۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
|||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
کتاب مشتمل بر پیشگفتار ناشر، دیباچه مؤلف و دو مقاله، بیست باب و یک خاتمه است. مقاله اول مشتمل بر یازده باب و مقاله دوم حاوی نه باب است. این اثر حاوی مطالبی در فضایل معرفت خدا، طریق بندگی و موجبات رستگاری که در نگارش آن خاصه از رساله قشیریه، إحياء علوم الدين و کیمیای سعادت ابوحامد غزالی (متوفی 505ق)، مرصاد العباد دایه و منظومههای عرفانی برخی چون سنایی (متوفی 525ق)، خاقانی (متوفی 595ق)، عطار (متوفی 618ق) و مولوی (متوفی 672ق) استفاده شده است. | کتاب مشتمل بر پیشگفتار ناشر، دیباچه مؤلف و دو مقاله، بیست باب و یک خاتمه است. مقاله اول مشتمل بر یازده باب و مقاله دوم حاوی نه باب است. این اثر حاوی مطالبی در فضایل معرفت خدا، طریق بندگی و موجبات رستگاری که در نگارش آن خاصه از رساله قشیریه، إحياء علوم الدين و کیمیای سعادت ابوحامد غزالی (متوفی 505ق)، مرصاد العباد دایه و منظومههای عرفانی برخی چون سنایی (متوفی 525ق)، خاقانی (متوفی 595ق)، عطار (متوفی 618ق) و مولوی (متوفی 672ق) استفاده شده است. | ||
مقاله اول در فضایل امتثال اوامر الهی و اجتناب از زواجر مناهی و مقاله دوم در آیین خدمت حضرت خاقانی و رعایت رسوم جهانبانی است<ref>متن کتاب، ص9-8</ref> | مقاله اول در فضایل امتثال اوامر الهی و اجتناب از زواجر مناهی و مقاله دوم در آیین خدمت حضرت خاقانی و رعایت رسوم جهانبانی است<ref>متن کتاب، ص9-8</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در اسلام دو نوع آثار در علم اخلاق وجود دارد که هرکدام را نظامی خاص است. نوع اول اخلاق فلسفی است که بر اساس آثار ارسطو و افلاطون و جالینوس و گفتههای سایر دانایان یونان نهاده شده است. نوع دوم اخلاق دینی که بر پایه قرآن مجید و اخبار پیغمبر اکرم و ائمه معصومین(ع) و گفتههای بزرگان دین پایهگذاری شده است. کتابهایی که در نوع اول در اسلام در دست داریم، کتابهایی از قبیل الطب الروحاني محمد بن زکریای رازی (متوفی 313ق) و تهذيب الأخلاق یحیی بن عدی (قرن 4ق) و تطهير الأخلاق ابن مسکویه (متوفی 421ق) است و از آثار نوع دوم میتوان کتابهایی مانند إحياء علوم الدين و مكارم الأخلاق طبرسی (قرن ششم) و معراج السعادة نراقی (متوفی 1245ق) را نام برد<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه نه</ref> | در اسلام دو نوع آثار در علم اخلاق وجود دارد که هرکدام را نظامی خاص است. نوع اول اخلاق فلسفی است که بر اساس آثار ارسطو و افلاطون و جالینوس و گفتههای سایر دانایان یونان نهاده شده است. نوع دوم اخلاق دینی که بر پایه قرآن مجید و اخبار پیغمبر اکرم و ائمه معصومین(ع) و گفتههای بزرگان دین پایهگذاری شده است. کتابهایی که در نوع اول در اسلام در دست داریم، کتابهایی از قبیل الطب الروحاني محمد بن زکریای رازی (متوفی 313ق) و تهذيب الأخلاق یحیی بن عدی (قرن 4ق) و تطهير الأخلاق ابن مسکویه (متوفی 421ق) است و از آثار نوع دوم میتوان کتابهایی مانند إحياء علوم الدين و مكارم الأخلاق طبرسی (قرن ششم) و معراج السعادة نراقی (متوفی 1245ق) را نام برد<ref>ر.ک: پیشگفتار، صفحه نه</ref>. | ||
ينبوع الأسرار في نصايح الأبرار، به فارسی، به گفته محقق این اثر از زمره کتابهای اخلاق دینی-در مقابل اخلاق فلسفی- است. خوارزمی، سلوک اخلاقی را در این کتاب به اینگونه ترسیم میکند که: نخست باید خدا را شناخت و از راه عبودیت و انجام ارکان عبادات، بدو تقرب جست و سپس فضایل و رذایل را از هم مشخص میکند تا انسان بتواند خود را از رذایل صفات که جنود جهلاند دور و به فضایل صفات که جنود عقلاند نزدیک نماید<ref>ر.ک: نیکخواه، مهران، ص102-101؛ پیشگفتار، صفحه نه</ref> | ينبوع الأسرار في نصايح الأبرار، به فارسی، به گفته محقق این اثر از زمره کتابهای اخلاق دینی-در مقابل اخلاق فلسفی- است. خوارزمی، سلوک اخلاقی را در این کتاب به اینگونه ترسیم میکند که: نخست باید خدا را شناخت و از راه عبودیت و انجام ارکان عبادات، بدو تقرب جست و سپس فضایل و رذایل را از هم مشخص میکند تا انسان بتواند خود را از رذایل صفات که جنود جهلاند دور و به فضایل صفات که جنود عقلاند نزدیک نماید<ref>ر.ک: نیکخواه، مهران، ص102-101؛ پیشگفتار، صفحه نه</ref>. | ||
ینبوع الأسرار منتخبی است از عصاره سخنان نغز عارفان پیشین و چکیده و زبدهای است از کتابها و سخنان دلاویز صاحبدلان و اهل ذوق تا زمان مؤلف که وی با ذکر اشعار، آیات، احادیث و حکایات، دایره اطلاعات و سخن آنان را وسعت و کمال بخشیده و از این راه اثری جدید در معارف اسلامی پدید آورده است. آنچه به زیبایی و دلنشینی کتاب افزوده است نقل حکایتی شیرین و عبرتانگیز است که خوارزمی مناسب مقال و مقام به ذکر آنها پرداخته است. نیز اشاراتی به شرححال و زندگانی برخی از بزرگان متصوفه و عرفا و حکیمان و امرا و شهریاران و انبیا در ینبوع الأسرار دیده میشود که پارهای از آنها را بهآسانی در جایی دیگر نمیتوان یافت<ref>ر.ک: نیکخواه، مهران، ص102؛ مقدمه مصحح، صفحه پنجاهودو و پنجاهوسه</ref> | ینبوع الأسرار منتخبی است از عصاره سخنان نغز عارفان پیشین و چکیده و زبدهای است از کتابها و سخنان دلاویز صاحبدلان و اهل ذوق تا زمان مؤلف که وی با ذکر اشعار، آیات، احادیث و حکایات، دایره اطلاعات و سخن آنان را وسعت و کمال بخشیده و از این راه اثری جدید در معارف اسلامی پدید آورده است. آنچه به زیبایی و دلنشینی کتاب افزوده است نقل حکایتی شیرین و عبرتانگیز است که خوارزمی مناسب مقال و مقام به ذکر آنها پرداخته است. نیز اشاراتی به شرححال و زندگانی برخی از بزرگان متصوفه و عرفا و حکیمان و امرا و شهریاران و انبیا در ینبوع الأسرار دیده میشود که پارهای از آنها را بهآسانی در جایی دیگر نمیتوان یافت<ref>ر.ک: نیکخواه، مهران، ص102؛ مقدمه مصحح، صفحه پنجاهودو و پنجاهوسه</ref>. | ||
مصحح، کتاب را اینگونه معرفی میکند: این کتاب مستطاب که گنجینهای است از دقایق لطیف عرفانی و مجموعهای است از حقایق کمالات و کرامات انسانی، هم مفسر بعضی آیات قرآن است و هم شارح و مبین احادیث و اخبار و هم سفینهای از برگزیده اشعار و هم ناقل داستانها و حکایاتی از پیشینیان و شرححالی از بزرگان و عرفا و مردان راه خدا و مطالعه آن، جامعه ما و جوانان ما و نسل امروز و فردا را بیگزافه و اغراق غذای روح است و سرمایه سعادت و فتوح و در پیراستن پیکر وجود انسان از رذایل و آراستن وی به صفات نیک و فضایل اثری عظیم دارد. سخن کوتاه کنم کتابی است که شاید در وصف آن بتوان گفت: | مصحح، کتاب را اینگونه معرفی میکند: این کتاب مستطاب که گنجینهای است از دقایق لطیف عرفانی و مجموعهای است از حقایق کمالات و کرامات انسانی، هم مفسر بعضی آیات قرآن است و هم شارح و مبین احادیث و اخبار و هم سفینهای از برگزیده اشعار و هم ناقل داستانها و حکایاتی از پیشینیان و شرححالی از بزرگان و عرفا و مردان راه خدا و مطالعه آن، جامعه ما و جوانان ما و نسل امروز و فردا را بیگزافه و اغراق غذای روح است و سرمایه سعادت و فتوح و در پیراستن پیکر وجود انسان از رذایل و آراستن وی به صفات نیک و فضایل اثری عظیم دارد. سخن کوتاه کنم کتابی است که شاید در وصف آن بتوان گفت: | ||
'''بهترین مجموعه عرفان و نزد اهل فضل***کنز حکمت مخزن و گنجینه انشا بود'''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه یازده</ref> | '''بهترین مجموعه عرفان و نزد اهل فضل***کنز حکمت مخزن و گنجینه انشا بود'''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه یازده</ref>. | ||
شیوه خوارزمی چنان است که نخست آیهای از قرآن و احادیثی را که در شرح و تفسیر آن روایت شده میآورد، سپس در توضیح و بیان آنها به نقل کلمات بزرگان و ذکر قصص و حکایات عبرتانگیز دست مییازد و مناسب مقال اشعاری از مولانا، سعدی و غیره ذکر میکند. روایات منقول از آثار دیگر سبب گشته است تا نثر کتاب یکدست نباشد، گاه در اوج سادگی و روانی و گاه در کمال تکلف و دشواری باشد و گاه نثری میانه و متعارف داشته باشد<ref>ر.ک: نیکخواه، مهران، ص102؛ مقدمه مصحح، صفحه پنجاهوسه</ref> | شیوه خوارزمی چنان است که نخست آیهای از قرآن و احادیثی را که در شرح و تفسیر آن روایت شده میآورد، سپس در توضیح و بیان آنها به نقل کلمات بزرگان و ذکر قصص و حکایات عبرتانگیز دست مییازد و مناسب مقال اشعاری از مولانا، سعدی و غیره ذکر میکند. روایات منقول از آثار دیگر سبب گشته است تا نثر کتاب یکدست نباشد، گاه در اوج سادگی و روانی و گاه در کمال تکلف و دشواری باشد و گاه نثری میانه و متعارف داشته باشد<ref>ر.ک: نیکخواه، مهران، ص102؛ مقدمه مصحح، صفحه پنجاهوسه</ref>. | ||
تعداد و شماره احادیث رویهمرفته بر دویست روایت بالغ میگردد و این شمار خود جدا از آیات قرآنی و سخنان عارفان به زبان عربی است که شمار آیات قرآن، خود از دو برابر احادیث افزون است. غیر از احادیث منصوص که از طرق عامه و خاصه روایت شده، تعداد بسیاری از احادیث است که نقل به معنی گردیده و به غالب آنها در تعلیقات اشاره شد و برخی را نیز باید که در کتب احادیث جستجو کرد و بهدست آورد. این کثرت احادیث و اخبار مصحح را بر آن داشته تا در تعلیقات کتاب، بابی جداگانه بدان اختصاص دهد و هم در شرح احادیث به ذکر یک یا دو سه مأخذ اکتفا نشود و غرض از این کار آن بود تا با ملاحظه مآخذ عدیده، بیشتر احادیث و امثالی که میان عارفان مشهور و در کتابهای ادبی زبان پارسی مصطلح و معمول است شناخته گردد و هم احادیثی که کمتر بهکار رفته و مآخذ آنها معلوم نگردیده بهدست آید و احادیث مقبول از متروک و مشهور از مهجور و گاهی اصلی از جعلی و صحیح از سخیف ممیز گردد<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پنجاهوپنج و پنجاهوشش</ref> | تعداد و شماره احادیث رویهمرفته بر دویست روایت بالغ میگردد و این شمار خود جدا از آیات قرآنی و سخنان عارفان به زبان عربی است که شمار آیات قرآن، خود از دو برابر احادیث افزون است. غیر از احادیث منصوص که از طرق عامه و خاصه روایت شده، تعداد بسیاری از احادیث است که نقل به معنی گردیده و به غالب آنها در تعلیقات اشاره شد و برخی را نیز باید که در کتب احادیث جستجو کرد و بهدست آورد. این کثرت احادیث و اخبار مصحح را بر آن داشته تا در تعلیقات کتاب، بابی جداگانه بدان اختصاص دهد و هم در شرح احادیث به ذکر یک یا دو سه مأخذ اکتفا نشود و غرض از این کار آن بود تا با ملاحظه مآخذ عدیده، بیشتر احادیث و امثالی که میان عارفان مشهور و در کتابهای ادبی زبان پارسی مصطلح و معمول است شناخته گردد و هم احادیثی که کمتر بهکار رفته و مآخذ آنها معلوم نگردیده بهدست آید و احادیث مقبول از متروک و مشهور از مهجور و گاهی اصلی از جعلی و صحیح از سخیف ممیز گردد<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پنجاهوپنج و پنجاهوشش</ref>. | ||
خوارزمی آنجا که آیات قرآن و احادیث یا اشعار تازی را به پارسی برگردانیده، نیز سخنگزاری و مهارت خویش را در کار ترجمه بهخوبی نشان داده است و بررویهم چنین مینماید که در جای خود گزارندهای توانا و ترجمانی دانا و قویدست بوده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پنجاهوسه و پنجاهوچهار</ref> | خوارزمی آنجا که آیات قرآن و احادیث یا اشعار تازی را به پارسی برگردانیده، نیز سخنگزاری و مهارت خویش را در کار ترجمه بهخوبی نشان داده است و بررویهم چنین مینماید که در جای خود گزارندهای توانا و ترجمانی دانا و قویدست بوده است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه پنجاهوسه و پنجاهوچهار</ref>. | ||
از امتیازات دیگر این کتاب نقل پارهای ابیات و اشعار است از غالب سخنوران مشهور که این اشعار در دیوان آنها بهنظر نمیرسد و حال آنکه بنا بهتصریح مؤلف و وجود قرائنی، شعر از آنهاست و گاهی ابیات پسوپیش آن نیز نقل شده است و این کتاب وسیله و راهنمایی تواند بود تا برخی ابیات و اشعار گم شده آنان نیز پیدا و شناخته شود. چنانکه پارهای از ابیات مثنوی را که مؤلف در کتاب نقل کرده، در نسخههای مثنوی نمیبینیم و بعضی غزلها را که بهتصریح مؤلف از مولاناست، در دیوان کبیر یا کلیات شمس نمییابیم<ref>ر.ک: همان، صفحه پنجاهوچهار</ref> | از امتیازات دیگر این کتاب نقل پارهای ابیات و اشعار است از غالب سخنوران مشهور که این اشعار در دیوان آنها بهنظر نمیرسد و حال آنکه بنا بهتصریح مؤلف و وجود قرائنی، شعر از آنهاست و گاهی ابیات پسوپیش آن نیز نقل شده است و این کتاب وسیله و راهنمایی تواند بود تا برخی ابیات و اشعار گم شده آنان نیز پیدا و شناخته شود. چنانکه پارهای از ابیات مثنوی را که مؤلف در کتاب نقل کرده، در نسخههای مثنوی نمیبینیم و بعضی غزلها را که بهتصریح مؤلف از مولاناست، در دیوان کبیر یا کلیات شمس نمییابیم<ref>ر.ک: همان، صفحه پنجاهوچهار</ref>. | ||
ذکر نام برخی کتابهای گمشده و نایاب نیز در تألیفات و آثار او، خود رهنمودی است برای باز یافتن این گنجینههای نفیس که باید به جستجوی آنها پرداخت مانند کتاب طيب الحبيب، خالصة الحقائق یا خلاصة الحقائق، تحفة الأبرار في أفضل الأذکار و غیره<ref>ر.ک: همان</ref> | ذکر نام برخی کتابهای گمشده و نایاب نیز در تألیفات و آثار او، خود رهنمودی است برای باز یافتن این گنجینههای نفیس که باید به جستجوی آنها پرداخت مانند کتاب طيب الحبيب، خالصة الحقائق یا خلاصة الحقائق، تحفة الأبرار في أفضل الأذکار و غیره<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در قطعهای از عبارات مقدمه کتاب چنین میخوانیم: و صلات صلوات و تحف تحیات زاکیات [به] عدد قطرات غمام و انفاس انام و حرکات فلکی و تسبیحات ملکی بر جان نازنین صدرنشین صفه صفا، جان جهان و جهان جان اصفیا. | در قطعهای از عبارات مقدمه کتاب چنین میخوانیم: و صلات صلوات و تحف تحیات زاکیات [به] عدد قطرات غمام و انفاس انام و حرکات فلکی و تسبیحات ملکی بر جان نازنین صدرنشین صفه صفا، جان جهان و جهان جان اصفیا. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
'''هم عیب را به عالم اسرار پرده پوش***هم غیب را ز عالم اسرار ترجمان''' | '''هم عیب را به عالم اسرار پرده پوش***هم غیب را ز عالم اسرار ترجمان''' | ||
'''محمد که افلاک ایوان اوست***محمد که لولاک در شان اوست'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref> | '''محمد که افلاک ایوان اوست***محمد که لولاک در شان اوست'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
حواشی و تعلیقات، فهرست احادیث و امثال، سخنهای عارفان و بزرگان، فهرست اشعار عربی، شرح احادیث و امثال، واژههای کتاب، اعلام و فهرست نام کتابها در انتهای کتاب آمده است. | حواشی و تعلیقات، فهرست احادیث و امثال، سخنهای عارفان و بزرگان، فهرست اشعار عربی، شرح احادیث و امثال، واژههای کتاب، اعلام و فهرست نام کتابها در انتهای کتاب آمده است. | ||
مصحح اثر در پیشگفتار به افتادگیهای نسخه در غالب صفحات و لابهلای جملات و خطا در کتابت احادیث و عبارات و اشعار اشاره کرده است د<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه دوازده</ref> | مصحح اثر در پیشگفتار به افتادگیهای نسخه در غالب صفحات و لابهلای جملات و خطا در کتابت احادیث و عبارات و اشعار اشاره کرده است د<ref>ر.ک: مقدمه محقق، صفحه دوازده</ref>. | ||
اختلاف نسخ و برخی توضیحات مصحح در پاورقیهای کتاب ذکر شده است. | اختلاف نسخ و برخی توضیحات مصحح در پاورقیهای کتاب ذکر شده است. |
ویرایش