پرش به محتوا

الجمع بین رأيي الحکيمین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ايران' به 'ایران')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۱: خط ۳۱:
}}
}}


'''الجمع بین رأيي الحکيمین''' اثر [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]]، یکی از برجسته‌ترین کتاب‌ها در سنت یونانی- اسلامی فلسفه است که نشان‌دهنده تلاش فیلسوفی مسلمان برای سازگار کردن آرا و نظرات اصلی دو فیلسوف یونانی (افلاطون و ارسطو) است که بعدها، دو مکتب مشائی و اشراقی در حوزه فلسفه اسلامی، آرای خود را به این دو فیلسوف اسناد می‌دادند<ref>ر.ک: اخوان، مهدی، ص116</ref>.
'''الجمع بین رأيي الحکيمین''' اثر [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]]، یکی از برجسته‌ترین کتاب‌ها در سنت یونانی- اسلامی فلسفه است که نشان‌دهنده تلاش فیلسوفی مسلمان برای سازگار کردن آرا و نظرات اصلی دو فیلسوف یونانی (افلاطون و ارسطو) است که بعدها، دو مکتب مشائی و اشراقی در حوزه فلسفه اسلامی، آرای خود را به این دو فیلسوف اسناد می‌دادند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/116 ر.ک: اخوان، مهدی، ص116]</ref>.


===انگیزه تألیف===
===انگیزه تألیف===
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی‌]] در‌ این کتاب ابتدا انگیزه‌های خود را در جمع میان اقوال و ایجاد هماهنگی میان مسائل اختلافی ارسطو‌ و ‌‌افلاطون، چنین بیان می‌کند: «ازآنجاکه اکثر متفکرین زمان خود را در‌ پاره‌‌ای از مسائل در نزاع‌ و اختلاف‌ شدید یافتم‌ و این‌ اختلاف‌ در دو حکیم بلندمرتبه، یعنی افلاطون‌ و ارسطو‌ هم جاری بود، می‌خواهم در این رساله بین آن‌ها جمع کنم‌ و مضمون‌ قول آن‌ها را آشکار کنم تا‌ شک از دل‌های‌ کسانی‌ که به اختلاف بین آن‌ها‌ مشکوکند‌، بیرون برود»<ref>ر.ک: همان، ص122</ref>.
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی‌]] در‌ این کتاب ابتدا انگیزه‌های خود را در جمع میان اقوال و ایجاد هماهنگی میان مسائل اختلافی ارسطو‌ و ‌‌افلاطون، چنین بیان می‌کند: «ازآنجاکه اکثر متفکرین زمان خود را در‌ پاره‌‌ای از مسائل در نزاع‌ و اختلاف‌ شدید یافتم‌ و این‌ اختلاف‌ در دو حکیم بلندمرتبه، یعنی افلاطون‌ و ارسطو‌ هم جاری بود، می‌خواهم در این رساله بین آن‌ها جمع کنم‌ و مضمون‌ قول آن‌ها را آشکار کنم تا‌ شک از دل‌های‌ کسانی‌ که به اختلاف بین آن‌ها‌ مشکوکند‌، بیرون برود»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/122 ر.ک: همان، ص122]</ref>.




===اهمیت کتاب===
===اهمیت کتاب===
این کتاب موجز اما پرمحتوا، جهد جامعی است که علیرغم برخی نقاط ضعف هر کتاب فلسفی تحلیلی دوره متقدم فلسفه اسلامی، درخشندگی‌های بسیاری دارد<ref>همان</ref>.
این کتاب موجز اما پرمحتوا، جهد جامعی است که علیرغم برخی نقاط ضعف هر کتاب فلسفی تحلیلی دوره متقدم فلسفه اسلامی، درخشندگی‌های بسیاری دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/122 همان]</ref>.


تحقیق کتاب توسط البیر نصری نادر صورت گرفته است.
تحقیق کتاب توسط البیر نصری نادر صورت گرفته است.
خط ۴۵: خط ۴۵:
کتاب با مقدمه مفصلی از محقق در دو قسم آغاز و مطالب مشتمل بر یک‌ مقدمه، مسائل 13 گانه و یک خاتمه‌.
کتاب با مقدمه مفصلی از محقق در دو قسم آغاز و مطالب مشتمل بر یک‌ مقدمه، مسائل 13 گانه و یک خاتمه‌.


شیوه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در بررسی هر مسئله این‌گونه است که‌ ابتدا‌ با‌ توجه به منابع موجود و آثار در دسترس دو فیلسوف، نظرات آن‌ها را طرح و سپس با‌ تمهیدِ مقدماتی در جمع میان آن دو می‌کوشد. فارابی از کتب بسیاری‌ در طرح مسائل مورد‌ اختلاف‌ نام برده است. از کتاب‌های افلاطون به مقامات افلاطون فی السیاسة و الاخلاق، تیمائوس، بولیتیا الصغیر (همان کتاب جمهوری افلاطون)، السیاسة (همان جمهوری) و از کتاب‌های ارسطو به اقاویل و رسائل ارسطو‌ فی السیاسة، رسالة ارسطو الی الاسکندر فی سیاسات المُدُن الجزئیه، کتاب القیاس، رسالة ارسطو الی افلاطون، المقولات‌، القیاسات الشرطیة، کتاب الحروف (همان مابعدالطبیعه)، کتاب البرهان، کتاب الجدل، کتاب السماء و العالم، کتاب باری ارمنیاس (همان کتاب العبارة)، کتاب نیقوماخیا الصغیر، کتاب النفس، کتاب طوبیقا (معروف به کتاب جدل‌)، السماء‌ الطبیعی، کتاب طبیعیات، (رساله جداگانه‌ای به آمونیوس ساکاس)، (نامه ارسطو به مادر اسکندر) و کتاب الربوبیّه (همان اثولوجیا) ارجاع می‌دهد<ref>همان، ص121</ref>.
شیوه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در بررسی هر مسئله این‌گونه است که‌ ابتدا‌ با‌ توجه به منابع موجود و آثار در دسترس دو فیلسوف، نظرات آن‌ها را طرح و سپس با‌ تمهیدِ مقدماتی در جمع میان آن دو می‌کوشد. فارابی از کتب بسیاری‌ در طرح مسائل مورد‌ اختلاف‌ نام برده است. از کتاب‌های افلاطون به مقامات افلاطون فی السیاسة و الاخلاق، تیمائوس، بولیتیا الصغیر (همان کتاب جمهوری افلاطون)، السیاسة (همان جمهوری) و از کتاب‌های ارسطو به اقاویل و رسائل ارسطو‌ فی السیاسة، رسالة ارسطو الی الاسکندر فی سیاسات المُدُن الجزئیه، کتاب القیاس، رسالة ارسطو الی افلاطون، المقولات‌، القیاسات الشرطیة، کتاب الحروف (همان مابعدالطبیعه)، کتاب البرهان، کتاب الجدل، کتاب السماء و العالم، کتاب باری ارمنیاس (همان کتاب العبارة)، کتاب نیقوماخیا الصغیر، کتاب النفس، کتاب طوبیقا (معروف به کتاب جدل‌)، السماء‌ الطبیعی، کتاب طبیعیات، (رساله جداگانه‌ای به آمونیوس ساکاس)، (نامه ارسطو به مادر اسکندر) و کتاب الربوبیّه (همان اثولوجیا) ارجاع می‌دهد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/121 همان، ص121]</ref>.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه محقق، ابتدا توضیحاتی پیرامون فلسفه یونان و متفکران آن از جمله سقراط و افلاطون داده شده و سپس، به انتشار فلسفه یونانی و ترجمه آثار یونانی به عربی، اشاره شده <ref>مقدمه محقق، ص1- 67</ref> و در مقدمه نویسنده، به موضوع کتاب، اشاره شده است.<ref>مقدمه نویسنده، ص79</ref>.
در مقدمه محقق، ابتدا توضیحاتی پیرامون فلسفه یونان و متفکران آن از جمله سقراط و افلاطون داده شده و سپس، به انتشار فلسفه یونانی و ترجمه آثار یونانی به عربی، اشاره شده <ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11558/2/1 مقدمه محقق، ص1- 67]</ref> و در مقدمه نویسنده، به موضوع کتاب، اشاره شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11558/2/79 مقدمه نویسنده، ص79]</ref>.


این کتاب، بارزترین اثر فلسفی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است که آن را برای نشان دادن وحدت‌ فلسفه‌ و فیلسوفان نگاشته شده است. این کتاب خط فکری‌ای را نمایندگی می‌‌کند‌ که نه به دنبال تحقیق نقادانه‌ و نقد‌ تاریخی‌ متون‌ و منابع‌ فلسفی ترجمه شده‌ و اصالت‌ آن‌ها است و نه در جست‌وجوی آن است که ارسطو و افلاطون تاریخی به واقع چه گفته‌اند‌؛ بلکه‌ با مفروض گرفتن وحدت فلسفه و فیلسوفان، اختلافات‌ ظاهری‌ آن‌ها‌ را‌ نیز‌ با‌ کتب بعضاً غیر مستند و فیلسوفان دیگر رفع‌ و رجوع می‌کند. فارابی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین فیلسوفان اسلامی متقدم و معتمد فیلسوفان بعدی در جهت انتقال آرای فیلسوفان‌ یونانی با تکیه بر این رأی ناصواب، فلسفه ورزی کرده است که افلاطون و ارسطو اختلافی واقعی با هم ندارند<ref>اخوان، مهدی، ص120-121</ref>.
این کتاب، بارزترین اثر فلسفی [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] است که آن را برای نشان دادن وحدت‌ فلسفه‌ و فیلسوفان نگاشته شده است. این کتاب خط فکری‌ای را نمایندگی می‌‌کند‌ که نه به دنبال تحقیق نقادانه‌ و نقد‌ تاریخی‌ متون‌ و منابع‌ فلسفی ترجمه شده‌ و اصالت‌ آن‌ها است و نه در جست‌وجوی آن است که ارسطو و افلاطون تاریخی به واقع چه گفته‌اند‌؛ بلکه‌ با مفروض گرفتن وحدت فلسفه و فیلسوفان، اختلافات‌ ظاهری‌ آن‌ها‌ را‌ نیز‌ با‌ کتب بعضاً غیر مستند و فیلسوفان دیگر رفع‌ و رجوع می‌کند. فارابی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین فیلسوفان اسلامی متقدم و معتمد فیلسوفان بعدی در جهت انتقال آرای فیلسوفان‌ یونانی با تکیه بر این رأی ناصواب، فلسفه ورزی کرده است که افلاطون و ارسطو اختلافی واقعی با هم ندارند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/120 اخوان، مهدی، ص120-121]</ref>.


[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بعد از بیان انگیزه خود بر نگارش کتاب، با یک تحلیل و استدلال منطقی دقیق، دلیل کار‌ خود‌ را بیان می‌کند. او‌ ابتدا‌ سه‌ اصل یا مقدمه‌ را‌ بیان می‌کند تا‌ نسبت‌ به صحت یا سقم آن‌ها داوری کند که یکی از آن‌ها ناظر به اختلاف‌ میان‌ دو فیلسوف یونانی است. آن اصول‌ سه‌گانه چنین‌اند‌:
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] بعد از بیان انگیزه خود بر نگارش کتاب، با یک تحلیل و استدلال منطقی دقیق، دلیل کار‌ خود‌ را بیان می‌کند. او‌ ابتدا‌ سه‌ اصل یا مقدمه‌ را‌ بیان می‌کند تا‌ نسبت‌ به صحت یا سقم آن‌ها داوری کند که یکی از آن‌ها ناظر به اختلاف‌ میان‌ دو فیلسوف یونانی است. آن اصول‌ سه‌گانه چنین‌اند‌:
# فلسفه‌، علم به موجودات است‌ ازآن‌جهت که موجودند.
# فلسفه‌، علم به موجودات است‌ ازآن‌جهت که موجودند.
# دو حکیم یونانی افلاطون و ارسطو مبتکر و مبدع اصول و مبانی و فروع‌ فلسفی‌ هستند (بیشتر و چه‌بسا همه خردمندان‌ بر‌ صحت‌ این‌ مقدمه‌ گواهی می‌دهند‌)
# دو حکیم یونانی افلاطون و ارسطو مبتکر و مبدع اصول و مبانی و فروع‌ فلسفی‌ هستند (بیشتر و چه‌بسا همه خردمندان‌ بر‌ صحت‌ این‌ مقدمه‌ گواهی می‌دهند‌)
# این‌ دو فیلسوف در بسیاری از موضوعات باهم اختلاف نظر دارند<ref>همان، ص123</ref>.
# این‌ دو فیلسوف در بسیاری از موضوعات باهم اختلاف نظر دارند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/123 همان، ص123]</ref>.


به عقیده فارابی با توجه به‌ این‌ اصول‌ و مقدمات برای جمع این اصول با هم‌ سه‌ راه‌ متصور‌ است‌:
به عقیده فارابی با توجه به‌ این‌ اصول‌ و مقدمات برای جمع این اصول با هم‌ سه‌ راه‌ متصور‌ است‌:
# تعریف فلسفه را آن‌گونه که در اصل بیان شده نپذیریم (نفی اصل 1).
# تعریف فلسفه را آن‌گونه که در اصل بیان شده نپذیریم (نفی اصل 1).
# عقیده افرادی را که دو حکیم یونانی را فیلسوف می‌دانند نادرست بدانیم (نفی‌ اصل 2).
# عقیده افرادی را که دو حکیم یونانی را فیلسوف می‌دانند نادرست بدانیم (نفی‌ اصل 2).
# عقیده افرادی را که به اختلاف نظر این دو فیلسوف در بسیاری موضوعات باور دارند، مردود بدانیم (نفی اصل 3) <ref>همان</ref>.
# عقیده افرادی را که به اختلاف نظر این دو فیلسوف در بسیاری موضوعات باور دارند، مردود بدانیم (نفی اصل 3) <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/123 همان]</ref>.


این استدلال [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را می‌توان با مثالی این‌گونه‌ توضیح‌ داد که اگر شیئی را که دارای اوصاف الف، ب، ج و د است، تعریف کنند یا آن اوصاف را ندارد و در این صورت یا آن را نباید شیء مذکور بدانیم (بااینکه‌ تعریف آن شی به آن اوصاف را درست می‌دانیم) یا اینکه تعریف خود را از آن شی نادرست بدانیم. با توجه به‌ این‌ مثال، اگر فلسفه، علم به‌ موجودات‌ ازآن‌جهت که موجودند باشد، بنابراین، تعریف فیلسوف هم عالم به موجودات است. حال، اگر مدعی هستیم دو حکیم عالم به موجودات به‌‌ماهی‌موجودات هستند یا نباید‌ بین‌ آن دو اختلاف نظری باشد و یا اینکه اگر اختلافی مشاهده شد و آن‌ها را دارای اختلاف واقعی بدانیم پس تعریف فلسفه و فیلسوف را نادرست بدانیم و یا اگر تعریف فلسفه درست‌ باشد‌ و اختلاف آن‌ها نیز واقعی باشد، در این صورت، نباید آن دو را مصداق فیلسوف بدانیم<ref>همان</ref>.
این استدلال [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] را می‌توان با مثالی این‌گونه‌ توضیح‌ داد که اگر شیئی را که دارای اوصاف الف، ب، ج و د است، تعریف کنند یا آن اوصاف را ندارد و در این صورت یا آن را نباید شیء مذکور بدانیم (بااینکه‌ تعریف آن شی به آن اوصاف را درست می‌دانیم) یا اینکه تعریف خود را از آن شی نادرست بدانیم. با توجه به‌ این‌ مثال، اگر فلسفه، علم به‌ موجودات‌ ازآن‌جهت که موجودند باشد، بنابراین، تعریف فیلسوف هم عالم به موجودات است. حال، اگر مدعی هستیم دو حکیم عالم به موجودات به‌‌ماهی‌موجودات هستند یا نباید‌ بین‌ آن دو اختلاف نظری باشد و یا اینکه اگر اختلافی مشاهده شد و آن‌ها را دارای اختلاف واقعی بدانیم پس تعریف فلسفه و فیلسوف را نادرست بدانیم و یا اگر تعریف فلسفه درست‌ باشد‌ و اختلاف آن‌ها نیز واقعی باشد، در این صورت، نباید آن دو را مصداق فیلسوف بدانیم<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/123 همان]</ref>.


[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، استدلال خود را به‌صورت یک منفصله حقیقیه که سه طرف دارد مطرح می‌‌کند‌ و یکی از‌ آن طرف‌ها را اثبات و دوتای دیگر را نفی می‌کند:
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، استدلال خود را به‌صورت یک منفصله حقیقیه که سه طرف دارد مطرح می‌‌کند‌ و یکی از‌ آن طرف‌ها را اثبات و دوتای دیگر را نفی می‌کند:
خط ۶۹: خط ۶۹:
# چنان نیست که ارسطو و افلاطون فیلسوف نباشند.
# چنان نیست که ارسطو و افلاطون فیلسوف نباشند.


نتیجه: میان افلاطون‌ و ارسطو‌ اختلاف‌ واقعی‌ای نیست<ref>همان، ص123- 124</ref>.
نتیجه: میان افلاطون‌ و ارسطو‌ اختلاف‌ واقعی‌ای نیست<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/123 همان، ص123- 124]</ref>.


در فصل منطق کتاب، مبحث قیاس از مباحثی است که بین این دو فیلسوف اختلافاتی وجود دارد و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به این اختلافات چنین اشاره نموده است:
در فصل منطق کتاب، مبحث قیاس از مباحثی است که بین این دو فیلسوف اختلافاتی وجود دارد و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به این اختلافات چنین اشاره نموده است:
خط ۷۷: خط ۷۷:
گمان‌ شده‌ این‌ رأی با نظر افلاطون مخالف است آن‌گونه که در کتاب سیاست‌ او‌ (لاعدل) را حدّوسط بین جور و عدل می‌داند.
گمان‌ شده‌ این‌ رأی با نظر افلاطون مخالف است آن‌گونه که در کتاب سیاست‌ او‌ (لاعدل) را حدّوسط بین جور و عدل می‌داند.


در اینجا نیز توجیه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آن است‌ که‌ زمینه بیان ارسطو منطق و بیان تضاد میان قضایا است، اما افلاطون در‌ یک‌ مبحث سیاسی مطلبی را که چندان دقت‌های‌ منطقی‌ در آن را ملحوظ نداشته آورده نه‌ اینکه در جهت بیان دقت‌های منطقی باشد و دیگر اینکه در اینجا‌ تضاد میان تصورات را بیان‌ کرده‌ است نه‌ تصدیقات‌ را‌ <ref>همان، ص127-128</ref>.
در اینجا نیز توجیه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] آن است‌ که‌ زمینه بیان ارسطو منطق و بیان تضاد میان قضایا است، اما افلاطون در‌ یک‌ مبحث سیاسی مطلبی را که چندان دقت‌های‌ منطقی‌ در آن را ملحوظ نداشته آورده نه‌ اینکه در جهت بیان دقت‌های منطقی باشد و دیگر اینکه در اینجا‌ تضاد میان تصورات را بیان‌ کرده‌ است نه‌ تصدیقات‌ را‌ <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/127 همان، ص127-128]</ref>.


[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در بخش خاتمه می‌گوید: «هر که در آنچه در این از حکیم نقل کردیم، تأمل‌ کند‌ و هدف خود را برگشتن از راستی قرار ندهد، این سخنان او را از دنبال کردن گمان‌های ‌‌بیهوده‌ و سست‌اندیشه‌های نادرست بی‌نیاز خواهد کرد»<ref>همان، ص139</ref>.
[[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در بخش خاتمه می‌گوید: «هر که در آنچه در این از حکیم نقل کردیم، تأمل‌ کند‌ و هدف خود را برگشتن از راستی قرار ندهد، این سخنان او را از دنبال کردن گمان‌های ‌‌بیهوده‌ و سست‌اندیشه‌های نادرست بی‌نیاز خواهد کرد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/139 همان، ص139]</ref>.


در پایان، برخی از ویژگی‌های کتاب را می‌توان چنین خلاصه نمود:
در پایان، برخی از ویژگی‌های کتاب را می‌توان چنین خلاصه نمود:
خط ۸۹: خط ۸۹:
# از آنجاکه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به همه منابع و مراجع لازم‌ برای‌ بررسی‌ اختلافات این دو فیلسوف دسترسی نداشته و یا آنکه‌ برخی از منابع به‌اشتباه به آن‌ها نسبت داده شده است، در برخی موارد قدم به بیراه‌هایی‌ نهاده‌ که‌ علت اصلی آن همین استنادهای نادرست بوده است. بی‌شک اگر‌ او‌ به همه منابع دسترسی داشت و یا می‌دانست که برخی از منابع از آن فیلسوف‌ دیگری‌ است‌، یا انگیزه‌ای برای جمع‌کردن اقوال (به‌ویژه در پاره‌ای‌ موارد‌ به‌شدت متعارض) پیدا نمی‌کرد یا اینکه کتاب را به گونه دیگری می‌‌نگاشت.
# از آنجاکه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] به همه منابع و مراجع لازم‌ برای‌ بررسی‌ اختلافات این دو فیلسوف دسترسی نداشته و یا آنکه‌ برخی از منابع به‌اشتباه به آن‌ها نسبت داده شده است، در برخی موارد قدم به بیراه‌هایی‌ نهاده‌ که‌ علت اصلی آن همین استنادهای نادرست بوده است. بی‌شک اگر‌ او‌ به همه منابع دسترسی داشت و یا می‌دانست که برخی از منابع از آن فیلسوف‌ دیگری‌ است‌، یا انگیزه‌ای برای جمع‌کردن اقوال (به‌ویژه در پاره‌ای‌ موارد‌ به‌شدت متعارض) پیدا نمی‌کرد یا اینکه کتاب را به گونه دیگری می‌‌نگاشت.
# حتی در مواردی‌ که‌ منابع اصالت داشته با وجود اختلاف قطعی، توجیهات و تلفیق‌های فارابی را دست‌کم‌ به‌ صورتی که بتوان ارسطو و افلاطون را یک نظر کرد قابل‌پذیرش نیست. از آنجاکه‌ فارابی نیم‌نگاهی هم به متون دینی یا نوافلاطونی داشته، به‌ظاهر‌ از‌ قبل‌ نظری را در ذهن داشته و سپس با تحمیل آن بر رأی منتسب به ارسطو و افلاطون‌ آراء‌ آن‌ها‌ را از مقصود واقعی‌شان منحرف کرده است.
# حتی در مواردی‌ که‌ منابع اصالت داشته با وجود اختلاف قطعی، توجیهات و تلفیق‌های فارابی را دست‌کم‌ به‌ صورتی که بتوان ارسطو و افلاطون را یک نظر کرد قابل‌پذیرش نیست. از آنجاکه‌ فارابی نیم‌نگاهی هم به متون دینی یا نوافلاطونی داشته، به‌ظاهر‌ از‌ قبل‌ نظری را در ذهن داشته و سپس با تحمیل آن بر رأی منتسب به ارسطو و افلاطون‌ آراء‌ آن‌ها‌ را از مقصود واقعی‌شان منحرف کرده است.
# سبک نگارش [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] علی‌رغم ایجاز و زیبایی‌، نظم‌ و ترتیب موضوعی ندارد؛ چراکه گاه از‌ بحث‌ منطقی‌ به بحث طبیعی و دوباره به بحث منطقی‌ و یا‌ به مسئله‌ای مابعدالطبیعه بازگشت دارد<ref>ر.ک: همان، ص139- 140</ref>.
# سبک نگارش [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] علی‌رغم ایجاز و زیبایی‌، نظم‌ و ترتیب موضوعی ندارد؛ چراکه گاه از‌ بحث‌ منطقی‌ به بحث طبیعی و دوباره به بحث منطقی‌ و یا‌ به مسئله‌ای مابعدالطبیعه بازگشت دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/139 ر.ک: همان، ص139- 140]</ref>.


در‌ مجموع‌، به عقیده برخی، می‌‌توان چنین گفت فارابی به غرض و هدف‌ اصلی که از نگارش کتاب داشته (جمع بین نظرات دو فیلسوف)، دست نیافته‌ است؛ گرچه ثمرات و ویژگی‎های مثبت‌ این کتاب برای دانشجویان‌ فلسفه باقی مانده است و نگاه‌ تاریخی‌ تحلیلی به چنین کتاب‌هایی، شیوه رویارویی یک فیلسوف مسلمان با میراث فلسفی‌ یونان‌ را‌ به‌خوبی نشان می‌‌دهد‌<ref>ر.ک: همان، ص140</ref>.
در‌ مجموع‌، به عقیده برخی، می‌‌توان چنین گفت فارابی به غرض و هدف‌ اصلی که از نگارش کتاب داشته (جمع بین نظرات دو فیلسوف)، دست نیافته‌ است؛ گرچه ثمرات و ویژگی‎های مثبت‌ این کتاب برای دانشجویان‌ فلسفه باقی مانده است و نگاه‌ تاریخی‌ تحلیلی به چنین کتاب‌هایی، شیوه رویارویی یک فیلسوف مسلمان با میراث فلسفی‌ یونان‌ را‌ به‌خوبی نشان می‌‌دهد‌<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/17239/140 ر.ک: همان، ص140]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده است.
فهرست مطالب، در انتهای کتاب آمده است.


در پاورقی‎ها، علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ<ref>ر.ک: پاورقی، ص81</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.<ref>ر.ک: پاورقی، ص47</ref>.
در پاورقی‎ها، علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ<ref>ر.ک: پاورقی، ص81</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/11558/2/47 ر.ک: پاورقی، ص47]</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۱۴: خط ۱۱۴:
   
   
[[رده:جدید25 شهریور الی 24 مهر]]
[[رده:جدید25 شهریور الی 24 مهر]]
[[رده:25 اسفند الی 24 فروردین(97)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش