۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR53285J1.jpg | عنوان =الغنية في أصول الدين | عنوانها...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''الغنية في أصول الدين'''، تألیف ابوسعید نیشابوری (متوفی 478ق) معروف به متولی | '''الغنية في أصول الدين'''، تألیف [[متولي شافعي، عبد الرحمن بن مامون|ابوسعید نیشابوری]] (متوفی 478ق) معروف به [[متولي شافعي، عبد الرحمن بن مامون|متولی شافعی]]، به بررسی اصول دین و مسائل اعتقادی اهل سنت اختصاص دارد. تحقیق کتاب به قلم [[حيدر، عماد الدين احمد|عمادالدین احمد حیدر]] است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
محقق کتاب در مقدمه الغنیة، اصول دین را از جمله علوم شرعی دانسته که علم کلام نام گرفته است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص6</ref>؛ البته باید بر روش کتاب و سنت باشد<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. به اعتقاد او این علم مشتمل بر احتجاجات عقاید ایمانی با استفاده از ادله عقلی و رد بر بدعتسرایان منحرف از مذاهب سلف و اهل سنت است<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. ثمره علم کلام نیز فوز به سعادت ابدی و سیادت سرمدی است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | محقق کتاب در مقدمه الغنیة، اصول دین را از جمله علوم شرعی دانسته که علم کلام نام گرفته است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص6</ref>؛ البته باید بر روش کتاب و سنت باشد<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. به اعتقاد او این علم مشتمل بر احتجاجات عقاید ایمانی با استفاده از ادله عقلی و رد بر بدعتسرایان منحرف از مذاهب سلف و اهل سنت است<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. ثمره علم کلام نیز فوز به سعادت ابدی و سیادت سرمدی است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
وی از ابوحنیفه بهعنوان عالمی که اکثر مباحث علم کلام را در آثار خود چون «الفقه الاکبر»، «الوصیة»، «الرسالة»، «الفقه الابسط» و «کتاب العالم و المتعلم» مطرح کرده است؛ البته در انتساب برخی از این آثار به ابوحنیفه اختلاف وجود دارد<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. ازآنجاکه ابوحنیفه، زید بن علی، از خاندان رسول خدا(ص) را در قیامهایشان علیه حکومت وقت یاری نمود و همواره به این خاندان علاقه وافری نشان میداد، برخی او را شیعه پنداشتهاند. بدیهی است ابوحنیفه از مجتهدین اهل سنت است که مذهب او از میان سایر مذاهب اهل سنت بیشترین طرفدار را در جهان اسلام دارد. در کتابهای فقه الاکبر منسوب به ابوحنیفه و همچنین کتاب العالم و المتعلم، مذهب تشیع موردنقد قرار گرفته شده، اما با وجود این، در مسند ابوحنیفه روایاتی از امام صادق(ع) و امام باقر(ع) نقل شده است<ref>ر.ک: مرتضوی، عبدالصمد، ص61</ref>. | وی از ابوحنیفه بهعنوان عالمی که اکثر مباحث علم کلام را در آثار خود چون «الفقه الاکبر»، «الوصیة»، «الرسالة»، «الفقه الابسط» و «کتاب العالم و المتعلم» مطرح کرده است؛ البته در انتساب برخی از این آثار به ابوحنیفه اختلاف وجود دارد<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. ازآنجاکه ابوحنیفه، زید بن علی، از خاندان رسول خدا(ص) را در قیامهایشان علیه حکومت وقت یاری نمود و همواره به این خاندان علاقه وافری نشان میداد، برخی او را شیعه پنداشتهاند. بدیهی است [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه]] از مجتهدین اهل سنت است که مذهب او از میان سایر مذاهب اهل سنت بیشترین طرفدار را در جهان اسلام دارد. در کتابهای فقه الاکبر منسوب به ابوحنیفه و همچنین کتاب العالم و المتعلم، مذهب تشیع موردنقد قرار گرفته شده، اما با وجود این، در مسند ابوحنیفه روایاتی از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] و امام باقر(ع) نقل شده است<ref>ر.ک: مرتضوی، عبدالصمد، ص61</ref>. | ||
اصطلاح «اصول دین»، عنوان معروف و رایجی است و اکثریت قریب بهاتفاق مسلمانان با آن آشنا هستند، لیکن در تعریف و نیز تعداد آنها تعابیر و آرای مختلف وجود دارد. تاریخ دقیق پیدایش این اصطلاح روشن نیست، لیکن در میان تمامی مذاهب اسلامی توحید، نبوت و معاد، اصول دین تلقی شده است. گرچه بیشتر مسائل کلامی را از اصول دین دانستهاند، لیکن درباره احکام عملی، اخلاقی و فقهی نیز اصطلاح اصول دین بهکار رفته است. از میان متکلمان اهل سنت، متولی شافعی(متوفی 874ق) مینویسد: «همه مسائل کلامی از اصول دین است»<ref>ر.ک: محمدی، سیفالدین، ص8-7</ref>. | اصطلاح «اصول دین»، عنوان معروف و رایجی است و اکثریت قریب بهاتفاق مسلمانان با آن آشنا هستند، لیکن در تعریف و نیز تعداد آنها تعابیر و آرای مختلف وجود دارد. تاریخ دقیق پیدایش این اصطلاح روشن نیست، لیکن در میان تمامی مذاهب اسلامی توحید، نبوت و معاد، اصول دین تلقی شده است. گرچه بیشتر مسائل کلامی را از اصول دین دانستهاند، لیکن درباره احکام عملی، اخلاقی و فقهی نیز اصطلاح اصول دین بهکار رفته است. از میان متکلمان اهل سنت، متولی شافعی(متوفی 874ق) مینویسد: «همه مسائل کلامی از اصول دین است»<ref>ر.ک: محمدی، سیفالدین، ص8-7</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
او همچنین منکر حسن و قبح عقلی است و در یکی از مسائل کتاب با طرح این مطلب آنچه را که شارع حسن بداند حسن و آنچه را که شارع قبیح بداند را قبیح دانسته است. به تعبیر دیگر حسن و قبح صفتی زائد بر ورود شرع است<ref>ر.ک: همان، ص136-135</ref>. | او همچنین منکر حسن و قبح عقلی است و در یکی از مسائل کتاب با طرح این مطلب آنچه را که شارع حسن بداند حسن و آنچه را که شارع قبیح بداند را قبیح دانسته است. به تعبیر دیگر حسن و قبح صفتی زائد بر ورود شرع است<ref>ر.ک: همان، ص136-135</ref>. | ||
همچنین در مسئله دیگری مینویسد: «عذاب قبر و سؤال و جواب نکیر و منکر حق ثابتی است». سپس معتزله را از منکرین این مسئله دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص163</ref>. اشعری (324ق)، علامه حلی (726ق)، ایجی (756ق)، تفتازانی (792ق) و بعضی دیگر از قدمای علم کلام نیز معتزله و خوارج را از منکران عذاب قبر و برزخ دانستهاند<ref>ر.ک: شمس، علی ص159</ref>؛ اما با چشمپوشی از این اقوال اعتقاد به برزخ و عذاب قبر امری است که مورد اتفاق متکلمان بوده، اجماع مسلمین بر ثبوت آن قطعی است تا جایی که ایمان به آن را از ضروریات دین میدانند<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>. | همچنین در مسئله دیگری مینویسد: «عذاب قبر و سؤال و جواب نکیر و منکر حق ثابتی است». سپس معتزله را از منکرین این مسئله دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص163</ref>. اشعری (324ق)، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلی]] (726ق)، [[ایجی، احمد بن محمد|ایجی]] (756ق)، [[تفتازانی، مسعود بن عمر|تفتازانی]] (792ق) و بعضی دیگر از قدمای علم کلام نیز معتزله و خوارج را از منکران عذاب قبر و برزخ دانستهاند<ref>ر.ک: شمس، علی ص159</ref>؛ اما با چشمپوشی از این اقوال اعتقاد به برزخ و عذاب قبر امری است که مورد اتفاق متکلمان بوده، اجماع مسلمین بر ثبوت آن قطعی است تا جایی که ایمان به آن را از ضروریات دین میدانند<ref>ر.ک: همان، ص160</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش