۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ابوحیان در «المقابسات» که از لحاظ فلسفه بسیار اهمیت دارد با نثر شیوایی از مباحثات و گفتوشنودهایی که در انجمنهای فلسفی، علیالخصوص مجالس ابوسلیمان سجستانی، جریان داشته سخن گفته و اطلاعات دست اولی درباره فلسفه نیمه دوم قرن چهارم هجری به دست داده است. در این کتاب، آراء فلاسفه بزرگی از آن عصر در باب مسائل مختلف و تعریفات و بحثهای فلسفی راجع به موضوعات گوناگون ذکر شده است.<ref>ر.ک: آذرشب، فرشته، ص56</ref>. | ابوحیان در «المقابسات» که از لحاظ فلسفه بسیار اهمیت دارد با نثر شیوایی از مباحثات و گفتوشنودهایی که در انجمنهای فلسفی، علیالخصوص مجالس ابوسلیمان سجستانی، جریان داشته سخن گفته و اطلاعات دست اولی درباره فلسفه نیمه دوم قرن چهارم هجری به دست داده است. در این کتاب، آراء فلاسفه بزرگی از آن عصر در باب مسائل مختلف و تعریفات و بحثهای فلسفی راجع به موضوعات گوناگون ذکر شده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4505/56 ر.ک: آذرشب، فرشته، ص56]</ref>. | ||
از کتب معتبری است که برخی از نظرهای زائد بر کتب مدون درسی و غالباً آراء خاص بعضی از متفلسفین آن عهد را روایت میکند. این فلاسفه غالباً از فرق و نژادها و ادیان مختلف بودند که یا در منزل ابوسلیمان منطقی، یا در بازار کتابفروشان نزدیک دروازه بصره در بغداد اجتماع میکردند و ابوحیان از اقوال غالب آنان استفادههای شگرف در تحریر کتاب «مقابسات» خود کرده است؛ مهمترین آنان عبارتند از: ابوزکریا صیمری، ابوالفتح نوشجانی، ابومحمد عروضی، ابوالقاسم عبیدالله بن حسن معروف به غلام زحل منجم مشهور متوفی به سال 376ق، ابوسمع عیسی بن ثقیف رومی فیلسوف عیسوی، ابومحمد عبدالله بن حمود زبیدی اندلسی از بزرگان نحو و لغت و شعر و علوم عقلیه و از ملازمان ابوسلیمان، ابوالقاسم عیسی بن علی بن عیسی وزیر و صاحب اطلاعات کثیر در علوم اوایل و از شاگردان یحیی بن عدی که به سال 391ق وفات یافت. ابواسحق ابراهیم بن هلال صابی؛ کاتب بلیغ و دانشمند مشهور متوفی به سال 384ق، ابوالخیر حسن بن بهنام (بهرام) معروف به ابن خمار از اکابر فلاسفه و مترجمان و اطباء عهد خود که او را غیر از کتب منقول، تألیفاتی نیز بوده است. ابوعلی بن مسح بغدادی منطقی؛ صاحب تفاسیری بر آثار ارسطو<ref>ر.ک: همان</ref>. | از کتب معتبری است که برخی از نظرهای زائد بر کتب مدون درسی و غالباً آراء خاص بعضی از متفلسفین آن عهد را روایت میکند. این فلاسفه غالباً از فرق و نژادها و ادیان مختلف بودند که یا در منزل ابوسلیمان منطقی، یا در بازار کتابفروشان نزدیک دروازه بصره در بغداد اجتماع میکردند و ابوحیان از اقوال غالب آنان استفادههای شگرف در تحریر کتاب «مقابسات» خود کرده است؛ مهمترین آنان عبارتند از: ابوزکریا صیمری، ابوالفتح نوشجانی، ابومحمد عروضی، ابوالقاسم عبیدالله بن حسن معروف به غلام زحل منجم مشهور متوفی به سال 376ق، ابوسمع عیسی بن ثقیف رومی فیلسوف عیسوی، ابومحمد عبدالله بن حمود زبیدی اندلسی از بزرگان نحو و لغت و شعر و علوم عقلیه و از ملازمان ابوسلیمان، ابوالقاسم عیسی بن علی بن عیسی وزیر و صاحب اطلاعات کثیر در علوم اوایل و از شاگردان یحیی بن عدی که به سال 391ق وفات یافت. ابواسحق ابراهیم بن هلال صابی؛ کاتب بلیغ و دانشمند مشهور متوفی به سال 384ق، ابوالخیر حسن بن بهنام (بهرام) معروف به ابن خمار از اکابر فلاسفه و مترجمان و اطباء عهد خود که او را غیر از کتب منقول، تألیفاتی نیز بوده است. ابوعلی بن مسح بغدادی منطقی؛ صاحب تفاسیری بر آثار ارسطو<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4505/56 ر.ک: همان]</ref>. | ||
درباره مکتب فلسفی که فلاسفه «المقابسات» بدان تعلق دارند، باید گفت که در مجموع نوافلاطونیاند؛ جز اینکه غالباً جوابهای منجز و مشخص به پرسشهای مطروحه نمیدهند و پاسخها در عبارتپردازیهای زیبا پوشانیده شده، گرچه همین خود برای ادب دوستان جاذبه دارد. سؤالهای مطرح شده، خود حیرت و دهشت در اذهان برمیانگیزد. ابوحیان با پایین آوردن فلسفه به سطح عامه کتابخوان، آگاهی فلسفی را میان خاص و عام به یکسان پخش میکند؛ و شایسته لقبی است که یاقوت بدو داده «أدیب الفلاسفه و فیلسوف الأدباء». مقابسات چون در طول سی سال نگاشته شده، سبک متنوعی دارد، بعضی طولانی است و بعضی کوتاه. یادآوری میشود: [[مطهری، مرتضی|استاد شهید مطهری]] از «المقابسات» بهعنوان کتاب نفیس یاد کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | درباره مکتب فلسفی که فلاسفه «المقابسات» بدان تعلق دارند، باید گفت که در مجموع نوافلاطونیاند؛ جز اینکه غالباً جوابهای منجز و مشخص به پرسشهای مطروحه نمیدهند و پاسخها در عبارتپردازیهای زیبا پوشانیده شده، گرچه همین خود برای ادب دوستان جاذبه دارد. سؤالهای مطرح شده، خود حیرت و دهشت در اذهان برمیانگیزد. ابوحیان با پایین آوردن فلسفه به سطح عامه کتابخوان، آگاهی فلسفی را میان خاص و عام به یکسان پخش میکند؛ و شایسته لقبی است که یاقوت بدو داده «أدیب الفلاسفه و فیلسوف الأدباء». مقابسات چون در طول سی سال نگاشته شده، سبک متنوعی دارد، بعضی طولانی است و بعضی کوتاه. یادآوری میشود: [[مطهری، مرتضی|استاد شهید مطهری]] از «المقابسات» بهعنوان کتاب نفیس یاد کرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4505/56 ر.ک: همان]</ref>. | ||
ابوحیان این اثر را در فاصله سالهای 360 تا 390 ق جمعآوری کرده است. نکته قابل بررسی در المقابسات آن است که معلوم نیست آیا ابوحیان در نقل این مجالس امانتدار بوده و یا اینکه بعضی مذاکرات و مباحث این کتاب را به ابتکار خود نگاشته است. بااینهمه وی نماینده صادقی از حال و هوای محافل فلسفی آن روزگار است. در این کتاب، ابوحیان همچون افلاطون که محاورات سقراط را (به عبارت بهتر محاوراتی از قول سقراط را) به قلم آورده، خواننده را با نظریات گوناگون درباره یک مسئله آشنا میکند و در بیشتر موارد -بدون آنکه خود داوری کند و رأیی خاص را برگزیند- امر انتخاب را به عهده خواننده میگذارد<ref>ر.ک: زکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص415</ref>. | ابوحیان این اثر را در فاصله سالهای 360 تا 390 ق جمعآوری کرده است. نکته قابل بررسی در المقابسات آن است که معلوم نیست آیا ابوحیان در نقل این مجالس امانتدار بوده و یا اینکه بعضی مذاکرات و مباحث این کتاب را به ابتکار خود نگاشته است. بااینهمه وی نماینده صادقی از حال و هوای محافل فلسفی آن روزگار است. در این کتاب، ابوحیان همچون افلاطون که محاورات سقراط را (به عبارت بهتر محاوراتی از قول سقراط را) به قلم آورده، خواننده را با نظریات گوناگون درباره یک مسئله آشنا میکند و در بیشتر موارد -بدون آنکه خود داوری کند و رأیی خاص را برگزیند- امر انتخاب را به عهده خواننده میگذارد<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/5480 ر.ک: زکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص415]</ref>. | ||
ابوحیان با چیرگی و توانایی، پیچیدهترین مسائل فلسفی کتاب را در پوششی از الفاظ زیبا و عبارات ادبی بیان نموده است و اگر در کتاب دیگرش [[الإمتاع و المؤانسة|الإمتاع و المؤانسة]] آنجا که به ادب مشغول است، از فلسفه نیز غافل نیست، در المقابسات که به فلسفه میپردازد، از بیان الفاظ ادبی دور نمانده است. درباره این اثر مطالعات زیادی از سوی محققان غربی و اسلامی صورت گرفته، ولی هنوز زمینههای بکر تحقیقی درباره این کتاب فراوان است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ابوحیان با چیرگی و توانایی، پیچیدهترین مسائل فلسفی کتاب را در پوششی از الفاظ زیبا و عبارات ادبی بیان نموده است و اگر در کتاب دیگرش [[الإمتاع و المؤانسة|الإمتاع و المؤانسة]] آنجا که به ادب مشغول است، از فلسفه نیز غافل نیست، در المقابسات که به فلسفه میپردازد، از بیان الفاظ ادبی دور نمانده است. درباره این اثر مطالعات زیادی از سوی محققان غربی و اسلامی صورت گرفته، ولی هنوز زمینههای بکر تحقیقی درباره این کتاب فراوان است<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/5480 ر.ک: همان]</ref>. | ||
بهعنوان نمونه نویسنده در مقابسه پنجم کتاب این سؤال را از ابوبکر قومسی پرسیده است: معنای اینکه میگویند که این زمان از این زمان شریفتر است؛ و این مکان افضل از این مکان است؛ و این انسان شریفتر از آن انسان است چیست؟ قومسی پس از توضیح دو سؤال او در رابطه با شرافت انسانی چنین مینویسد: اما هیچ انسانی از جهت تعریفش که حیات و نطق و مرگ است بر انسان دیگر شرافت ندارد؛ چراکه تعریف همه انسانها یکی است؛ اما از جهت اختیار و ایثار و اکتساب به لحاظ صفات نفسانیش و نفعی که برای دیگران دارد، برخی بر برخی شرافت دارند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص143</ref>. | بهعنوان نمونه نویسنده در مقابسه پنجم کتاب این سؤال را از ابوبکر قومسی پرسیده است: معنای اینکه میگویند که این زمان از این زمان شریفتر است؛ و این مکان افضل از این مکان است؛ و این انسان شریفتر از آن انسان است چیست؟ قومسی پس از توضیح دو سؤال او در رابطه با شرافت انسانی چنین مینویسد: اما هیچ انسانی از جهت تعریفش که حیات و نطق و مرگ است بر انسان دیگر شرافت ندارد؛ چراکه تعریف همه انسانها یکی است؛ اما از جهت اختیار و ایثار و اکتساب به لحاظ صفات نفسانیش و نفعی که برای دیگران دارد، برخی بر برخی شرافت دارند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11616/1/143 ر.ک: متن کتاب، ص143]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
[[رده:جدید25 شهریور الی 24 مهر]] | [[رده:جدید25 شهریور الی 24 مهر]] | ||
[[رده: خرداد(98)]] |
ویرایش