۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
حدیثی با عنوان «فرقه ناجیه» از پیامبر اعظم(ص) به حد تواتر نقل شده است که هر یک از اهل سنت و شیعه خود را فرقه ناجیه دانستهاند. سفارینی در این اثر حدیث فرقه ناجیه را تصحیح نموده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47241/171 ر.ک: حسن مجتبی، حسین، ص171]</ref>. وی اهل سنت را سه فرقه اثریه، اشعریه و ماتریدیه دانسته و دیگر فرقههای اسلامی را اهل ضلال و گمراهی دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/73 ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص73]</ref>. | حدیثی با عنوان «فرقه ناجیه» از پیامبر اعظم(ص) به حد تواتر نقل شده است که هر یک از اهل سنت و شیعه خود را فرقه ناجیه دانستهاند. سفارینی در این اثر حدیث فرقه ناجیه را تصحیح نموده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47241/171 ر.ک: حسن مجتبی، حسین، ص171]</ref>. وی اهل سنت را سه فرقه اثریه، اشعریه و ماتریدیه دانسته و دیگر فرقههای اسلامی را اهل ضلال و گمراهی دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/73 ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص73]</ref>. | ||
نویسنده در ضمن «أشراط الساعة» چنین آورده است: «از نشانههای مهم پیش از قیامت (آخر الزمان) که احادیث متواتری درباره آن رسیده، ظهور پیشوایی است که گفتار و رفتارش لازم الاتباع است، پیشوایی که خاتم و پایانبخش پیشوایان است و پس از او پیشوایی نخواهد بود، همچون پیامبر اسلام(ص) که خاتم نبوت و رسالت است و پس از او نبی و رسولی نخواهد بود. پیشوایی فصیحاللسان که برحسب اخبار فراوان، نامش «محمد» و مشهورترین صفت و لقبش«مهدی»است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3419/72 ر.ک: عبداللهی،عبدالکریم، ص 73-72]؛ متن کتاب، جلد2، ص70</ref>. سپس مینویسد:«روایات درباره ظهور مهدی به حد تواتر معنوی رسیده و از معتقدات عالمان اهل سنت است» و روایت جابر بن عبدالله انصاری را نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: «...من کذب بالمهدی فقد کفر»<ref>ر.ک: همان، ص84</ref>. | نویسنده در ضمن «أشراط الساعة» چنین آورده است: «از نشانههای مهم پیش از قیامت (آخر الزمان) که احادیث متواتری درباره آن رسیده، ظهور پیشوایی است که گفتار و رفتارش لازم الاتباع است، پیشوایی که خاتم و پایانبخش پیشوایان است و پس از او پیشوایی نخواهد بود، همچون پیامبر اسلام(ص) که خاتم نبوت و رسالت است و پس از او نبی و رسولی نخواهد بود. پیشوایی فصیحاللسان که برحسب اخبار فراوان، نامش «محمد» و مشهورترین صفت و لقبش«مهدی»است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3419/72 ر.ک: عبداللهی،عبدالکریم، ص 73-72]؛ متن کتاب، جلد2، ص70</ref>. سپس مینویسد:«روایات درباره ظهور مهدی به حد تواتر معنوی رسیده و از معتقدات عالمان اهل سنت است» و روایت جابر بن عبدالله انصاری را نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: «...من کذب بالمهدی فقد کفر»<ref>ر.ک: همان، ص84</ref>. | ||
ایشان تصریح میکند: «مجموع روایاتی که از صحابیان و تابعان درباره مهدی رسیده موجب علم قطعی است. پس ایمان و اعتقاد به ظهور مهدی، لازم و ضروری است؛ همچنان که عالمان بدان اعتقاد دارند و جزو عقاید اهل سنت و جماعت و نیز شیعیان است»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ایشان تصریح میکند: «مجموع روایاتی که از صحابیان و تابعان درباره مهدی رسیده موجب علم قطعی است. پس ایمان و اعتقاد به ظهور مهدی، لازم و ضروری است؛ همچنان که عالمان بدان اعتقاد دارند و جزو عقاید اهل سنت و جماعت و نیز شیعیان است»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
بسیار اتفاق میافتاد که خلیفه دوم در امر قضاوت و فلسفه احکام و پاسخ به پرسشهای مردم و غیر آن به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] رجوع میکرد. وقتی [[امام على(ع)|علی(ع)]] پرسشها را پاسخ میداد یا مشکلات بهوجودآمده را حل میکرد، خلیفه میگفت: «لولا علی لهلک عمر»، یا «لا ابقانی الله لمعضلة لیس لها ابوالحسن» یا «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبوالحسن» و نظیر آن. بدیهی است که در آن زمان، صحابه بزرگ هم در کنار خلیفه بودند ولی عمر برای حل و فصل مشکلات قضایی و غیرقضایی خود، مخصوصاً مسائل راهبردی حکومت از آنها استفاده نمیکرد. اگر کسی از آنها توانایی لازم را داشت، خلیفه از او استفاده میکرد. سخنان خلیفه نشانگر برتری علمی و قضایی [[امام على(ع)|علی(ع)]] نسبت به دیگران است. سفارینی در ذکر مناقب [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] بر این نکته تصریح کرده مینویسد: «و کان امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب یتعوذ بالله من معضلة لیس لها ابوالحسن یعنی علیا رضیاللهعنه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65992/91 ر.ک: اصغری نژاد، محمد، ص92-91]؛ متن کتاب،ج2، ص352</ref>. | بسیار اتفاق میافتاد که خلیفه دوم در امر قضاوت و فلسفه احکام و پاسخ به پرسشهای مردم و غیر آن به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] رجوع میکرد. وقتی [[امام على(ع)|علی(ع)]] پرسشها را پاسخ میداد یا مشکلات بهوجودآمده را حل میکرد، خلیفه میگفت: «لولا علی لهلک عمر»، یا «لا ابقانی الله لمعضلة لیس لها ابوالحسن» یا «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبوالحسن» و نظیر آن. بدیهی است که در آن زمان، صحابه بزرگ هم در کنار خلیفه بودند ولی عمر برای حل و فصل مشکلات قضایی و غیرقضایی خود، مخصوصاً مسائل راهبردی حکومت از آنها استفاده نمیکرد. اگر کسی از آنها توانایی لازم را داشت، خلیفه از او استفاده میکرد. سخنان خلیفه نشانگر برتری علمی و قضایی [[امام على(ع)|علی(ع)]] نسبت به دیگران است. سفارینی در ذکر مناقب [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] بر این نکته تصریح کرده مینویسد: «و کان امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب یتعوذ بالله من معضلة لیس لها ابوالحسن یعنی علیا رضیاللهعنه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65992/91 ر.ک: اصغری نژاد، محمد، ص92-91]؛ متن کتاب،ج2، ص352</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش