؛ مثلاً در فَأَسْقَینَاکُمُوهُ﴿الحجر، 22﴾ بعد از «میم»، «ها» متحرک و قبل از «میم» ضمه قرار گرفته است، لذا «واو»، به «میم» اضافه مى‌شود و به آن صله میمی گفته می‌شود. در قرآن کریم مطابق قرائت عاصم، کلیه مواردى که صله میمى جایز است، ثبت شده است و در غیر آن موارد الحاق میم جایز نیست<ref>ر.ک: همان، ص149-148</ref>.
اگر بعد از حرف میم جمع، «ها» متحرک و قبل از آن مضموم یا مکسور باشد، در حال وصل این کلمه به کلمه مابعد (به‌تناسب ضمه یا کسره ماقبل)، حرف «واو» یا حرف «یاء» به میم ملحق مى‌گردد؛ مثلاً در فَأَسْقَینَاکُمُوهُ﴿الحجر، 22﴾ بعد از «میم»، «ها» متحرک و قبل از «میم» ضمه قرار گرفته است، لذا «واو»، به «میم» اضافه مى‌شود و به آن صله میمی گفته می‌شود. در قرآن کریم مطابق قرائت عاصم، کلیه مواردى که صله میمى جایز است، ثبت شده است و در غیر آن موارد الحاق میم جایز نیست<ref>ر.ک: همان، ص149-148</ref>.


یکى از آداب قرائت قرآن «استعاذه» ‌است که بهترین صورت آن عبارت است از: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم». کبر و غرور، شیطان را واداشت تا در مقابل فرمان خدا مبنى بر سجده بر آدم(ع)، بایستد و از درگاه حق‌ به دور گردد. بر قارى قرآن لازم است قبل از قرائت، کلمه استعاذه را بر زبان آورد و از وساوس ابلیس و شیاطین به خداوند پناه برد تا روح پیراسته شده از خبایث شیطانى و تخلیه شده از هواهاى نفسانى به زینت «بِسْمِ‌ اللّهِ‌ الرَّحْمنِ‌ الرَّحِیمِ» تحلیه و مزین شود<ref>ر.ک: همان، ص150</ref>.
یکى از آداب قرائت قرآن «استعاذه» ‌است که بهترین صورت آن عبارت است از: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم». کبر و غرور، شیطان را واداشت تا در مقابل فرمان خدا مبنى بر سجده بر آدم(ع)، بایستد و از درگاه حق به دور گردد. بر قارى قرآن لازم است قبل از قرائت، کلمه استعاذه را بر زبان آورد و از وساوس ابلیس و شیاطین به خداوند پناه برد تا روح پیراسته شده از خبایث شیطانى و تخلیه شده از هواهاى نفسانى به زینت «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» تحلیه و مزین شود<ref>ر.ک: همان، ص150</ref>.


مسلمانان در آغاز تمامى فعالیت‌ها با ذکر «بسمله» خود را به مبدأ لایزال متصل مى‌نمایند تا از طرفى با ارتباط‍‌ و اتصال به مبدأ فیض، گفتار و کردار و پندار خود را ثبات دهند و از طرفى دیگر به‌جای همه تکیه‌گاه‌های پوشالى در اذهان امت‌هاى دیگر، خداى متعال را به‌عنوان یگانه تکیه‌گاه واقعى معرفى نمایند. ذکر بسمله در آغاز سوره‌هاى قرآن کریم و نیز عنایت به ذکر «اَلرَّحْمنِ» و «اَلرَّحِیمِ» به‌جای دیگر اسماء و اوصاف خداوند، اهمیت بسیار این آیه شریفه و اسم جلاله «الله» در میان سایر اسماء خداوند و ویژگى دو وصف مشتق شده از «رحمة» را در بین سایر اسماء و اوصاف حضرت حق‌ اعلام مى‌نماید<ref>ر.ک: همان، ص152-151</ref>.
مسلمانان در آغاز تمامى فعالیت‌ها با ذکر «بسمله» خود را به مبدأ لایزال متصل مى‌نمایند تا از طرفى با ارتباط‍ و اتصال به مبدأ فیض، گفتار و کردار و پندار خود را ثبات دهند و از طرفى دیگر به‌جای همه تکیه‌گاه‌های پوشالى در اذهان امت‌هاى دیگر، خداى متعال را به‌عنوان یگانه تکیه‌گاه واقعى معرفى نمایند. ذکر بسمله در آغاز سوره‌هاى قرآن کریم و نیز عنایت به ذکر «اَلرَّحْمنِ» و «اَلرَّحِیمِ» به‌جای دیگر اسماء و اوصاف خداوند، اهمیت بسیار این آیه شریفه و اسم جلاله «الله» در میان سایر اسماء خداوند و ویژگى دو وصف مشتق شده از «رحمة» را در بین سایر اسماء و اوصاف حضرت حق اعلام مى‌نماید<ref>ر.ک: همان، ص152-151</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش