پرش به محتوا

صريح السنة: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۶ ژوئن ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - '‏.' به '.'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '‏.' به '.')
خط ۳۶: خط ۳۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
این رساله اگرچه از حجم کمی برخوردار است اما اهل علم آن را پذیرفته و بعضی از دانشمندان اهل سنت بر آن شرح نوشته‌اند. از جمله آخرین کسانی که شرح کامل خوبی بر این اثر نوشته، ابراهیم بن عامر رحیلی است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/3 ر.ک: مقدمه محقق، ص3]</ref>.
این رساله اگرچه از حجم کمی برخوردار است اما اهل علم آن را پذیرفته و بعضی از دانشمندان اهل سنت بر آن شرح نوشته‌اند. از جمله آخرین کسانی که شرح کامل خوبی بر این اثر نوشته، ابراهیم بن عامر رحیلی است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/3 ر.ک: مقدمه محقق، ص3]</ref>.


محقق اثر در مقدمه ابتدا به تبیین جایگاه سنت پرداخته می‌نویسد: خداوند سبحان کتابش را بر نبی‌اش برای هدایت بندگان نازل کرد تا آن‌ها را از عبادت بندگان به‌سوی عبادت رب بندگان سوق دهد و در آن شیوه سالم و کاملی را تبیین کند که آن‌ها را از تاریکی‌ها به‌سوی نور خارج کند. وی مردم را به تمسک به آن امر کرد و سنت نبوی را روشنگر این شیوه برای مردم قرار داد و صحابه و تابعین این شیوه را پیمودند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>.
محقق اثر در مقدمه ابتدا به تبیین جایگاه سنت پرداخته می‌نویسد: خداوند سبحان کتابش را بر نبی‌اش برای هدایت بندگان نازل کرد تا آن‌ها را از عبادت بندگان به‌سوی عبادت رب بندگان سوق دهد و در آن شیوه سالم و کاملی را تبیین کند که آن‌ها را از تاریکی‌ها به‌سوی نور خارج کند. وی مردم را به تمسک به آن امر کرد و سنت نبوی را روشنگر این شیوه برای مردم قرار داد و صحابه و تابعین این شیوه را پیمودند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>.


او در بخشی از این مقدمه، منتسب نمودن [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|ابن جریر طبری]] به تشیع توسط عبدالله بن ابی داود سجستانی و دیگران را اتهامی ناروا و [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] را مخالف سرسخت تشیع دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>. خلاصه ماجرا آن است که‌ ابن ابی داود سجستانی -فرزند سجستانی صاحب سنن- مطلبی در انکار حدیث غدیر گفت که سبب تألیف کتابی با نام «الولایة» از سوی [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] شد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/49942/202 ر.ک: جعفریان، رسول، ص202]</ref>. [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] به دلیل تألیف «الولایة»، متهم به‌ تشیع‌ گردید؛ زیرا‌ اهل حدیث، حدیث غدیر را نمی‌پذیرفتند و اگر هم می‌پذیرفتند، اجازه تألیف کتابی در طرق آن‌ را که می‌توانست دستاویز شیعیان شود، به کسی چون [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری‌]] که‌ عالمی شناخته شده بود، نمی‌دادند. از همین روست که شاهدیم بخاری که تنها و تنها روایات موجود در ‌‌دوایر‌ اهل حدیث را ارائه می‌کند، از ذکر این حدیث با داشتن آن‌ همه‌ طریق‌ خودداری ورزیده است. اگر نگارش کتابی دیگر از سوی [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] را درباره «حدیث الطیر‌» که صحت آن بی‌تردید افضل بودن [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] را بر‌ همه صحابه ثابت می‌کند‌، موردتوجه قرار دهیم، زمینه اتهام تشیع به طبری روشن‌تر می‌شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/49942/205 ر.ک: همان، ص205]</ref>.
او در بخشی از این مقدمه، منتسب نمودن [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|ابن جریر طبری]] به تشیع توسط عبدالله بن ابی داود سجستانی و دیگران را اتهامی ناروا و [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] را مخالف سرسخت تشیع دانسته است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/11 ر.ک: همان، ص11]</ref>. خلاصه ماجرا آن است که‌ ابن ابی داود سجستانی -فرزند سجستانی صاحب سنن- مطلبی در انکار حدیث غدیر گفت که سبب تألیف کتابی با نام «الولایة» از سوی [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] شد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/49942/202 ر.ک: جعفریان، رسول، ص202]</ref>. [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] به دلیل تألیف «الولایة»، متهم به‌ تشیع‌ گردید؛ زیرا‌ اهل حدیث، حدیث غدیر را نمی‌پذیرفتند و اگر هم می‌پذیرفتند، اجازه تألیف کتابی در طرق آن‌ را که می‌توانست دستاویز شیعیان شود، به کسی چون [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری‌]] که‌ عالمی شناخته شده بود، نمی‌دادند. از همین روست که شاهدیم بخاری که تنها و تنها روایات موجود در ‌‌دوایر‌ اهل حدیث را ارائه می‌کند، از ذکر این حدیث با داشتن آن‌ همه‌ طریق‌ خودداری ورزیده است. اگر نگارش کتابی دیگر از سوی [[طبری، محمد بن جریر بن یزید|طبری]] را درباره «حدیث الطیر‌» که صحت آن بی‌تردید افضل بودن [[امام على(ع)|امام علی(ع)]] را بر‌ همه صحابه ثابت می‌کند‌، موردتوجه قرار دهیم، زمینه اتهام تشیع به طبری روشن‌تر می‌شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/49942/205 ر.ک: همان، ص205]</ref>.


فعالیت‎های تحقیقی محقق عبارت است از:
فعالیت‎های تحقیقی محقق عبارت است از:
خط ۴۸: خط ۴۸:
# استخراج احادیث و آثار و حکم بر آن‌ها به اقتضای قواعد علم مصطلح الحدیث.
# استخراج احادیث و آثار و حکم بر آن‌ها به اقتضای قواعد علم مصطلح الحدیث.
# تفسیر و ترجمه برخی از کلمات نامأنوس.
# تفسیر و ترجمه برخی از کلمات نامأنوس.
# تعلیقه و توضیح برخی جاهای نص کتاب. <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/14 ر.ک: همان، ص15-14]</ref>.
# تعلیقه و توضیح برخی جاهای نص کتاب. <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/14 ر.ک: همان، ص15-14]</ref>.


طبری در این رساله برخی مباحث کلامی را به‌اختصار مطرح کرده است؛ به‌عنوان‌مثال در دومین قول کتاب با موضوع رؤیت خداوند می‌نویسد: «قول صواب در این‌که روز قیامت مؤمنین پروردگارشان را مشاهده کنند و اعتقاد ما که اهل سنت و جماعت در آن از ما پیروی می‌کنند این است که بر طبق اخبار مؤید آن از رسول‌الله(ص)، در روز قیامت خداوند را مشاهده می‌کنند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27]</ref>. موضوع رؤیت‌ حق‌تعالی‌ در دیدگاه‌های تفسیری و کلامی شیعه، معتزله و اشاعره در دو نقطه متضاد با یکدیگر قرار دارد‌. شیعه و معتزله به امتناع رؤیت معتقدند و اعتقاد خود را بر ادله عقلی و نقلی‌ استوار می‌سازند. اشاعره بر‌ امکان‌ رؤیت حق‌تعالی در دنیا و وقوع قطعی آن در آخرت باور دارند و آن را محصول ظاهر آیات و نصوص متواتر و عقیده سلف قلمداد می‌کنند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/91081/77 ر.ک: قندهاری، محمدهادی؛ فائزه، درمان؛ ص77]</ref>.
طبری در این رساله برخی مباحث کلامی را به‌اختصار مطرح کرده است؛ به‌عنوان‌مثال در دومین قول کتاب با موضوع رؤیت خداوند می‌نویسد: «قول صواب در این‌که روز قیامت مؤمنین پروردگارشان را مشاهده کنند و اعتقاد ما که اهل سنت و جماعت در آن از ما پیروی می‌کنند این است که بر طبق اخبار مؤید آن از رسول‌الله(ص)، در روز قیامت خداوند را مشاهده می‌کنند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/27 ر.ک: متن کتاب، ص27]</ref>. موضوع رؤیت‌ حق‌تعالی‌ در دیدگاه‌های تفسیری و کلامی شیعه، معتزله و اشاعره در دو نقطه متضاد با یکدیگر قرار دارد‌. شیعه و معتزله به امتناع رؤیت معتقدند و اعتقاد خود را بر ادله عقلی و نقلی‌ استوار می‌سازند. اشاعره بر‌ امکان‌ رؤیت حق‌تعالی در دنیا و وقوع قطعی آن در آخرت باور دارند و آن را محصول ظاهر آیات و نصوص متواتر و عقیده سلف قلمداد می‌کنند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/91081/77 ر.ک: قندهاری، محمدهادی؛ فائزه، درمان؛ ص77]</ref>.


از مسائل مهم کلامی و فلسفی افعال اختیاری انسان‌ است. معتزله به انگیزه نفی بدی‌ها از خداوند، منکر صدور فعل عبد از خدا شده‌اند و منشأ افعال‌ اختیاری‌ را عبد می‌دانند؛ اما متکلمین اشاعره با اذعان به توحید افعالی، بر این باورند که همه افعال بندگان، مخلوق خداوند است و انسان‌ تنها کسب کننده فعلی است که خداوند آن را به دست انسان ایجاد می‌کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/74224/43 ر.ک: محسنی، کاظم و دیگران؛ ص43]</ref>. تقریباً در اکثر منابعی که‌ رأی‌ اشاعره را در این زمینه‌ بررسی‌ نموده‌اند‌، با‌ عباراتی‌ چون «مخلوقیت افعال انسان از سوی‌ خدای‌ متعال و کسب فعل از جانب بشر» مواجه می‌شویم. از دیدگاه اشاعره‌ که‌ فعل اختیاری انسان، مخلوق خدای سبحان‌ است، تفاوت ندارد که‌ آن‌ فعل پسندیده باشد یا ناپسند‌. همه‌ افعال اختیاری انسان اعم از کفر و ایمان و طاعت و عصیان، مخلوق خداست و آنچه به‌ انسان‌ تعلق دارد، کسب است و منظور‌ از‌ کسب‌، تعلق قدرت و اراده‌ عبد‌ به فعل مقدور است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/52 ر.ک: همان، ص52]</ref>. ‌ طبری نیز در خصوص افعال بندگان معتقد است که افعال عباد و حسنات و سیئاتشان همگی به خداوند تعالی باز می‌گردد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/29 ر.ک: متن کتاب، ص29]</ref>.
از مسائل مهم کلامی و فلسفی افعال اختیاری انسان‌ است. معتزله به انگیزه نفی بدی‌ها از خداوند، منکر صدور فعل عبد از خدا شده‌اند و منشأ افعال‌ اختیاری‌ را عبد می‌دانند؛ اما متکلمین اشاعره با اذعان به توحید افعالی، بر این باورند که همه افعال بندگان، مخلوق خداوند است و انسان‌ تنها کسب کننده فعلی است که خداوند آن را به دست انسان ایجاد می‌کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/74224/43 ر.ک: محسنی، کاظم و دیگران؛ ص43]</ref>. تقریباً در اکثر منابعی که‌ رأی‌ اشاعره را در این زمینه‌ بررسی‌ نموده‌اند‌، با‌ عباراتی‌ چون «مخلوقیت افعال انسان از سوی‌ خدای‌ متعال و کسب فعل از جانب بشر» مواجه می‌شویم. از دیدگاه اشاعره‌ که‌ فعل اختیاری انسان، مخلوق خدای سبحان‌ است، تفاوت ندارد که‌ آن‌ فعل پسندیده باشد یا ناپسند‌. همه‌ افعال اختیاری انسان اعم از کفر و ایمان و طاعت و عصیان، مخلوق خداست و آنچه به‌ انسان‌ تعلق دارد، کسب است و منظور‌ از‌ کسب‌، تعلق قدرت و اراده‌ عبد‌ به فعل مقدور است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/52 ر.ک: همان، ص52]</ref>. ‌ طبری نیز در خصوص افعال بندگان معتقد است که افعال عباد و حسنات و سیئاتشان همگی به خداوند تعالی باز می‌گردد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38715/1/29 ر.ک: متن کتاب، ص29]</ref>.


آخرین قول از کتاب به رابطه اسم و مسمی اختصاص یافته است. مذهب اهل سنت و جماعت آن است که اسم و مسمی هر دو یکجاست و اسم عین مسمی است؛ و معتزله و جهمیه می‌گویند: اسم غیر مسمی است و اسم و تسمیه به نزد ایشان یک معنی است؛ و نزد اشعری، اسماء بر سه قسم است: بعضی عین مسمی و بعضی غیر مسمی و بعضی لاهو و لاغیره <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/74142/95 ر.ک: افشاری نیا، یوسف و دیگران، ص95]</ref>. نویسنده این بحث را از بی‌خردی‌های واقع شده‌ای می‌داند که پیروی از آن هیچ اثری ندارد و سخن هیچ‌یک از پیشوایان هم نیست که شنیده شود؛ پس تعمق در آن زشت و سکوت درباره آن نیکوست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/74142/39 ر.ک: متن کتاب، ص39]</ref>.
آخرین قول از کتاب به رابطه اسم و مسمی اختصاص یافته است. مذهب اهل سنت و جماعت آن است که اسم و مسمی هر دو یکجاست و اسم عین مسمی است؛ و معتزله و جهمیه می‌گویند: اسم غیر مسمی است و اسم و تسمیه به نزد ایشان یک معنی است؛ و نزد اشعری، اسماء بر سه قسم است: بعضی عین مسمی و بعضی غیر مسمی و بعضی لاهو و لاغیره <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/74142/95 ر.ک: افشاری نیا، یوسف و دیگران، ص95]</ref>. نویسنده این بحث را از بی‌خردی‌های واقع شده‌ای می‌داند که پیروی از آن هیچ اثری ندارد و سخن هیچ‌یک از پیشوایان هم نیست که شنیده شود؛ پس تعمق در آن زشت و سکوت درباره آن نیکوست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/74142/39 ر.ک: متن کتاب، ص39]</ref>.




۶۱٬۱۸۹

ویرایش