۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
نویسنده مباحث کتاب را با این مقدمه آغاز کرده است: بدان که خلق بر دو قسمند: حیوان و غیرحیوان، حیوان هم بر دو قسم است: مکلف و مهمل (غیر مکلف)؛ مکلف کسی است که خداوند او را مورد خطاب قرار داده و امر به عبادت کرده و وعده به ثواب بر آن داده و از معاصی نهی کرده و از عقوبتش برحذر داشته است... سپس مکلف به دو قسم مؤمن و کافر تقسیم میشود. مؤمن نیز دو قسم است فرمانبردار و گناهکار، مطیع و عاصی نیز به دو قسم عالم و جاهل تقسیم میشود. «غرور» از جمله صفات ناپسندی است که همه مؤمنین مکلف و کافران جز کسانی که خداوند آن را معصوم قرار داده به این موضوع گرفتارند. من به لطف خدا از غرور آنها پرده برداشته و دلیل آن را بیان میکنم. و مطالب را با مختصرترین عبارات و بدیعترین اشارات توضیح میدهم<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص21</ref>. وی سپس مغرورین را به چهار گروه علما، عابدان، سرمایهداران و متصوفه تقسیم کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | نویسنده مباحث کتاب را با این مقدمه آغاز کرده است: بدان که خلق بر دو قسمند: حیوان و غیرحیوان، حیوان هم بر دو قسم است: مکلف و مهمل (غیر مکلف)؛ مکلف کسی است که خداوند او را مورد خطاب قرار داده و امر به عبادت کرده و وعده به ثواب بر آن داده و از معاصی نهی کرده و از عقوبتش برحذر داشته است... سپس مکلف به دو قسم مؤمن و کافر تقسیم میشود. مؤمن نیز دو قسم است فرمانبردار و گناهکار، مطیع و عاصی نیز به دو قسم عالم و جاهل تقسیم میشود. «غرور» از جمله صفات ناپسندی است که همه مؤمنین مکلف و کافران جز کسانی که خداوند آن را معصوم قرار داده به این موضوع گرفتارند. من به لطف خدا از غرور آنها پرده برداشته و دلیل آن را بیان میکنم. و مطالب را با مختصرترین عبارات و بدیعترین اشارات توضیح میدهم<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص21</ref>. وی سپس مغرورین را به چهار گروه علما، عابدان، سرمایهداران و متصوفه تقسیم کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در تعریف «غرور» و «اغترار» باید گفت غرور و اغترار، عبارت است از «فریب خوردن، و | در تعریف «غرور» و «اغترار» باید گفت غرور و اغترار، عبارت است از «فریب خوردن، و خود را در خیر و صلاح دانستن، و از آنچه باید بود، غافل گشتن». این خلق و این صفت که از رذایل اخلاق و اوصاف، و از مهلکات میباشد، از اغوای شیطان و فریب او، و از مکر نفس و حیله او از یکسو، و از جهل و بی خبری از سوی دیگر، سرچشمه میگیرد، و در اصل، ظهور خاصی از هوای نفس، و طور خاصی از اطوار هواست، زیرا شخص مغرور، دانسته و ندانسته، بهسوی آنچه موافق هواهای اوست کشیده میشود و با آن مغرور میگردد. علمای اخلاق در کتب و نوشتههای خود با استفاده از آیات قرآنی و روایات، انواع و اقسام غرور، و جهات مختلف آن، و اصناف و طبقات مغرورین را تا حدودی توضیح داده و بیان نمودهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/45833/39 ر.ک: بینام، ص40-39]</ref>. | ||
[[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در اولین باب کتاب، غرور کافران را دو قسم دانسته است که زندگی دنیا یا شیطان آنها را فریب داده است. گروهی که زندگی دنیا آنها را فریب داده اینگونه استدلال میکنند که نقد بهتر از نسیه است. لذات دنیا یقینی و لذات آخرت مشکوک است و نباید یقین را با شک کنار گذاشت. [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] این قیاس را فاسد دانسته؛ چراکه این همان قیاس ابلیس است که گفت: من از انسان بهتر هستم؛ من از آتش و آدمی از خاک است پس گمان کرد که بهتر بودن به خاطر نسب است. علاج این غرور به تصدیق خدا و رسول یا با اقامه برهان است. برهانی که فساد قیاس مذکور را معلوم میکند عبارت است از: اینکه دنیا نقد و آخرت نسیه است مقدمه صحیحی است؛ اما این کلام که نقد بهتر از نسیه است سبب تلبیس و مشتبه شدن موضوع شده است. بلکه اگر نقد در مقدار، مثل نسیه باشد نقد بهتر است. اما اگر نقد کمتر باشد نسیه بهتر از آن است و معلوم است که آخرت ابدی و دنیا غیر ابدی است. اما این کلامش که لذات دنیا یقینی و لذات آخرت مشکوک است نیز باطل است؛ چراکه لذات آخرت نیز نزد مؤمنین یقینی است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 26-25</ref>. | [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] در اولین باب کتاب، غرور کافران را دو قسم دانسته است که زندگی دنیا یا شیطان آنها را فریب داده است. گروهی که زندگی دنیا آنها را فریب داده اینگونه استدلال میکنند که نقد بهتر از نسیه است. لذات دنیا یقینی و لذات آخرت مشکوک است و نباید یقین را با شک کنار گذاشت. [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] این قیاس را فاسد دانسته؛ چراکه این همان قیاس ابلیس است که گفت: من از انسان بهتر هستم؛ من از آتش و آدمی از خاک است پس گمان کرد که بهتر بودن به خاطر نسب است. علاج این غرور به تصدیق خدا و رسول یا با اقامه برهان است. برهانی که فساد قیاس مذکور را معلوم میکند عبارت است از: اینکه دنیا نقد و آخرت نسیه است مقدمه صحیحی است؛ اما این کلام که نقد بهتر از نسیه است سبب تلبیس و مشتبه شدن موضوع شده است. بلکه اگر نقد در مقدار، مثل نسیه باشد نقد بهتر است. اما اگر نقد کمتر باشد نسیه بهتر از آن است و معلوم است که آخرت ابدی و دنیا غیر ابدی است. اما این کلامش که لذات دنیا یقینی و لذات آخرت مشکوک است نیز باطل است؛ چراکه لذات آخرت نیز نزد مؤمنین یقینی است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 26-25</ref>. |
ویرایش