۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
کتاب پنجم: علتها و انگیزههای انقلابها و شورشهای اجتماعی انحطاط و زوال سازمانهای سیاسی و دولتی و علت اصلی آن، قدرتطلبی<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان]</ref>. | کتاب پنجم: علتها و انگیزههای انقلابها و شورشهای اجتماعی انحطاط و زوال سازمانهای سیاسی و دولتی و علت اصلی آن، قدرتطلبی<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان]</ref>. | ||
کتاب ششم: چگونگی تضمین ثبات قانون اساسی و دولت؛ درباره ادارات و مقامات و کتابهای هفتم و هشتم: درباره بهترین سازمان سیاسی و دولت بررسی درباره سعادت و شادکامی فردی و اجتماعی نیکی یا خیری که فرد دولت باید جویای آن باشند دولت آرزویی (آرمانی) برنامه آموزشوپرورش برای دولت آرمانی (کتاب هشتم ناتمام) <ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان]</ref>. | کتاب ششم: چگونگی تضمین ثبات قانون اساسی و دولت؛ درباره ادارات و مقامات و کتابهای هفتم و هشتم: درباره بهترین سازمان سیاسی و دولت بررسی درباره سعادت و شادکامی فردی و اجتماعی نیکی یا خیری که فرد دولت باید جویای آن باشند دولت آرزویی (آرمانی) برنامه آموزشوپرورش برای دولت آرمانی (کتاب هشتم ناتمام)<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان]</ref>. | ||
نخستین نکتهای که ارسطو، در بررسی زندگی اجتماعی بر آن تکیه میکند، این است که انسان طبعاً جانوری شهرنشین (اجتماعی و سیاسی) است. از دیدگاه ارسطو، پرورش و نگهداشت فضیلت فردی نیز تنها در جامعه امکانپذیر است. به علت همین خصلت اجتماعی انسان است که از میان جانوران تنها آدمی دارای نطق (سخن) است؛ اما جامعه دیدگاه ارسطوی یونانی، همان «دولتشهر» یونانی است. ویژگی آدمی در مقایسه با دیگر جانوران در این است که تنها او نیک و بد و عدالت و بیعدالتی را درک میکند و اشتراک در این امور است که خانوار یا دولتشهر را میسازد؛ بنابراین دولتشهر (جامعه) طبعاً بر هر یک از افراد انسان مقدم است، زیرا کل ناگزیر مقدم بر جزء است چه اگر کل تن از میان برود، پا دست جز به همنامی وجود نخواهد داشت<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان]</ref>. | نخستین نکتهای که ارسطو، در بررسی زندگی اجتماعی بر آن تکیه میکند، این است که انسان طبعاً جانوری شهرنشین (اجتماعی و سیاسی) است. از دیدگاه ارسطو، پرورش و نگهداشت فضیلت فردی نیز تنها در جامعه امکانپذیر است. به علت همین خصلت اجتماعی انسان است که از میان جانوران تنها آدمی دارای نطق (سخن) است؛ اما جامعه دیدگاه ارسطوی یونانی، همان «دولتشهر» یونانی است. ویژگی آدمی در مقایسه با دیگر جانوران در این است که تنها او نیک و بد و عدالت و بیعدالتی را درک میکند و اشتراک در این امور است که خانوار یا دولتشهر را میسازد؛ بنابراین دولتشهر (جامعه) طبعاً بر هر یک از افراد انسان مقدم است، زیرا کل ناگزیر مقدم بر جزء است چه اگر کل تن از میان برود، پا دست جز به همنامی وجود نخواهد داشت<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان]</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
[[ارسطو]] سپس به بررسی شکلهای گوناگون دولت میپردازد: هدف اصلی از دولت یا سازمان سیاسی، خوشزیستی انسانهاست. چه مشترکا برای همه و چه برای فرد سازمان سیاسی و حکومت هر دو یکی است. حکومت بالاترین مرتبه از دولت است. در این میان با یک تن فرمانروایی دارد. یا چند تن با اکثریت منظور همه آنها تأمین منافع مشترک است. نخستین شکل دولت، حکومت «پادشاهی» است دوم «فرمانروایی چند تن» و سوم «فرمانروایی عامه مردم» یا دموکراسی. هنگامیکه عامه مردم با در نظر داشت منافع مشترک و همگانی فرمان میدهند. آن شکل سازمان سیاسی جمهوری نامیده میشود. هر یک از شکلهای حکومت، دارای یکشکل انحرافی است خودکامگی (استبداد) شکل انحرافی حکومت پادشاهی فرمانروایی چند تن، شکل انحرافی فرمانروایی اشرافی (ارستوکراسی) و دموکراسی، شکل انحرافی حکومت جمهوری است؛ زیرا خودکامگی یعنی فرمانروایی به سود یک توانگران (سرمایهداران) و دموکراسی فرمانروایی به سود تهیدستان است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان، ص596]</ref>. | [[ارسطو]] سپس به بررسی شکلهای گوناگون دولت میپردازد: هدف اصلی از دولت یا سازمان سیاسی، خوشزیستی انسانهاست. چه مشترکا برای همه و چه برای فرد سازمان سیاسی و حکومت هر دو یکی است. حکومت بالاترین مرتبه از دولت است. در این میان با یک تن فرمانروایی دارد. یا چند تن با اکثریت منظور همه آنها تأمین منافع مشترک است. نخستین شکل دولت، حکومت «پادشاهی» است دوم «فرمانروایی چند تن» و سوم «فرمانروایی عامه مردم» یا دموکراسی. هنگامیکه عامه مردم با در نظر داشت منافع مشترک و همگانی فرمان میدهند. آن شکل سازمان سیاسی جمهوری نامیده میشود. هر یک از شکلهای حکومت، دارای یکشکل انحرافی است خودکامگی (استبداد) شکل انحرافی حکومت پادشاهی فرمانروایی چند تن، شکل انحرافی فرمانروایی اشرافی (ارستوکراسی) و دموکراسی، شکل انحرافی حکومت جمهوری است؛ زیرا خودکامگی یعنی فرمانروایی به سود یک توانگران (سرمایهداران) و دموکراسی فرمانروایی به سود تهیدستان است.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان، ص596]</ref>. | ||
آنگاه ارسطو مفصلاً مزایا و معایب هر یک از شکلهای حکومت را بررسی میکند و سرانجام این پرسش را به میان میآورد که حکومت و دولت برای اکثر دولتشهرها و بهطورکلی برای انسان، برای چیست؟ وی در اینجا به آنچه در «اخلاق نیکوماخس» گفته بود، اشاره میکند که زندگی سعادتمند زندگی بدون مانع هماهنگ با فضیلت است و فضیلت نیز رعایت حد میانی یا اعتدال است <ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان]</ref>. | آنگاه ارسطو مفصلاً مزایا و معایب هر یک از شکلهای حکومت را بررسی میکند و سرانجام این پرسش را به میان میآورد که حکومت و دولت برای اکثر دولتشهرها و بهطورکلی برای انسان، برای چیست؟ وی در اینجا به آنچه در «اخلاق نیکوماخس» گفته بود، اشاره میکند که زندگی سعادتمند زندگی بدون مانع هماهنگ با فضیلت است و فضیلت نیز رعایت حد میانی یا اعتدال است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 همان]</ref>. | ||
وی سپس میافزاید که همه دولتها دارای 3 بخش یا طبقه از انسانهایند؛ توانگران، تهیدستان و کسانی که در میانه جای دارند. ارسطو درباره علتها و انگیزههای شورشها و انقلابها در نظامهای سیاسی گوناگون و در درون دولتها، بهتفصیل سخن گفته است. وی همچنین به بررسی دولت و نظام سیاسی افلاطون، آنگونه که در نوشتههای جمهوری و «قانونها»ی وی تصویر میشود میپردازد و بهویژه از پیشنهادهای افلاطون درباره اشتراکی کردن کودکان، زنان و مالکیت، شدیداً انتقاد میکند و آنها را ناپسند، غیرعملی و زیانبار میشمارد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص596- 597]</ref>. | وی سپس میافزاید که همه دولتها دارای 3 بخش یا طبقه از انسانهایند؛ توانگران، تهیدستان و کسانی که در میانه جای دارند. ارسطو درباره علتها و انگیزههای شورشها و انقلابها در نظامهای سیاسی گوناگون و در درون دولتها، بهتفصیل سخن گفته است. وی همچنین به بررسی دولت و نظام سیاسی افلاطون، آنگونه که در نوشتههای جمهوری و «قانونها»ی وی تصویر میشود میپردازد و بهویژه از پیشنهادهای افلاطون درباره اشتراکی کردن کودکان، زنان و مالکیت، شدیداً انتقاد میکند و آنها را ناپسند، غیرعملی و زیانبار میشمارد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص596- 597]</ref>. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
[[ارسطو]] کتاب هفتم و هشتم نوشته خود را بهنظام سیاسی آرمانی اختصاص داده است. جامعه آرمانی ارسطو، یک دولتشهر کوچک یونانی و سازمان سیاسی آن است، جامعهای بی جنبش و بی گسترش که باید یکبار برای همیشه سازمان یابد. نظام چنین جامعهای باید درست هماهنگ با نظام کلی زندگی جانوران و جهان باشد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص597]</ref>. این نظام دارای ساختار و وسایلی است. نخستین وسایل لازم سیاسی شمار جمعیت و خصال طبیعی مردم، سپس وسعت و ویژگی منطقه زندگی ایشان است. ایشان بزرگی دولت را در بسیاری جمعیت میداند. درحالیکه شمار جمعیت بهاندازه کارایی آن مهم نیست<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص597- 598]</ref>. | [[ارسطو]] کتاب هفتم و هشتم نوشته خود را بهنظام سیاسی آرمانی اختصاص داده است. جامعه آرمانی ارسطو، یک دولتشهر کوچک یونانی و سازمان سیاسی آن است، جامعهای بی جنبش و بی گسترش که باید یکبار برای همیشه سازمان یابد. نظام چنین جامعهای باید درست هماهنگ با نظام کلی زندگی جانوران و جهان باشد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص597]</ref>. این نظام دارای ساختار و وسایلی است. نخستین وسایل لازم سیاسی شمار جمعیت و خصال طبیعی مردم، سپس وسعت و ویژگی منطقه زندگی ایشان است. ایشان بزرگی دولت را در بسیاری جمعیت میداند. درحالیکه شمار جمعیت بهاندازه کارایی آن مهم نیست<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص597- 598]</ref>. | ||
[[ارسطو]] سپس به وظایف ششگانه لازم در دولت آرمانی خود میپردازد: نخست، تأمین خوراک؛ دوم، ایجاد فنون و صنایع؛ سوم، تهیه سلاح؛ چهارم، ایجاد درآمد مالی کافی برای تأمین نیازهای داخلی و جنگ؛ پنجم و شاید مقدم بر همه، توجه به امور دینی (الهی) که معمولاً شغل روحانیان است؛ ششم و لازمتر از همه، داشتن نیروی داوری کننده (قضات). <ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص598]</ref>. | [[ارسطو]] سپس به وظایف ششگانه لازم در دولت آرمانی خود میپردازد: نخست، تأمین خوراک؛ دوم، ایجاد فنون و صنایع؛ سوم، تهیه سلاح؛ چهارم، ایجاد درآمد مالی کافی برای تأمین نیازهای داخلی و جنگ؛ پنجم و شاید مقدم بر همه، توجه به امور دینی (الهی) که معمولاً شغل روحانیان است؛ ششم و لازمتر از همه، داشتن نیروی داوری کننده (قضات).<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص598]</ref>. | ||
ارسطو سپس به مسئله فرهنگ و آموزشوپرورش در جامعه آرمانی خود میپردازد. وی پس از اشاره با نقش بخت یا تصادف در اعیین خیرهای بیرونی یک جامعه تأکید میکند که امر فضیلت و سعادت در یک دولت نه کار بخت و تصادف بلکه امر دانش و انتخاب ترجیحی است. وی سپس برنامهای تفصیلی برای مردان، زنان، کودکان و جوانان پیشنهاد میکند. در این میان سودمندترین آموزشها خواندن، نوشتن، ورزش و موسیقی است. [[ارسطو]] سرانجام به این نکته اشاره میکند که هر چه در روزگار او اکثر کسان برای لذت بردن به موسیقی میپرداختهاند اما کسان دیگری در آغاز آن را در کار آموزشوپرورش و فرهنگ گنجانده بودهاند <ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص598- 599]</ref>. | ارسطو سپس به مسئله فرهنگ و آموزشوپرورش در جامعه آرمانی خود میپردازد. وی پس از اشاره با نقش بخت یا تصادف در اعیین خیرهای بیرونی یک جامعه تأکید میکند که امر فضیلت و سعادت در یک دولت نه کار بخت و تصادف بلکه امر دانش و انتخاب ترجیحی است. وی سپس برنامهای تفصیلی برای مردان، زنان، کودکان و جوانان پیشنهاد میکند. در این میان سودمندترین آموزشها خواندن، نوشتن، ورزش و موسیقی است. [[ارسطو]] سرانجام به این نکته اشاره میکند که هر چه در روزگار او اکثر کسان برای لذت بردن به موسیقی میپرداختهاند اما کسان دیگری در آغاز آن را در کار آموزشوپرورش و فرهنگ گنجانده بودهاند<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8840 ر.ک: همان، ص598- 599]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش