۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:25 اسفند الی 24 فروردین(97)' به 'رده:25 اسفند الی 24 فروردین(98)') |
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
کتاب، مشتمل بر مقدمه نویسنده، بیست مبحث، دو مقام و یک خاتمه است. | کتاب، مشتمل بر مقدمه نویسنده، بیست مبحث، دو مقام و یک خاتمه است. | ||
نویسنده در ابتدای کتاب اشاره کرده که مباحث همانند اصل (تهافت الفلاسفة) بر بیست مبحث مرتب شده و اصل و اساس تغییر اندکی داشته است؛ اما در شیوه بحث و اثبات و رد مسائل تفاوت و اختلاف زیادی با اصل دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7]</ref> | نویسنده در ابتدای کتاب اشاره کرده که مباحث همانند اصل (تهافت الفلاسفة) بر بیست مبحث مرتب شده و اصل و اساس تغییر اندکی داشته است؛ اما در شیوه بحث و اثبات و رد مسائل تفاوت و اختلاف زیادی با اصل دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/7 ر.ک: متن کتاب، ص7]</ref>. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده پس از خطبه کتاب، مطالبش را با این عبارت آغاز میکند: همه عقاید و دیدگاهها و همه عقلا متفقند که برای انسان سعادتی بالاتر از شناخت مولایش به اندازه مقدور و شمارش صفات جمال و جلالش وجود ندارد. راهی برای رسیدن به او جز تأمل در مخلوقات و تفکر در آفریدههایش نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/3 ر.ک: همان، ص3]</ref> | نویسنده پس از خطبه کتاب، مطالبش را با این عبارت آغاز میکند: همه عقاید و دیدگاهها و همه عقلا متفقند که برای انسان سعادتی بالاتر از شناخت مولایش به اندازه مقدور و شمارش صفات جمال و جلالش وجود ندارد. راهی برای رسیدن به او جز تأمل در مخلوقات و تفکر در آفریدههایش نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/3 ر.ک: همان، ص3]</ref>. | ||
او سپس معرفت الهی را مقصدی بعید دانسته که بسیاری از اقوام در راه آن هلاک شدهاند و بحر عمیق مواجی دانسته که غورکننده در آن را فراگرفته است؛ پس برای هر روندهای امید رسیدن به جای امن و پناهگاه نیست و در مورد هر شناگری سلامت و رهایی گمان نمیرود؛ چراکه مباحث الهی مسائل پیچیدهای است که عقول بشر بهتنهایی آنها را درک نمیکند و معضلاتی است که تنها با فکر و استدلال نمیتوان به آنها دست یافت. به همین جهت فرقهها و تفکرات مختلفی پدید آمدهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/3 ر.ک: همان]</ref> | او سپس معرفت الهی را مقصدی بعید دانسته که بسیاری از اقوام در راه آن هلاک شدهاند و بحر عمیق مواجی دانسته که غورکننده در آن را فراگرفته است؛ پس برای هر روندهای امید رسیدن به جای امن و پناهگاه نیست و در مورد هر شناگری سلامت و رهایی گمان نمیرود؛ چراکه مباحث الهی مسائل پیچیدهای است که عقول بشر بهتنهایی آنها را درک نمیکند و معضلاتی است که تنها با فکر و استدلال نمیتوان به آنها دست یافت. به همین جهت فرقهها و تفکرات مختلفی پدید آمدهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/3 ر.ک: همان]</ref>. | ||
در این میان فلاسفه تنها از فکر و استدلال بهره گرفته و به وحی صریح اعتنا نکردند و حال آنکه مقتضای فکر صحیح مخالفت با وحی نیست؛ بنابراین در برخی مواضع از راه مستقیم لغزیده و از مسیر استوار گمراه شدهاند؛ لذا ائمه دین که دفاعکنندگان از عقاید مؤمنینند، به نقل آرای آنان همت نهادند و بر اشتباهات دلائل و مطالب آنها هشدار دادند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/4 ر.ک: همان، ص4]</ref> | در این میان فلاسفه تنها از فکر و استدلال بهره گرفته و به وحی صریح اعتنا نکردند و حال آنکه مقتضای فکر صحیح مخالفت با وحی نیست؛ بنابراین در برخی مواضع از راه مستقیم لغزیده و از مسیر استوار گمراه شدهاند؛ لذا ائمه دین که دفاعکنندگان از عقاید مؤمنینند، به نقل آرای آنان همت نهادند و بر اشتباهات دلائل و مطالب آنها هشدار دادند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/4 ر.ک: همان، ص4]</ref>. | ||
