۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<references /> ' به '<references/> ') |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
واضح است و نیاز به توضیح ندارد که علم اصول محاوری از علوم ضروری برای بشر است که اجتماع انسانی بدون آن ایجاد نمیشود و تفاهم جز بهوسیله آن صورت نمیگیرد؛ بدینمعنا که انسان چارهای ندارد جز اینکه با تکلم مرادش را ادا کند و این جز با علم به واژهها و انواع ترکیبهای فراوان و عناوین مختلف از جملات امر و نهی و قضایای شرطی و وصفی و غیره امکان ندارد. همچنین چارهای جز استعمال جملات عام و مطلق و مجمل و مبین ندارد و علم به آن تنها نزد اهل لسان و گفتگو ولو به مقدار احتیاج و اقتضای محیط حاصل میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>. لذا بشر به لغت و انواع کلام بهطور فطری آشناست و در زندگی گریزی از استفاده از گفتگوهای اصولی ندارد؛ اگرچه متوجه عناوین علمی و اسامی فنی و اصطلاحات ساختگی آن نباشد؛ چراکه او امر و طلب میکند اگرچه ملتفت بهعنوان خطاب انشایی نباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>. | واضح است و نیاز به توضیح ندارد که علم اصول محاوری از علوم ضروری برای بشر است که اجتماع انسانی بدون آن ایجاد نمیشود و تفاهم جز بهوسیله آن صورت نمیگیرد؛ بدینمعنا که انسان چارهای ندارد جز اینکه با تکلم مرادش را ادا کند و این جز با علم به واژهها و انواع ترکیبهای فراوان و عناوین مختلف از جملات امر و نهی و قضایای شرطی و وصفی و غیره امکان ندارد. همچنین چارهای جز استعمال جملات عام و مطلق و مجمل و مبین ندارد و علم به آن تنها نزد اهل لسان و گفتگو ولو به مقدار احتیاج و اقتضای محیط حاصل میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>. لذا بشر به لغت و انواع کلام بهطور فطری آشناست و در زندگی گریزی از استفاده از گفتگوهای اصولی ندارد؛ اگرچه متوجه عناوین علمی و اسامی فنی و اصطلاحات ساختگی آن نباشد؛ چراکه او امر و طلب میکند اگرچه ملتفت بهعنوان خطاب انشایی نباشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/1/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>. | ||
نویسنده گاه به دیگر آثار، از جمله به آثار خود ارجاع داده است؛ «اما کلام ائمه(ع) و مبانی اصولی که از ایشان و اصحاب ایشان دریافت شده را در کتاب «تحلیل العروة» بهتفصیل بیان کردهایم...» <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/22 ر.ک: متن کتاب، ص22]</ref>؛ البته مواردی را در این کتاب متذکر میشود؛ از آن جمله است تأسیس قاعده عمل به عام توسط [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق]] و نیز [[امام رضا(ع)]]: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»، یا قاعده عمل به مطلق توسط [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: «کل شیء مطلق حتی یرد فیه نهی»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/22 ر.ک: همان، ص25-22]</ref>. از دیگری آثاری که به آنها ارجاع داده «خلاصة الکلام فی فقه الاحکام» یا «قضاء الفطرة فی ائمه العترة» و «المسائل المتداخلة» است<ref>ر.ک: همان، ص127</ref>. گاه نیز خواننده را به مباحث والدش ارجاع میدهد؛ برای نمونه، نویسنده در باب مولی و عبید به مباحث والدش اشاره کرده و مطالب خود را شرح و تفصیلی بر آنها قرار داده است. شرححال مختصری از پدر را نیز در پاورقی متذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/104 ر.ک: همان، ص105-104]</ref>. | نویسنده گاه به دیگر آثار، از جمله به آثار خود ارجاع داده است؛ «اما کلام ائمه(ع) و مبانی اصولی که از ایشان و اصحاب ایشان دریافت شده را در کتاب «تحلیل العروة» بهتفصیل بیان کردهایم...»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/22 ر.ک: متن کتاب، ص22]</ref>؛ البته مواردی را در این کتاب متذکر میشود؛ از آن جمله است تأسیس قاعده عمل به عام توسط [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق]] و نیز [[امام رضا(ع)]]: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»، یا قاعده عمل به مطلق توسط [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]: «کل شیء مطلق حتی یرد فیه نهی»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/22 ر.ک: همان، ص25-22]</ref>. از دیگری آثاری که به آنها ارجاع داده «خلاصة الکلام فی فقه الاحکام» یا «قضاء الفطرة فی ائمه العترة» و «المسائل المتداخلة» است<ref>ر.ک: همان، ص127</ref>. گاه نیز خواننده را به مباحث والدش ارجاع میدهد؛ برای نمونه، نویسنده در باب مولی و عبید به مباحث والدش اشاره کرده و مطالب خود را شرح و تفصیلی بر آنها قرار داده است. شرححال مختصری از پدر را نیز در پاورقی متذکر شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15352/2/104 ر.ک: همان، ص105-104]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش