۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
وی مباحث کتاب را با دلالت لفظی آغاز کرده است؛ چراکه دلالت کتاب و سنت، منباب دلالت لفظی است؛ لذا علم اصول قسمتی از توجه خود را به بحث درباره الفاظ و نحوه دلالت آنها اختصاص داده است تا بدان وسیله معانی و مفاهیم الفاظ را که شارع در مقام انشاء حکم اداء فرموده است معلوم نماید<ref>ر.ک: همان</ref>. | وی مباحث کتاب را با دلالت لفظی آغاز کرده است؛ چراکه دلالت کتاب و سنت، منباب دلالت لفظی است؛ لذا علم اصول قسمتی از توجه خود را به بحث درباره الفاظ و نحوه دلالت آنها اختصاص داده است تا بدان وسیله معانی و مفاهیم الفاظ را که شارع در مقام انشاء حکم اداء فرموده است معلوم نماید<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
در جواز تخصیص عام به مفهوم مخالفی که حجت باشد بحث و اختلاف است. برخی عام را مقدم بر مفهوم دانستهاند. اکثریت علما به جواز این تخصیص قائلند. در اصول فقه رشاد آمده: مفهوم مخالفی که حجت است از حیث اعتبار و قدرت تقریباً مساوی و همانند ادله منطوقی است و لذا عمومات را تخصیص میزند<ref>ر.ک: پورمنوچهری، سید علی، ص158- | در جواز تخصیص عام به مفهوم مخالفی که حجت باشد بحث و اختلاف است. برخی عام را مقدم بر مفهوم دانستهاند. اکثریت علما به جواز این تخصیص قائلند. در اصول فقه رشاد آمده: مفهوم مخالفی که حجت است از حیث اعتبار و قدرت تقریباً مساوی و همانند ادله منطوقی است و لذا عمومات را تخصیص میزند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/19921/157 ر.ک: پورمنوچهری، سید علی، ص158-157]؛ متن کتاب، ص166</ref>. | ||
نویسنده در ابتدای دومین مبحث دوم کتاب لازم دیده که بهاختصار شبهه تحریف قرآن کریم را پاسخ دهد لذا مینویسد: «کتابی که در حال حاضر بین ما متداول است بلاتردید همان قرآن منزل از مصدر وحی الهی است که یداً بید و نسلاً بعد نسل بما رسیده و نسخ بیشمار آن اینک در سرتاسر عالم منتشر میباشد»<ref>ر.ک: همان، ص185</ref>. وی از کاتبین وحی و در رأس آنها علی بن ابیطالب(ع) نام برده است<ref>ر.ک: همان، ص186</ref>. سپس نکاتی را در رابطه با جمعآوری قرآن ذکر کرده و در نکته دهم تأکید میکند: راست است که آن قرآن با مصحف [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] که از روی نسخه اصلی استنساخ شده بود مقابله نگردید ولی بعداً خود آنحضرت و همچنین ائمه معصومین و اولاد اطهار او یکی پس از دیگری آن را قبول و حتی مردم را به تلاوت آن مأمور فرمودند و بدیهی است اگر قرآن مزبور کوچکترین اختلافی با نسخه اصلی و مصحف [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] میداشت و کلمات آن مجعول میبود هرگز موردقبول معصومین قرار نمیگرفت. توهم اینکه قبول معصومین و یا سکوت آنان در مقابل قرآن مزبور منباب رعایت مصلحت و یا برای احتراز از وقوع اختلاف و تشتت بین مسلمین بوده توهم باطلی است؛ زیرا درهرحال معصوم نمیتوانسته قرآن مجعولی را که ساخته و پرداخته مغز بشر بوده است به نام قرآن اصلی قبول و تلاوت آن را به مردم توصیه و احکام دین را از آن استخراج کند<ref>ر.ک: همان، ص193-192</ref>. | نویسنده در ابتدای دومین مبحث دوم کتاب لازم دیده که بهاختصار شبهه تحریف قرآن کریم را پاسخ دهد لذا مینویسد: «کتابی که در حال حاضر بین ما متداول است بلاتردید همان قرآن منزل از مصدر وحی الهی است که یداً بید و نسلاً بعد نسل بما رسیده و نسخ بیشمار آن اینک در سرتاسر عالم منتشر میباشد»<ref>ر.ک: همان، ص185</ref>. وی از کاتبین وحی و در رأس آنها علی بن ابیطالب(ع) نام برده است<ref>ر.ک: همان، ص186</ref>. سپس نکاتی را در رابطه با جمعآوری قرآن ذکر کرده و در نکته دهم تأکید میکند: راست است که آن قرآن با مصحف [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] که از روی نسخه اصلی استنساخ شده بود مقابله نگردید ولی بعداً خود آنحضرت و همچنین ائمه معصومین و اولاد اطهار او یکی پس از دیگری آن را قبول و حتی مردم را به تلاوت آن مأمور فرمودند و بدیهی است اگر قرآن مزبور کوچکترین اختلافی با نسخه اصلی و مصحف [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] میداشت و کلمات آن مجعول میبود هرگز موردقبول معصومین قرار نمیگرفت. توهم اینکه قبول معصومین و یا سکوت آنان در مقابل قرآن مزبور منباب رعایت مصلحت و یا برای احتراز از وقوع اختلاف و تشتت بین مسلمین بوده توهم باطلی است؛ زیرا درهرحال معصوم نمیتوانسته قرآن مجعولی را که ساخته و پرداخته مغز بشر بوده است به نام قرآن اصلی قبول و تلاوت آن را به مردم توصیه و احکام دین را از آن استخراج کند<ref>ر.ک: همان، ص193-192</ref>. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
خبر متواتر از جمله مباحث سنت است که برخی از مذاهب در حجیت آن تردید کردهاند. نویسنده در مبحث سوم کتاب خبر متواتر را مفید قطع دانسته است؛ چراکه هرگاه جماعتی که سازش آنها با یکدیگر عادتاً غیرممکن است وقوع واقعهای را حکایت نمایند خبر آنان در مستمع تولید یقین میکند. مثلاً ما به وجود سرزمینهای دور و جزایر دورافتاده یقین داریم و این یقین بدون تردید مولود اخبار جماعتی است که متواتراً وجود آنها را برای ما نقل کردهاند. همچنین ما قاطع هستیم که در فلان تاریخ فلان واقعه به وقوع پیوسته و این قطع نیز از اتفاق مورخین و تواتر اخبار آنان پدید آمده است. پس خبر متواتر بذاته قطعآور و به همین جهت در مذهب ما حجت است<ref>ر.ک: همان، ص204</ref>. | خبر متواتر از جمله مباحث سنت است که برخی از مذاهب در حجیت آن تردید کردهاند. نویسنده در مبحث سوم کتاب خبر متواتر را مفید قطع دانسته است؛ چراکه هرگاه جماعتی که سازش آنها با یکدیگر عادتاً غیرممکن است وقوع واقعهای را حکایت نمایند خبر آنان در مستمع تولید یقین میکند. مثلاً ما به وجود سرزمینهای دور و جزایر دورافتاده یقین داریم و این یقین بدون تردید مولود اخبار جماعتی است که متواتراً وجود آنها را برای ما نقل کردهاند. همچنین ما قاطع هستیم که در فلان تاریخ فلان واقعه به وقوع پیوسته و این قطع نیز از اتفاق مورخین و تواتر اخبار آنان پدید آمده است. پس خبر متواتر بذاته قطعآور و به همین جهت در مذهب ما حجت است<ref>ر.ک: همان، ص204</ref>. | ||
اگر در مقام عرضه روایات به قرآن، با ناسازگاری ظاهر آیات نیز روبهرو شویم، آنگاه تکلیف چیست؟ و چه باید کرد؟ اصولیان چنین اعلام نظر میکنند: هرگاه تعارض بین ظاهر دو آیه از کتاب حاصل میشود، اگر میان آنها عموم و خصوص یا اطلاق و تقیید باشد در صورت امکان، عام بر خاص و مطلق بر مقید حمل میگردد و اگر چنین مناسبتی بین آنها نباشد و یا اینکه تخصیص و تقیید آنها میسر نگردد، در این صورت، تاریخ نزول هرکدام مؤخر باشد، ناسخ آن دیگری فرض میگردد؛ و اگر تاریخ نزول هیچیک معلوم نباشد، یا تقدم و تأخر آنها مشخص نگردد، در این صورت، بهناچار، عمل به تخییر میشود<ref>ر.ک: رهبری حسن، ص87- | اگر در مقام عرضه روایات به قرآن، با ناسازگاری ظاهر آیات نیز روبهرو شویم، آنگاه تکلیف چیست؟ و چه باید کرد؟ اصولیان چنین اعلام نظر میکنند: هرگاه تعارض بین ظاهر دو آیه از کتاب حاصل میشود، اگر میان آنها عموم و خصوص یا اطلاق و تقیید باشد در صورت امکان، عام بر خاص و مطلق بر مقید حمل میگردد و اگر چنین مناسبتی بین آنها نباشد و یا اینکه تخصیص و تقیید آنها میسر نگردد، در این صورت، تاریخ نزول هرکدام مؤخر باشد، ناسخ آن دیگری فرض میگردد؛ و اگر تاریخ نزول هیچیک معلوم نباشد، یا تقدم و تأخر آنها مشخص نگردد، در این صورت، بهناچار، عمل به تخییر میشود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1602/86 ر.ک: رهبری حسن، ص87-86]؛ متن کتاب، ص300</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: | [[رده:فقه و اصول]] | ||
[[رده: | [[رده:اصول فقه (آثارکلی)]] | ||
[[رده: | [[رده:اصول فقه شیعه]] | ||
[[رده: | |||
[[رده:جعفری (قرن 1 - 12)]] | |||
[[رده:25 بهمن الی 24 اسفند(97)]] | |||
[[رده:سال97-25بهمن الی24اسفند]] | [[رده:سال97-25بهمن الی24اسفند]] |
ویرایش