نویسنده سپس انگیره خود از نگارش اثر را اینگونه تبیین میکند: «و چون خداوند متعال مرا به خدمت علما کرامت بخشید و آگاهی بر بعضی حقایق کلام پاکان را بر من آسان نمود و مرا بر شناخت گروه برحق که برای تبعیت اولویت دارند، موفق ساخت. در برههای از زمان به قلبم افتاد که در موضوع مسائل الهی و مباحث متعلق به آن، بعضی از آنچه که بر من تقریر شده و فراگرفتهام را بنویسم تا وسیلهای برای رضای خداوند و ذخیرهای برای دنیا و آخرتم باشد». | نویسنده سپس انگیره خود از نگارش اثر را اینگونه تبیین میکند: «و چون خداوند متعال مرا به خدمت علما کرامت بخشید و آگاهی بر بعضی حقایق کلام پاکان را بر من آسان نمود و مرا بر شناخت گروه برحق که برای تبعیت اولویت دارند، موفق ساخت. در برههای از زمان به قلبم افتاد که در موضوع مسائل الهی و مباحث متعلق به آن، بعضی از آنچه که بر من تقریر شده و فراگرفتهام را بنویسم تا وسیلهای برای رضای خداوند و ذخیرهای برای دنیا و آخرتم باشد». | ||
وی سپس به فرمان سلطان محمد خان عثمانی مبنی بر نوشتن کتابی در نقد و رد «[[تهافت الفلاسفة]]» [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالی]] اشاره کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/4 ر.ک: همان، ص5-4]</ref> | وی سپس به فرمان سلطان محمد خان عثمانی مبنی بر نوشتن کتابی در نقد و رد «[[تهافت الفلاسفة]]» [[غزالی، محمد بن محمد|امام محمد غزالی]] اشاره کرده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/4 ر.ک: همان، ص5-4]</ref>. | ||
در چهارمین مبحث کتاب، اثبات صانع برای عالم مطرح شده است. به گفته نویسنده: «ملّیون (متدینان به ادیان الهی)، چون به حدوث جهان معتقدند، جهان را نیازمند به صانعی که در وجودش محتاج به غیر نیست میدانند تا بدین وسیله تسلسل را دفع نمایند؛ چراکه احتیاج هر حادثی به موجدی که آن را ایجاد کرده بر هر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ بلکه این حقیقت حتی بر حیوانات بیزبان نیز معلوم است! | در چهارمین مبحث کتاب، اثبات صانع برای عالم مطرح شده است. به گفته نویسنده: «ملّیون (متدینان به ادیان الهی)، چون به حدوث جهان معتقدند، جهان را نیازمند به صانعی که در وجودش محتاج به غیر نیست میدانند تا بدین وسیله تسلسل را دفع نمایند؛ چراکه احتیاج هر حادثی به موجدی که آن را ایجاد کرده بر هر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ بلکه این حقیقت حتی بر حیوانات بیزبان نیز معلوم است! | ||
ولی دهریه، معتقد به قدم عالم و بینیازی آن از صانع هستند. این مطلب، اگرچه باطل است، اما اشکالی که بر قول فلاسفه (که قائل به قدم عالم و نیاز آن به صانع موجد واجب الوجود لذاته هستند) لازم میآید، بر آنها وارد نیست. فلاسفه میگویند: عالم ممکن است و معنای امکان تساوی وجود و عدم نسبت به ذات ممکن است و چون ترجیح یکی از وجود و عدم بر دیگری بدون مرجح محال است. پس وجود عالم نیاز به مرجحی دارد و آن مرجح نباید ممکنی باشد که منتهی به واجب نمیشود؛ وگرنه تسلسل لازم میآید بلکه باید واجب الوجود باشد که همان مطلوب ماست». سپس در ادامه به نقد این کلام فلاسفه پرداخته و قدم عالم در کلام فلاسفه را مورد نقد قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/56 ر.ک: همان، ص87-86]</ref> | ولی دهریه، معتقد به قدم عالم و بینیازی آن از صانع هستند. این مطلب، اگرچه باطل است، اما اشکالی که بر قول فلاسفه (که قائل به قدم عالم و نیاز آن به صانع موجد واجب الوجود لذاته هستند) لازم میآید، بر آنها وارد نیست. فلاسفه میگویند: عالم ممکن است و معنای امکان تساوی وجود و عدم نسبت به ذات ممکن است و چون ترجیح یکی از وجود و عدم بر دیگری بدون مرجح محال است. پس وجود عالم نیاز به مرجحی دارد و آن مرجح نباید ممکنی باشد که منتهی به واجب نمیشود؛ وگرنه تسلسل لازم میآید بلکه باید واجب الوجود باشد که همان مطلوب ماست». سپس در ادامه به نقد این کلام فلاسفه پرداخته و قدم عالم در کلام فلاسفه را مورد نقد قرار داده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/56 ر.ک: همان، ص87-86]</ref>. | ||
مقصود از توحید در فلسفه، نفی مطلق کثـرت از واجـب بالـذات اسـت؛ چـه کثرت درونی ناشی از ترکیب و چه کـثرت بـیرونـی ناشـی از شـریک داشـتن. در کتب فلسفی این دو مسـئله تحـت عنـوان بسـاطت ذات و توحیـد ذات بررسـی میشود. برای اثبات بساطت ذات، انواع ترکیب باید از ذات الهی زدوده شود کـه عبارتند از: ترکیب شیمیایی، ترکیب از ماده و صـورت خـارجی و ذهـنی، ترکیب از جنس و فصل، ترکیب از اجـزای مـقداری، تـرکیب از وجود و ماهیـت، ترکیـب از وجود و عدم و ترکیب از جوهر و عـرض. در میـان ایـن ترکیـبهـا، ترکیـب از جنس و فصل و ماده و صورت ذهنی به مباحث مفهومی مــرتبط اســت و مــا در بررسی مفهومی واجب تعالی به این دو ترکیب برمیخوریم کـه واجـب تعالی نباید به آنها متصف باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/59978/107 ر.ک: شریفی، حسامالدین، ص108-107]</ref> | مقصود از توحید در فلسفه، نفی مطلق کثـرت از واجـب بالـذات اسـت؛ چـه کثرت درونی ناشی از ترکیب و چه کـثرت بـیرونـی ناشـی از شـریک داشـتن. در کتب فلسفی این دو مسـئله تحـت عنـوان بسـاطت ذات و توحیـد ذات بررسـی میشود. برای اثبات بساطت ذات، انواع ترکیب باید از ذات الهی زدوده شود کـه عبارتند از: ترکیب شیمیایی، ترکیب از ماده و صـورت خـارجی و ذهـنی، ترکیب از جنس و فصل، ترکیب از اجـزای مـقداری، تـرکیب از وجود و ماهیـت، ترکیـب از وجود و عدم و ترکیب از جوهر و عـرض. در میـان ایـن ترکیـبهـا، ترکیـب از جنس و فصل و ماده و صورت ذهنی به مباحث مفهومی مــرتبط اســت و مــا در بررسی مفهومی واجب تعالی به این دو ترکیب برمیخوریم کـه واجـب تعالی نباید به آنها متصف باشد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/59978/107 ر.ک: شریفی، حسامالدین، ص108-107]</ref>. نویسنده در پنجمین مبحث کتاب با عنوان «توحید خداوند، یعنی نفی کثرت از او»، به این موضوع پرداخته است. او ابتدا نفی کثرت را شرح و توضیح داده و سپس فلاسفه را معتقد به نفی اقسام پنجگانه کثرت و ملّیون را معتقد به اثبات برخی دانسته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/59978/98 ر.ک: همان، ص99-98]</ref>. | ||
نویسنده در خاتمه کتاب بر این مطلب تأکید کرده که مقصود از مباحثه و مناقشه با فلاسفه در این اثر، حکم به بطلان همه مطالب آنها نیست، بلکه در رابطه با برخی همچون معاد روحانی و قوت و شرافت لذت عقلی نسبت به لذت جسمانی حکم به صحت میشود و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/270 ر.ک: همان، ص270]</ref> | نویسنده در خاتمه کتاب بر این مطلب تأکید کرده که مقصود از مباحثه و مناقشه با فلاسفه در این اثر، حکم به بطلان همه مطالب آنها نیست، بلکه در رابطه با برخی همچون معاد روحانی و قوت و شرافت لذت عقلی نسبت به لذت جسمانی حکم به صحت میشود و...<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38461/1/270 ر.ک: همان، ص270]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش