پرش به محتوا

ولاية الفقيه، العوائد و الفوائد، دروس الأعلام و نقدها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خميني، مصطفي' به 'خمینی، مصطفی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
}}  
}}  


'''ولاية الفقيه، العوائد و الفوائد، دروس الأعلام و نقدها'''، اثر سید مصطفی خمینی (متوفی 1356ش)، کتابی است یک‌جلدی به زبان عربی با موضوع فقه و اصول. این اثر مجموعه سه رساله از شهید مصطفی خمینی است که در یک کتاب جمع شده است؛ او در رساله ولایة الفقیه مباحث مربوط به ولایت‌فقیه را مطرح کرده که عادت فقها بر این است که آن را در اواخر کتاب بیع مطرح کنند؛ العوائد و الفوائد رساله‌ای است که در آن نکات ظریفی از علوم عقلی و نقلی جمع‌آوری شده؛ و دروس الاعلام و نقدها، حاصل حضور مؤلف در دروس فقه و اصول علمای نجف و نقدهای وی به آنان است. مؤلف کتاب‌های زیادی در علوم عقلی و نقلی نگاشته که بسیاری از آن‌ها مفقود شده‌اند و به‌جز این سه رساله، چیزی از آن‌ها باقی نمانده و به دست ما نرسیده است.
'''ولاية الفقيه، العوائد و الفوائد، دروس الأعلام و نقدها'''، اثر [[خمینی، مصطفی|سید مصطفی خمینی]] (متوفی 1356ش)، کتابی است یک‌جلدی به زبان عربی با موضوع فقه و اصول. این اثر مجموعه سه رساله از [[خمینی، مصطفی|شهید مصطفی خمینی]] است که در یک کتاب جمع شده است؛ او در رساله ولایة الفقیه مباحث مربوط به ولایت‌فقیه را مطرح کرده که عادت فقها بر این است که آن را در اواخر کتاب بیع مطرح کنند؛ العوائد و الفوائد رساله‌ای است که در آن نکات ظریفی از علوم عقلی و نقلی جمع‌آوری شده؛ و دروس الاعلام و نقدها، حاصل حضور مؤلف در دروس فقه و اصول علمای نجف و نقدهای وی به آنان است. مؤلف کتاب‌های زیادی در علوم عقلی و نقلی نگاشته که بسیاری از آن‌ها مفقود شده‌اند و به‌جز این سه رساله، چیزی از آن‌ها باقی نمانده و به دست ما نرسیده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۰: خط ۴۰:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
این اثر مجموعه سه رساله از شهید مصطفی خمینی است که در یک کتاب جمع شده است. مؤلف کتاب‌های زیادی در علوم عقلی و نقلی نگاشته که بسیاری از آن‌ها مفقود شده‌اند و به‌جز این سه رساله، چیزی از آن‌ها باقی نمانده و به دست ما نرسیده است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5</ref>
این اثر مجموعه سه رساله از [[خمینی، مصطفی|شهید مصطفی خمینی]] است که در یک کتاب جمع شده است. مؤلف کتاب‌های زیادی در علوم عقلی و نقلی نگاشته که بسیاری از آن‌ها مفقود شده‌اند و به‌جز این سه رساله، چیزی از آن‌ها باقی نمانده و به دست ما نرسیده است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص5</ref>


=== ولایت الفقیه ===
=== ولایت الفقیه ===
عادت فقها در دوره‌های اخیر بر این قرار گرفته که از شئون ولایت در کتاب بیع صحبت کنند؛ لذا نویسنده این مباحث را در کتاب بیع از «تحريرات في الفقه» آورده است. متأسفانه معظم اجزای کتاب البیع او مفقود شده که مباحث ولایت‌فقیه نیز در میان آن بوده است. ولی به حمد و منت الهی حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید محمد سجادی، نسخه‌ای از این مباحث را در گذشته برای خودش از روی نسخه خطی مصنف نگاشته بوده که برای تحقیق در اختیار محققان این اثر قرار داده تا به چاپ برسد.<ref>ر.ک: همان</ref>
عادت فقها در دوره‌های اخیر بر این قرار گرفته که از شئون ولایت در کتاب بیع صحبت کنند؛ لذا نویسنده این مباحث را در کتاب بیع از «تحريرات في الفقه» آورده است. متأسفانه معظم اجزای کتاب البیع او مفقود شده که مباحث ولایت‌فقیه نیز در میان آن بوده است. ولی به حمد و منت الهی [[سجادي اصفهاني، محمد|حجت‌الاسلام‌ سید محمد سجادی]]، نسخه‌ای از این مباحث را در گذشته برای خودش از روی نسخه خطی مصنف نگاشته بوده که برای تحقیق در اختیار محققان این اثر قرار داده تا به چاپ برسد.<ref>ر.ک: همان</ref>


در ابتدای کتاب ولایت الفقیه می‌خوانیم: وظیفه خاتم‌الانبیاء و الرسل محصور در سور شریعت و هدایت به دار آخرت نبود و ایشان میان روحانیت و جسمانیت جمع کرده بودند؛ و به‌حسب برخی اخبار مانند برخی از اسلاف انبیا و رسولان، متمحض در امر آخرت یا امر دنیا نبودند؛ بلکه ایشان حد وسط و میزان مقتصد بودند و به قول مصنف: «فلا عیسویه و لا موسویه بل هی الحقیقه المحمدیة البیضاء». با این حساب چطور ممکن است هدایت ایشان برای مردم را صرفاً به هدایت اخروی مردم از جهل و ضلالت و شئون آن، اختصاص دهیم؟<ref>ر.ک: ولایت الفقیه، ص3</ref>
در ابتدای کتاب ولایت الفقیه می‌خوانیم: وظیفه خاتم‌الانبیاء و الرسل محصور در سور شریعت و هدایت به دار آخرت نبود و ایشان میان روحانیت و جسمانیت جمع کرده بودند؛ و به‌حسب برخی اخبار مانند برخی از اسلاف انبیا و رسولان، متمحض در امر آخرت یا امر دنیا نبودند؛ بلکه ایشان حد وسط و میزان مقتصد بودند و به قول مصنف: «فلا عیسویه و لا موسویه بل هی الحقیقه المحمدیة البیضاء». با این حساب چطور ممکن است هدایت ایشان برای مردم را صرفاً به هدایت اخروی مردم از جهل و ضلالت و شئون آن، اختصاص دهیم؟<ref>ر.ک: ولایت الفقیه، ص3</ref>


سید مصطفی خمینی عنوان می‌کند که حکومت اسلامی نه‌تنها یک ضرورت برای اسلام محسوب می‌شود بلکه این ضرورت در طول تاریخ استمرار داشته است. به گفتهٔ او: شعار حکومت اسلامی، یک شعار موسمی و گذرا نیست، شعاری است که قرن‌ها می‌توان پای آن سینه زد و برای تحقق آن تلاش کرد.
[[خمینی، مصطفی|سید مصطفی خمینی]] عنوان می‌کند که حکومت اسلامی نه‌تنها یک ضرورت برای اسلام محسوب می‌شود بلکه این ضرورت در طول تاریخ استمرار داشته است. به گفتهٔ او: شعار حکومت اسلامی، یک شعار موسمی و گذرا نیست، شعاری است که قرن‌ها می‌توان پای آن سینه زد و برای تحقق آن تلاش کرد.


ایشان در بیان ارتباط میان دین و سیاست به مواردی اشاره می‌کند. در نظر او، اولاً پیامبر متکفل امور دین و دنیای مردم است، نه‌فقط دین و آخرت آن‌ها. بر همین اساس اصل لزوم حکومت را موردتوجه قرار داده‌ است و متکفل تحقق آن بوده است<ref>ر.ک: همان، ص9-10؛ پایگاه مباحثات (مجله فکری تحلیلی حوزه و روحانیت)</ref>
ایشان در بیان ارتباط میان دین و سیاست به مواردی اشاره می‌کند. در نظر او، اولاً پیامبر متکفل امور دین و دنیای مردم است، نه‌فقط دین و آخرت آن‌ها. بر همین اساس اصل لزوم حکومت را موردتوجه قرار داده‌ است و متکفل تحقق آن بوده است<ref>ر.ک: همان، ص9-10؛ پایگاه مباحثات (مجله فکری تحلیلی حوزه و روحانیت)</ref>
خط ۵۵: خط ۵۵:
ثالثاً نظام سیاسی و مملکتی ملازم با نظام فلکی و آفاقی است و همان‌گونه که در دومی (نظام فلکی) مصالح کلی موردنظر است و این مصالح تعیین‌کننده است، نه مصالح فردی و خاص، در اولی (نظام سیاسی) نیز همین امر موردتوجه است و مصالح جامعه مورد ملاحظه قرار می‌گیرد و مصالح فردی آدمیان نفی می‌شود… و این موضوع با برهان و وجدان قابل دریافت است<ref>ر.ک: همان، ص12-13؛ همان</ref>.
ثالثاً نظام سیاسی و مملکتی ملازم با نظام فلکی و آفاقی است و همان‌گونه که در دومی (نظام فلکی) مصالح کلی موردنظر است و این مصالح تعیین‌کننده است، نه مصالح فردی و خاص، در اولی (نظام سیاسی) نیز همین امر موردتوجه است و مصالح جامعه مورد ملاحظه قرار می‌گیرد و مصالح فردی آدمیان نفی می‌شود… و این موضوع با برهان و وجدان قابل دریافت است<ref>ر.ک: همان، ص12-13؛ همان</ref>.


با توجه به این اصول است که مصطفی خمینی حکم می‌کند واجبات شرعیِ مرتبط با نظم در اسلام، برای سیاست و اداره امور سرزمین‌ها و نگهبانی از اموال و اعراض مردم وضع شده و ناگزیر از اجرایی شدن است.
با توجه به این اصول است که [[خمینی، مصطفی|مصطفی خمینی]] حکم می‌کند واجبات شرعیِ مرتبط با نظم در اسلام، برای سیاست و اداره امور سرزمین‌ها و نگهبانی از اموال و اعراض مردم وضع شده و ناگزیر از اجرایی شدن است.


فرزند ارشد امام خمینی(ره) این‌گونه حکم می‌کند: قوانین اسلامی، سعادت بشر را در همه عرصه‌ها بر می‌آورد؛ زیرا اسلام برای تمام مرحله‌ها و زوایای گوناگون زندگی، در امور فردی و اجتماعی، برنامه دارد. اسلام دین دنیا و آخرت است. اسلام بشر را تنها به آخرت فرا نمی‌خواند بلکه دین، سیاست بزرگی است که همه سعادت‌های جزئی، کلی، دنیوی و اخروی را دربر دارد. به همین جهت است که اسلام مسائل گوناگون روحی، مادی، فردی و اجتماعی را داراست. به خلاف قانون‌های دیگر ملت‌ها که در احکام فردی و معنوی ناتمام‌اند تا چه رسد به امور دنیای آنان. <ref>ر.ک: همان، ص4-5؛ همان</ref>.
فرزند ارشد [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] این‌گونه حکم می‌کند: قوانین اسلامی، سعادت بشر را در همه عرصه‌ها بر می‌آورد؛ زیرا اسلام برای تمام مرحله‌ها و زوایای گوناگون زندگی، در امور فردی و اجتماعی، برنامه دارد. اسلام دین دنیا و آخرت است. اسلام بشر را تنها به آخرت فرا نمی‌خواند بلکه دین، سیاست بزرگی است که همه سعادت‌های جزئی، کلی، دنیوی و اخروی را دربر دارد. به همین جهت است که اسلام مسائل گوناگون روحی، مادی، فردی و اجتماعی را داراست. به خلاف قانون‌های دیگر ملت‌ها که در احکام فردی و معنوی ناتمام‌اند تا چه رسد به امور دنیای آنان. <ref>ر.ک: همان، ص4-5؛ همان</ref>.


مؤلف در نقد افرادی که احادیثی را در نفی تشکیل حکومت در زمان غیبت ترویج می‌کنند این‌گونه می‌نویسد: عصر خلفای ستمگر، اقتضای جعل چنین احادیثی را داشت؛ زیرا آنان برای خاموش کردن شعله‌های آتشی که علیه آنان زبانه می‌کشید، به این کار نیاز داشتند و این امر روشن و آشکاری در طول تاریخ بوده و تا زمان ما نیز ادامه دارد. اقتضای کید مکاران نیز جز این نمی‌تواند باشد. چه مکر و نیرنگی بالاتر از اینکه با جعل این روایات، بزرگانی از عالمان دین را در دوره‌های گوناگون به سکوت واداشته و سبب تردیدی در امر (تشکیل حکومت) و وظیفه (تحقق آن) شده‌اند. ایادی حاکمان ستمگر، به انگیزه یاد شده، گاه روایاتی را که در میان مسلمانان رواج داشته و انگیزاننده مردم بوده، به ضد آن بدل می‌کرده‌اند.
مؤلف در نقد افرادی که احادیثی را در نفی تشکیل حکومت در زمان غیبت ترویج می‌کنند این‌گونه می‌نویسد: عصر خلفای ستمگر، اقتضای جعل چنین احادیثی را داشت؛ زیرا آنان برای خاموش کردن شعله‌های آتشی که علیه آنان زبانه می‌کشید، به این کار نیاز داشتند و این امر روشن و آشکاری در طول تاریخ بوده و تا زمان ما نیز ادامه دارد. اقتضای کید مکاران نیز جز این نمی‌تواند باشد. چه مکر و نیرنگی بالاتر از اینکه با جعل این روایات، بزرگانی از عالمان دین را در دوره‌های گوناگون به سکوت واداشته و سبب تردیدی در امر (تشکیل حکومت) و وظیفه (تحقق آن) شده‌اند. ایادی حاکمان ستمگر، به انگیزه یاد شده، گاه روایاتی را که در میان مسلمانان رواج داشته و انگیزاننده مردم بوده، به ضد آن بدل می‌کرده‌اند.
خط ۷۱: خط ۷۱:
این رساله محصول حضور مؤلف در اوایل ورودش در دروس علمای نجف است. زمان نگارش این کتاب، زمانی بوده که ایشان در بحث‌های فقهی و اصولی اساتید آن دیار شرکت می‌کرده است. خواننده و مراجعه کننده از خلال این مباحث به وسعت علمی نویسنده و قوت مطالبی که اعاظم آن زمان در این مباحث مطرح می‌کرده‌اند، واقف می‌شود.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص6</ref>
این رساله محصول حضور مؤلف در اوایل ورودش در دروس علمای نجف است. زمان نگارش این کتاب، زمانی بوده که ایشان در بحث‌های فقهی و اصولی اساتید آن دیار شرکت می‌کرده است. خواننده و مراجعه کننده از خلال این مباحث به وسعت علمی نویسنده و قوت مطالبی که اعاظم آن زمان در این مباحث مطرح می‌کرده‌اند، واقف می‌شود.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص6</ref>


در ابتدای دروس الاعلام و نقدها نوشته: «و بعد فهذه الدروس التی تلقیتها من اعلام النجف، حین ما اقتصیت مع الوالد – مد ظلّه – من ترکیا الیه، و لجهات مختلفة کنت احضرها جمیعا و أضبطها مع ما اری فیها من القصور و الفتور».<ref>ر.ک: دروس الاعلام و نقدها، ص3</ref> وی در این اثر، ملاحظاتی که بر دروس علما را داشته به‌صورت درسی (درس درس) بیان کرده است. او ملاحظاتش بر دروس آیت‌الله شاهرودی، امام خمینی، آیت‌الله خویی، شیخ محمدباقر زنجانی و سید محسن حکیم مکتوب نموده است. ملاحظاتی که ایشان نوشته شامل جریان اصول در اطراف علم اجمالی، تمسک به حدیث سلطنت برای تصحیح معاطات، اقسام نواهی، شمول حدیث سلطنت در شک در اسباب، مسئله آب مردد میان قلیل و کثیر در هنگامی‌که حالت سابقه معلوم نیست، لزوم و جواز شرکت، متوسط در ارض مغصوبه، تمسک به عمومات شروط برای صحت معاطات، مسئله علم اجمالی، مسئله افاده ملکیت متزلزله و مستقره در معاطات، احراز عنوان مخصص به استصحاب در فروض مختلف، عقد شرکت و جواز آن، جریان استصحاب شخصی در ملکیت حاصل به معاطات مردد میان متزلزل و مستقر، علم اجمالی به اینکه یکی از دو شخص دائن است یا اشخاص؟ ترجیح جانب نهی و حرمت بر امر و وجوب، جریان استصحابات معارضه با استصحاب ملکیت، تردد تحقق حق متعلق به غیر میان افراد محصورِ، جواز ایقاع عقد مزارعه به امر، جزیان نزاع در اجتماع و امتناع، و... می‌شود.<ref>ر.ک: دروس الاعلام و نقدها، ص5-150</ref>
در ابتدای دروس الاعلام و نقدها نوشته: «و بعد فهذه الدروس التی تلقیتها من اعلام النجف، حین ما اقتصیت مع الوالد – مد ظلّه – من ترکیا الیه، و لجهات مختلفة کنت احضرها جمیعا و أضبطها مع ما اری فیها من القصور و الفتور».<ref>ر.ک: دروس الاعلام و نقدها، ص3</ref> وی در این اثر، ملاحظاتی که بر دروس علما را داشته به‌صورت درسی (درس درس) بیان کرده است. او ملاحظاتش بر دروس آیت‌الله شاهرودی، [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]]، [[خویی، ابوالقاسم|آیت‌الله خویی]]، [[زنجانی، محمدباقر|شیخ محمدباقر زنجانی]] و [[حکیم، محسن|سید محسن حکیم]] مکتوب نموده است. ملاحظاتی که ایشان نوشته شامل جریان اصول در اطراف علم اجمالی، تمسک به حدیث سلطنت برای تصحیح معاطات، اقسام نواهی، شمول حدیث سلطنت در شک در اسباب، مسئله آب مردد میان قلیل و کثیر در هنگامی‌که حالت سابقه معلوم نیست، لزوم و جواز شرکت، متوسط در ارض مغصوبه، تمسک به عمومات شروط برای صحت معاطات، مسئله علم اجمالی، مسئله افاده ملکیت متزلزله و مستقره در معاطات، احراز عنوان مخصص به استصحاب در فروض مختلف، عقد شرکت و جواز آن، جریان استصحاب شخصی در ملکیت حاصل به معاطات مردد میان متزلزل و مستقر، علم اجمالی به اینکه یکی از دو شخص دائن است یا اشخاص؟ ترجیح جانب نهی و حرمت بر امر و وجوب، جریان استصحابات معارضه با استصحاب ملکیت، تردد تحقق حق متعلق به غیر میان افراد محصورِ، جواز ایقاع عقد مزارعه به امر، جزیان نزاع در اجتماع و امتناع، و... می‌شود.<ref>ر.ک: دروس الاعلام و نقدها، ص5-150</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش