۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
او در اینباره مینویسد: آیه میخواهد بگوید انسان قبل از آنکه در این دنیا به شکل انسان به وجود بیاید، در خمیرهاش اقرار به وجود خداوند هست؛ بلکه قرآن یک اصل کلىترى را بیان مىکند؛ اصل کلىتر قرآن این است که در تمام موجودات تمایل بهحق وجود دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/41 ر.ک: همان، ص41]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/44 همان، ص44-45]</ref>. | او در اینباره مینویسد: آیه میخواهد بگوید انسان قبل از آنکه در این دنیا به شکل انسان به وجود بیاید، در خمیرهاش اقرار به وجود خداوند هست؛ بلکه قرآن یک اصل کلىترى را بیان مىکند؛ اصل کلىتر قرآن این است که در تمام موجودات تمایل بهحق وجود دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/41 ر.ک: همان، ص41]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/44 همان، ص44-45]</ref>. | ||
راه دوم، راه علمی یا | راه دوم، راه علمی یا شبه فلسفی است. راه علمى محض، برخلاف نظریه بسیارى از افراد، محال است بتواند خدا را به انسان معرفى کند؛ یعنى علم بهطور مستقیم نمىتواند خدا را به انسان نشان بدهد؛ چرا؟ چون کار علم این است که پدیدههاى عالم را به انسان مىنمایاند؛ یعنى شىء، باید کوچک باشد تا علم بتواند آن را نشان بدهد. علم مىتواند عنصرى از عنصرهاى طبیعت را براى انسان کشف کند. این راه، شناختن خدا از طریق مخلوقات است؛ یعنى از طریق موجودات و واقعیاتى که ما مستقیم با آنها در تماس هستیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/50 ر.ک: همان، ص50]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/60 همان، ص60]</ref>. | ||
این راه به سه قسم و کیفیت تقسیم میشود: | این راه به سه قسم و کیفیت تقسیم میشود: | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
مقدمه سوم: بعد از اینکه مىدانیم حرکت در دنیا وجود دارد و به محرک همزمان احتیاج دارد، مىگوییم آیا محرک خودش متحرک به معنى اعم (یعنى متغیر، متحول) است یا ثابت است؟ اگر ثابت است، مدعاى [[ارسطو]] ثابت است و اگر محرک، ثابت نیست و متحرک است، آنهم به یک محرک احتیاج دارد. باز صحبت در آن محرک میآید که متحرک است یا ثابت و در نهایت امر باید حرکتها منتهى به ثابت بشوند که آن ثابت را «محرک اول» مىنامند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/172 ر.ک: همان، ص172-173]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/285 همان، ص285-286]</ref>. | مقدمه سوم: بعد از اینکه مىدانیم حرکت در دنیا وجود دارد و به محرک همزمان احتیاج دارد، مىگوییم آیا محرک خودش متحرک به معنى اعم (یعنى متغیر، متحول) است یا ثابت است؟ اگر ثابت است، مدعاى [[ارسطو]] ثابت است و اگر محرک، ثابت نیست و متحرک است، آنهم به یک محرک احتیاج دارد. باز صحبت در آن محرک میآید که متحرک است یا ثابت و در نهایت امر باید حرکتها منتهى به ثابت بشوند که آن ثابت را «محرک اول» مىنامند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/172 ر.ک: همان، ص172-173]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/285 همان، ص285-286]</ref>. | ||
برهان سینوی: [[ابن سینا، حسین بن عبدالله| | برهان سینوی: [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] براى اولین بار از «وجوب و امکان» که مسئلهاى است در فلسفه، استفاده کرده است. راهى که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] رفته است از راهى که ارسطو رفته فلسفىتر است؛ یعنى بیشتر جنبه عقلانى و محاسباتى دارد. راه [[ارسطو]] یک سرش به طبیعیات بستگى دارد که مسئله حرکت است، اما راهى که [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] رفته است چنین نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/174 ر.ک: همان، ص174]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/288 همان، ص288]</ref>. | ||
ما چشمهایمان را مىبندیم و تمام هستى را زیر نظر مىگیریم و نمىدانیم آنچه در عالم هست واجبالوجود است یا ممکنالوجود. اگر در میان آنچه در عالم هست، واجبالوجود هست، فهو المطلوب و اگر آنچه هست ممکنالوجود است، ممکنالوجود باید به واجبالوجود منتهى شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/175 ر.ک: همان، ص175]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/290 همان، ص290]</ref>. | ما چشمهایمان را مىبندیم و تمام هستى را زیر نظر مىگیریم و نمىدانیم آنچه در عالم هست واجبالوجود است یا ممکنالوجود. اگر در میان آنچه در عالم هست، واجبالوجود هست، فهو المطلوب و اگر آنچه هست ممکنالوجود است، ممکنالوجود باید به واجبالوجود منتهى شود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/175 ر.ک: همان، ص175]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/290 همان، ص290]</ref>. |
ویرایش