۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
کتاب با شرححال [[سفاريني، محمد بن احمد|شیخ محمد سفارینی]] آغاز شده است. پسازآن تقریظ صاحب المنار با عنوان شرح عقیده سفارینی، چاپ شده در یکی از شمارههای این مجله ارائه شده است. وی معتقد است که این کتاب جویندگان دانش را از کتب کلامی که بر روش فلاسفه یونان نوشته شده بینیاز نمیکند. در این کتاب برای مذهب سلف جایگاهی قائل نشده و سلف را متهم به تمسک به ظواهر، بدون فهم روشن و علم محکم میداند و معتقد است که خلف، از سلف آگاهتر هستند. البته به نظر محمد رشید رضا این دیدگاه درست نیست بلکه سلف عالمتر و فهیمتر از خلف بودهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/1/5 تقریظ صاحب المنار در ابتدای جلد اول کتاب]</ref> | کتاب با شرححال [[سفاريني، محمد بن احمد|شیخ محمد سفارینی]] آغاز شده است. پسازآن تقریظ صاحب المنار با عنوان شرح عقیده سفارینی، چاپ شده در یکی از شمارههای این مجله ارائه شده است. وی معتقد است که این کتاب جویندگان دانش را از کتب کلامی که بر روش فلاسفه یونان نوشته شده بینیاز نمیکند. در این کتاب برای مذهب سلف جایگاهی قائل نشده و سلف را متهم به تمسک به ظواهر، بدون فهم روشن و علم محکم میداند و معتقد است که خلف، از سلف آگاهتر هستند. البته به نظر محمد رشید رضا این دیدگاه درست نیست بلکه سلف عالمتر و فهیمتر از خلف بودهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/1/5 تقریظ صاحب المنار در ابتدای جلد اول کتاب]</ref>. | ||
سپس مقدمهای ذکر شده که در ابتدای آن دو تعریف آمده است: در تعریف اول دین اسلام به دو بخش اعتقادیات (اعتقاد) و عملیات (عمل) تقسیم شده است. اعتقادیات مباحثی است که به کیفیت عمل تعلق نمیگیرد؛ مانند: اعتقاد به وجوب وجود قادر مختار و وحدانیتش. این موضوعات را اصول دین میگویند. عملیات نیز مباحثی است که به کیفیت عمل تعلق گرفته و به آن فروع دین میگویند.علم شرایع و احکام به بخش عملیات تعلق میگیرد چراکه تنها از شرع استفاده میشود <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/4 ر.ک: مقدمه شارح، ج1، ص4]</ref> | سپس مقدمهای ذکر شده که در ابتدای آن دو تعریف آمده است: در تعریف اول دین اسلام به دو بخش اعتقادیات (اعتقاد) و عملیات (عمل) تقسیم شده است. اعتقادیات مباحثی است که به کیفیت عمل تعلق نمیگیرد؛ مانند: اعتقاد به وجوب وجود قادر مختار و وحدانیتش. این موضوعات را اصول دین میگویند. عملیات نیز مباحثی است که به کیفیت عمل تعلق گرفته و به آن فروع دین میگویند.علم شرایع و احکام به بخش عملیات تعلق میگیرد چراکه تنها از شرع استفاده میشود <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/4 ر.ک: مقدمه شارح، ج1، ص4]</ref>. | ||
عدالت صحابه، موضوع دیگری است که در مقدمه به آن پرداخته شده است: صحابه کرام اگرچه سرور مؤمنین و اکمل امت به لحاظ ایمان بودهاند، در بسیاری از مسائل احکام به یکدیگر اختلافنظر داشتهاند ولی به لطف الهی در یک مسئله از مسائل اسماء، صفات و ا فعال با هم اختلاف نداشتهاند؛ بلکه تمام اختلافشان در اثبات منطوق کتاب و سنت بوده است. پس کلام ایشان از ابتدا تا آخر یکی بوده که تأویل نبرده و از مواضعش تحریف نکردهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/6 ر.ک: همان، ص6]</ref> | عدالت صحابه، موضوع دیگری است که در مقدمه به آن پرداخته شده است: صحابه کرام اگرچه سرور مؤمنین و اکمل امت به لحاظ ایمان بودهاند، در بسیاری از مسائل احکام به یکدیگر اختلافنظر داشتهاند ولی به لطف الهی در یک مسئله از مسائل اسماء، صفات و ا فعال با هم اختلاف نداشتهاند؛ بلکه تمام اختلافشان در اثبات منطوق کتاب و سنت بوده است. پس کلام ایشان از ابتدا تا آخر یکی بوده که تأویل نبرده و از مواضعش تحریف نکردهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>. | ||
منظور از شیخ و شیخالاسلام در این اثر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و منظور از محقق، شاگردش ابن قیم و مراد از علامه ابن مفلح است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/28 ر.ک: همان، ص28]</ref> | منظور از شیخ و شیخالاسلام در این اثر [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] و منظور از محقق، شاگردش ابن قیم و مراد از علامه ابن مفلح است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/28 ر.ک: همان، ص28]</ref>. | ||
در این اثر مباحث مختلف کلامی از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. از جمله موضوعات اساسی کتاب دستهبندی فرقههای مختلف اسلامی است. شارح پس از طرح حدیث افتراق امت به 72 فرقه، این فرقهها را در ذیل شش گروه عمده مطرح میکند: معتزله (20 فرقه)، شیعه (22 فرقه)، خوارج (20 فرقه)، مرجئه (5 فرقه)، جبریه (2 فرقه)، مشبهه (3 فرقه) <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/76 ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص91-76]</ref> | در این اثر مباحث مختلف کلامی از دیدگاه اهل سنت مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. از جمله موضوعات اساسی کتاب دستهبندی فرقههای مختلف اسلامی است. شارح پس از طرح حدیث افتراق امت به 72 فرقه، این فرقهها را در ذیل شش گروه عمده مطرح میکند: معتزله (20 فرقه)، شیعه (22 فرقه)، خوارج (20 فرقه)، مرجئه (5 فرقه)، جبریه (2 فرقه)، مشبهه (3 فرقه) <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/76 ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص91-76]</ref>. | ||
حدیثی با عنوان «فرقه ناجیه» از پیامبر اعظم(ص) به حد تواتر نقل شده است که هر یک از اهل سنت و شیعه خود را فرقه ناجیه دانستهاند. سفارینی در این اثر حدیث فرقه ناجیه را تصحیح نموده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47241/171 ر.ک: حسن مجتبی، حسین، ص171]</ref> | حدیثی با عنوان «فرقه ناجیه» از پیامبر اعظم(ص) به حد تواتر نقل شده است که هر یک از اهل سنت و شیعه خود را فرقه ناجیه دانستهاند. سفارینی در این اثر حدیث فرقه ناجیه را تصحیح نموده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47241/171 ر.ک: حسن مجتبی، حسین، ص171]</ref>. وی اهل سنت را سه فرقه اثریه، اشعریه و ماتریدیه دانسته و دیگر فرقههای اسلامی را اهل ضلال و گمراهی دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/41294/2/73 ر.ک: متن کتاب، جلد1، ص73]</ref>. | ||
نویسنده در ضمن «أشراط الساعة» چنین آورده است: «از نشانههای مهم پیش از قیامت (آخر الزمان) که احادیث متواتری درباره آن رسیده، ظهور پیشوایی است که گفتار و رفتارش لازم الاتباع است، پیشوایی که خاتم و پایانبخش پیشوایان است و پس از او پیشوایی نخواهد بود، همچون پیامبر اسلام(ص) که خاتم نبوت و رسالت است و پس از او نبی و رسولی نخواهد بود. پیشوایی فصیحاللسان که برحسب اخبار فراوان، نامش «محمد» و مشهورترین صفت و لقبش«مهدی»است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3419/72 ر.ک: عبداللهی،عبدالکریم، ص 73-72]؛ متن کتاب، جلد2، ص70</ref> | نویسنده در ضمن «أشراط الساعة» چنین آورده است: «از نشانههای مهم پیش از قیامت (آخر الزمان) که احادیث متواتری درباره آن رسیده، ظهور پیشوایی است که گفتار و رفتارش لازم الاتباع است، پیشوایی که خاتم و پایانبخش پیشوایان است و پس از او پیشوایی نخواهد بود، همچون پیامبر اسلام(ص) که خاتم نبوت و رسالت است و پس از او نبی و رسولی نخواهد بود. پیشوایی فصیحاللسان که برحسب اخبار فراوان، نامش «محمد» و مشهورترین صفت و لقبش«مهدی»است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3419/72 ر.ک: عبداللهی،عبدالکریم، ص 73-72]؛ متن کتاب، جلد2، ص70</ref>. سپس مینویسد:«روایات درباره ظهور مهدی به حد تواتر معنوی رسیده و از معتقدات عالمان اهل سنت است» و روایت جابر بن عبدالله انصاری را نقل میکند که پیامبر خدا(ص) فرمود: «...من کذب بالمهدی فقد کفر» <ref>ر.ک: همان، ص84</ref>. | ||
ایشان تصریح میکند: «مجموع روایاتی که از صحابیان و تابعان درباره مهدی رسیده موجب علم قطعی است. پس ایمان و اعتقاد به ظهور مهدی، لازم و ضروری است؛ همچنان که عالمان بدان اعتقاد دارند و جزو عقاید اهل سنت و جماعت و نیز شیعیان است»<ref>ر.ک: همان</ref> | ایشان تصریح میکند: «مجموع روایاتی که از صحابیان و تابعان درباره مهدی رسیده موجب علم قطعی است. پس ایمان و اعتقاد به ظهور مهدی، لازم و ضروری است؛ همچنان که عالمان بدان اعتقاد دارند و جزو عقاید اهل سنت و جماعت و نیز شیعیان است»<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
بسیار اتفاق میافتاد که خلیفه دوم در امر قضاوت و فلسفه احکام و پاسخ به پرسشهای مردم و غیر آن به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] رجوع میکرد. وقتی [[امام على(ع)|علی(ع)]] پرسشها را پاسخ میداد یا مشکلات بهوجودآمده را حل میکرد، خلیفه میگفت: «لولا علی لهلک عمر»، یا «لا ابقانی الله لمعضلة لیس لها ابوالحسن» یا «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبوالحسن» و نظیر آن. بدیهی است که در آن زمان، صحابه بزرگ هم در کنار خلیفه بودند ولی عمر برای حل و فصل مشکلات قضایی و غیرقضایی خود، مخصوصاً مسائل راهبردی حکومت از آنها استفاده نمیکرد. اگر کسی از آنها توانایی لازم را داشت، خلیفه از او استفاده میکرد. سخنان خلیفه نشانگر برتری علمی و قضایی [[امام على(ع)|علی(ع)]] نسبت به دیگران است. سفارینی در ذکر مناقب [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] بر این نکته تصریح کرده مینویسد: «و کان امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب یتعوذ بالله من معضلة لیس لها ابوالحسن یعنی علیا رضیاللهعنه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65992/91 ر.ک: اصغری نژاد، محمد، ص92-91]؛ متن کتاب،ج2، ص352</ref> | بسیار اتفاق میافتاد که خلیفه دوم در امر قضاوت و فلسفه احکام و پاسخ به پرسشهای مردم و غیر آن به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] رجوع میکرد. وقتی [[امام على(ع)|علی(ع)]] پرسشها را پاسخ میداد یا مشکلات بهوجودآمده را حل میکرد، خلیفه میگفت: «لولا علی لهلک عمر»، یا «لا ابقانی الله لمعضلة لیس لها ابوالحسن» یا «أعوذ بالله أن أعیش فی قوم لیس فیهم أبوالحسن» و نظیر آن. بدیهی است که در آن زمان، صحابه بزرگ هم در کنار خلیفه بودند ولی عمر برای حل و فصل مشکلات قضایی و غیرقضایی خود، مخصوصاً مسائل راهبردی حکومت از آنها استفاده نمیکرد. اگر کسی از آنها توانایی لازم را داشت، خلیفه از او استفاده میکرد. سخنان خلیفه نشانگر برتری علمی و قضایی [[امام على(ع)|علی(ع)]] نسبت به دیگران است. سفارینی در ذکر مناقب [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] بر این نکته تصریح کرده مینویسد: «و کان امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب یتعوذ بالله من معضلة لیس لها ابوالحسن یعنی علیا رضیاللهعنه»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65992/91 ر.ک: اصغری نژاد، محمد، ص92-91]؛ متن کتاب،ج2، ص352</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش