پرش به محتوا

تاریخ حدیث شیعه در سده‌های هشتم تا یازدهم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
خط ۵۰: خط ۵۰:


در فصل دوم، مراکز حدیثی و محدثان شناسانده شده‌اند. نویسنده در این فصل، درصدد معرفی محدثان امامیه در قرن هشتم و نهم هجری بوده و با توجه به کثرت عالمان و ضرورت رده‌بندی آن‌ها، ابتدا عالمان صاحب اثر حدیثی را به‌ترتیب هریک از حوزه‌ها و مراکز علمی و سپس، دیگر حدیث‌پژوهان را معرفی کرده است. به‌طور کلی در این فصل، چهار حوزه حدیثی شیعه در این دوره، شناسایی شده است:
در فصل دوم، مراکز حدیثی و محدثان شناسانده شده‌اند. نویسنده در این فصل، درصدد معرفی محدثان امامیه در قرن هشتم و نهم هجری بوده و با توجه به کثرت عالمان و ضرورت رده‌بندی آن‌ها، ابتدا عالمان صاحب اثر حدیثی را به‌ترتیب هریک از حوزه‌ها و مراکز علمی و سپس، دیگر حدیث‌پژوهان را معرفی کرده است. به‌طور کلی در این فصل، چهار حوزه حدیثی شیعه در این دوره، شناسایی شده است:
# حوزه حله: دانش اصلی رایج در این حوزه، فقه بوده و دانش‌های کلام و حدیث نیز در آن، از رونق خاصی برخوردار بوده است. حدیث‌پژوهان این حوزه عبارتند از: سید هبة‌الله موسوی (زنده در 703ق)، علی بن یوسف حلی (زنده در703ق)، علامه حلی (648-726ق)، ابن داود حلی (زنده در 707ق)، فخرالمحققین حلی (682-771ق)، ابن معیه (776ق)، ابن عتائقی حلی (زنده در 786ق)، علی نیلی (803ق)، حسن بن سلیمان حلی (زنده در 802ق)، حافظ رجب برسی (813ق)، فاضل مقداد (826ق) و ابن فهد حلی (757-841ق) <ref>ر.ک: همان، ص25-40</ref>.
# حوزه حله: دانش اصلی رایج در این حوزه، فقه بوده و دانش‌های کلام و حدیث نیز در آن، از رونق خاصی برخوردار بوده است. حدیث‌پژوهان این حوزه عبارتند از: سید هبة‌الله موسوی (زنده در 703ق)، علی بن یوسف حلی (زنده در703ق)، علامه حلی (648-726ق)، ابن داود حلی (زنده در 707ق)، فخرالمحققین حلی (682-771ق)، ابن معیه (776ق)، ابن عتائقی حلی (زنده در 786ق)، علی نیلی (803ق)، حسن بن سلیمان حلی (زنده در 802ق)، حافظ رجب برسی (813ق)، فاضل مقداد (826ق) و ابن فهد حلی (757-841ق)<ref>ر.ک: همان، ص25-40</ref>.
# حوزه جبل عامل: مهم‌ترین شخصیت‌های حدیث‌پژوهی که از این حوزه برخاسته‌اند، عبارتند از: شهید اول (786ق)، بیاضی نباطی (877ق) و کفعمی (905ق) <ref>ر.ک: همان، ص40</ref>.
# حوزه جبل عامل: مهم‌ترین شخصیت‌های حدیث‌پژوهی که از این حوزه برخاسته‌اند، عبارتند از: شهید اول (786ق)، بیاضی نباطی (877ق) و کفعمی (905ق)<ref>ر.ک: همان، ص40</ref>.
# حوزه ایران: مهم‌ترین حدیث‌پژوهان آن در این دوره عبارتند از: دیلمی (ق 8ق)، حسن بن حسین شیعی سبزواری (زنده در 753ق)، ابن عنبه (828ق) و واعظ کاشفی (910ق) <ref>ر.ک: همان، ص44-47</ref>.
# حوزه ایران: مهم‌ترین حدیث‌پژوهان آن در این دوره عبارتند از: دیلمی (ق 8ق)، حسن بن حسین شیعی سبزواری (زنده در 753ق)، ابن عنبه (828ق) و واعظ کاشفی (910ق)<ref>ر.ک: همان، ص44-47</ref>.
# حوزه بحرین و احسا: که ابن ابی‌جمهور (زنده در 901ق)، مهم‌ترین حدیث‌پژوه آن می‌باشد.
# حوزه بحرین و احسا: که ابن ابی‌جمهور (زنده در 901ق)، مهم‌ترین حدیث‌پژوه آن می‌باشد.


