پرش به محتوا

التحف في مذاهب السلف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شوکاني، محمد' به 'شوکانی، محمد')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}  
}}  


'''التحف في مذاهب السلف'''، تألیف محمد بن علی بن محمد شوکانی یمنی (متوفی 1250ق) صاحب کتاب نيل الأوطار و از علمای اهل سنت است. این کتاب کلامی را در تبیین دیدگاه اهل حدیث و سلفیه در موضوع صفات خبریه نوشته است. سید عاصم علی کتاب را تحقیق کرده است.
'''التحف في مذاهب السلف'''، تألیف [[شوکانی، محمد|محمد بن علی بن محمد شوکانی یمنی]] (متوفی 1250ق) صاحب کتاب نيل الأوطار و از علمای اهل سنت است. این کتاب کلامی را در تبیین دیدگاه اهل حدیث و سلفیه در موضوع صفات خبریه نوشته است. [[علي، عاصم|سید عاصم علی]] کتاب را تحقیق کرده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۳۲: خط ۳۲:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
ناشر در مقدمه، این رساله را پاسخی به درخواست یکی از دوستان شوکانی دانسته که شیوه سلف صالح در فهم آیات و احادیث استواء و صفات را می‌پرسد که آیا حمل بر ظاهر می‌کردند یا از ظاهر برمی‌گرداندند. وی در پاسخ دیدگاه مذاهب مختلف اسلامی را در این زمینه مختصر و مفید بیان می‌‌کند<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص3</ref>‏.
ناشر در مقدمه، این رساله را پاسخی به درخواست یکی از دوستان [[شوکانی، محمد|شوکانی]] دانسته که شیوه سلف صالح در فهم آیات و احادیث استواء و صفات را می‌پرسد که آیا حمل بر ظاهر می‌کردند یا از ظاهر برمی‌گرداندند. وی در پاسخ دیدگاه مذاهب مختلف اسلامی را در این زمینه مختصر و مفید بیان می‌‌کند<ref>ر.ک: مقدمه ناشر، ص3</ref>‏.


متن اثر پس از خطبه کتاب با سلام و صلوات بر پیامبر(ص) و آلش آغاز شده است. نویسنده پس‌ازآن تصریح کرده که از سوی برخی اعلام ساکن مکه پرسشی به‌دستش رسیده است. سپس با عنوان «سؤال» متنی را که به دستش رسیده است عیناً از ابتدا تا انتها نقل می‌کند. سؤال این‌گونه مطرح شده که در رابطه با آیات صفات و اخباری که در کتاب الهی و سنت پیامبر(ص) از فقهای دین و علمای محدثین نقل شده است، آیا باید مطابق عقیده سلف صالح بدون تمثیل و تأویل حمل بر ظاهر کرد یا این‌که این کار مذهب مجسمه است؟<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13</ref>‏.
متن اثر پس از خطبه کتاب با سلام و صلوات بر پیامبر(ص) و آلش آغاز شده است. نویسنده پس‌ازآن تصریح کرده که از سوی برخی اعلام ساکن مکه پرسشی به‌دستش رسیده است. سپس با عنوان «سؤال» متنی را که به دستش رسیده است عیناً از ابتدا تا انتها نقل می‌کند. سؤال این‌گونه مطرح شده که در رابطه با آیات صفات و اخباری که در کتاب الهی و سنت پیامبر(ص) از فقهای دین و علمای محدثین نقل شده است، آیا باید مطابق عقیده سلف صالح بدون تمثیل و تأویل حمل بر ظاهر کرد یا این‌که این کار مذهب مجسمه است؟<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13</ref>‏.
خط ۴۲: خط ۴۲:
عنایتی که اهل حدیث و سلفی‌ها‌، ‌‌به‌ این نوع از بحث‌های قرآنی و کلامی دارند، به هیچ موضوعی از بحث‌های قرآنی‌ ندارند‌. تو‌ گویی، الهیات قرآنی، در همین صفات خبری خلاصه شده و دیگر موضوعات، فاقد چنین عنایتی هستند‌؛ و ازاین‌جهت، گروه مخالف را که متدبران در قرآن هستند، «معطله» می‌نامند‌، و خود را اهل «اثبات» می‌خوانند‌ و در کتاب‌های ملل و نحل. مقصود از «اهل اثبات» و «معطله» همین دو گروهند؛ زیرا آنان، ذات خدا را از توصیف به معانی لغوی این صفات تعطیل کرده و از نظر آنان، منکر این‌ نوع صفات می‌باشند؛ و ناگفته پیداست انکار این صفات، انکار قرآن و وحی و نبوت بوده و نتیجه‌ای جز تکفیر نخواهد داشت<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>‏.
عنایتی که اهل حدیث و سلفی‌ها‌، ‌‌به‌ این نوع از بحث‌های قرآنی و کلامی دارند، به هیچ موضوعی از بحث‌های قرآنی‌ ندارند‌. تو‌ گویی، الهیات قرآنی، در همین صفات خبری خلاصه شده و دیگر موضوعات، فاقد چنین عنایتی هستند‌؛ و ازاین‌جهت، گروه مخالف را که متدبران در قرآن هستند، «معطله» می‌نامند‌، و خود را اهل «اثبات» می‌خوانند‌ و در کتاب‌های ملل و نحل. مقصود از «اهل اثبات» و «معطله» همین دو گروهند؛ زیرا آنان، ذات خدا را از توصیف به معانی لغوی این صفات تعطیل کرده و از نظر آنان، منکر این‌ نوع صفات می‌باشند؛ و ناگفته پیداست انکار این صفات، انکار قرآن و وحی و نبوت بوده و نتیجه‌ای جز تکفیر نخواهد داشت<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>‏.


شوکانی در بخشی از کتاب می‌نویسد: «فهم سلف بهتر‌ از‌ خلف بوده و اصحاب و تابعین‌، آیات‌ و روایات را بر ظاهرش حمل و از قیل‌وقال پرهیز می‌کردند. هنگامی‌که از آنان درباره صفات سؤال می‌شد، می‌گفتند خدا این‌چنین گفته و ما بیشتر از این اطلاع نداریم و خدا نیز به‌ ما‌ اجازه بیشتر از این را نداده است و سلف خوض در آن را بدعت می‌دانستند... بنابراین باید همان راه سلف را رفت و از تفکر آنان تبعیت کرد. سلف می‌گوید ما استواء‌ را‌ برای خدا‌ قائلیم ولی از کیفیت آن خبر نداریم» <ref>ر.ک: زارعی، سعدالله ص23؛ فرمانیان کاشانی، مهدی ص 139؛ متن کتاب ص23</ref>‏. توضیح آن‌که «استواء» و دیگر صفات خبریه آن دسته از صفات خداوند را گویند که عقل بر آن‌ها‌ دلالت‌ روشن ندارد و تنها بدان استناد که در متن دینی اعم از قرآن و حدیث به خداوند نسبت‌ داده شده‌اند می‌توان آن‌ها را به خداوند نسبت داد. صرف‌نظر از امکان‌ این انتساب تفسیر این‌ صفات‌ از دیرباز مورد نزاع متکلمان بوده است<ref>ر.ک: صابری، حسین، ص65</ref>‏.
[[شوکانی، محمد|شوکانی]] در بخشی از کتاب می‌نویسد: «فهم سلف بهتر‌ از‌ خلف بوده و اصحاب و تابعین‌، آیات‌ و روایات را بر ظاهرش حمل و از قیل‌وقال پرهیز می‌کردند. هنگامی‌که از آنان درباره صفات سؤال می‌شد، می‌گفتند خدا این‌چنین گفته و ما بیشتر از این اطلاع نداریم و خدا نیز به‌ ما‌ اجازه بیشتر از این را نداده است و سلف خوض در آن را بدعت می‌دانستند... بنابراین باید همان راه سلف را رفت و از تفکر آنان تبعیت کرد. سلف می‌گوید ما استواء‌ را‌ برای خدا‌ قائلیم ولی از کیفیت آن خبر نداریم» <ref>ر.ک: زارعی، سعدالله ص23؛ فرمانیان کاشانی، مهدی ص 139؛ متن کتاب ص23</ref>‏. توضیح آن‌که «استواء» و دیگر صفات خبریه آن دسته از صفات خداوند را گویند که عقل بر آن‌ها‌ دلالت‌ روشن ندارد و تنها بدان استناد که در متن دینی اعم از قرآن و حدیث به خداوند نسبت‌ داده شده‌اند می‌توان آن‌ها را به خداوند نسبت داد. صرف‌نظر از امکان‌ این انتساب تفسیر این‌ صفات‌ از دیرباز مورد نزاع متکلمان بوده است<ref>ر.ک: صابری، حسین، ص65</ref>‏.


به اعتقاد شوکانی: چون خداوند سبحان سیطره دینش را بر تمامی ادیان و حفظ آن از تحریف و تغییر و تبدیل تکفل کرده است، در هر عصری از عصور از علمای کتاب و سنت کسانی را قرار داده که دین مردم را برای آن‌ها تبیین کنند و بدعت‌ها را انکار کنند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>‏.
به اعتقاد [[شوکانی، محمد|شوکانی]]: چون خداوند سبحان سیطره دینش را بر تمامی ادیان و حفظ آن از تحریف و تغییر و تبدیل تکفل کرده است، در هر عصری از عصور از علمای کتاب و سنت کسانی را قرار داده که دین مردم را برای آن‌ها تبیین کنند و بدعت‌ها را انکار کنند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>‏.


در حقیقت چون در جامعه اسلامی‌، مسئله تجسیم، یک مسئله مطرودی است، اهل حدیث به عناوین گوناگونی، گریزگاهی برای خود قرار می‌دهند، مثلاً پیش از آنکه خدا را با این اوصاف، توصیف کنند. می‌گویند «کیفیت برای ما‌ مجهول‌ است». هنگامی‌که انس بن مالک،‌ ‌درباره استواء خدا بر عرش، سؤال شد. او در پاسخ گفت: «الاستواء معلوم، و الکیف مجهول السؤال بدعة»، یعنی خدا بر عرش قرار گرفته‌ ولی‌ چگونگی‌ آن برای ما روشن نیست‌. گروهی‌ از‌ اشاعره که تحت تأثیر اهل حدیث قرار گرفته‌اند، پس از اثبات این صفات می‌گویند: «بلا کیف و لا تشبیه»<ref>ر.ک: سبحانی تبریزی، جعفر، ص7-6</ref>‏. شوکانی نیز به پیروی از این دیدگاه می‌نویسد: از جمله صفاتی که علمای سلف امر به حمل بر ظاهر کرده‌اند صفت استوایی است که سائل پرسیده است. علمای سلف می‌گویند: ما آنچه را که خداوند از استواء بر عرشش برای خود اثبات کرده، به‌گونه‌ای که جز خودش به آن علم ندارد و کیفیتش را نمی‌داند، برای او اثبات کرده و غیر از آن را بر خود تکلیف نمی‌کنیم؛ چراکه هیچ موجودی در ذات و صفات همانند او نیست و بندگان به او احاطه علمی ندارند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص26</ref>‏.
در حقیقت چون در جامعه اسلامی‌، مسئله تجسیم، یک مسئله مطرودی است، اهل حدیث به عناوین گوناگونی، گریزگاهی برای خود قرار می‌دهند، مثلاً پیش از آنکه خدا را با این اوصاف، توصیف کنند. می‌گویند «کیفیت برای ما‌ مجهول‌ است». هنگامی‌که انس بن مالک،‌ ‌درباره استواء خدا بر عرش، سؤال شد. او در پاسخ گفت: «الاستواء معلوم، و الکیف مجهول السؤال بدعة»، یعنی خدا بر عرش قرار گرفته‌ ولی‌ چگونگی‌ آن برای ما روشن نیست‌. گروهی‌ از‌ اشاعره که تحت تأثیر اهل حدیث قرار گرفته‌اند، پس از اثبات این صفات می‌گویند: «بلا کیف و لا تشبیه»<ref>ر.ک: سبحانی تبریزی، جعفر، ص7-6</ref>‏. [[شوکانی، محمد|شوکانی]] نیز به پیروی از این دیدگاه می‌نویسد: از جمله صفاتی که علمای سلف امر به حمل بر ظاهر کرده‌اند صفت استوایی است که سائل پرسیده است. علمای سلف می‌گویند: ما آنچه را که خداوند از استواء بر عرشش برای خود اثبات کرده، به‌گونه‌ای که جز خودش به آن علم ندارد و کیفیتش را نمی‌داند، برای او اثبات کرده و غیر از آن را بر خود تکلیف نمی‌کنیم؛ چراکه هیچ موجودی در ذات و صفات همانند او نیست و بندگان به او احاطه علمی ندارند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص26</ref>‏.


وی در انتهای رساله، سلامت و نجات را در حمل استواء بر ظاهر، و تفسیر کتاب و سنت بر طبق ظاهر کلام بدون تکلف و قیل‌وقال دانسته است. او تأویل را مخالف مذاهب سلف و در تضاد با روش صحابه و تابعین دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص28-27</ref>‏.
وی در انتهای رساله، سلامت و نجات را در حمل استواء بر ظاهر، و تفسیر کتاب و سنت بر طبق ظاهر کلام بدون تکلف و قیل‌وقال دانسته است. او تأویل را مخالف مذاهب سلف و در تضاد با روش صحابه و تابعین دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص28-27</ref>‏.
خط ۵۶: خط ۵۶:


==پانویس ==
==پانویس ==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش