پرش به محتوا

التحف في مذاهب السلف: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '‌ ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '‌ ' به ' ')
خط ۳۸: خط ۳۸:
سپس در پاسخ اشاره می‌کند که سخن در آیات و احادیثی که در رابطه با صفات وارد شده مورد اختلاف مذاهب مختلف است. سپس دیدگاه دو طایفه را متذکر و مورد بررسی قرار می‌دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/15 ر.ک: همان، ص15]</ref>. سپس از گروهی از متکلمان که دیدگاه آن‌ها مستند به عقل است ابراز شگفتی می‌کند. او از این‌که عقل معیاری برای فهم کلام خدا و رسولش قرار گیرد به خدا پناه برده و آن را بلای وحشتناکی دانسته که همانند آن به اسلام و مسلمین نرسیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/20 ر.ک: همان، ص21-20]</ref>.
سپس در پاسخ اشاره می‌کند که سخن در آیات و احادیثی که در رابطه با صفات وارد شده مورد اختلاف مذاهب مختلف است. سپس دیدگاه دو طایفه را متذکر و مورد بررسی قرار می‌دهد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/15 ر.ک: همان، ص15]</ref>. سپس از گروهی از متکلمان که دیدگاه آن‌ها مستند به عقل است ابراز شگفتی می‌کند. او از این‌که عقل معیاری برای فهم کلام خدا و رسولش قرار گیرد به خدا پناه برده و آن را بلای وحشتناکی دانسته که همانند آن به اسلام و مسلمین نرسیده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/20 ر.ک: همان، ص21-20]</ref>.


در کتاب‌های کلامی شیعه‌، از‌ تقسیم‌ صفات، به خبری و غیره، اثر چشمگیری نیست، بلکه این تقسیم از آن «اهل حدیث» و اشاعره‌ بوده، و احیاناً افراد ناوارد، از این نوع صفات به «صفات جسمانی» تعبیر می‌آورند‌، درحالی‌که تعبیر‌ صحیح‌ آن، همان صفات خبری است. علت این نام‌گذاری این است که راهنمای ما در اثبات این صفات برای خدا، قرآن و حدیث است، و آن‌ها از چنین ویژگی خبر و گزارش داده‌اند، در مقابل‌ صفات دیگر که راهنمای ما در آن‌ها عقل و خرد می‌باشد؛ مثلاً ما در سایه راهنمایی عقل، پی می‌بریم که خدا دانا و توانا و زنده است، درحالی‌که در پرتو نصوص قرآنی‌ برای‌ خدا، صفاتی به نام «ید الله» و «عین الله» و «وجه الله» ثابت می‌نماییم. مصادیق صفات خبری از نظر قرآن، بسیار محدود، و از نظر روایات اهل سنت، فزون از حد است. گاهی صفات خبری، در قالب جمله آمده، مانند: «الرَّحْمٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى‌؛ خداى رحمان كه بر عرش استيلا يافته است»(طه‌: 5)؛ ظاهر بدوی این آیات این است که خدا‌ بر‌ روی عرش قرار می‌گیرد و بسان فرشتگان حرکت می‌کند، و عصبانی و خشمگین می‌شود، و سرانجام مؤمنان در روز قیامت به او می‌نگرند‌ و بمانند‌ بشر‌ سخن می‌گوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1397/4 ر.ک: سبحانی تبریزی، جعفر، ص4]</ref>.
در کتاب‌های کلامی شیعه‌، از تقسیم صفات، به خبری و غیره، اثر چشمگیری نیست، بلکه این تقسیم از آن «اهل حدیث» و اشاعره بوده، و احیاناً افراد ناوارد، از این نوع صفات به «صفات جسمانی» تعبیر می‌آورند‌، درحالی‌که تعبیر صحیح آن، همان صفات خبری است. علت این نام‌گذاری این است که راهنمای ما در اثبات این صفات برای خدا، قرآن و حدیث است، و آن‌ها از چنین ویژگی خبر و گزارش داده‌اند، در مقابل صفات دیگر که راهنمای ما در آن‌ها عقل و خرد می‌باشد؛ مثلاً ما در سایه راهنمایی عقل، پی می‌بریم که خدا دانا و توانا و زنده است، درحالی‌که در پرتو نصوص قرآنی برای خدا، صفاتی به نام «ید الله» و «عین الله» و «وجه الله» ثابت می‌نماییم. مصادیق صفات خبری از نظر قرآن، بسیار محدود، و از نظر روایات اهل سنت، فزون از حد است. گاهی صفات خبری، در قالب جمله آمده، مانند: «الرَّحْمٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى‌؛ خداى رحمان كه بر عرش استيلا يافته است»(طه‌: 5)؛ ظاهر بدوی این آیات این است که خدا بر روی عرش قرار می‌گیرد و بسان فرشتگان حرکت می‌کند، و عصبانی و خشمگین می‌شود، و سرانجام مؤمنان در روز قیامت به او می‌نگرند و بمانند بشر سخن می‌گوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1397/4 ر.ک: سبحانی تبریزی، جعفر، ص4]</ref>.


عنایتی که اهل حدیث و سلفی‌ها‌، ‌‌به‌ این نوع از بحث‌های قرآنی و کلامی دارند، به هیچ موضوعی از بحث‌های قرآنی‌ ندارند‌. تو‌ گویی، الهیات قرآنی، در همین صفات خبری خلاصه شده و دیگر موضوعات، فاقد چنین عنایتی هستند‌؛ و ازاین‌جهت، گروه مخالف را که متدبران در قرآن هستند، «معطله» می‌نامند‌، و خود را اهل «اثبات» می‌خوانند‌ و در کتاب‌های ملل و نحل. مقصود از «اهل اثبات» و «معطله» همین دو گروهند؛ زیرا آنان، ذات خدا را از توصیف به معانی لغوی این صفات تعطیل کرده و از نظر آنان، منکر این‌ نوع صفات می‌باشند؛ و ناگفته پیداست انکار این صفات، انکار قرآن و وحی و نبوت بوده و نتیجه‌ای جز تکفیر نخواهد داشت<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1397/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>.
عنایتی که اهل حدیث و سلفی‌ها‌، ‌‌به این نوع از بحث‌های قرآنی و کلامی دارند، به هیچ موضوعی از بحث‌های قرآنی ندارند‌. تو گویی، الهیات قرآنی، در همین صفات خبری خلاصه شده و دیگر موضوعات، فاقد چنین عنایتی هستند‌؛ و ازاین‌جهت، گروه مخالف را که متدبران در قرآن هستند، «معطله» می‌نامند‌، و خود را اهل «اثبات» می‌خوانند و در کتاب‌های ملل و نحل. مقصود از «اهل اثبات» و «معطله» همین دو گروهند؛ زیرا آنان، ذات خدا را از توصیف به معانی لغوی این صفات تعطیل کرده و از نظر آنان، منکر این نوع صفات می‌باشند؛ و ناگفته پیداست انکار این صفات، انکار قرآن و وحی و نبوت بوده و نتیجه‌ای جز تکفیر نخواهد داشت<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1397/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>.


[[شوکانی، محمد|شوکانی]] در بخشی از کتاب می‌نویسد: «فهم سلف بهتر‌ از‌ خلف بوده و اصحاب و تابعین‌، آیات‌ و روایات را بر ظاهرش حمل و از قیل‌وقال پرهیز می‌کردند. هنگامی‌که از آنان درباره صفات سؤال می‌شد، می‌گفتند خدا این‌چنین گفته و ما بیشتر از این اطلاع نداریم و خدا نیز به‌ ما‌ اجازه بیشتر از این را نداده است و سلف خوض در آن را بدعت می‌دانستند... بنابراین باید همان راه سلف را رفت و از تفکر آنان تبعیت کرد. سلف می‌گوید ما استواء‌ را‌ برای خدا‌ قائلیم ولی از کیفیت آن خبر نداریم»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64781/23 ر.ک: زارعی، سعدالله ص23]؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40173/139 فرمانیان کاشانی، مهدی ص 139]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/23 متن کتاب ص23]</ref>. توضیح آن‌که «استواء» و دیگر صفات خبریه آن دسته از صفات خداوند را گویند که عقل بر آن‌ها‌ دلالت‌ روشن ندارد و تنها بدان استناد که در متن دینی اعم از قرآن و حدیث به خداوند نسبت‌ داده شده‌اند می‌توان آن‌ها را به خداوند نسبت داد. صرف‌نظر از امکان‌ این انتساب تفسیر این‌ صفات‌ از دیرباز مورد نزاع متکلمان بوده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4138/65 ر.ک: صابری، حسین، ص65]</ref>.
[[شوکانی، محمد|شوکانی]] در بخشی از کتاب می‌نویسد: «فهم سلف بهتر از خلف بوده و اصحاب و تابعین‌، آیات و روایات را بر ظاهرش حمل و از قیل‌وقال پرهیز می‌کردند. هنگامی‌که از آنان درباره صفات سؤال می‌شد، می‌گفتند خدا این‌چنین گفته و ما بیشتر از این اطلاع نداریم و خدا نیز به ما اجازه بیشتر از این را نداده است و سلف خوض در آن را بدعت می‌دانستند... بنابراین باید همان راه سلف را رفت و از تفکر آنان تبعیت کرد. سلف می‌گوید ما استواء را برای خدا قائلیم ولی از کیفیت آن خبر نداریم»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/64781/23 ر.ک: زارعی، سعدالله ص23]؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/40173/139 فرمانیان کاشانی، مهدی ص 139]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/23 متن کتاب ص23]</ref>. توضیح آن‌که «استواء» و دیگر صفات خبریه آن دسته از صفات خداوند را گویند که عقل بر آن‌ها دلالت روشن ندارد و تنها بدان استناد که در متن دینی اعم از قرآن و حدیث به خداوند نسبت داده شده‌اند می‌توان آن‌ها را به خداوند نسبت داد. صرف‌نظر از امکان این انتساب تفسیر این صفات از دیرباز مورد نزاع متکلمان بوده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4138/65 ر.ک: صابری، حسین، ص65]</ref>.


به اعتقاد [[شوکانی، محمد|شوکانی]]: چون خداوند سبحان سیطره دینش را بر تمامی ادیان و حفظ آن از تحریف و تغییر و تبدیل تکفل کرده است، در هر عصری از عصور از علمای کتاب و سنت کسانی را قرار داده که دین مردم را برای آن‌ها تبیین کنند و بدعت‌ها را انکار کنند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/19 ر.ک: متن کتاب، ص19]</ref>.
به اعتقاد [[شوکانی، محمد|شوکانی]]: چون خداوند سبحان سیطره دینش را بر تمامی ادیان و حفظ آن از تحریف و تغییر و تبدیل تکفل کرده است، در هر عصری از عصور از علمای کتاب و سنت کسانی را قرار داده که دین مردم را برای آن‌ها تبیین کنند و بدعت‌ها را انکار کنند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/19 ر.ک: متن کتاب، ص19]</ref>.


در حقیقت چون در جامعه اسلامی‌، مسئله تجسیم، یک مسئله مطرودی است، اهل حدیث به عناوین گوناگونی، گریزگاهی برای خود قرار می‌دهند، مثلاً پیش از آنکه خدا را با این اوصاف، توصیف کنند. می‌گویند «کیفیت برای ما‌ مجهول‌ است». هنگامی‌که انس بن مالک،‌ ‌درباره استواء خدا بر عرش، سؤال شد. او در پاسخ گفت: «الاستواء معلوم، و الکیف مجهول السؤال بدعة»، یعنی خدا بر عرش قرار گرفته‌ ولی‌ چگونگی‌ آن برای ما روشن نیست‌. گروهی‌ از‌ اشاعره که تحت تأثیر اهل حدیث قرار گرفته‌اند، پس از اثبات این صفات می‌گویند: «بلا کیف و لا تشبیه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1397/6 ر.ک: سبحانی تبریزی، جعفر، ص7-6]</ref>. [[شوکانی، محمد|شوکانی]] نیز به پیروی از این دیدگاه می‌نویسد: از جمله صفاتی که علمای سلف امر به حمل بر ظاهر کرده‌اند صفت استوایی است که سائل پرسیده است. علمای سلف می‌گویند: ما آنچه را که خداوند از استواء بر عرشش برای خود اثبات کرده، به‌گونه‌ای که جز خودش به آن علم ندارد و کیفیتش را نمی‌داند، برای او اثبات کرده و غیر از آن را بر خود تکلیف نمی‌کنیم؛ چراکه هیچ موجودی در ذات و صفات همانند او نیست و بندگان به او احاطه علمی ندارند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/26 ر.ک: متن کتاب، ص26]</ref>.
در حقیقت چون در جامعه اسلامی‌، مسئله تجسیم، یک مسئله مطرودی است، اهل حدیث به عناوین گوناگونی، گریزگاهی برای خود قرار می‌دهند، مثلاً پیش از آنکه خدا را با این اوصاف، توصیف کنند. می‌گویند «کیفیت برای ما مجهول است». هنگامی‌که انس بن مالک، ‌درباره استواء خدا بر عرش، سؤال شد. او در پاسخ گفت: «الاستواء معلوم، و الکیف مجهول السؤال بدعة»، یعنی خدا بر عرش قرار گرفته ولی چگونگی آن برای ما روشن نیست‌. گروهی از اشاعره که تحت تأثیر اهل حدیث قرار گرفته‌اند، پس از اثبات این صفات می‌گویند: «بلا کیف و لا تشبیه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1397/6 ر.ک: سبحانی تبریزی، جعفر، ص7-6]</ref>. [[شوکانی، محمد|شوکانی]] نیز به پیروی از این دیدگاه می‌نویسد: از جمله صفاتی که علمای سلف امر به حمل بر ظاهر کرده‌اند صفت استوایی است که سائل پرسیده است. علمای سلف می‌گویند: ما آنچه را که خداوند از استواء بر عرشش برای خود اثبات کرده، به‌گونه‌ای که جز خودش به آن علم ندارد و کیفیتش را نمی‌داند، برای او اثبات کرده و غیر از آن را بر خود تکلیف نمی‌کنیم؛ چراکه هیچ موجودی در ذات و صفات همانند او نیست و بندگان به او احاطه علمی ندارند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/26 ر.ک: متن کتاب، ص26]</ref>.


وی در انتهای رساله، سلامت و نجات را در حمل استواء بر ظاهر، و تفسیر کتاب و سنت بر طبق ظاهر کلام بدون تکلف و قیل‌وقال دانسته است. او تأویل را مخالف مذاهب سلف و در تضاد با روش صحابه و تابعین دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/27 ر.ک: همان، ص28-27]</ref>.
وی در انتهای رساله، سلامت و نجات را در حمل استواء بر ظاهر، و تفسیر کتاب و سنت بر طبق ظاهر کلام بدون تکلف و قیل‌وقال دانسته است. او تأویل را مخالف مذاهب سلف و در تضاد با روش صحابه و تابعین دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38962/1/27 ر.ک: همان، ص28-27]</ref>.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش