۶۱٬۱۸۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
در این نوشتار گزارشی از مجلدات اول و هفتم ارائه میشود: | در این نوشتار گزارشی از مجلدات اول و هفتم ارائه میشود: | ||
نویسنده در مقدمه مجلد اول کتاب، اوضاع امت عرب پیش از ظهور محمد(ص) را توصیف کرده است؛ اعراب قبایل و طوایفی، ازهمگسیخته، منشعب و ناهنجار بودند. آشفتگی سیاسی، فساد اجتماعی و اختلاف طبقاتی شبهجزیره عربستان را فراگرفته بود. بهگونهای که حکومتی نبود که روابط را مشخص و تنظیم کند و قانونی حاکم نبود که بین مردم حکم کند؛ بلکه همه آنچه وجود داشت عادات و آداب و اوهامی بود که فرزندان از پدران و اجداد خود به ارث برده بودند. از جنبه دینی نیز بیشتر مردم شبهجزیره مشرکانی بودند که بتها را میپرستیدند؛ جز اندکی از یگانهپرستان که به خدای تعالی ایمان داشتند و بر دین ابراهیم(ع) بودند و یا اقلیت دیگری از یهود که در مدینه و طائف ساکن بودند و مسیحیانی که در یمن و نجران و اطراف آن پراکنده بودند. از جهت اقتصادی، قریش بر این منطقه سیطره داشت و مسافرتهای زمستانی و تابستانی داشت و کالاهای تجاری را از شام و حبشه به شبهجزیره حمل میکرد. از جنبه صنعتی نیز صنعت قابل ذکری نداشتند؛ جز آنچه برخی از نیازهای ضروری آنها را در طائف و یثرب برآورده میکرد. روابط آنها با امپراتوریهای بزرگ فارس و روم نیز بسیار محدود و از نوع علاقه قوی به ضعیف و مستعمر به مستعمره بود. نبوغ این مردم در لغت و شعر بود؛ بهگونهای که زبان عربی در کمال و دقت و فن بود. به این زبان شعرای بزرگی شعر میسرودند و خطیبان و متکلمین سخن میگفتند. البته این لغت متکامل در اجتماعی که فساد و بیبرنامگی دینی و سیاسی و اجتماعی بر آن غالب بود یتیم گشته بود؛ تا اینکه نور هدایت آشکار شد و نجاتدهنده امتها مبعوث گشت؛ رسول مکرم اسلام محمد بن عبدالله(ص) و دعوت به اسلام را علنی کرد. با این دعوت، دوره تغییراتی که انسانیت مانند آن را ندیده بود آغاز شد؛ از جمله این تغییرات اجتماع کلمه و تبدیل شدن عرب به ید واحده با وجود اختلاف انساب و طوایف آنها بود... <ref>ر.ک: مقدمه، جلد1، قسم1، ص4-3</ref> | نویسنده در مقدمه مجلد اول کتاب، اوضاع امت عرب پیش از ظهور محمد(ص) را توصیف کرده است؛ اعراب قبایل و طوایفی، ازهمگسیخته، منشعب و ناهنجار بودند. آشفتگی سیاسی، فساد اجتماعی و اختلاف طبقاتی شبهجزیره عربستان را فراگرفته بود. بهگونهای که حکومتی نبود که روابط را مشخص و تنظیم کند و قانونی حاکم نبود که بین مردم حکم کند؛ بلکه همه آنچه وجود داشت عادات و آداب و اوهامی بود که فرزندان از پدران و اجداد خود به ارث برده بودند. از جنبه دینی نیز بیشتر مردم شبهجزیره مشرکانی بودند که بتها را میپرستیدند؛ جز اندکی از یگانهپرستان که به خدای تعالی ایمان داشتند و بر دین ابراهیم(ع) بودند و یا اقلیت دیگری از یهود که در مدینه و طائف ساکن بودند و مسیحیانی که در یمن و نجران و اطراف آن پراکنده بودند. از جهت اقتصادی، قریش بر این منطقه سیطره داشت و مسافرتهای زمستانی و تابستانی داشت و کالاهای تجاری را از شام و حبشه به شبهجزیره حمل میکرد. از جنبه صنعتی نیز صنعت قابل ذکری نداشتند؛ جز آنچه برخی از نیازهای ضروری آنها را در طائف و یثرب برآورده میکرد. روابط آنها با امپراتوریهای بزرگ فارس و روم نیز بسیار محدود و از نوع علاقه قوی به ضعیف و مستعمر به مستعمره بود. نبوغ این مردم در لغت و شعر بود؛ بهگونهای که زبان عربی در کمال و دقت و فن بود. به این زبان شعرای بزرگی شعر میسرودند و خطیبان و متکلمین سخن میگفتند. البته این لغت متکامل در اجتماعی که فساد و بیبرنامگی دینی و سیاسی و اجتماعی بر آن غالب بود یتیم گشته بود؛ تا اینکه نور هدایت آشکار شد و نجاتدهنده امتها مبعوث گشت؛ رسول مکرم اسلام محمد بن عبدالله(ص) و دعوت به اسلام را علنی کرد. با این دعوت، دوره تغییراتی که انسانیت مانند آن را ندیده بود آغاز شد؛ از جمله این تغییرات اجتماع کلمه و تبدیل شدن عرب به ید واحده با وجود اختلاف انساب و طوایف آنها بود... <ref>ر.ک: مقدمه، جلد1، قسم1، ص4-3</ref>. | ||
در ادامه مقدمه، قرآن کریم در چند سطر معرفی شده است. سپس کلیات علوم قرآنی چون نزول وحی، کیفیت تدوین قرآن، تعداد نویسندگان مکه و مدینه، کاتبان رسول اعم از کاتبان وحی و غیر آن، دلایل جمع قرآن، اختلاف قرائات و سبب اختلاف قرائات مورد بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص 33-4</ref> | در ادامه مقدمه، قرآن کریم در چند سطر معرفی شده است. سپس کلیات علوم قرآنی چون نزول وحی، کیفیت تدوین قرآن، تعداد نویسندگان مکه و مدینه، کاتبان رسول اعم از کاتبان وحی و غیر آن، دلایل جمع قرآن، اختلاف قرائات و سبب اختلاف قرائات مورد بررسی قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص 33-4</ref>. همچنین از علم تفسیر و طبقات مفسرین و در رأس آنها امام علی بن ابیطالب(ع) سخن رفته است. سپس 91 علم که از قرآن کریم منشعب گشته، لیست شده است<ref>ر.ک: همان، ص40-34</ref>. | ||
اسلام در ایران آخرین مطلب مقدمه است که نظر خواننده را به خود جلب میکند. در این عبارات به خدمات متقابل اسلام و ایران اشاره شده است. سپس تصریح شده که در این جلد شرححال علمای ایران که خود را فدای خدمت به «علوم قرآن» کردهاند و در مجلدات بعدی خدمات دانشمندان ایرانی در دیگر علوم چون حدیث، فقه، عرفان، تاریخ و... ارائه خواهد شد<ref>ر.ک: همان، ص 42-41</ref> | اسلام در ایران آخرین مطلب مقدمه است که نظر خواننده را به خود جلب میکند. در این عبارات به خدمات متقابل اسلام و ایران اشاره شده است. سپس تصریح شده که در این جلد شرححال علمای ایران که خود را فدای خدمت به «علوم قرآن» کردهاند و در مجلدات بعدی خدمات دانشمندان ایرانی در دیگر علوم چون حدیث، فقه، عرفان، تاریخ و... ارائه خواهد شد<ref>ر.ک: همان، ص 42-41</ref>. | ||
مجلد اول این مجموعه در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول با ضحاک بن مزاحم آغاز و به نسفى خاتمه مىیابد. بخش دوم با جار الله زمخشرى آغاز و به صدرالدین شروانى ختم مىشود. از دیگر عالمانی که نام آنها در این مجلد آمده عبارتند از: ضحاک بن مزاحم بلخى خراسانى (متوفی 105ق)، عمرو بن عبید بن باب (متوفی 144ق) که جدش ایرانى بوده است، مقاتل بن سلیمان بلخى (متوفی 150ق)، على بن حمزه کسائى (متوفی 189ق)، سهل تسترى (متوفی 283ق)، خفاف نیشابورى (متوفی 286ق)، انماطى نیشابورى (متوفی 303ق)، ابن جریر طبرى (متوفی 310ق)، محمد بن مسعود عیاشى، ابومسلم اصفهانى، ابن ابى حاتم رازى، عبدالقاهر جرجانى، جار الله زمخشرى، فخر رازى، فضل بن حسن طبرسى، قطبالدین شیرازى و... | مجلد اول این مجموعه در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول با ضحاک بن مزاحم آغاز و به نسفى خاتمه مىیابد. بخش دوم با جار الله زمخشرى آغاز و به صدرالدین شروانى ختم مىشود. از دیگر عالمانی که نام آنها در این مجلد آمده عبارتند از: ضحاک بن مزاحم بلخى خراسانى (متوفی 105ق)، عمرو بن عبید بن باب (متوفی 144ق) که جدش ایرانى بوده است، مقاتل بن سلیمان بلخى (متوفی 150ق)، على بن حمزه کسائى (متوفی 189ق)، سهل تسترى (متوفی 283ق)، خفاف نیشابورى (متوفی 286ق)، انماطى نیشابورى (متوفی 303ق)، ابن جریر طبرى (متوفی 310ق)، محمد بن مسعود عیاشى، ابومسلم اصفهانى، ابن ابى حاتم رازى، عبدالقاهر جرجانى، جار الله زمخشرى، فخر رازى، فضل بن حسن طبرسى، قطبالدین شیرازى و... | ||
ابن جریر طبری (متوفی 310ق) از جمله دانشمندان بزرگی است که نام او در جلد اول کتاب آمده است. در شهر آمل طبرستان متولد شده است. ابن خلکان در وفيات الأعیان او را صاحب تفسیر بزرگ و تاریخ مشهور دانسته است. او در فنون بسیاری چون تفسیر، حدیث، فقه، تاریخ و غیر آن سرآمد بود<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، قسم 1، ص98-97</ref> | ابن جریر طبری (متوفی 310ق) از جمله دانشمندان بزرگی است که نام او در جلد اول کتاب آمده است. در شهر آمل طبرستان متولد شده است. ابن خلکان در وفيات الأعیان او را صاحب تفسیر بزرگ و تاریخ مشهور دانسته است. او در فنون بسیاری چون تفسیر، حدیث، فقه، تاریخ و غیر آن سرآمد بود<ref>ر.ک: متن کتاب، جلد1، قسم 1، ص98-97</ref>. در ادامه، نسخ خطی کتاب تاریخ طبری، چاپهای این اثر و منابعی برای مراجعه معرفی شده است<ref>ر.ک: همان، ص116-107</ref>. | ||
در انتهای جلد دوم از بخش علوم قرآنی، 62 کتابخانه معرفی شده است. در شماره 58 کتابخانه ملی بهعنوان بزرگترین کتابخانه ایران در زمان تألیف معرفی شده که وزارت معارف آن را در 1316ش تأسیس کرده است. تعداد کتب چاپی و نسخ خطی و نیز به تعداد کتب این کتابخانه به زبانهای مختلف اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، قسم2، صفحه499-483</ref> | در انتهای جلد دوم از بخش علوم قرآنی، 62 کتابخانه معرفی شده است. در شماره 58 کتابخانه ملی بهعنوان بزرگترین کتابخانه ایران در زمان تألیف معرفی شده که وزارت معارف آن را در 1316ش تأسیس کرده است. تعداد کتب چاپی و نسخ خطی و نیز به تعداد کتب این کتابخانه به زبانهای مختلف اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، قسم2، صفحه499-483</ref>. | ||
در جلد هفتم کتاب، رجال تصوف و عرفان معرفی شدهاند. ظاهراً اولین کتابی که اصطلاح صوفیه را ذکر کرده «البیان و التبیین» ابوعمرو حاحظ (متوفی 225ق) است<ref>ر.ک: مقدمه، جلد7، ص10</ref> | در جلد هفتم کتاب، رجال تصوف و عرفان معرفی شدهاند. ظاهراً اولین کتابی که اصطلاح صوفیه را ذکر کرده «البیان و التبیین» ابوعمرو حاحظ (متوفی 225ق) است<ref>ر.ک: مقدمه، جلد7، ص10</ref>. زهد و عبادت و ترک دنیا قبل از اسلام بین مذاهب و ادیان دیگر مانند یهود، صابئین، نصاری و زرتشتیان وجود داشته است؛ لذا بسیاری از محققین و مستشرقین، تصوف را به عواملی خارج از جامعه اسلامی مانند خاستگاه هندی یا رهبانیت مسیحی یا فلسفه یونانی نسبت میدهند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
طاووس خولانی، شقیق بلخی، ابراهیم بن ادهم، ابوعلی نیشابوری، ابویعقوب شیرازی، عزیز نسفی، حسین کاشفی بیهقی و جلالالدین نقشبندی از جمله صوفیان ایرانی مطرح شده در جلد هفتم هستند. | طاووس خولانی، شقیق بلخی، ابراهیم بن ادهم، ابوعلی نیشابوری، ابویعقوب شیرازی، عزیز نسفی، حسین کاشفی بیهقی و جلالالدین نقشبندی از جمله صوفیان ایرانی مطرح شده در جلد هفتم هستند. |
ویرایش