۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می ' به ' می') |
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
{{ب|''سه بار با تو به دریای بیکرانه شدم''|2=''نه موج دیدم و نه هیبت و نه شور و نه شر''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه ز</ref>}}{{پایان شعر}} | {{ب|''سه بار با تو به دریای بیکرانه شدم''|2=''نه موج دیدم و نه هیبت و نه شور و نه شر''<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه ز</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
همچنین در ذکر شاعران معاصر او مینویسد: «فردوسی طوسی، عسجدی مروزی، عنصری بلخی، زینتی علوی، منوچهری دامغانی، غضایری رازی و دیگران از شعرای دربار محمود که گویند تعداد آنها به چهارصد نفر بالغ و مقتدای ایشان عنصری بود»<ref>ر.ک: همان، صفحه ط</ref> | همچنین در ذکر شاعران معاصر او مینویسد: «فردوسی طوسی، عسجدی مروزی، عنصری بلخی، زینتی علوی، منوچهری دامغانی، غضایری رازی و دیگران از شعرای دربار محمود که گویند تعداد آنها به چهارصد نفر بالغ و مقتدای ایشان عنصری بود»<ref>ر.ک: همان، صفحه ط</ref>. | ||
فرخی مدیحهسرایی است فصیح البیان. در تغزل، ملیح و شیرینزبان. طبعی ساده و سرشار دارد. در سخن راه تعقید و تکلف و تخیلات غریب ناپسند نمیسپارد. کلامش منسجم و منظم و بیانش مطبوع و دلنشین است. رقت و سلاست و فصاحت و جزالت از شعرش پیداست. فکر روشن و قریحه مستحسن و روح نشاط و طرب در بیانش ظاهر و هویدا و معانی فلسفی و دقایق حکمی و نکات اخلاقی در کلماتش کمتر دیده میشود. در حسن تغزل سرآمد همگان است. در حلاوت بیان و اقتدار بر تعبیر معانی لطیف و حسن صیاغت در قوالب الفاظ مأنوس و احتراز از استعمال و ایراد کلمات غریب و وحشی استادی زبردست است. شعرش خالی از حشو و تصنعات نامطبوع است. متانت و پختگی و روانی را جمع کرده و افکار دقیق را در لباس الفاظ رقیق بیرون آورده و چون شعر و موسیقی رضیع یک پستان و کودک یک دبستانند، نغمه خوش و زخمه دلکش او به لطف طبع و استقامت ذوقش یاری کرده و این شیوایی و زیبایی بیان را به ظهور آورده. همه او را استاد دانند و برخی حکیم خوانند. بههرتقدیر در طریقه تغزل، صاحب قدح معلی است و کسی کلامش را قدح نکرده و عیبی برنشمرده است. رشیدالدین وطواط (متوفی 573/578ق) در حدائق السحر سخن سهل و ممتنع در عرب را مخصوص ابوفراس و در عجم خاصه فرخی دانسته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه ح - ط</ref> | فرخی مدیحهسرایی است فصیح البیان. در تغزل، ملیح و شیرینزبان. طبعی ساده و سرشار دارد. در سخن راه تعقید و تکلف و تخیلات غریب ناپسند نمیسپارد. کلامش منسجم و منظم و بیانش مطبوع و دلنشین است. رقت و سلاست و فصاحت و جزالت از شعرش پیداست. فکر روشن و قریحه مستحسن و روح نشاط و طرب در بیانش ظاهر و هویدا و معانی فلسفی و دقایق حکمی و نکات اخلاقی در کلماتش کمتر دیده میشود. در حسن تغزل سرآمد همگان است. در حلاوت بیان و اقتدار بر تعبیر معانی لطیف و حسن صیاغت در قوالب الفاظ مأنوس و احتراز از استعمال و ایراد کلمات غریب و وحشی استادی زبردست است. شعرش خالی از حشو و تصنعات نامطبوع است. متانت و پختگی و روانی را جمع کرده و افکار دقیق را در لباس الفاظ رقیق بیرون آورده و چون شعر و موسیقی رضیع یک پستان و کودک یک دبستانند، نغمه خوش و زخمه دلکش او به لطف طبع و استقامت ذوقش یاری کرده و این شیوایی و زیبایی بیان را به ظهور آورده. همه او را استاد دانند و برخی حکیم خوانند. بههرتقدیر در طریقه تغزل، صاحب قدح معلی است و کسی کلامش را قدح نکرده و عیبی برنشمرده است. رشیدالدین وطواط (متوفی 573/578ق) در حدائق السحر سخن سهل و ممتنع در عرب را مخصوص ابوفراس و در عجم خاصه فرخی دانسته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه ح - ط</ref>. شعرهای او معمولا از زبانی ساده و دلپذیر برخوردار و از کلمات غریب و نامأنوس خالی است.<ref>ر.ک: میرجعفری، سید اکبر، ص34</ref>. | ||
غالب قصیدهسرایان بعد از وی سبک او را تقلید و پیروی کردهاند و به نزدیک او نرسیدهاند. بالجمله در مقام شاعری و طریقه تغزل و مدح در طبقه اول اهل این صناعت و در ردیف نخستین از شعرای دوره محمود سبکتگین است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه ط</ref> | غالب قصیدهسرایان بعد از وی سبک او را تقلید و پیروی کردهاند و به نزدیک او نرسیدهاند. بالجمله در مقام شاعری و طریقه تغزل و مدح در طبقه اول اهل این صناعت و در ردیف نخستین از شعرای دوره محمود سبکتگین است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه ط</ref>. | ||
مصحح همچنین پیشینه انتشار دیوان فرخی و شیوه تحقیق و تصحیح آن را اینگونه توضیح میدهد: «دیوان فرخی در ایران تقریباً مشتمل بر شش هزار بیت ناقص و نادرست، مشحون از اغلاط و مطروس از تصحیف و تحریفات به طبع رسیده که حقیقةً قابل استفاده نیست. آنهم در این اوان نادر و کمیاب است. نگارنده نسخی چند خطی از آن به دست آورد و این نسخه را تحریر و کراراً تطبیق و تصحیح کرد و آن نسخه که بهظاهر قدیمتر مینمود، اصل قرار داد و اختلافات دیگر نسخ را هرچند در بعضی از موارد انسب از اصل بود، در هامش ضبط کرد و اختیار آن را به حسن سلیقه و انتخاب صاحبان اذواق مستقیمه بازگذاشت... جمیع ابیات مفرده را که به نام فرخی در فرهنگها به استشهاد ایراد شده بود، التقاط کرده، بهجای خود نگاشت و اگر بیتی بیرون از قصاید ماند ملاحظه ضبط را علیحده ثبت کرد تا اگر باقی آن وقتی به دست آید شناخته گردد و با این مایه زحمت، مدعی تنزیه کامل این نسخه نیستم و هنوز بسیاری از ابیات است که معنی محصل ندارد و از لباس صحت عاری است و البته در این باب از تصرف بدون دلیلی قاطع و قرینه صریح و واضح که در شریعت تصحیح ممنوع و محظور است، قلم بازداشت و توضیح لغات و تبیین بعضی مطالب را ذیلاً تعرض کرد»<ref>ر.ک: همان، صفحات ی - یا</ref> | مصحح همچنین پیشینه انتشار دیوان فرخی و شیوه تحقیق و تصحیح آن را اینگونه توضیح میدهد: «دیوان فرخی در ایران تقریباً مشتمل بر شش هزار بیت ناقص و نادرست، مشحون از اغلاط و مطروس از تصحیف و تحریفات به طبع رسیده که حقیقةً قابل استفاده نیست. آنهم در این اوان نادر و کمیاب است. نگارنده نسخی چند خطی از آن به دست آورد و این نسخه را تحریر و کراراً تطبیق و تصحیح کرد و آن نسخه که بهظاهر قدیمتر مینمود، اصل قرار داد و اختلافات دیگر نسخ را هرچند در بعضی از موارد انسب از اصل بود، در هامش ضبط کرد و اختیار آن را به حسن سلیقه و انتخاب صاحبان اذواق مستقیمه بازگذاشت... جمیع ابیات مفرده را که به نام فرخی در فرهنگها به استشهاد ایراد شده بود، التقاط کرده، بهجای خود نگاشت و اگر بیتی بیرون از قصاید ماند ملاحظه ضبط را علیحده ثبت کرد تا اگر باقی آن وقتی به دست آید شناخته گردد و با این مایه زحمت، مدعی تنزیه کامل این نسخه نیستم و هنوز بسیاری از ابیات است که معنی محصل ندارد و از لباس صحت عاری است و البته در این باب از تصرف بدون دلیلی قاطع و قرینه صریح و واضح که در شریعت تصحیح ممنوع و محظور است، قلم بازداشت و توضیح لغات و تبیین بعضی مطالب را ذیلاً تعرض کرد»<ref>ر.ک: همان، صفحات ی - یا</ref>. | ||
مصحح همچنین در رابطه با معرفی و شرح الفاظ و لغات نامأنوس در پاورقیهای کتاب، چنین مینویسد: «و چون محصلین مدارس را غالباً شائق و مایل به ادبیات و راغب به خواندن دواوین شعرا میدید، در ترجمه لغات حتیالمقدور تسامح نکرد؛ تا هیچ مبتدی و متأدبی در هنگام خواندن آن محتاج به مراجعه به کتب لغت نگردد و از این جهت ملالت نیابد و این تعلیق از آن کردم تا طاعنی خرده نگیرد که در ترجمه لغات، توضیح واضحات کردهام و رنج بیهوده بردهام»<ref>ر.ک: همان، صفحه یا</ref> | مصحح همچنین در رابطه با معرفی و شرح الفاظ و لغات نامأنوس در پاورقیهای کتاب، چنین مینویسد: «و چون محصلین مدارس را غالباً شائق و مایل به ادبیات و راغب به خواندن دواوین شعرا میدید، در ترجمه لغات حتیالمقدور تسامح نکرد؛ تا هیچ مبتدی و متأدبی در هنگام خواندن آن محتاج به مراجعه به کتب لغت نگردد و از این جهت ملالت نیابد و این تعلیق از آن کردم تا طاعنی خرده نگیرد که در ترجمه لغات، توضیح واضحات کردهام و رنج بیهوده بردهام»<ref>ر.ک: همان، صفحه یا</ref>. | ||
در انتهای مقدمه مصحح ابیاتی که در فرهنگ اسدی و جهانگیری و انجمن ناصری به نام فرخی ایراد شده و نیز یک غزل و یک دوبیتی ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، صفحات یب - ید</ref> | در انتهای مقدمه مصحح ابیاتی که در فرهنگ اسدی و جهانگیری و انجمن ناصری به نام فرخی ایراد شده و نیز یک غزل و یک دوبیتی ذکر شده است.<ref>ر.ک: همان، صفحات یب - ید</ref>. | ||
بسیاری از قصاید فرخی در مدح سلطان محمود غزنوی است. در یکی از قصاید معروف فرخی، فتوحات سلطان محمود غزنوی به تصویر کشیده شده است. آنچه معروف و مشهور است آن است کـه شاعران مدیحهپرداز در مدح ممدوح خود از هیچگونه اغراق و غلو کوتاهی نمیکنند. آنان سعی میکنند ممدوح خود را شخصی ماورایی با قدرتی غیر قابل باور توصیف کنند؛ اما به گفته صاحبنظران مدیحههای فـرخی سـیستانی تا حدودی در این زمینه مستثناست. وی سعی کرده آنچه به ممدوح خود نسبت میدهد - البته تا حدودی - با واقعیات منطبق باشد<ref>ر.ک: میرجعفری، سید اکبر، ص34</ref>؛ اگرچه گاه شرابخواری سلطان محمود را نیز وصف کرده و میخوارگی او را سبب شادی مردم دانسته است: | بسیاری از قصاید فرخی در مدح سلطان محمود غزنوی است. در یکی از قصاید معروف فرخی، فتوحات سلطان محمود غزنوی به تصویر کشیده شده است. آنچه معروف و مشهور است آن است کـه شاعران مدیحهپرداز در مدح ممدوح خود از هیچگونه اغراق و غلو کوتاهی نمیکنند. آنان سعی میکنند ممدوح خود را شخصی ماورایی با قدرتی غیر قابل باور توصیف کنند؛ اما به گفته صاحبنظران مدیحههای فـرخی سـیستانی تا حدودی در این زمینه مستثناست. وی سعی کرده آنچه به ممدوح خود نسبت میدهد - البته تا حدودی - با واقعیات منطبق باشد<ref>ر.ک: میرجعفری، سید اکبر، ص34</ref>؛ اگرچه گاه شرابخواری سلطان محمود را نیز وصف کرده و میخوارگی او را سبب شادی مردم دانسته است: | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
{{ب|''خرمی و شادی در میبود''|2=''خرمی و شادی را داد داد''}}{{پایان شعر}} | {{ب|''خرمی و شادی در میبود''|2=''خرمی و شادی را داد داد''}}{{پایان شعر}} | ||
فرخی سیستانی طـبیعتگراست و وصـف طبیعت معمولا زینتبخش قصاید اوست. بسیاری از ابیات و مصرعهای فرخی بهعنوان ضربالمثل در کلام فارسیزبانها رواج یافته است.<ref>ر.ک: همان</ref> | فرخی سیستانی طـبیعتگراست و وصـف طبیعت معمولا زینتبخش قصاید اوست. بسیاری از ابیات و مصرعهای فرخی بهعنوان ضربالمثل در کلام فارسیزبانها رواج یافته است.<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش