پرش به محتوا

الفارابي في حدوده و رسومه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
در اين اثر در مجموع، تعريف تعداد 1457 واژه و اصطلاح بيان شده است.
در اين اثر در مجموع، تعريف تعداد 1457 واژه و اصطلاح بيان شده است.


نویسنده در مقدمه‌اش كه آن را در بغداد نوشته، ولى تاريخ نگارشش را مشخص نكرده، تأكيد كرده است كه: «... پرسشى كه اينجا مطرح مى‌شود اين است كه چرا [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] براى اين پژوهش انتخاب شد و نه ساير فيلسوفان مسلمان؟! پاسخ اين است: من او را برگزيدم زيرا [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] از سويى در نظر پژوهشگران قله‌اى از قله‌هاى انديشه اسلامى شمرده مى‌شود و از سوى ديگر او كتاب يا رساله‌اى مستقلّ شامل نظراتش درباره تعاريف (حدود و رسوم) ننوشته؛ درحالى‌كه پيشينيان و پسينيانش، آثارى در اين موضوع نوشته‌اند كه مى‌توان به آن‌ها مراجعه و اعتماد كرد. پس به آثار گوناگون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] مراجعه كرديم و اصطلاحاتى را از آن برگزيديم و اگر اين آثار نبود ساختن كاخ معرفتى حدود و رسوم [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] امكان نداشت و البته گاه عباراتش در آثار مختلفش تكرار مى‌شود و هدف ما اين بوده كه چگونگى كاربرد آن اصطلاح فلسفى در عبارات او ثبت و ضبط شود. در اين گزينش بيش از 1500 مطلب از آثار او برگزيديم و بر طبق حروف الفبا مرتبش ساختيم و منبع هر مطلب را نيز مشخص كرديم... سپس در گام بعدى به مقايسه متون برگزيده با مجموعه‌اى از اصطلاحات فلسفى در نزد انديشمندان قبلى و بعدى او پرداختيم و آدرس آن مطالب در آن آثار را ذكر كرديم تا به‌راحتى بتوان تحقيق كرد و مجموعه آثار كامل [[ارسطو]] بيش از ساير آثار براى ما مفيد واقع شد...».<ref>ر.ک: مقدمه كتاب، ص38-40</ref>
نویسنده در مقدمه‌اش كه آن را در بغداد نوشته، ولى تاريخ نگارشش را مشخص نكرده، تأكيد كرده است كه: «... پرسشى كه اينجا مطرح مى‌شود اين است كه چرا [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] براى اين پژوهش انتخاب شد و نه ساير فيلسوفان مسلمان؟! پاسخ اين است: من او را برگزيدم زيرا [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] از سويى در نظر پژوهشگران قله‌اى از قله‌هاى انديشه اسلامى شمرده مى‌شود و از سوى ديگر او كتاب يا رساله‌اى مستقلّ شامل نظراتش درباره تعاريف (حدود و رسوم) ننوشته؛ درحالى‌كه پيشينيان و پسينيانش، آثارى در اين موضوع نوشته‌اند كه مى‌توان به آن‌ها مراجعه و اعتماد كرد. پس به آثار گوناگون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] مراجعه كرديم و اصطلاحاتى را از آن برگزيديم و اگر اين آثار نبود ساختن كاخ معرفتى حدود و رسوم [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] امكان نداشت و البته گاه عباراتش در آثار مختلفش تكرار مى‌شود و هدف ما اين بوده كه چگونگى كاربرد آن اصطلاح فلسفى در عبارات او ثبت و ضبط شود. در اين گزينش بيش از 1500 مطلب از آثار او برگزيديم و بر طبق حروف الفبا مرتبش ساختيم و منبع هر مطلب را نيز مشخص كرديم... سپس در گام بعدى به مقايسه متون برگزيده با مجموعه‌اى از اصطلاحات فلسفى در نزد انديشمندان قبلى و بعدى او پرداختيم و آدرس آن مطالب در آن آثار را ذكر كرديم تا به‌راحتى بتوان تحقيق كرد و مجموعه آثار كامل [[ارسطو]] بيش از ساير آثار براى ما مفيد واقع شد...».<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/38 ر.ک: مقدمه كتاب، ص38-40]</ref>


گفتنى است كه تعداد 1500 اصطلاح و مطلب كه نویسنده ذكر كرده، تقريبى است و تعداد دقيق آن 1457 عدد است كه با شمارش رايانه‌اى همه واژگان مطرح‌شده؛ به دست آمده است.
گفتنى است كه تعداد 1500 اصطلاح و مطلب كه نویسنده ذكر كرده، تقريبى است و تعداد دقيق آن 1457 عدد است كه با شمارش رايانه‌اى همه واژگان مطرح‌شده؛ به دست آمده است.
خط ۴۰: خط ۴۰:
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است:
براى آشنايى با روش و محتواى اين اثر، توجه به برخى از مطالب جالب آن كافى است:


#أين: نسبت جسم به مكان آن است و همان مكان نيست و همچنين تركيب جسم و مكان هم نيست و اجمالاً همان چيزى است كه بايد در پاسخ به اين پرسش بيان شود: «أين هو؟»؛ يعنى او يا آن كجاست؟.<ref>بنگريد به: قاط./ 159</ref>مقايسه كنيد با: [[ارسطو]] orist. Cat. 4. 1b26 met. 7. 1017a26، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] 15/ الآمدي/ق 14 السيوطي/ق 10.<ref>ر.ک: متن كتاب، ص117</ref>
#أين: نسبت جسم به مكان آن است و همان مكان نيست و همچنين تركيب جسم و مكان هم نيست و اجمالاً همان چيزى است كه بايد در پاسخ به اين پرسش بيان شود: «أين هو؟»؛ يعنى او يا آن كجاست؟.<ref>بنگريد به: قاط./ 159</ref>مقايسه كنيد با: [[ارسطو]] orist. Cat. 4. 1b26 met. 7. 1017a26، [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] 15/ الآمدي/ق 14 السيوطي/ق 10.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/117 ر.ک: متن كتاب، ص117]</ref>
#طبّ: صناعتى است كه درباره‌اش گفته مى‌شود كه آن، علمى و عملى است و اين مطلب درباره طب و مانند آن گفته شده و درباره صناعت تجارت گفته نشده؛ به اين جهت كه اين صنايع، تجربه به‌تنهايى در آن كافى است و به اين اكتفا مى‌شود كه انسان به‌طورى باشد كه از هر آنچه در ذهنش نقش بست سخن نگويد و امّا در طبّ و مانند آن، تجربه به‌تنهايى كفايت نمى‌كند و همچنين علم به‌تنهايى نيز كافى نيست، بلكه در آن نيازمند به مبادى قياسى و مقدمات مأخوذه از علوم ديگر است.<ref>بنگريد به: البرهان/ق 174</ref>صناعت طب بسيارى از مبادى خودش را از علم طبيعى مى‌گيرد و بسيارى از آنها را از تجربه محسوسات مى‌گيرد.<ref>بنگريد به: الموسيقى/ 100</ref>طبّ، علمى است كه درباره بدن انسان از جهت عوامل سلامت و بيمارى بحث مى‌كند.<ref>بنگريد به: اغراض/ 35</ref>مقايسه كنيد با: orist. Post. An. 1. 13. 79a14ff. de resp. 27. 21. 48. b26 - 31 الكندي/ 171، 179 السيوطي/ق 29.<ref>ر.ک: همان، ص337</ref>
#طبّ: صناعتى است كه درباره‌اش گفته مى‌شود كه آن، علمى و عملى است و اين مطلب درباره طب و مانند آن گفته شده و درباره صناعت تجارت گفته نشده؛ به اين جهت كه اين صنايع، تجربه به‌تنهايى در آن كافى است و به اين اكتفا مى‌شود كه انسان به‌طورى باشد كه از هر آنچه در ذهنش نقش بست سخن نگويد و امّا در طبّ و مانند آن، تجربه به‌تنهايى كفايت نمى‌كند و همچنين علم به‌تنهايى نيز كافى نيست، بلكه در آن نيازمند به مبادى قياسى و مقدمات مأخوذه از علوم ديگر است.<ref>بنگريد به: البرهان/ق 174</ref>صناعت طب بسيارى از مبادى خودش را از علم طبيعى مى‌گيرد و بسيارى از آنها را از تجربه محسوسات مى‌گيرد.<ref>بنگريد به: الموسيقى/ 100</ref>طبّ، علمى است كه درباره بدن انسان از جهت عوامل سلامت و بيمارى بحث مى‌كند.<ref>بنگريد به: اغراض/ 35</ref>مقايسه كنيد با: orist. Post. An. 1. 13. 79a14ff. de resp. 27. 21. 48. b26 - 31 الكندي/ 171، 179 السيوطي/ق 29.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/337 ر.ک: همان، ص337]</ref>
#مدينه فاضله: آن است كه اهل آن با هم همكارى مى‌كنند تا به برترين اشيائى برسند كه با آن هستى، قوام و معيشت و زندگى انسان حفظ مى‌شود.<ref>بنگريد به: فصول/ 45</ref>مدينه فاضله آن است كه در آن و در اجتماعاتى مثل آن، عدل حقيقى و خيراتى كه در واقع همه‌اش خير است، يافت مى‌شود و اين شهر، شهرى است كه هيچ‌يك از ابزارهاى سعادت نيست مگر آنكه در آن يافت مى‌شود... و فيلسوفان بزرگ‌ترين اجزاى آن هستند.<ref>بنگريد به: افلاطون/ 23</ref>مدينه فاضله آن است كه قوامش به رياست واحدى است كه فقط رياست مى‌كند و خدمت نمى‌كند و هيچ‌كس ديگرى جز او رياست ندارد و برخى خدمت مى‌كنند و اصلا رياست نمى‌كنند و گروهى متوسطند و نسبت به كسانى رياست مى‌كنند و نسبت به ديگران خدمت مى‌كنند و... مدينه فاضله، رئيسش يكى است و اقسام اين مدينه بسيار است و افعال آن اقسام بسيار و آن مبادى كه به سبب آن افعال از رئيس اول صادر مى‌شود همگى هدفى مشترك دارد.<ref>بنگريد به: حيوان83/، 85</ref>مدينه فاضله آن است كه رئيسان و رياست در آن به‌صورت طبيعى و زيبا نظم يافته است؛ چون اين مدينه اگر اين نظم طبيعى را نداشته باشد امورش سامان نمى‌گيرد.<ref>بنگريد به: نواميس/ 67</ref>اين شهرى كه مقصود از اجتماع در آن عبارت است از تعاون بر وسايل نيل به سعادت حقيقى، همان مدينه فاضله است... و اين مدينه شبيه بدن تمام و سالمى است كه اعضايش همگى با هم همكارى مى‌كنند براى كامل كردن زندگى موجود زنده و حفظ آن.<ref>بنگريد به: اهل/ 90</ref>مدينه فاضله فقط زمانى فاضله بودنش ادامه مى‌يابد و از بين نمى‌رود كه مالكانش در طول قرون و اعصار همان احوال و شرائطى را داشته باشند كه قبلى‌ها داشتند و هيچ انقطاع و انفصالى در ميان نباشد.<ref>بنگريد به: احصاء/ 106</ref>هركدام از اهالى مدينه فاضله نيازمندند به معرفت مبادى موجودات برتر و مراتبش و سعادت و رياست اولى مدينه فاضله و مراتب رياستش.<ref>بنگريد به:السياسة/ 84</ref>و.<ref>ر.ک: همان، ص532-533</ref>
#مدينه فاضله: آن است كه اهل آن با هم همكارى مى‌كنند تا به برترين اشيائى برسند كه با آن هستى، قوام و معيشت و زندگى انسان حفظ مى‌شود.<ref>بنگريد به: فصول/ 45</ref>مدينه فاضله آن است كه در آن و در اجتماعاتى مثل آن، عدل حقيقى و خيراتى كه در واقع همه‌اش خير است، يافت مى‌شود و اين شهر، شهرى است كه هيچ‌يك از ابزارهاى سعادت نيست مگر آنكه در آن يافت مى‌شود... و فيلسوفان بزرگ‌ترين اجزاى آن هستند.<ref>بنگريد به: افلاطون/ 23</ref>مدينه فاضله آن است كه قوامش به رياست واحدى است كه فقط رياست مى‌كند و خدمت نمى‌كند و هيچ‌كس ديگرى جز او رياست ندارد و برخى خدمت مى‌كنند و اصلا رياست نمى‌كنند و گروهى متوسطند و نسبت به كسانى رياست مى‌كنند و نسبت به ديگران خدمت مى‌كنند و... مدينه فاضله، رئيسش يكى است و اقسام اين مدينه بسيار است و افعال آن اقسام بسيار و آن مبادى كه به سبب آن افعال از رئيس اول صادر مى‌شود همگى هدفى مشترك دارد.<ref>بنگريد به: حيوان83/، 85</ref>مدينه فاضله آن است كه رئيسان و رياست در آن به‌صورت طبيعى و زيبا نظم يافته است؛ چون اين مدينه اگر اين نظم طبيعى را نداشته باشد امورش سامان نمى‌گيرد.<ref>بنگريد به: نواميس/ 67</ref>اين شهرى كه مقصود از اجتماع در آن عبارت است از تعاون بر وسايل نيل به سعادت حقيقى، همان مدينه فاضله است... و اين مدينه شبيه بدن تمام و سالمى است كه اعضايش همگى با هم همكارى مى‌كنند براى كامل كردن زندگى موجود زنده و حفظ آن.<ref>بنگريد به: اهل/ 90</ref>مدينه فاضله فقط زمانى فاضله بودنش ادامه مى‌يابد و از بين نمى‌رود كه مالكانش در طول قرون و اعصار همان احوال و شرائطى را داشته باشند كه قبلى‌ها داشتند و هيچ انقطاع و انفصالى در ميان نباشد.<ref>بنگريد به: احصاء/ 106</ref>هركدام از اهالى مدينه فاضله نيازمندند به معرفت مبادى موجودات برتر و مراتبش و سعادت و رياست اولى مدينه فاضله و مراتب رياستش.<ref>بنگريد به:السياسة/ 84</ref>و.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/532 ر.ک: همان، ص532-533]</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
براى اثر حاضر، فهرست منابع در آغاز كتاب.<ref>ر.ک: همان، ص43-52</ref>و فهرست اجمالى و تفصيلى مطالب در پایان آن.<ref>ر.ک: همان، ص657-685</ref>ذكر شده، ولى متأسفانه فهارس فنى فراهم نشده است. گويى نویسنده به الفبايى بودن مطالب اكتفا كرده؛ درحالى‌كه اين چينش كافى نيست و نمى‌تواند جايگزين نمايه‌ها شود.
براى اثر حاضر، فهرست منابع در آغاز كتاب.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/43 ر.ک: همان، ص43-52]</ref>و فهرست اجمالى و تفصيلى مطالب در پایان آن.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/13423/1/657 ر.ک: همان، ص657-685]</ref>ذكر شده، ولى متأسفانه فهارس فنى فراهم نشده است. گويى نویسنده به الفبايى بودن مطالب اكتفا كرده؛ درحالى‌كه اين چينش كافى نيست و نمى‌تواند جايگزين نمايه‌ها شود.


==پانويس ==
==پانويس ==
خط ۶۸: خط ۶۸:
[[رده: فیلسوفان، آ–ی]]
[[رده: فیلسوفان، آ–ی]]
[[رده: فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]]
[[رده: فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]]
[[رده:25 فروردین الی 24 اردیبهشت(98)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش