۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مصحح کتاب در پیشگفتار به چگونگی گسترش حکمت صدرایی پس از یک قرن توسط حکمای قرن دوازدهم و سیزدهم بهویژه ملاعلی نوری مازندرانی (متوفای 1246ق) اشاره کرده است. همه اساتید حکمت در قرن سیزدهم در حوزههای فلسفی اصفهان و ترهان از شاگردان او بودند: ملا محمداسماعیل درب کوشکی اصفهانی، [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله مدرس زنوزی]]، سید رضی لاریجانی و... . [[جلوه، ابوالحسن|میرزا ابوالحسن طباطبایی]] مشهور به [[جلوه، ابوالحسن|جلوه]] از مهمترین شاگردان آنان بوده است. حکمای متأخر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] غالباً شارح آراء و نظریات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بودهاند. هیچکدام از ایشان اندیشه ملاصدرا را خطا ندانسته بلکه حداکثر به ناتمام بودن رأی او نظر داده یا یک تقریر تازه برای رأی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] آورده است؛ اما تنها کسی که باب گفتوگوی انتقادی آرای ملاصدرا را گشود، [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] است. او به خود جرئت داد تا بعضی از آرای صدرایی را زیر سؤال ببرد. نفس انتقاد، صرفنظر از درستی یا نادرستی آن، زمینه بلوغ اندیشه را فراهم میکند. تنها کسی که به شیوه و آرای فلسفی و عرفانی حکیم جلوه شدیداً اعتراض کرده و متأسفانه در برخی از آثارش از نقد رأی بهنقد شخصیت او پرداخته [[آشتیانی، جلالالدین|سید جلالالدین آشتیانی]] است. هدف این نوشتار با توجه به طرح انتقادات فوق، جمعآوری، تصحیح و بررسی آثار فلسفی [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] است تا با در اختیار گذاشتن آنها، صاحبان فکر و اندیشه بتوانند به قضاوت بپردازند<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص15-13</ref> | مصحح کتاب در پیشگفتار به چگونگی گسترش حکمت صدرایی پس از یک قرن توسط حکمای قرن دوازدهم و سیزدهم بهویژه ملاعلی نوری مازندرانی (متوفای 1246ق) اشاره کرده است. همه اساتید حکمت در قرن سیزدهم در حوزههای فلسفی اصفهان و ترهان از شاگردان او بودند: ملا محمداسماعیل درب کوشکی اصفهانی، [[زنوزی، عبدالله بن بیرمقلی باباخان|ملا عبدالله مدرس زنوزی]]، سید رضی لاریجانی و... . [[جلوه، ابوالحسن|میرزا ابوالحسن طباطبایی]] مشهور به [[جلوه، ابوالحسن|جلوه]] از مهمترین شاگردان آنان بوده است. حکمای متأخر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] غالباً شارح آراء و نظریات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بودهاند. هیچکدام از ایشان اندیشه ملاصدرا را خطا ندانسته بلکه حداکثر به ناتمام بودن رأی او نظر داده یا یک تقریر تازه برای رأی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] آورده است؛ اما تنها کسی که باب گفتوگوی انتقادی آرای ملاصدرا را گشود، [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] است. او به خود جرئت داد تا بعضی از آرای صدرایی را زیر سؤال ببرد. نفس انتقاد، صرفنظر از درستی یا نادرستی آن، زمینه بلوغ اندیشه را فراهم میکند. تنها کسی که به شیوه و آرای فلسفی و عرفانی حکیم جلوه شدیداً اعتراض کرده و متأسفانه در برخی از آثارش از نقد رأی بهنقد شخصیت او پرداخته [[آشتیانی، جلالالدین|سید جلالالدین آشتیانی]] است. هدف این نوشتار با توجه به طرح انتقادات فوق، جمعآوری، تصحیح و بررسی آثار فلسفی [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] است تا با در اختیار گذاشتن آنها، صاحبان فکر و اندیشه بتوانند به قضاوت بپردازند<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص15-13</ref>. | ||
مصحح در بخش دیگری از پیشگفتار، شیوه جستجوی آثار [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] مطرح و کتابخانههایی را که نسخ خطی [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] در آنها نگهداری میشود را لیست کرده است. سپس به محدودیتهای تحقیق در آثار حکیم جلوه اشاره کرده و با توجه به اینکه جلوه از آثار خود یاد نکرده و تنها در زندگینامه خودنوشت خود از حواشی اسفار نام برده است، اگرچه برای دستیابی آثار حکیم جلوه تقریباً همه فهرستهای نسخ خطی در کتابخانههای ایران مورد مطالعه قرار داده اما احتمال اینکه در آینده برخی از آثار جلوه بهدست آید را بعید نمیداند<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> | مصحح در بخش دیگری از پیشگفتار، شیوه جستجوی آثار [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] مطرح و کتابخانههایی را که نسخ خطی [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] در آنها نگهداری میشود را لیست کرده است. سپس به محدودیتهای تحقیق در آثار حکیم جلوه اشاره کرده و با توجه به اینکه جلوه از آثار خود یاد نکرده و تنها در زندگینامه خودنوشت خود از حواشی اسفار نام برده است، اگرچه برای دستیابی آثار حکیم جلوه تقریباً همه فهرستهای نسخ خطی در کتابخانههای ایران مورد مطالعه قرار داده اما احتمال اینکه در آینده برخی از آثار جلوه بهدست آید را بعید نمیداند<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. | ||
وی همچنین در ادامه، شرححال مفصلی از [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] ارائه کرده است. سپس بهنقد دیدگاه و انتقادات سید جلالالدین آشتیانی (متوفی 1384ش) درباره [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] پرداخته است. وی در دفاع از [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] مینویسد: «آن حکیم فرزانه چنانکه در حواشی اسفار و شفای وی دیده خواهد شد، مقرر خوبی بوده است. او توانسته فلسفه مشاء و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] را بهخوبی تقریر کند. گرچه آثار علمی او خواهد آمد، اما اگر هیچ اثر علمی هم نداشته باشد، همینقدر کافی است که شاگردانی همچون میرزا هاشم اشکوری (متوفی 1293ش)، میرزا علیاکبر حکمی یزدی (متوفی 1304ش)، [[شاهآبادی، محمدعلی|میرزا محمدعلی شاهآبادی]] (متوفی 1328ش)، آقا سید حسین بادکوبهای (1358ق) و امثال آنکه ذکر شد همه تربیتیافتگان مجلس درس او هستند و از مهمترین واسطههای انتقال حکمت از نسل گذشت به نسل آینده بودهاند»<ref>ر.ک: همان، ص45</ref> | وی همچنین در ادامه، شرححال مفصلی از [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] ارائه کرده است. سپس بهنقد دیدگاه و انتقادات سید جلالالدین آشتیانی (متوفی 1384ش) درباره [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] پرداخته است. وی در دفاع از [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] مینویسد: «آن حکیم فرزانه چنانکه در حواشی اسفار و شفای وی دیده خواهد شد، مقرر خوبی بوده است. او توانسته فلسفه مشاء و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] را بهخوبی تقریر کند. گرچه آثار علمی او خواهد آمد، اما اگر هیچ اثر علمی هم نداشته باشد، همینقدر کافی است که شاگردانی همچون میرزا هاشم اشکوری (متوفی 1293ش)، میرزا علیاکبر حکمی یزدی (متوفی 1304ش)، [[شاهآبادی، محمدعلی|میرزا محمدعلی شاهآبادی]] (متوفی 1328ش)، آقا سید حسین بادکوبهای (1358ق) و امثال آنکه ذکر شد همه تربیتیافتگان مجلس درس او هستند و از مهمترین واسطههای انتقال حکمت از نسل گذشت به نسل آینده بودهاند»<ref>ر.ک: همان، ص45</ref>. | ||
رضازاده آثار جلوه را معرفی کرده که بهاختصار به آن اشاره میشود: | رضازاده آثار جلوه را معرفی کرده که بهاختصار به آن اشاره میشود: | ||
# «حواشی اسفار» اولین اثری است که تحقیق و تصحیح شده است. با مطالعه این حواشی میتوان دریافت که اکثر آنها توضیحی و شرح کلام مصنف است. قبل از شروع کار بررسی آثار به نظر میرسید که بیشتر این حواشی انتقادی باشند. دیدگاه اولیه و فرضیه تحقیق با توجه به سخنان پراکنده و شهرت یافته درباره [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] همین مطلب بود؛ اما برخلاف انتظار در این حواشی نهتنها انتقاد جدی وجود ندارد بلکه از صدرالمتألهین به بزرگی یاد شده است. البته [[شیخالرئیس]] را از حکیمان بزرگ میداند و چندان به انتقادات ملاصدرا از شیخالرئیس رضایت نمیدهد. این حواشی سراسر مباحث اسفار را دربر میگیرد و اکثر آنها نقلقول از کتابهای دیگر برای روشن شدن متن اسفار است. مصحح با تلاش فراوان در ایام متوالی در طول بیش از دو سال موفق به استخراج این حواشی شده است. در این مجموعه حدوداً 200 صفحهای تعداد تقریباً 550 حاشیه کوچک و بزرگ آورده شده و با استفاده از اسفار چاپی 9 جلدی رایج نشانه متن داده شده است. در پایان هر حاشیه نیز نشانی نسخ خطی ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص15</ref> | # «حواشی اسفار» اولین اثری است که تحقیق و تصحیح شده است. با مطالعه این حواشی میتوان دریافت که اکثر آنها توضیحی و شرح کلام مصنف است. قبل از شروع کار بررسی آثار به نظر میرسید که بیشتر این حواشی انتقادی باشند. دیدگاه اولیه و فرضیه تحقیق با توجه به سخنان پراکنده و شهرت یافته درباره [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] همین مطلب بود؛ اما برخلاف انتظار در این حواشی نهتنها انتقاد جدی وجود ندارد بلکه از صدرالمتألهین به بزرگی یاد شده است. البته [[شیخالرئیس]] را از حکیمان بزرگ میداند و چندان به انتقادات ملاصدرا از شیخالرئیس رضایت نمیدهد. این حواشی سراسر مباحث اسفار را دربر میگیرد و اکثر آنها نقلقول از کتابهای دیگر برای روشن شدن متن اسفار است. مصحح با تلاش فراوان در ایام متوالی در طول بیش از دو سال موفق به استخراج این حواشی شده است. در این مجموعه حدوداً 200 صفحهای تعداد تقریباً 550 حاشیه کوچک و بزرگ آورده شده و با استفاده از اسفار چاپی 9 جلدی رایج نشانه متن داده شده است. در پایان هر حاشیه نیز نشانی نسخ خطی ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>. | ||
# پس از حواشی اسفار، حواشی شفا قرار دارد. این حواشی نیز برای توضیح متن و روشن شدن عبارات شفا نوشته شده است و حتیالامکان تفسیر کلام شیخ به کلام خود اوست. مطلبی را که درجایی مجمل گذاشته و درجایی دیگر آن را شرح داده است، برای روشن شدن متن، نقل میشود. در حقیقت مطالب شفا را با کمال امانت به حکمای پیشین نسبت داده و آن را شرح داده است. پشت ورق اول بخش طبیعیات کتاب شفا، این عبارت نوشته شده است که ذیل آن به امضای میرزا طاهر تنکابنی از شاگردان معروف [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] است: «این کتاب مستطاب از کتبی است که مرحوم مبرور استاد اعظم و فیلسوف معظم سید بزرگوار میرزا ابوالحسن متخلص به جلوه از اول آن تدریس میفرمودند و بر آن حواشی مرقوم داشتهاند و الحق یادگار بزرگ از آثار آن مرحوم است»<ref>ر.ک: همان، ص16-15</ref> | # پس از حواشی اسفار، حواشی شفا قرار دارد. این حواشی نیز برای توضیح متن و روشن شدن عبارات شفا نوشته شده است و حتیالامکان تفسیر کلام شیخ به کلام خود اوست. مطلبی را که درجایی مجمل گذاشته و درجایی دیگر آن را شرح داده است، برای روشن شدن متن، نقل میشود. در حقیقت مطالب شفا را با کمال امانت به حکمای پیشین نسبت داده و آن را شرح داده است. پشت ورق اول بخش طبیعیات کتاب شفا، این عبارت نوشته شده است که ذیل آن به امضای میرزا طاهر تنکابنی از شاگردان معروف [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] است: «این کتاب مستطاب از کتبی است که مرحوم مبرور استاد اعظم و فیلسوف معظم سید بزرگوار میرزا ابوالحسن متخلص به جلوه از اول آن تدریس میفرمودند و بر آن حواشی مرقوم داشتهاند و الحق یادگار بزرگ از آثار آن مرحوم است»<ref>ر.ک: همان، ص16-15</ref>. اکثر قریب بهاتفاق حواشی شفا توضیحی است و هدف او روشن کردن متن شفا بوده است. در مواردی نیز عبارت شفا را اصلاح کرده است و از موارد اختلافی یک عبارت را برگزیده است. بعضی اشکالات را نیز بهصورت انقلت مطرح کرده و سپس پاسخ گفته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص317</ref>. | ||
# در ادامه حواشی وی بر مبدأ و معاد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] آورده شده است. این حواشی نیز بیشتر شرح متن است و نکته انتقادی در آن پیدا نمیشود<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص16</ref> | # در ادامه حواشی وی بر مبدأ و معاد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] آورده شده است. این حواشی نیز بیشتر شرح متن است و نکته انتقادی در آن پیدا نمیشود<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص16</ref>. این حواشی فراگیر است و تقریباً در همه کتاب پراکنده شده است و از آغاز ربوبیات تا پایان آن را شامل میشود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص345</ref>. | ||
# المشاعر از تألیفات مهم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]<nowiki/>ست. یکی از حواشی مختصر بر کتاب مشاعر، حواشی [[جلوه، ابوالحسن|میرزا ابوالحسن جلوه]] است. در گردآوری حواشی میرزای جلوه بر کتاب مشاعر تنها حاشیههایی که توضیح و کلام خود اوست ذکر شده است و اگر متنی از دیگر کتب ذکر کرده ذیل آن از خود سخنی نوشته ذکر شده است و از آوردن آنچه صرفاً نقل عبارت دیگر کتب است هرچند در فهم مطلب مفید است از ذکر آن خودداری شده است<ref>ر.ک: همان، ص378</ref> | # المشاعر از تألیفات مهم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]<nowiki/>ست. یکی از حواشی مختصر بر کتاب مشاعر، حواشی [[جلوه، ابوالحسن|میرزا ابوالحسن جلوه]] است. در گردآوری حواشی میرزای جلوه بر کتاب مشاعر تنها حاشیههایی که توضیح و کلام خود اوست ذکر شده است و اگر متنی از دیگر کتب ذکر کرده ذیل آن از خود سخنی نوشته ذکر شده است و از آوردن آنچه صرفاً نقل عبارت دیگر کتب است هرچند در فهم مطلب مفید است از ذکر آن خودداری شده است<ref>ر.ک: همان، ص378</ref>. در این حواشی، مرحوم جلوه بیشتر به توضیح متن مشاعر پرداخته است و هدف او روشن شدن هرچه بیشتر متن کتاب بوده و در چند مورد بهصورت انقلت اشکالاتی را مطرح کرده و پاسخ داده است. در این مجموعه نیز همانند گذشته اصل عبارت مشاعر شمارهگذاری شده و نشان داده شده است. در نشان دادن عبارت مشاعر، از کتاب المشاعر به تصحیح [[کربن، هانری|هانری کربن]] استفاده شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
# سپس حواشی شرح اشارات و تنبیهات تحقیق و تصحیح شده است. این حواشی که فراوان و سراسر اشارات را فراگرفته برای اولین بار در این تحقیق شناسایی و آورده شده است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص16</ref> | # سپس حواشی شرح اشارات و تنبیهات تحقیق و تصحیح شده است. این حواشی که فراوان و سراسر اشارات را فراگرفته برای اولین بار در این تحقیق شناسایی و آورده شده است<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص16</ref>. بیشتر این حواشی از کتابهای دیگر نقل شده است. مرحوم جلوه از کتاب محاکمات عبارات فراوانی بهعنوان حاشیه، در توضیح شرح اشارات ذکر کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص392</ref>. اکثر حواشی میرزای جلوه در این کتاب نیز توضیحی است و برای روشن شدن کلام شارح اشارات مطالبی آورده است. در چند مورد اشکالاتی را بهصورت «انقلت» آورده و سپس پاسخ گفته است. این حواشی نیز همانند گذشته شمارهگذاری شده است. عبارات متن از کتاب سهجلدی شرح اشارات است که با شماره صفحه وسط مشخص شده است. شمارههای پایان هر حاشیه مربوط به نسخه 126 مجلس شورای اسلامی است که برای سهولت ارجاع آورده شده است<ref>ر.ک: همان، ص393</ref>. | ||
# حواشی شرح تجرید الإعتقاد در این مجموعه برای اولین بار شناسایی و در اختیار همگان قرار داده شده است. حواشی او بر کتب معرفی شده در بخشهای قبلی معمولاً توضیحی است؛ اما حواشی بر این کتاب را انتقادی نوشته است و بر اساس مبانی فلسفی و کلامی شیعه اشکالات حکیم قوشجی را پاسخ داده است<ref>ر.ک: همان، ص419</ref> | # حواشی شرح تجرید الإعتقاد در این مجموعه برای اولین بار شناسایی و در اختیار همگان قرار داده شده است. حواشی او بر کتب معرفی شده در بخشهای قبلی معمولاً توضیحی است؛ اما حواشی بر این کتاب را انتقادی نوشته است و بر اساس مبانی فلسفی و کلامی شیعه اشکالات حکیم قوشجی را پاسخ داده است<ref>ر.ک: همان، ص419</ref>. میرزا ابوالحسن جلوه برای توضیح یا رد اشکالات حکیم قوشجی عبارات فراوانی از اسفار ملاصدرا آورده است. در بعضی حواشی مینویسند: «قال صدرالمحققين في الأسفار» که این عبارت نشان دهنده ارادت ایشان به ملاصدرا است. حواشی فراوانی نیز وجود دارد که از کتاب شوارق نقل کرده است، گاهی مینویسد: «قال صاحب الشوارق» و گاهی مینویسد: «کذا في الشوارق»<ref>ر.ک: همان، ص420</ref>. | ||
# حواشی [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] بر شرح هدایة اثیریة صدرالمتألهین نیز برای روشن شدن متن نوشته شده و توضیحی است. در این حواشی نیز چندان حاشیه انتقادی دیده نمیشود؛ اما در اواخر این کتاب، در چاپ سنگی سه رساله در حاشیه آورده شده است که متأسفانه در نسخه خطی [[جلوه، ابوالحسن|مرحوم حکیم جلوه]] دیده نمیشود. این سه رساله یکی درباره اتحاد عاقل و معقول، دیگری حرکت جوهری و سوم ربط حادث به قدیم است و باعث شهرت [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] به برخورد نقادانه با آرای ملاصدرا شده است. عمده اشکالات استاد جلالالدین آشتیانی (متوفی 1384ش) به این سه رساله مربوط میشود<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص16</ref> | # حواشی [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] بر شرح هدایة اثیریة صدرالمتألهین نیز برای روشن شدن متن نوشته شده و توضیحی است. در این حواشی نیز چندان حاشیه انتقادی دیده نمیشود؛ اما در اواخر این کتاب، در چاپ سنگی سه رساله در حاشیه آورده شده است که متأسفانه در نسخه خطی [[جلوه، ابوالحسن|مرحوم حکیم جلوه]] دیده نمیشود. این سه رساله یکی درباره اتحاد عاقل و معقول، دیگری حرکت جوهری و سوم ربط حادث به قدیم است و باعث شهرت [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] به برخورد نقادانه با آرای ملاصدرا شده است. عمده اشکالات استاد جلالالدین آشتیانی (متوفی 1384ش) به این سه رساله مربوط میشود<ref>ر.ک: پیشگفتار، ص16</ref>. | ||
# در پایان بخش حواشی تعلیقات [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] بر مقدمه قیصری آمده است. تعلیقات نوشته شده بر این کتاب از اول فصل اول با عنوان «في الوجود و أنه هو الحق» شروع میشود و تا پایان فصل دوازده ادامه دارد؛ اما برای فصول بعدی یا تعلیقهای ننوشته است یا اگر نوشته اثری از آن یافت نمیشود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص485</ref> | # در پایان بخش حواشی تعلیقات [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] بر مقدمه قیصری آمده است. تعلیقات نوشته شده بر این کتاب از اول فصل اول با عنوان «في الوجود و أنه هو الحق» شروع میشود و تا پایان فصل دوازده ادامه دارد؛ اما برای فصول بعدی یا تعلیقهای ننوشته است یا اگر نوشته اثری از آن یافت نمیشود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص485</ref>. | ||
# نخستین تقریر «رسالة فلسفیة» است که در آن در ضمن هفت فقره مسائل فلسفی مطرح شده است. مطالب آورده شده در این رساله در رساله دیگری به نام «رساله فوائد» آمده است. با مقایسه این دو رساله ملاحظه میشود که مطالب عین یکدیگر است اما بعضی از قسمتهای رساله فوائد در رسالة فلسفیة وجود ندارد. چهار فقره از آغاز و یک فقره از پایان رساله فوائد در رسالة فلسفیة آورده نشده است اما دیگر مطالب کاملاً همخوانی و مطابقت دارد. به نظر میرسد هر دو رساله از یک مجموعه دیگر استنساخ شده است<ref>ر.ک: همان، ص582</ref> | # نخستین تقریر «رسالة فلسفیة» است که در آن در ضمن هفت فقره مسائل فلسفی مطرح شده است. مطالب آورده شده در این رساله در رساله دیگری به نام «رساله فوائد» آمده است. با مقایسه این دو رساله ملاحظه میشود که مطالب عین یکدیگر است اما بعضی از قسمتهای رساله فوائد در رسالة فلسفیة وجود ندارد. چهار فقره از آغاز و یک فقره از پایان رساله فوائد در رسالة فلسفیة آورده نشده است اما دیگر مطالب کاملاً همخوانی و مطابقت دارد. به نظر میرسد هر دو رساله از یک مجموعه دیگر استنساخ شده است<ref>ر.ک: همان، ص582</ref>. اولین مطلب در این رساله درباره وجود و ماهیت است و در این فقره از رساله درباره چگونگی ارتباط وجود و ماهیت و نحوه انتزاع آن بحث کرده است. در فقره دوم رساله، نویسنده درباره یک نظریه از شیخ اشراق اظهارنظر میکند. او میگوید مراد شیخ اشراق از اینکه گفته است: «نفس و مافوق آن نور محض است» آن است که نفس و مافوق آن وجود است، مرادش این نیست که نفس از عقولی طولی و عرضی بسیط است. در فقره سوم، درباره جسم تعلیمی بحث شده است که اصل رساله قبلاً آورده شده و معرفی گردید. در فقره چهارم، به طرح یک سؤال درباره چگونگی نسبت وجود اعیان با حق متعال و کیفیت انتزاع وجود از همه جهات میپردازد و سپس آن را پاسخ میگوید. در فقره پنج، سؤال دیگری طرح شده است اینکه حدوث موجودات و تنزل آنها از عالم غیب چگونه است و سپس بهاختصار آن را پاسخ داده است... در فقره هفتم، به توضیح یک عبارت از اسفار اربعه ملاصدرا میپردازد و چگونگی رابطی بودن وجود را توضیح میدهد و فقره هشتم نیز به توضیح عبارتی دیگر از اسفار اختصاص دارد و در این فقره مسئله حد و برهان و ارتباط آنها را تشریح کرده است<ref>ر.ک: همان، ص582-581</ref>. | ||
# جسم تعلیمی رساله دیگری است که در آن [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] به «عرض بودن جسم تعلیمی» رأی داده است. در آغاز رساله پنج قول درباره جسم تعلیمی ذکر میکند که چهار قول آن در کتاب اسفار اربعه ملاصدرا ذکر شده است. عبارات آغاز رساله که از طبیعیات اسفار نقل کرده تماماً کلمات ملاصدرا همراه با توضیحی مختصر از اوست، سپس عبارتی از تعلیقات شفای ملاصدرا و آنگاه توضیحی از محقق لاهیجی میآورد و به ایراد چند اشکال پرداخته و آنها را پاسخ میدهد<ref>ر.ک: همان، ص594</ref> | # جسم تعلیمی رساله دیگری است که در آن [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] به «عرض بودن جسم تعلیمی» رأی داده است. در آغاز رساله پنج قول درباره جسم تعلیمی ذکر میکند که چهار قول آن در کتاب اسفار اربعه ملاصدرا ذکر شده است. عبارات آغاز رساله که از طبیعیات اسفار نقل کرده تماماً کلمات ملاصدرا همراه با توضیحی مختصر از اوست، سپس عبارتی از تعلیقات شفای ملاصدرا و آنگاه توضیحی از محقق لاهیجی میآورد و به ایراد چند اشکال پرداخته و آنها را پاسخ میدهد<ref>ر.ک: همان، ص594</ref>. | ||
# «جوهریت صور نوعیه» رساله کوچکی است که جلوه در آن به اثبات جوهر بودن صور نوعیه میپردازد و طرح اشکالات مربوط به آنها را پاسخ میدهد<ref>ر.ک: همان، ص601</ref> | # «جوهریت صور نوعیه» رساله کوچکی است که جلوه در آن به اثبات جوهر بودن صور نوعیه میپردازد و طرح اشکالات مربوط به آنها را پاسخ میدهد<ref>ر.ک: همان، ص601</ref>. | ||
# [[جلوه، ابوالحسن|جلوه]] در رساله «چگونگی انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباین» اثبات میکند که نمیشود مفهوم از حقایقی انتزاع شود که هیچگونه وجه اشتراک ندارند. نگارنده با طرح چند اشکال بهصورت «انقلت» به پاسخ آنها میپردازد و در پایان به تأیید رأی حکمای مشاء نظر میدهد و قائل میشود که: ممکن است برای حقایق متباین لازم واحدی باشد خارج از حقیقت و ذات و همین عامل اشتراک معنوی آنها بشود مثل مفهوم وجود <ref>ر.ک: همان، ص602-601</ref> | # [[جلوه، ابوالحسن|جلوه]] در رساله «چگونگی انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباین» اثبات میکند که نمیشود مفهوم از حقایقی انتزاع شود که هیچگونه وجه اشتراک ندارند. نگارنده با طرح چند اشکال بهصورت «انقلت» به پاسخ آنها میپردازد و در پایان به تأیید رأی حکمای مشاء نظر میدهد و قائل میشود که: ممکن است برای حقایق متباین لازم واحدی باشد خارج از حقیقت و ذات و همین عامل اشتراک معنوی آنها بشود مثل مفهوم وجود <ref>ر.ک: همان، ص602-601</ref>. | ||
# «رساله درباره کلی و اقسام آن» درباره وجود کلی طبیعی است. کاتب آن از شاگردان مرحوم [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]]، سید عباس موسوی شاهرودی است. وی این رساله را در سال 1307ق کتابت کرده است. از قراین و شواهد استفاده میشود که این رساله تقریرات درس [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] است که شاگردش آن را بهصورت یک رساله تدوین کرده است<ref>ر.ک: همان، ص611</ref> | # «رساله درباره کلی و اقسام آن» درباره وجود کلی طبیعی است. کاتب آن از شاگردان مرحوم [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]]، سید عباس موسوی شاهرودی است. وی این رساله را در سال 1307ق کتابت کرده است. از قراین و شواهد استفاده میشود که این رساله تقریرات درس [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] است که شاگردش آن را بهصورت یک رساله تدوین کرده است<ref>ر.ک: همان، ص611</ref>. در این رساله [[جلوه، ابوالحسن|مرحوم جلوه]] تلاش میکند مفهوم کلی طبیعی را از دیدگاه صدرالمتألهین تشریح کند و تفاوت معانی کلی طبیعی از نظر او و دیدگاه مشهور مورد بررسی قرار گرفته است<ref>همان، ص612</ref>. | ||
# «رسالة وجودیة» درباره حقیقت و وحدت سریانی وجود است. کاتب این رساله نیز از شاگردان [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] بوده و احتمالاً همان سید عباس موسوی شاهرودی است. صاحب رساله ابتدا عباراتی از شرح فصوص الحکم [[جندی، مؤیدالدین محمود|مؤیدالدین جندی]] و قیصری و [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|علی بن محمد ترکه]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و دیگران آورده است. سپس مینویسد: «القول بوحدة الوجود بمعنی ان الوجود هو الواجب و بعینه و بذاته یکون ساریاً فی جمیع الموجودات...» با این سخن میخواهد وحدت سریانی وجود را مردود اعلام کند و بعد از مطرح کردن چند «انقلت» و پاسخ آن مجدداً به نقل اقوال میپردازد و در پایان با ذکر عبارتی از «فتوحات» مطلب را به اتمام میرساند. از اینکه در پایان رساله از اقوال آورده شده و نتیجهای گرفته نشده، احتمال داده میشود که بخش پایانی کلمات استاد تحریر نشده است گرچه در پایان آن تاریخ اتمام تحریر کتاب نوشته شده است زیرا دلالتی بر تحریر کامل مطالب صاحب سخن نیست<ref>ر.ک: همان، ص625</ref> | # «رسالة وجودیة» درباره حقیقت و وحدت سریانی وجود است. کاتب این رساله نیز از شاگردان [[جلوه، ابوالحسن|حکیم جلوه]] بوده و احتمالاً همان سید عباس موسوی شاهرودی است. صاحب رساله ابتدا عباراتی از شرح فصوص الحکم [[جندی، مؤیدالدین محمود|مؤیدالدین جندی]] و قیصری و [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|علی بن محمد ترکه]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و دیگران آورده است. سپس مینویسد: «القول بوحدة الوجود بمعنی ان الوجود هو الواجب و بعینه و بذاته یکون ساریاً فی جمیع الموجودات...» با این سخن میخواهد وحدت سریانی وجود را مردود اعلام کند و بعد از مطرح کردن چند «انقلت» و پاسخ آن مجدداً به نقل اقوال میپردازد و در پایان با ذکر عبارتی از «فتوحات» مطلب را به اتمام میرساند. از اینکه در پایان رساله از اقوال آورده شده و نتیجهای گرفته نشده، احتمال داده میشود که بخش پایانی کلمات استاد تحریر نشده است گرچه در پایان آن تاریخ اتمام تحریر کتاب نوشته شده است زیرا دلالتی بر تحریر کامل مطالب صاحب سخن نیست<ref>ر.ک: همان، ص625</ref>. | ||
# آخرین رساله تعلیقه بر «[[الدرة الفاخرة في تحقيق مذاهب الصوفية و المتكلمين و الحكماء المتقدمين|الدرة الفاخرة]]» [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامی]] (متوفی 898ق) است. در تعلیقه بر این کتاب مؤلف تلاش میکند حقیقت و وحدت وجود را که جامی اثبات کرده است، تفسیر و تبیین کند. به این منظور ابتدا عبارت [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامی]] را ذکر کرده و سپس مؤیدات لازم را از کتابهای فلسفی و عرفانی میآورد و سخن [[جامی، عبدالرحمن|ملا جامی]] را منقح میکند<ref>ر.ک: همان، ص641</ref> | # آخرین رساله تعلیقه بر «[[الدرة الفاخرة في تحقيق مذاهب الصوفية و المتكلمين و الحكماء المتقدمين|الدرة الفاخرة]]» [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامی]] (متوفی 898ق) است. در تعلیقه بر این کتاب مؤلف تلاش میکند حقیقت و وحدت وجود را که جامی اثبات کرده است، تفسیر و تبیین کند. به این منظور ابتدا عبارت [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامی]] را ذکر کرده و سپس مؤیدات لازم را از کتابهای فلسفی و عرفانی میآورد و سخن [[جامی، عبدالرحمن|ملا جامی]] را منقح میکند<ref>ر.ک: همان، ص641</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش