۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
}} | }} | ||
'''بحوث في أصول التفسير'''، اثر محمد بن لطفی | '''بحوث في أصول التفسير'''، اثر [[صباغ، محمد بن لطفي|محمد بن لطفی صباغ]]، کتابی است در بررسی و معرفی اصول تفسیری میان برخی از بزرگان این علم. | ||
نویسنده به دنبال آن است که مهمترین موضوعات مربوط به اصول تفسیر قرآن را مطرح نماید و در خلال مباحث کتاب، قواعدی ذکر گردیده که شناخت و معرفت آنها، در تفسیر قرآن کریم، بسیار حایز اهمیت است<ref>ر.ک: مقدمه، ص6</ref>. | نویسنده به دنبال آن است که مهمترین موضوعات مربوط به اصول تفسیر قرآن را مطرح نماید و در خلال مباحث کتاب، قواعدی ذکر گردیده که شناخت و معرفت آنها، در تفسیر قرآن کریم، بسیار حایز اهمیت است<ref>ر.ک: مقدمه، ص6</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه کتاب، به موضوع و اهمیت آن اشاره نموده و پیش از شروع مباحث، به بیان اصول تفسیر پرداخته و اشاره مختصری به تاریخچه و مهمترین مصادر آن، نموده است که از جمله آنها عبارتند از: | نویسنده در مقدمه کتاب، به موضوع و اهمیت آن اشاره نموده و پیش از شروع مباحث، به بیان اصول تفسیر پرداخته و اشاره مختصری به تاریخچه و مهمترین مصادر آن، نموده است که از جمله آنها عبارتند از: | ||
# کتاب تفسیر بزرگانی، همچون طبری، قرطبی، ابوحیان، ابنکثیر و... | # کتاب تفسیر بزرگانی، همچون [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]]، [[قرطبی، محمد بن احمد|قرطبی]]، [[ابوحیان، محمد بن یوسف|ابوحیان]]، [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابنکثیر]] و... | ||
# رسائلی که در این خصوص تألیف شده است، از جمله رساله ابن تیمیه و علمایی نظیر سیوطی، فراهی، دهلوی و... # مباحث عدیدهای که در علم اصول فقه مخوصا مبحث دلالت وجود دارد. | # رسائلی که در این خصوص تألیف شده است، از جمله رساله ابن تیمیه و علمایی نظیر [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]]، فراهی، دهلوی و... # مباحث عدیدهای که در علم اصول فقه مخوصا مبحث دلالت وجود دارد. | ||
# مباحث مطرحشده در علم بلاغت، مصطلح الحدیث و...<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>. | # مباحث مطرحشده در علم بلاغت، مصطلح الحدیث و...<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>. | ||
نویسنده مطالب را با معرفی اصول تفسیر در نزد ابن جریر طبری، آغاز نموده است. وی از اهالی آمل در طبرستان بوده و در سال 224ق، به دنیا آمد و در طلب علم، به شام و عراق مهاجرت نموده و در بغداد مستقر شد. | نویسنده مطالب را با معرفی اصول تفسیر در نزد ابن جریر طبری، آغاز نموده است. وی از اهالی آمل در طبرستان بوده و در سال 224ق، به دنیا آمد و در طلب علم، به شام و عراق مهاجرت نموده و در بغداد مستقر شد. | ||
از جمله کسانی که تفسیر او را ستودهاند، عبارتند از: ابن خزیمه؛ ابوعمر زاهد غلام ثعلب؛ خطیب | |||
از جمله کسانی که تفسیر او را ستودهاند، عبارتند از: ابن خزیمه؛ ابوعمر زاهد غلام ثعلب؛ [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادی]]؛ [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]]. | |||
وی مقدمهای طولانی در اصول تفسیر نوشته که به عقیده نویسنده، خود کتابی مستقل بشمار میرود. از جمله موضوعاتی که در این مقدمه ذکر گردیده است، میتوان از وسائل و اموری که مفسر بدان نیاز دارد نام برد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18-19</ref>. | وی مقدمهای طولانی در اصول تفسیر نوشته که به عقیده نویسنده، خود کتابی مستقل بشمار میرود. از جمله موضوعاتی که در این مقدمه ذکر گردیده است، میتوان از وسائل و اموری که مفسر بدان نیاز دارد نام برد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18-19</ref>. | ||
دیگر افرادی که به معرفی اصول تفسیر در نزدشان پرداخته شده است، بهترتیب عبارتند از: | دیگر افرادی که به معرفی اصول تفسیر در نزدشان پرداخته شده است، بهترتیب عبارتند از: | ||
الف)- ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری خزرجی اندلسی قرطبی. وی از اهالی قرطبه بوده که به مصر مهاجرت نموده و در سال 671ق، بدرود حیات گفت. تفسیر وی | الف)- [[قرطبی، محمد بن احمد|ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری خزرجی اندلسی قرطبی]]. وی از اهالی قرطبه بوده که به مصر مهاجرت نموده و در سال 671ق، بدرود حیات گفت. تفسیر وی «[[الجامع لأحكام القرآن|الجامع لأحكام القرآن و المبين لما تضمنه من السنة و آي الفرقان]]» نام دارد که در آن، عنایت خاصی به لغت و احکام شده است. از جمله موضوعات مربوط به اصول تفسیر وی، میتوان به موارد زیر اشاره نمود: | ||
# تدبر: وی تدبر در قرآن را امر مطلوبی دانسته که قاری را به تفسیر قائم بر اصول معینی میرساند. | # تدبر: وی تدبر در قرآن را امر مطلوبی دانسته که قاری را به تفسیر قائم بر اصول معینی میرساند. | ||
# امانت علمی و تخریج احادیث: این امر باعث میشود که هر قولی به قائل آن منسوب گردد و این از جمله اخلاق علمای فاضل است. | # امانت علمی و تخریج احادیث: این امر باعث میشود که هر قولی به قائل آن منسوب گردد و این از جمله اخلاق علمای فاضل است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۳: | ||
# برخورداری از علومی که دانش آن بر مفسر لازم است، مانند لغت، سنن و فقه<ref>ر.ک: همان، ص24-46</ref>. | # برخورداری از علومی که دانش آن بر مفسر لازم است، مانند لغت، سنن و فقه<ref>ر.ک: همان، ص24-46</ref>. | ||
ب)- ابوحیان: از جمله کتبی که در آن، فوائد و قواعدی ذکر گردیده که به اصول تفسیر مربوط میشود، کتاب | ب)- [[ابوحیان، محمد بن یوسف|ابوحیان]]: از جمله کتبی که در آن، فوائد و قواعدی ذکر گردیده که به اصول تفسیر مربوط میشود، کتاب «[[البحر المحيط في التفسير|البحر المحيط]]» [[ابوحیان، محمد بن یوسف|ابوحیان اثیرالدین محمد بن یوسف بن علی اندلسی غرناطی جیانی]] است. وی در سال 654ق، در اندلس به دنیا آمد و علوم اسلامی و عربی را از علمای اندلس فراگرفت. از جمله اصولی که وی در کتاب خود بدان اشاره نموده است، عبارتند از: | ||
# پرهیز از صوفیه. | # پرهیز از صوفیه. | ||
# پرهیز از شیعه باطنیه. | # پرهیز از شیعه باطنیه. | ||
خط ۶۸: | خط ۷۰: | ||
# آگاهی به ارزش و جایگاه علم تفسیر<ref>ر.ک: همان، ص50-62</ref>. | # آگاهی به ارزش و جایگاه علم تفسیر<ref>ر.ک: همان، ص50-62</ref>. | ||
ج)- ابنکثیر: از دیگر مفسرینی که مقدمه جامع و مفصلی پیرامون اهتمام به اصول تفسیر نوشتهاند، اسماعیل بن عمر بن کثیر میباشد. وی در سال 701ق، در دمشق به دنیا آمد. او در مقدمه کتاب خود، تحت عنوان | ج)- [[ابن کثیر، اسماعیل بن عمر|ابنکثیر]]: از دیگر مفسرینی که مقدمه جامع و مفصلی پیرامون اهتمام به اصول تفسیر نوشتهاند، اسماعیل بن عمر بن کثیر میباشد. وی در سال 701ق، در دمشق به دنیا آمد. او در مقدمه کتاب خود، تحت عنوان «[[تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)|تفسير القرآن العظيم]]»، به اصول تفسیر اشاره کرده است که از جمله مهمترین آنها، عبارتند از: تدبر در قرآن و توجه به قصص قرآن و عبرت گرفتن از اخبار امم سابق. وی در مقدمه خود، این سؤال را مطرح نموده است که بهترین روش تفسیر قرآن چیست و سپس به بررسی روشهای تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر قرآن با سنت پرداخته و بهترین روش را، تفسیر قرآن به قرآن دانسته است با حفظ ارزش تفسیر قرآن با سنت و سپس به این نکته اشاره کرده است که در صورت نیافتن تفسیر قرآن در قرآن و سنت، باید به قول صحابه مراجعه نمود و در این زمینه به ابن مسعود و ابن عباس، اشاره کرده است. سپس، استطرادا، موضوع اسرائلیات و لزوم پرهیز از آن را مطرح نموده و در پایان، حجیت قول تابعین را مورد بحث و بررسی قرار داده است<ref>ر.ک: همان، ص63-76</ref>. | ||
از دیگر کسانی که به بررسی اصول تفسیری آنها پرداخته شده است، ابن تیمیه و ابوعلی مودودی میباشند<ref>ر.ک: همان، ص77-324</ref>. | از دیگر کسانی که به بررسی اصول تفسیری آنها پرداخته شده است، [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و [[مودودي، ابو الاعلي|ابوعلی مودودی]] میباشند<ref>ر.ک: همان، ص77-324</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۶: | خط ۷۸: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش