۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
با دقت در «الفتوح» درخواهیم یافت که این کتاب، در بیشتر موارد، منبع و مرجعی ندارد و نویسنده از مآخذ خود سخنی به میان نیاورده، اما با کمی تفحص در دیگر مآخذ و منابع، میتوان بسیاری از اخبار کتاب را در سایر منابع یافت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/31977/88 ر.ک: همان، ص88]</ref> | با دقت در «الفتوح» درخواهیم یافت که این کتاب، در بیشتر موارد، منبع و مرجعی ندارد و نویسنده از مآخذ خود سخنی به میان نیاورده، اما با کمی تفحص در دیگر مآخذ و منابع، میتوان بسیاری از اخبار کتاب را در سایر منابع یافت.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/31977/88 ر.ک: همان، ص88]</ref> | ||
به قولی، گویا این کتاب تقطیع شده است و اسناد آن | به قولی، گویا این کتاب تقطیع شده است و اسناد آن حذف و بهجای آن «قال» آمده است. ذکر سلسله سندهای طـولانی دو مـورد در جلد دوم و یک مورد در جلد چهارم کـتاب اسـت که دو مورد اول بدون هیچ تغییر با هم یکسان است؛ فقط در مورد دوم نام سه نفر افزون بر مورد اولی است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14143/32 ر.ک: حیدری، محمود، ص32]</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
شیوه تاریخنویسی او با [[طبری، محمد بن جریر|ابن جریر طبری]] و سایر مورخان زمان، از دو جهت فرق دارد: یکی آنکه استناد او بیشتر به روایات شیعه است و دیگر آنکه وقایع تاریخی را بهصورت داستان نوشته است؛ ازاینرو، بعضی محدثان سنیمذهب، او را تضعیف کردهاند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/31977/87 ر.ک: همان]</ref> | شیوه تاریخنویسی او با [[طبری، محمد بن جریر|ابن جریر طبری]] و سایر مورخان زمان، از دو جهت فرق دارد: یکی آنکه استناد او بیشتر به روایات شیعه است و دیگر آنکه وقایع تاریخی را بهصورت داستان نوشته است؛ ازاینرو، بعضی محدثان سنیمذهب، او را تضعیف کردهاند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/31977/87 ر.ک: همان]</ref> | ||
در ایـن کـتاب کـمتر با تاریخ وقوع حوادث برخورد | در ایـن کـتاب کـمتر با تاریخ وقوع حوادث برخورد میکنیم و جز در برخی موارد زمان تولد موالید و وفیات حکام و خلفا و یا رویدادهای مهم، زمان و تاریخ را متذکر نشده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14143/32 حیدری، محمود، ص32]</ref> | ||
مطالب «الفتوح» درباره حوادث عراق، افزون بر اخبار آن درباره سایر شهرهاست. یک جلد از چاپ هشت جلدی کتاب (جلد پنجم) درباره کربلاست که از مآخذ دست اول حماسه کربلا محسوب میشود. همین متن با اندکی تغییر در «[[مقتل الحسين عليهالسلام (خوارزمی)|مقتل الحسين]]» از [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] آمده است. به همین دلیل میتوان گفت که [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم کوفی]] یکی از پیشکسوتان مکتب تاریخنگاری عراق است که پس از طبری، گزارش بسیار مفصلی از حادثه عاشورا به دست میدهد. مجموعه گزارش او بیش از 150 صفحه است. [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] گرایشات و تمایلات شیعی دارد و به نظر میرسد، بیطرفانهترین گزارش تاریخی از حادثه عاشورا را ارائه کرده است. بر همین اساس، تنها به روایتهای اهل سنت بسنده نکرده و برخی روایتهای شیعه را نیز آورده است و همین به کتابش اعتبار بیشتری بخشیده و آن را والاتر از جایگاه مقتل نگاشتههای ابن سعد و [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] و دیگران قرار داده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/31977/87 ر.ک: رحمانستایش، محمدکاظم، ص88-87]</ref> | مطالب «الفتوح» درباره حوادث عراق، افزون بر اخبار آن درباره سایر شهرهاست. یک جلد از چاپ هشت جلدی کتاب (جلد پنجم) درباره کربلاست که از مآخذ دست اول حماسه کربلا محسوب میشود. همین متن با اندکی تغییر در «[[مقتل الحسين عليهالسلام (خوارزمی)|مقتل الحسين]]» از [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] آمده است. به همین دلیل میتوان گفت که [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم کوفی]] یکی از پیشکسوتان مکتب تاریخنگاری عراق است که پس از طبری، گزارش بسیار مفصلی از حادثه عاشورا به دست میدهد. مجموعه گزارش او بیش از 150 صفحه است. [[ابن اعثم کوفی، محمد بن علی|ابن اعثم]] گرایشات و تمایلات شیعی دارد و به نظر میرسد، بیطرفانهترین گزارش تاریخی از حادثه عاشورا را ارائه کرده است. بر همین اساس، تنها به روایتهای اهل سنت بسنده نکرده و برخی روایتهای شیعه را نیز آورده است و همین به کتابش اعتبار بیشتری بخشیده و آن را والاتر از جایگاه مقتل نگاشتههای ابن سعد و [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] و دیگران قرار داده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/31977/87 ر.ک: رحمانستایش، محمدکاظم، ص88-87]</ref> |
ویرایش