۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''علم المعاني'''، از جمله آثار نویسنده معاصر عرب عبدالعزيز عتيق درباره علم معانى است. نویسنده در اين اثر با بررسى آثار علماى ادب عربى، كتاب تحقيقى ارزشمندى درباره تاريخچه و مباحث علم معانى ارائه داده است. | '''علم المعاني'''، از جمله آثار نویسنده معاصر عرب [[عتیق، عبدالعزیز|عبدالعزيز عتيق]] درباره علم معانى است. نویسنده در اين اثر با بررسى آثار علماى ادب عربى، كتاب تحقيقى ارزشمندى درباره تاريخچه و مباحث علم معانى ارائه داده است. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
پس از معناى لغوى بلاغت، به نقل كلام علماى بلاغت در اين رابطه پرداخته و در آخر بلاغت كلام را اينگونه معنا مىكند: «بلاغت كلام، مطابقت كلام با مقتضاى حال همراه با فصاحت است». وى سپس فصاحت را نيز معنا كرده و چنين نتيجه مىگيرد كه فصاحت و بلاغت به معناى واحدى بازمىگردند كه همان آشكار نمودن معناست<ref>همان، ص 12</ref> | پس از معناى لغوى بلاغت، به نقل كلام علماى بلاغت در اين رابطه پرداخته و در آخر بلاغت كلام را اينگونه معنا مىكند: «بلاغت كلام، مطابقت كلام با مقتضاى حال همراه با فصاحت است». وى سپس فصاحت را نيز معنا كرده و چنين نتيجه مىگيرد كه فصاحت و بلاغت به معناى واحدى بازمىگردند كه همان آشكار نمودن معناست<ref>همان، ص 12</ref> | ||
فصل دوم به تاريخچه علم معانى و تطورات اين علم تا زمان عبدالقاهر جرجانى (متوفى 471ق) اختصاص دارد. عبدالقاهر در قرن پنجم هجرى نظريه علم معانى را در كتابش | فصل دوم به تاريخچه علم معانى و تطورات اين علم تا زمان [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر جرجانى]] (متوفى 471ق) اختصاص دارد. [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر]] در قرن پنجم هجرى نظريه علم معانى را در كتابش «[[دلائل الإعجاز في علم المعاني|دلائل الإعجاز]]» مطرح كرد، لذا وى واضع اصول علمى معانى و بيان عربى است. علماى بلاغت پس از وى اقدام به جمع قواعد علوم بلاغى كه او وضع كرده و ترتيب ابواب و اختصار آن نمودند؛ از جمله افرادى كه به اين كار اقدام نمود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] (متوفى 606ق) است. وى در كتابش «نهاية الإيجاز في دراية الإعجاز»، دو كتاب «[[دلائل الإعجاز في علم المعاني|دلائل الإعجاز]]» و «[[أسرار البلاغة في علم البيان|أسرار البلاغة]]» [[جرجانی، عبدالقاهر بن عبدالرحمن|عبدالقاهر]] را خلاصه نمود<ref>همان، ص 26 - 25</ref> | ||
نویسنده، در فصل سوم مقدمه ابتدا به اين نكته اشاره مىكند كه محققین بلاغت عربى در صدر اسلام با هدف بحث علمى و نظرى صرف به بلاغت توجه نداشتهاند، بلكه آنها دو هدف خاص و عام را دنبال میكردند؛ هدف خاص، عبارت بود از هدف دينى كه شناخت اعجاز كتاب خدا و معرفت به معجزه رسول خدا بوده است. اما هدف عام به شناخت بلاغت و فصاحت در غير قرآن از شعر و نثر كلام عرب بوده است. وى سپس به تبيين اثرات علم معانى در بلاغت كلام مىپردازد. | نویسنده، در فصل سوم مقدمه ابتدا به اين نكته اشاره مىكند كه محققین بلاغت عربى در صدر اسلام با هدف بحث علمى و نظرى صرف به بلاغت توجه نداشتهاند، بلكه آنها دو هدف خاص و عام را دنبال میكردند؛ هدف خاص، عبارت بود از هدف دينى كه شناخت اعجاز كتاب خدا و معرفت به معجزه رسول خدا بوده است. اما هدف عام به شناخت بلاغت و فصاحت در غير قرآن از شعر و نثر كلام عرب بوده است. وى سپس به تبيين اثرات علم معانى در بلاغت كلام مىپردازد. | ||
مبحث اول از مباحث اصلى كتاب به بحث خبر و انشاء اختصاص دارد. عبدالعزيز عتيق اين بحث را با اين عبارت آغاز مىكند: «چهبسا كلام حول مفهوم خبر و انشاء با پيدايش جدل در عصر مأمون پيرامون فتنه خلق قرآن پيدا شده باشد. معتزله برخلاف كسانى كه قرآن را ازلى و غير مخلوق مىدانستند، قائل بودند كه قرآن اگرچه وحى است، اما مخلوق مىباشد»، سپس به توضيح اين موضوع و بحث خبر مىپردازد<ref>همان، ص 46 - 42</ref> | مبحث اول از مباحث اصلى كتاب به بحث خبر و انشاء اختصاص دارد. [[عتیق، عبدالعزیز|عبدالعزيز عتيق]] اين بحث را با اين عبارت آغاز مىكند: «چهبسا كلام حول مفهوم خبر و انشاء با پيدايش جدل در عصر مأمون پيرامون فتنه خلق قرآن پيدا شده باشد. معتزله برخلاف كسانى كه قرآن را ازلى و غير مخلوق مىدانستند، قائل بودند كه قرآن اگرچه وحى است، اما مخلوق مىباشد»، سپس به توضيح اين موضوع و بحث خبر مىپردازد<ref>همان، ص 46 - 42</ref> | ||
در ادامه مطالب، به صدق و كذب خبر اشاره شده و اخبار خداوند متعال و رسولش و بديهيات، از جمله اخبارى دانسته شده كه كذببردار نيست و در مقابل، اخبار مناقص بديهيات صدقبردار نيست. البته همين اخبارى كه صدق و كذب آنها قطعى است، بدون توجه به قائل آنها يا واقع، همانند ساير اخبار قابل صدق و كذبند<ref>همان، ص 47</ref> | در ادامه مطالب، به صدق و كذب خبر اشاره شده و اخبار خداوند متعال و رسولش و بديهيات، از جمله اخبارى دانسته شده كه كذببردار نيست و در مقابل، اخبار مناقص بديهيات صدقبردار نيست. البته همين اخبارى كه صدق و كذب آنها قطعى است، بدون توجه به قائل آنها يا واقع، همانند ساير اخبار قابل صدق و كذبند<ref>همان، ص 47</ref> |
ویرایش