فصل سوم، به بررسی زمینه‌ها و گونه‌های نگارش حدیثی و رویکردهای مختلف به حدیث، اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل، این زمینه‌ها را به هفت بخش زیر تقسیم کرده و به معرفی کوتاه آثار مربوط به آن زمینه، پرداخته است:
فصل سوم، به بررسی زمینه‌ها و گونه‌های نگارش حدیثی و رویکردهای مختلف به حدیث، اختصاص یافته است. نویسنده در این فصل، این زمینه‌ها را به هفت بخش زیر تقسیم کرده و به معرفی کوتاه آثار مربوط به آن زمینه، پرداخته است:
# متون ادعیه و مزارات: که از جمله آن‌ها عبارتند از: «[[العدد القوية لدفع المخاوف اليومية|العدد القوية]]»، «المجموع الرائق من أزهار الحدائق»، «[[المزار]]»، «[[عدة الداعي و نجاح الساعي]]» و... <ref>ر.ک: همان، ص61-80</ref>.
# متون ادعیه و مزارات: که از جمله آن‌ها عبارتند از: «[[العدد القوية لدفع المخاوف اليومية|العدد القوية]]»، «المجموع الرائق من أزهار الحدائق»، «[[المزار]]»، «[[عدة الداعي و نجاح الساعي]]» و...<ref>ر.ک: همان، ص61-80</ref>.
# متون اخلاقی: از جمله: «إرشاد القلوب إلی الصواب المنجی من عمل به من أليم العقاب»، «[[أعلام‌الدين في صفات المؤمنين]]»، «[[الرسالة السعدية]]»، «مصابيح القلوب» و... <ref>ر.ک: همان، ص82-101</ref>.
# متون اخلاقی: از جمله: «إرشاد القلوب إلی الصواب المنجی من عمل به من أليم العقاب»، «[[أعلام‌الدين في صفات المؤمنين]]»، «[[الرسالة السعدية]]»، «مصابيح القلوب» و...<ref>ر.ک: همان، ص82-101</ref>.
# کتب کلامی: برخی از آنها عبارتند از: «[[منهاج الكرامة في معرفة الإمامة]]»، «[[الصراط المستقيم إلی مستحقی التقديم|الصراط المستقيم إلی مستحقي التقديم]]»، «[[إلزام النواصب بإمامة علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام|إلزام النواصب بإمامة علي بن أبي‌طالب(ع)]]»، «[[المحتضر]]» و... <ref>ر.ک: همان، ص101-127</ref>.
# کتب کلامی: برخی از آنها عبارتند از: «[[منهاج الكرامة في معرفة الإمامة]]»، «[[الصراط المستقيم إلی مستحقی التقديم|الصراط المستقيم إلی مستحقي التقديم]]»، «[[إلزام النواصب بإمامة علي بن أبي‌طالب عليه‌السلام|إلزام النواصب بإمامة علي بن أبي‌طالب(ع)]]»، «[[المحتضر]]» و...<ref>ر.ک: همان، ص101-127</ref>.
# مناقب و تاریخ ائمه: از جمله: «[[كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين|كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين(ع)]]»، «[[مشارق أنوار اليقين في أسرار أميرالمؤمنين علیه‌السلام|مشارق أنوار اليقين في حقائق أسرار أميرالمؤمنين(ع)]]»، «راحة الأرواح و مونس الأشباح»، «[[روضة الشهداء]]» و... <ref>ر.ک: همان، ص129-148</ref>.
# مناقب و تاریخ ائمه: از جمله: «[[كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين|كشف اليقين في فضائل أميرالمؤمنين(ع)]]»، «[[مشارق أنوار اليقين في أسرار أميرالمؤمنين علیه‌السلام|مشارق أنوار اليقين في حقائق أسرار أميرالمؤمنين(ع)]]»، «راحة الأرواح و مونس الأشباح»، «[[روضة الشهداء]]» و...<ref>ر.ک: همان، ص129-148</ref>.
# متون فقهی: مانند «[[عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديثالدينية|عوالي اللآلي]]» و «درر اللآلي» <ref>ر.ک: همان، ص148-154</ref>.
# متون فقهی: مانند «[[عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديثالدينية|عوالي اللآلي]]» و «درر اللآلي»<ref>ر.ک: همان، ص148-154</ref>.
# متون حدیثی: از جمله: «المستجاد من كتاب الإرشاد»، «الدلائل البرهانية في تصحيح الحضرة الغروية»، «[[الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة|الدرة الباهرة]]»، «مجموع الغرائب» و... <ref>ر.ک: همان، ص156-168</ref>.
# متون حدیثی: از جمله: «المستجاد من كتاب الإرشاد»، «الدلائل البرهانية في تصحيح الحضرة الغروية»، «[[الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة|الدرة الباهرة]]»، «مجموع الغرائب» و...<ref>ر.ک: همان، ص156-168</ref>.
# اربعین‌نگاری: از جمله: «الأربعون حديثا» [[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]]، «[[الرسالة العلية في الأحاديث النبوية (شرح چهل حدیث نبوی)|الرسالة العلية في الأحاديث النبوية]]» و «الأربعون حديثا» شیخ سعد اربلی <ref>ر.ک: همان، ص169-193</ref>.
# اربعین‌نگاری: از جمله: «الأربعون حديثا» [[شهید اول، محمد بن مکی|شهید اول]]، «[[الرسالة العلية في الأحاديث النبوية (شرح چهل حدیث نبوی)|الرسالة العلية في الأحاديث النبوية]]» و «الأربعون حديثا» شیخ سعد اربلی<ref>ر.ک: همان، ص169-193</ref>.


در فصل چهارم، تحولات و متون مربوط به علوم حدیث، بررسی شده است. نویسنده، معتقد است دوره مورد بحث مقاله، از لحاظ پیدایش دگرگونی در نوع نگرش به اقسام حدیث، بسیار با اهمیت است؛ هرچند در این دوره، شاهد پدید آمدن کتابی درباره دانش درایه یا مصطلح ‌الحدیث نیستیم. در این دوره، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، تعاریف دیگری از حدیث صحیح و ضعیف عرضه کرد و بدین‌سان، تقسیم‌بندی احادیث در نظر علمای متأخر از علامه با دیدگاه دانشمندان پیش از ایشان، متفاوت شد<ref>ر.ک: همان، ص195</ref>.
در فصل چهارم، تحولات و متون مربوط به علوم حدیث، بررسی شده است. نویسنده، معتقد است دوره مورد بحث مقاله، از لحاظ پیدایش دگرگونی در نوع نگرش به اقسام حدیث، بسیار با اهمیت است؛ هرچند در این دوره، شاهد پدید آمدن کتابی درباره دانش درایه یا مصطلح ‌الحدیث نیستیم. در این دوره، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]]، تعاریف دیگری از حدیث صحیح و ضعیف عرضه کرد و بدین‌سان، تقسیم‌بندی احادیث در نظر علمای متأخر از علامه با دیدگاه دانشمندان پیش از ایشان، متفاوت شد<ref>ر.ک: همان، ص195</ref>.


در تحلیل اسباب و انگیزه‌های ابتکار اصطلاحات جدید، به برخی مسائل، اشاره شده است؛ از جمله آنکه در دوره‌های متأخر و بر اثر گذشت زمان و فاصله افتادن میان صدر سلف، چنان شد که برخی کتاب‌ها و اصول مورد اعتماد گذشتگان، به سبب تسلط حاکمان جور و ترس از اظهار و استنساخ نسخ، از میان رفت. از سوی دیگر، با پیدایی جوامع حدیثی، احادیث مأخوذ از اصول مورد اعتماد، با احادیث برگرفته از اصول غیر قابل اعتماد، در هم آمیخت و بدین‌سان، بسیاری از امور و قرائنی که سبب وثوق پیشینیان به احادیث می‌شد، از بین رفت و پسینیان، نتوانستند با تکیه بر همان قرائن، به صحت صدور حدیث، وثوق پیدا کنند؛ ازاین‌رو برای تشیخص احادیث معتبر از غیر معتبر، به وضع اصطلاح جدید پرداختند <ref>ر.ک: همان، ص197</ref>.
در تحلیل اسباب و انگیزه‌های ابتکار اصطلاحات جدید، به برخی مسائل، اشاره شده است؛ از جمله آنکه در دوره‌های متأخر و بر اثر گذشت زمان و فاصله افتادن میان صدر سلف، چنان شد که برخی کتاب‌ها و اصول مورد اعتماد گذشتگان، به سبب تسلط حاکمان جور و ترس از اظهار و استنساخ نسخ، از میان رفت. از سوی دیگر، با پیدایی جوامع حدیثی، احادیث مأخوذ از اصول مورد اعتماد، با احادیث برگرفته از اصول غیر قابل اعتماد، در هم آمیخت و بدین‌سان، بسیاری از امور و قرائنی که سبب وثوق پیشینیان به احادیث می‌شد، از بین رفت و پسینیان، نتوانستند با تکیه بر همان قرائن، به صحت صدور حدیث، وثوق پیدا کنند؛ ازاین‌رو برای تشیخص احادیث معتبر از غیر معتبر، به وضع اصطلاح جدید پرداختند<ref>ر.ک: همان، ص197</ref>.


در فصل پنجم، اجازات و مشایخ اجازه آمده‌اند که از جمله آن‌ها، می‌توان از اجازه [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] به تاج‌الدین حسن بن حسن سراب شنوی کاشانی و عزالدین حسین بن ابراهیم بن یحیی استرآبادی یاد کرد <ref>ر.ک: همان، ص233</ref>.
در فصل پنجم، اجازات و مشایخ اجازه آمده‌اند که از جمله آن‌ها، می‌توان از اجازه [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] به تاج‌الدین حسن بن حسن سراب شنوی کاشانی و عزالدین حسین بن ابراهیم بن یحیی استرآبادی یاد کرد<ref>ر.ک: همان، ص233</ref>.


در مقاله دوم، نوشته الیاس پوراکبر، در هفت فصل، به بررسی تاریخ حدیث شیعه در سده‌های دهم و یازدهم پرداخته شده است.
در مقاله دوم، نوشته الیاس پوراکبر، در هفت فصل، به بررسی تاریخ حدیث شیعه در سده‌های دهم و یازدهم پرداخته شده است.


نویسنده این مقاله معتقد است تاریخ هر دوره‌ای، بستری مناسب برای فعالیت‌های آن دوره فراهم می‌کند و بدون داشتن داده‌های تاریخی لازم، فهم و تحلیل مسائل، ممکن نیست، ولذا به‌منظور بازیابی عوامل رویکرد به فعالیت‌های علمی و حدیثی در این دوره، در فصل اول، به ذکر تاریخ مختصری از تحولات سیاسی - اجتماعی هم‌زمان با روی کار آمدن حکومت صفویه در ایران، برخورد حاکمان صفوی با عالمان دین و وضعیت شیعه در نقاط مختلف، پرداخته شده است <ref>ر.ک: همان، ص270</ref>.
نویسنده این مقاله معتقد است تاریخ هر دوره‌ای، بستری مناسب برای فعالیت‌های آن دوره فراهم می‌کند و بدون داشتن داده‌های تاریخی لازم، فهم و تحلیل مسائل، ممکن نیست، ولذا به‌منظور بازیابی عوامل رویکرد به فعالیت‌های علمی و حدیثی در این دوره، در فصل اول، به ذکر تاریخ مختصری از تحولات سیاسی - اجتماعی هم‌زمان با روی کار آمدن حکومت صفویه در ایران، برخورد حاکمان صفوی با عالمان دین و وضعیت شیعه در نقاط مختلف، پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص270</ref>.


وی این عصر را که سرآغاز گسترش فقه و حدیث شیعه پس از چندین قرن ایستایی و رکود را «عصر طلایی حدیث شیعه» نامیده، ولذا در فصل دوم، به شرح حال آن دسته از علمای جبل عامل و ایرانی پرداخته است که برای اولین ‌بار، توجه خویش را به حدیث، معطوف ساخته و با تربیت شاگردان بعد از خود، به نشر و گسترش علم حدیث پرداختند. همین نکته، وجه ممیز این فصل، با فصل بعدی است <ref>ر.ک: همان، ص308</ref>.
وی این عصر را که سرآغاز گسترش فقه و حدیث شیعه پس از چندین قرن ایستایی و رکود را «عصر طلایی حدیث شیعه» نامیده، ولذا در فصل دوم، به شرح حال آن دسته از علمای جبل عامل و ایرانی پرداخته است که برای اولین ‌بار، توجه خویش را به حدیث، معطوف ساخته و با تربیت شاگردان بعد از خود، به نشر و گسترش علم حدیث پرداختند. همین نکته، وجه ممیز این فصل، با فصل بعدی است<ref>ر.ک: همان، ص308</ref>.


فصل سوم، به بحث پیرامون مشایخ اجازه، اختصاص یافته است. در جریان سیر تکامل حدیث، اگر در قرن هفتم هجری، معیارهای چهاگانه صحیح، حسن، موثق و ضعیف برای اسناد حدیث ابداع شد، در قرن دهم نیز برای حفظ حدیث و عدم دسترس نااهلان بدان، شرایطی برای راویان در نظر گرفته شد. در این دوره، به دنبال گسترش فعالیت‌های حدیثی علمای حدیث، اصطلاحاتی ابداع گردید و در آن، شرایطی برای ناقلان حدیث ذکر شد که اگر حدیث آن‌ها فاقد آن شرایط باشد، از درجه اعتبار، ساقط است. نویسنده معتقد است نقطه قوت این نوآوری، توجه نمودن به کیفیت نقل حدیث بوده است، ولذا وقتی به شناسایی محدثان این دوره پرداخته می‌شود، شاگردان آغازین آن نه به‌عنوان محدث، بلکه به‌عنوان «يروي إجازة عن فلان» شناخته می‌شود <ref>ر.ک: همان، ص335</ref>.
فصل سوم، به بحث پیرامون مشایخ اجازه، اختصاص یافته است. در جریان سیر تکامل حدیث، اگر در قرن هفتم هجری، معیارهای چهاگانه صحیح، حسن، موثق و ضعیف برای اسناد حدیث ابداع شد، در قرن دهم نیز برای حفظ حدیث و عدم دسترس نااهلان بدان، شرایطی برای راویان در نظر گرفته شد. در این دوره، به دنبال گسترش فعالیت‌های حدیثی علمای حدیث، اصطلاحاتی ابداع گردید و در آن، شرایطی برای ناقلان حدیث ذکر شد که اگر حدیث آن‌ها فاقد آن شرایط باشد، از درجه اعتبار، ساقط است. نویسنده معتقد است نقطه قوت این نوآوری، توجه نمودن به کیفیت نقل حدیث بوده است، ولذا وقتی به شناسایی محدثان این دوره پرداخته می‌شود، شاگردان آغازین آن نه به‌عنوان محدث، بلکه به‌عنوان «يروي إجازة عن فلان» شناخته می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص335</ref>.


در فصل چهارم، به پیرایش و آرایش‌های حدیثی که در قرن دهم و یازدهم هجری صورت گرفته، پرداخته شده است. بحث در این فصل، پیرامون استفاده یا عدم استفاده از احادیث منقول اهل سنت می‌باشد که همواره مورد اختلاف فقها و محدثان بوده است <ref>ر.ک: همان، ص351</ref>.
در فصل چهارم، به پیرایش و آرایش‌های حدیثی که در قرن دهم و یازدهم هجری صورت گرفته، پرداخته شده است. بحث در این فصل، پیرامون استفاده یا عدم استفاده از احادیث منقول اهل سنت می‌باشد که همواره مورد اختلاف فقها و محدثان بوده است<ref>ر.ک: همان، ص351</ref>.


در فصل پنجم، محتوای حدیثی در سده‌های مذکور مورد بحث قرار گرفته <ref>ر.ک: همان، ص355</ref> و در فصل ششم، متون حدیثی این دوره. این متون، در قالب‌های اربعین‌نویسی، گسترده‌نگاشت‌ها، تک‌نگاری و تفسیر مأثور، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است <ref>ر.ک: همان، ص363-401</ref>.
در فصل پنجم، محتوای حدیثی در سده‌های مذکور مورد بحث قرار گرفته<ref>ر.ک: همان، ص355</ref> و در فصل ششم، متون حدیثی این دوره. این متون، در قالب‌های اربعین‌نویسی، گسترده‌نگاشت‌ها، تک‌نگاری و تفسیر مأثور، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص363-401</ref>.


آخرین فصل، به بحث پیرامون علوم حدیث اختصاص یافته و در آن، به معرفی درایه، رجال و فقه الحدیث پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص407-432</ref>.
آخرین فصل، به بحث پیرامون علوم حدیث اختصاص یافته و در آن، به معرفی درایه، رجال و فقه الحدیث پرداخته شده است.<ref>ر.ک: همان، ص407-432</ref>.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش