پرش به محتوا

تاریخ سیستان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۱: خط ۲۱:
| چاپ =2
| چاپ =2
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13836
| کتابخانۀ دیجیتال نور =02221
| کتابخوان همراه نور =02221
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''تاريخ سيستان''' عنوانى كه مصحح گرانقدر كتاب [[بهار، محمدتقی|مرحوم ملك الشعراء بهار]] براى آن برگزيده است در صورتی که همانگونه كه خود يادآور شده در متن كتاب نامى از عنوان آن برده نشده است. تنها نسخه خطى كه از اين كتاب بدست آمده متعلق است به قبل از سال 864 هجرى قمرى كه آن خود از روى نسخه قديمترى نوشته شده است. شرح وقايع كتاب «تاريخ سيستان» تا سال 725 هجرى خاتمه مى‌يابد و متأسفانه مؤلف يا مؤلفان آن ناشناخته‌اند تنها از شواهد امر اينطور پيداست كه اين تاريخ را دو يا سه نفر به نوبت نوشته‌اند. مصحح كتاب با استفاده از كتاب «احياء الملوك» تأليف شاه حسین بن ملك غياث‌الدين محمد كه در اوايل قرن يازدهم هجرى (سال 1028) تأليف گرديده و شواهد ديگر نتيجه گيرى مى‌كند كه مؤلف «تاريخ سيستان» مولانا شمس‌الدين محمد موالى بوده كه وقايع را تا زمان تاج‌الدين ابوالفضل به سال 444 يا 488 به رشته تحرير درآورده است كه اين زمان مصادف است با اوايل عهد تسلط سلاجقه و شخص ديگرى بنام محمود بن يوسف اصفهانى بار ديگر آن تاريخ را از 465 تا سال 725 هجرى بطريق اختصار بيان كرده است.<ref>تاريخ سيستان، تصحيح ملك الشعراء بهار، انتشارات پديده «خاور»، چاپ دوم، آبان ماه 1366، مقدم-و</ref>
'''تاريخ سيستان''' عنوانى كه مصحح گرانقدر كتاب [[بهار، محمدتقی|مرحوم ملك الشعراء بهار]] براى آن برگزيده است در صورتی که همانگونه كه خود يادآور شده در متن كتاب نامى از عنوان آن برده نشده است. تنها نسخه خطى كه از اين كتاب بدست آمده متعلق است به قبل از سال 864 هجرى قمرى كه آن خود از روى نسخه قديمترى نوشته شده است. شرح وقايع كتاب «تاريخ سيستان» تا سال 725 هجرى خاتمه مى‌يابد و متأسفانه مؤلف يا مؤلفان آن ناشناخته‌اند تنها از شواهد امر اينطور پيداست كه اين تاريخ را دو يا سه نفر به نوبت نوشته‌اند. مصحح كتاب با استفاده از كتاب «احياء الملوك» تأليف شاه حسین بن ملك غياث‌الدين محمد كه در اوايل قرن يازدهم هجرى (سال 1028) تأليف گرديده و شواهد ديگر نتيجه گيرى مى‌كند كه مؤلف «تاريخ سيستان» مولانا شمس‌الدين محمد موالى بوده كه وقايع را تا زمان تاج‌الدين ابوالفضل به سال 444 يا 488 به رشته تحرير درآورده است كه اين زمان مصادف است با اوايل عهد تسلط سلاجقه و شخص ديگرى بنام محمود بن يوسف اصفهانى بار ديگر آن تاريخ را از 465 تا سال 725 هجرى بطريق اختصار بيان كرده است.<ref>تاريخ سيستان، تصحيح ملك الشعراء بهار، انتشارات پديده «خاور»، چاپ دوم، آبان ماه 1366، مقدم-و</ref>


در تدوين كتاب از مآخذ قديمى و حتى مآخذ پهلوى استفاده شده است. مثلاًدر موارد جغرافيائى از كتاب «عجائب البلدان» يا «عجائب البر و البحر» تأليف ابوالمؤيد بلخى (اوايل قرن چهارم هجرى) استفاده شده است. در مورد شيوه تحرير كتاب مى‌توان گفت كه طرز و شيوه تحرير آن به سبک كتب قديمى فارسی نظير «[[تاریخنامه طبری|تاريخ بلعمى]]»، «[[تاريخ بيهق (تعريب)|تاريخ بيهقى]]» و «[[زين الأخبار|تاريخ گرديزى]]» شباهت دارد و حتى تركيبات و لغات و اصطلاحاتى كه در آن بكار رفته است، قدمت آن را به پيش از اين كتب مى‌رساند. مؤلف يا مؤلفان كتاب در شيوه نگارش سادگى و ايجاز را بكار برده‌اند و از استعمال مترادفات دورى گزيده‌اند. جملات كوتاه آورده شده و كلمات عربى نيز در آن بسيار كم بكار گرفته شده است. جز اسامى خاص يا تواريخ يا اشعار و يا كلماتى كه در زبان مردم آن دوره داخل بوده، بيشتر كلمات به زبان فارسی است. بنابراین سعى نویسنده يا نويسندگان اين بوده تا چنان بنويسند كه عموم مردم بتوانند آن را بخوانند. به عقيده مصحح محترم، اصل كتاب به فارسی نوشته شده و برخى مطالب نيز از كتب عربى ترجمه شده است ولى مرحوم [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] عقيده داشت كه اصل كتاب به عربى بوده و در اوايل قرن پنجم هجرى آن را به فارسی ترجمه كرده‌اند و سپس در نيمۀ دوم قرن هفتم مؤلف ديگرى حوادث سيستان را به اختصار از اوايل قرن پنجم تا زمان خود بر آن افزوده است و آن را به نام ملك نصير‌الدين پادشاه سيستان و پسران او ركن‌الدين محمود و نصرة‌الدين در ميان سال‌هاى 675 تا 695 تكميل كرده است.<ref>نفيسى، سعيد، «تاريخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی»، انتشارات فروغى، 1363، ج 1، ص7-156</ref>
در تدوين كتاب از مآخذ قديمى و حتى مآخذ پهلوى استفاده شده است. مثلاًدر موارد جغرافيائى از كتاب «عجائب البلدان» يا «عجائب البر و البحر» تأليف ابوالمؤيد بلخى (اوايل قرن چهارم هجرى) استفاده شده است. در مورد شيوه تحرير كتاب مى‌توان گفت كه طرز و شيوه تحرير آن به سبک كتب قديمى فارسی نظير «[[تاریخ‌نامه طبری (ابهام‌زدایی)|تاريخ بلعمى]]»، «[[تاريخ بيهق (تعريب)|تاريخ بيهقى]]» و «[[زين الأخبار|تاريخ گرديزى]]» شباهت دارد و حتى تركيبات و لغات و اصطلاحاتى كه در آن بكار رفته است، قدمت آن را به پيش از اين كتب مى‌رساند. مؤلف يا مؤلفان كتاب در شيوه نگارش سادگى و ايجاز را بكار برده‌اند و از استعمال مترادفات دورى گزيده‌اند. جملات كوتاه آورده شده و كلمات عربى نيز در آن بسيار كم بكار گرفته شده است. جز اسامى خاص يا تواريخ يا اشعار و يا كلماتى كه در زبان مردم آن دوره داخل بوده، بيشتر كلمات به زبان فارسی است. بنابراین سعى نویسنده يا نويسندگان اين بوده تا چنان بنويسند كه عموم مردم بتوانند آن را بخوانند. به عقيده مصحح محترم، اصل كتاب به فارسی نوشته شده و برخى مطالب نيز از كتب عربى ترجمه شده است ولى مرحوم [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] عقيده داشت كه اصل كتاب به عربى بوده و در اوايل قرن پنجم هجرى آن را به فارسی ترجمه كرده‌اند و سپس در نيمۀ دوم قرن هفتم مؤلف ديگرى حوادث سيستان را به اختصار از اوايل قرن پنجم تا زمان خود بر آن افزوده است و آن را به نام ملك نصير‌الدين پادشاه سيستان و پسران او ركن‌الدين محمود و نصرة‌الدين در ميان سال‌هاى 675 تا 695 تكميل كرده است.<ref>نفيسى، سعيد، «تاريخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی»، انتشارات فروغى، 1363، ج 1، ص7-156</ref>


از ويژگى‌هاى كتاب آنست كه نام شهرها و قصباتى را آورده است كه گويا در قرون بعدى در اثر تهاجم بيگانگان به كلى ويران شده و ديگر از نام آنها در كتب تاريخى و جغرافيائى دوره‌هاى بعد اثرى نيست. مؤلف كتاب همچنين در نوشتن وقايع تاريخى به اوضاع اجتماعى و اقتصادى نيز تا حدودى توجه داشته است چنانكه در باب ماليات و جمع و خرج سيستان و از وضعيت ملك نيمروز و استحكام و عظمت شهر زرنگ مطالب مفيدى ارائه داده است. از مزاياى ويژه تاريخى اين كتاب آنكه، همانگونه كه مؤلف ناشناس آن ذكر كرده است از كتاب «بندهشن» يا به روايت مؤلف «ابن دهشتى» كه تا آن زمان بر ساير مورخان ناشناخته بود و از كتب مهم دوران ساسانى است، استفاده كرده است.<ref>تاريخ سيستان، ص17-16</ref>
از ويژگى‌هاى كتاب آنست كه نام شهرها و قصباتى را آورده است كه گويا در قرون بعدى در اثر تهاجم بيگانگان به كلى ويران شده و ديگر از نام آنها در كتب تاريخى و جغرافيائى دوره‌هاى بعد اثرى نيست. مؤلف كتاب همچنين در نوشتن وقايع تاريخى به اوضاع اجتماعى و اقتصادى نيز تا حدودى توجه داشته است چنانكه در باب ماليات و جمع و خرج سيستان و از وضعيت ملك نيمروز و استحكام و عظمت شهر زرنگ مطالب مفيدى ارائه داده است. از مزاياى ويژه تاريخى اين كتاب آنكه، همانگونه كه مؤلف ناشناس آن ذكر كرده است از كتاب «بندهشن» يا به روايت مؤلف «ابن دهشتى» كه تا آن زمان بر ساير مورخان ناشناخته بود و از كتب مهم دوران ساسانى است، استفاده كرده است.<ref>تاريخ سيستان، ص17-16</ref>
خط ۳۷: خط ۳۷:
به همين سبب روايات ملى ایران در آن سامان بيش از ساير نواحى محفوظ مانده بود كه برخى از آنها در «تاريخ سيستان» آمده است. از جمله اين داستان‌ها قصه‌اى از «كتاب گرشاسب» نوشته ابوالمؤيد بلخى است كه از قديمترين قطعات منثوريست كه از قرن چهارم هجرى به جا مانده است و در اين كتاب آورده شده است.<ref>همان، ص37-35</ref>
به همين سبب روايات ملى ایران در آن سامان بيش از ساير نواحى محفوظ مانده بود كه برخى از آنها در «تاريخ سيستان» آمده است. از جمله اين داستان‌ها قصه‌اى از «كتاب گرشاسب» نوشته ابوالمؤيد بلخى است كه از قديمترين قطعات منثوريست كه از قرن چهارم هجرى به جا مانده است و در اين كتاب آورده شده است.<ref>همان، ص37-35</ref>


از نكات ديگر كتاب اين است كه شرح نخستين شاعر پارسى‌گويى را نقل كرده و ظاهرا اين شرح مفصل‌ترين و قدیمی‌ترين اشاره‌ايست كه راجع به آغاز شعر و ادب پارسى در كتب تاريخ آمده است. اين شعر را كه محمد بن وصيف در مدح يعقوب ليث صفارى پس از فتح هرات به سال 253 هجرى سروده، «پارسى» ناميده است و از شاعران پارسى گوى ديگرى مثل بسام كورد و محمد بن محلد يا مخلد نام مى‌برد.<ref>همان، ص212-209. همچنين ن. ك به فراى، ريچارد. ن. «عصر زرين فرهنگ ایران»، ترجمه مسعود رجب‌نيا، انتشارات سروش، 1363. ص191-190 </ref>
از نكات ديگر كتاب اين است كه شرح نخستين شاعر پارسى‌گويى را نقل كرده و ظاهرا اين شرح مفصل‌ترين و قدیمی‌ترين اشاره‌ایست كه راجع به آغاز شعر و ادب پارسى در كتب تاريخ آمده است. اين شعر را كه محمد بن وصيف در مدح يعقوب ليث صفارى پس از فتح هرات به سال 253 هجرى سروده، «پارسى» ناميده است و از شاعران پارسى گوى ديگرى مثل بسام كورد و محمد بن محلد يا مخلد نام مى‌برد.<ref>همان، ص212-209. همچنين ن. ك به فراى، ريچارد. ن. «عصر زرين فرهنگ ایران»، ترجمه مسعود رجب‌نيا، انتشارات سروش، 1363. ص191-190 </ref>


اگر چه برخى در اين مورد با شك و ترديد نگريسته‌اند و به گفته‌هاى نظامى عروضى در «چهار مقاله» و [[عوفی، محمد بن محمد|عوفى]] در «[[تذکره لباب الألباب|لباب الالباب]]» در مورد حنظله بادغيسى استناد كرده‌اند ولى با كمى دقت در محتواى «تاريخ سيستان» كه تنها تاريخ محلى است و مؤلف تنها اخبار ولايت خود را در آن درج كرده، مى‌توان به اين نتيجه رسيد كه هر دو شاعر فوق در يك دوره زمانى در مناطق خود شعر سروده‌اند و در همان ايام هنوز آوازه شهرتشان از مرزهاى ولايتشان فراتر نرفته بوده است. در هر حال «تاريخ سيستان» از نمونه‌هاى زيباى دوران آغازين نظم و نثر درى است و مى‌رساند كه اين زبان لهجه خاص و زبان ادبى مردم خراسان و ماوراء النهر و زابلستان بوده است.
اگر چه برخى در اين مورد با شك و ترديد نگريسته‌اند و به گفته‌هاى نظامى عروضى در «چهار مقاله» و [[عوفی، محمد بن محمد|عوفى]] در «[[تذکره لباب الألباب|لباب الالباب]]» در مورد حنظله بادغيسى استناد كرده‌اند ولى با كمى دقت در محتواى «تاريخ سيستان» كه تنها تاريخ محلى است و مؤلف تنها اخبار ولايت خود را در آن درج كرده، مى‌توان به اين نتيجه رسيد كه هر دو شاعر فوق در يك دوره زمانى در مناطق خود شعر سروده‌اند و در همان ايام هنوز آوازه شهرتشان از مرزهاى ولايتشان فراتر نرفته بوده است. در هر حال «تاريخ سيستان» از نمونه‌هاى زيباى دوران آغازين نظم و نثر درى است و مى‌رساند كه اين زبان لهجه خاص و زبان ادبى مردم خراسان و ماوراء النهر و زابلستان بوده است.
خط ۸۲: خط ۸۲:


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
{{پانویس}}


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
خط ۹۴: خط ۹۴:


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت]]
 
[[رده:تاریخ]]
 
[[رده:تاریخ آسیا]]
 
[[رده:تاریخ ایران]]