۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
البلغة فی الحکمة اثری است در حکمت الهی که حال و هوای دینی و کلامی بر آن غلبه دارد. مؤلف در جایجای این اثر از آیات قرآن کریم و احادیث استفاده میکند. استفاده از تعالیم صوفیه نیز تقریباً بهاندازه دیگر متون حکمی این دوره است. البته اهری معرفت شهودی را بالاترین درجه معرفت معرفی میکند و از اهل عرفان با عظمت یاد میکند و اصحاب عرفان و شهود را برتر از ارباب فلسفه و برهان میداند. اهری البلغة را با تعریف لغوی و اصطلاحی فلسفه آغاز میکند. بعدازآن مباحث و چارچوب کتاب را در پنج بخش تنظیم میکند؛ با این توضیح که [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] پس از تعریف حکمت و فلسفه میگوید: ازآنجاییکه انسان معجونی از «نفس لطیف» و «بدن کثیف» است، حکمت نیز به دو قسم تقسیم میشود: 1- حکمت نفسانی نظری؛ 2- حکمت جسمانی عملی. اهری حکمت نفسانی نظری را نقش بستن صورت «وجود» بهتمامی، بر نفس بشری تعریف میکند و آن را نشان دو معرفت میداند: 1- معرفت به ماهیت عالم و علم به اعراض و اجسام؛ 2- معرفت به «علت» وجود عالم. | البلغة فی الحکمة اثری است در حکمت الهی که حال و هوای دینی و کلامی بر آن غلبه دارد. مؤلف در جایجای این اثر از آیات قرآن کریم و احادیث استفاده میکند. استفاده از تعالیم صوفیه نیز تقریباً بهاندازه دیگر متون حکمی این دوره است. البته اهری معرفت شهودی را بالاترین درجه معرفت معرفی میکند و از اهل عرفان با عظمت یاد میکند و اصحاب عرفان و شهود را برتر از ارباب فلسفه و برهان میداند. اهری البلغة را با تعریف لغوی و اصطلاحی فلسفه آغاز میکند. بعدازآن مباحث و چارچوب کتاب را در پنج بخش تنظیم میکند؛ با این توضیح که [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] پس از تعریف حکمت و فلسفه میگوید: ازآنجاییکه انسان معجونی از «نفس لطیف» و «بدن کثیف» است، حکمت نیز به دو قسم تقسیم میشود: 1- حکمت نفسانی نظری؛ 2- حکمت جسمانی عملی. اهری حکمت نفسانی نظری را نقش بستن صورت «وجود» بهتمامی، بر نفس بشری تعریف میکند و آن را نشان دو معرفت میداند: 1- معرفت به ماهیت عالم و علم به اعراض و اجسام؛ 2- معرفت به «علت» وجود عالم. | ||
معرفت اول در دو قطب «روحانیات» و «جسمانیات» و معرفت دوم در دو قطب «مبدأ مطلق» و «معاد» مورد بررسی قرار میگیرد؛ و اینچنین است که اهری مباحث حکمت نظری را به سبب قطبهای چهارگانه در چهار بخش تنظیم میکند (شاید به این دلیل به کتاب البلغة، الاقطاب القطبیه گفته شده است) و در پایان کتاب نیز به مباحث حکمت عملی میپردازد <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25720/52 ر.ک: اسدی، حسن، ص53-52]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13659/2/16 مقدمه دانشپژوه، صفحه شانزده]</ref>. | معرفت اول در دو قطب «روحانیات» و «جسمانیات» و معرفت دوم در دو قطب «مبدأ مطلق» و «معاد» مورد بررسی قرار میگیرد؛ و اینچنین است که اهری مباحث حکمت نظری را به سبب قطبهای چهارگانه در چهار بخش تنظیم میکند (شاید به این دلیل به کتاب البلغة، الاقطاب القطبیه گفته شده است) و در پایان کتاب نیز به مباحث حکمت عملی میپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25720/52 ر.ک: اسدی، حسن، ص53-52]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13659/2/16 مقدمه دانشپژوه، صفحه شانزده]</ref>. | ||
با بررسی کتاب متوجه میشویم که [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] در برخی مسائل از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] تأثیر پذیرفته ولی چنین نیست که اثر او تماماً مبتنی بر آراء [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] باشد بهطوریکه او را پیرو شیخ بدانیم. اساساً تأثیرپذیری اندیشمندی از اندیشمند دیگر دو گونه است: تأثیرپذیری حداقلی و تأثیرپذیری حداکثری. در گونه اول آشنایی اندیشمند بعدی با اندیشمند قبلی و پذیرش و نقل برخی از آراء او ملاک تأثیرپذیری است اما در گونه دوم اندیشمند بعدی در خط فکریای که اندیشمند قبلی ترسیم کرده حرکت میکند و نظرات خود را نیز در آن چارچوب مطرح میکند؛ اندیشمندانی که با عنوان«شارح» شناخته میشوند نمونه گونه دوم تأثیرپذیری هستند. به نظر نگارنده تأثیرپذیری [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] از شیخ از گونه اول است و تا جایی که بر نگارنده روشن شد وی در برخی مسائل از سهروردی تأثیر پذیرفته است؛ در ادامه به موارد تأثیرپذیری [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] اشاره میکنیم: | با بررسی کتاب متوجه میشویم که [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] در برخی مسائل از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] تأثیر پذیرفته ولی چنین نیست که اثر او تماماً مبتنی بر آراء [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] باشد بهطوریکه او را پیرو شیخ بدانیم. اساساً تأثیرپذیری اندیشمندی از اندیشمند دیگر دو گونه است: تأثیرپذیری حداقلی و تأثیرپذیری حداکثری. در گونه اول آشنایی اندیشمند بعدی با اندیشمند قبلی و پذیرش و نقل برخی از آراء او ملاک تأثیرپذیری است اما در گونه دوم اندیشمند بعدی در خط فکریای که اندیشمند قبلی ترسیم کرده حرکت میکند و نظرات خود را نیز در آن چارچوب مطرح میکند؛ اندیشمندانی که با عنوان«شارح» شناخته میشوند نمونه گونه دوم تأثیرپذیری هستند. به نظر نگارنده تأثیرپذیری [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] از شیخ از گونه اول است و تا جایی که بر نگارنده روشن شد وی در برخی مسائل از سهروردی تأثیر پذیرفته است؛ در ادامه به موارد تأثیرپذیری [[اهري، عبدالقادر بن حمزه|اهری]] از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] اشاره میکنیم: |
ویرایش