تفسير القرآن العزيز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۶: خط ۳۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
این تفسیر از تفاسیر روایی است که صنعانی روایات تفسیری‎ای را که از پیامبر اکرم(ص)، صحابیان و تابعان، به او رسیده بود‎ در‎ آن جمع آورده است. بیشتر روایات تفسیری عبدالرزاق در [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|تفسیر طبری]] نیز آمده اسـت. شـیوه مفسر در ذکر روایات، جرح و تعدیل روایات تفسیری نبوده، بلکه آنها‎ را‎ صرفاً‎ به راویان آنها اسناد داده‎ و به‎ درستی‎ یا نادرستی آنها هیچ اشاره‎ای نکرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3738/45 ر.ک: انصاری، مسعود، ص45]</ref>‏.
این تفسیر از تفاسیر روایی است که صنعانی روایات تفسیری‎ای را که از پیامبر اکرم(ص)، صحابیان و تابعان، به او رسیده بود‎ در‎ آن جمع آورده است. بیشتر روایات تفسیری عبدالرزاق در [[جامع البيان في تفسير القرآن (تفسير الطبري)|تفسیر طبری]] نیز آمده اسـت. شـیوه مفسر در ذکر روایات، جرح و تعدیل روایات تفسیری نبوده، بلکه آنها‎ را‎ صرفاً‎ به راویان آنها اسناد داده‎ و به‎ درستی‎ یا نادرستی آنها هیچ اشاره‎ای نکرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3738/45 ر.ک: انصاری، مسعود، ص45]</ref>‏.  


عبدالرزاق پیش از شروع به تفسیر آیات قرآن، در چند روایت، مباحثی از علوم قرآنی را ذکر می‎کند که‎ می‎توان‎ از آنها به‎عنوان مقدمه‎ تفسیر‎ یاد‎ کرد. وی این مقدمه را با بـحثی دربـاره جمع قرآن آغاز کرده است که در آن از عبید بن سبّاق روایت‎ جمع‎ قرآن‎ را ذکر می‎کند و با ذکر این‎ روایت‎، این دیدگاه مشهور را در بین اهل سنت می‎پذیرد که قـرآن پس از پیـامبر(ص) به‎وسیله زید بن‎ ثابت‎ و دستور‎ ابوبکر و به پیشنهاد عمر بن خطاب گردآوری شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: غلامی، عبدالله، ص19] </ref>‏.
عبدالرزاق پیش از شروع به تفسیر آیات قرآن، در چند روایت، مباحثی از علوم قرآنی را ذکر می‎کند که‎ می‎توان‎ از آنها به‎عنوان مقدمه‎ تفسیر‎ یاد‎ کرد. وی این مقدمه را با بـحثی دربـاره جمع قرآن آغاز کرده است که در آن از عبید بن سبّاق روایت‎ جمع‎ قرآن‎ را ذکر می‎کند و با ذکر این‎ روایت‎، این دیدگاه مشهور را در بین اهل سنت می‎پذیرد که قـرآن پس از پیـامبر(ص) به‎وسیله زید بن‎ ثابت‎ و دستور‎ ابوبکر و به پیشنهاد عمر بن خطاب گردآوری شده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: غلامی، عبدالله، ص19] </ref>‏.  


مفسر در‎ باب اول که جایگاه مقدمه‎ای تفسیرش را دارد، روایات حـرمت تـفسیر به رأی را می‎آورد و پس‎ از‎ آن‎ روایـتی دیـگر را گزارش می‎کند که تفسیر را چهار وجه دانسته‎ است<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص59</ref>‏. وی در روایت دیگری، انواع آیات قرآن را برمی‎شمارد که قرآن شش گونه‎ آیـه دارد: امـر، نهی، تبشیر، تنذیر، مـوعظه، قـصص و اخبار یا امثال<ref>ر.ک: همان، ص60-59</ref>‏. می‎توان‎ گفت‎ که وی، احرف سبعه را با این روایت در گونه‎های آیات قرآن می‎داند‎. عبدالرزاق‎ سپس به زمان نزول قرآن، چگونگی نزول قرآن، تأکید بر شـیوه نـقل تفسیر قرآن‎ از‎ طریق روایت و مأثور اشاره کرده و به تفسیر قرآن وارد می‎شود. وی در‎ این‎ مقدمه‎، درباره نزول دفعی و تدریجی قرآن روایاتی را می‎آورد. در روایت نخست از این‎ بحث‎، زمان نزول دفعی قرآن و در روایـت بـعدی، چگونگی نـزول تدریجی قرآن را‎ بیان‎ می‎کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: غلامی، عبدالله، ص19]</ref>‏.
مفسر در‎ باب اول که جایگاه مقدمه‎ای تفسیرش را دارد، روایات حـرمت تـفسیر به رأی را می‎آورد و پس‎ از‎ آن‎ روایـتی دیـگر را گزارش می‎کند که تفسیر را چهار وجه دانسته‎ است<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص59</ref>‏. وی در روایت دیگری، انواع آیات قرآن را برمی‎شمارد که قرآن شش گونه‎ آیـه دارد: امـر، نهی، تبشیر، تنذیر، مـوعظه، قـصص و اخبار یا امثال<ref>ر.ک: همان، ص60-59</ref>‏. می‎توان‎ گفت‎ که وی، احرف سبعه را با این روایت در گونه‎های آیات قرآن می‎داند‎. عبدالرزاق‎ سپس به زمان نزول قرآن، چگونگی نزول قرآن، تأکید بر شـیوه نـقل تفسیر قرآن‎ از‎ طریق روایت و مأثور اشاره کرده و به تفسیر قرآن وارد می‎شود. وی در‎ این‎ مقدمه‎، درباره نزول دفعی و تدریجی قرآن روایاتی را می‎آورد. در روایت نخست از این‎ بحث‎، زمان نزول دفعی قرآن و در روایـت بـعدی، چگونگی نـزول تدریجی قرآن را‎ بیان‎ می‎کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: غلامی، عبدالله، ص19]</ref>‏.  


پس از آن روایتی را می‎آورد که بیانگر شیوه معمول تفسیر قرآن‎ در‎ عصر خودش است؛ چـراکه شیوه معمول در روزگار عبدالرزاق، اعتماد‎ بر‎ نقل‎ مأثور بـوده اسـت. سپس، به نقل روایات تفسیری ذیل هر آیه‎ از‎ سور‎ قرآن می‎پردازد. وی در این‎باره، ترتیب سور و آیات را به‎صـورت‎ ‎غـالب رعایت می‎کند. وی در بیان روایات تفسیری، ابتدا به نام سوره اشاره می‎کـند‎ و آنـگاه‎ مـکی یا مدنی بودن سور را ذکر می‎کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: همان]</ref>‏.
پس از آن روایتی را می‎آورد که بیانگر شیوه معمول تفسیر قرآن‎ در‎ عصر خودش است؛ چـراکه شیوه معمول در روزگار عبدالرزاق، اعتماد‎ بر‎ نقل‎ مأثور بـوده اسـت. سپس، به نقل روایات تفسیری ذیل هر آیه‎ از‎ سور‎ قرآن می‎پردازد. وی در این‎باره، ترتیب سور و آیات را به‎صـورت‎ ‎غـالب رعایت می‎کند. وی در بیان روایات تفسیری، ابتدا به نام سوره اشاره می‎کـند‎ و آنـگاه‎ مـکی یا مدنی بودن سور را ذکر می‎کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/19 ر.ک: همان]</ref>‏.  


شیوه عبدالرزاق آن است که سند روایـات را بـه‎طور دقیق بیان کند؛ ازاین‎رو، از الفاظ‎ و عباراتی‎ در ذکر سند استفاده می‎کند که از چگونگی تحمل روایـت از سـوی خـودش یا راوی نشان دارد. این امر، افزون بر بیان چگونگی تحمل روایت، نشانه دقـت و اهـتمام عـبدالرزاق‎ بر‎ بیان سند و ویژگی آن است. برای مثال، وی در این روایات خود از الفاظ قال، أخبرني، أخـبرنا، أنـبأنا، سـمعت، سمع، يحدث، عمن سمع و… استفاده می‎کند. این الفاظ چگونگی‎ طرق‎ تحمل حدیث‎ را از سـوی راویـان می‎رساند <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>‏.  
شیوه عبدالرزاق آن است که سند روایـات را بـه‎طور دقیق بیان کند؛ ازاین‎رو، از الفاظ‎ و عباراتی‎ در ذکر سند استفاده می‎کند که از چگونگی تحمل روایـت از سـوی خـودش یا راوی نشان دارد. این امر، افزون بر بیان چگونگی تحمل روایت، نشانه دقـت و اهـتمام عـبدالرزاق‎ بر‎ بیان سند و ویژگی آن است. برای مثال، وی در این روایات خود از الفاظ قال، أخبرني، أخـبرنا، أنـبأنا، سـمعت، سمع، يحدث، عمن سمع و… استفاده می‎کند. این الفاظ چگونگی‎ طرق‎ تحمل حدیث‎ را از سـوی راویـان می‎رساند <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/20 ر.ک: همان، ص20]</ref>‏.  
خط ۴۸: خط ۴۸:
عبدالرزاق در تفسیر هر سوره، ابـتدا نـام سـوره را یادآور می‎شود، سپس به مکی و مدنی بودن سوره‎ها می‎پردازد و غالباً مدنی بودن آنها را بـیان می‎کند. بعد از آن، در مواردی، فضایل قرآن و سوره‎ها را‎ به‎ شکل‎ مقبولی ذکر می‎کـند یـا در اواخر سوره‎ها می‎آورد. عبدالرزاق در بیان و ذکر روایات تفسیری، روش ترتیبی را در پیش گرفته است و گاهی نـیز بـه‎تـناسب‎، به‎ تفسیر‎ آیات در غیر از ترتیب قرآن می‎پردازد. روش عبدالرزاق در‎ تفسیر‎ آیات قرآن، بـدین‎گـونه است که وی، ذیل کلمات یا عباراتی از آیات قرآن یک روایت‎ یا‎ بیشتر‎، در بیان معنا و تفسیر آنـها می‎آورد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>‏.  
عبدالرزاق در تفسیر هر سوره، ابـتدا نـام سـوره را یادآور می‎شود، سپس به مکی و مدنی بودن سوره‎ها می‎پردازد و غالباً مدنی بودن آنها را بـیان می‎کند. بعد از آن، در مواردی، فضایل قرآن و سوره‎ها را‎ به‎ شکل‎ مقبولی ذکر می‎کـند یـا در اواخر سوره‎ها می‎آورد. عبدالرزاق در بیان و ذکر روایات تفسیری، روش ترتیبی را در پیش گرفته است و گاهی نـیز بـه‎تـناسب‎، به‎ تفسیر‎ آیات در غیر از ترتیب قرآن می‎پردازد. روش عبدالرزاق در‎ تفسیر‎ آیات قرآن، بـدین‎گـونه است که وی، ذیل کلمات یا عباراتی از آیات قرآن یک روایت‎ یا‎ بیشتر‎، در بیان معنا و تفسیر آنـها می‎آورد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/22 ر.ک: همان، ص22]</ref>‏.  


به‎هـرحـال، گـزارش اسباب نزول از سـوی عـبدالرزاق مستند است و به نـظر می‎رسد‎ که اسباب‎ نزول در نزد وی اهمیت شایانی داشته است؛ هرچند در آیاتی که انتظار می‎رود سـبب نزول‎ آنها را ذکر کند، سکوت اخـتیار کـرده است. ایـن امـر از‎ ضـعف‎های‎ تفسیر‎ عبدالرزاق بشـمار می‎رود. عبدالرزاق برای آیاتی که در تاریخ اسلام در پی حوادثی مهم و سرنوشت‎‎ساز‎ نازل شده‎اند، هـیچ گـزارشی از سبب نزول یا شأن نزول آنـها بـه‎ دسـت‎ نمی‎دهـد. برای نمونه، آیـه 207 بـقره که به «ليلة المبيت» و خوابیدن [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] در بستر‎ پیامبر(ص) مربوط می‎باشد، آیه تطهیر، آیه بـلاغ، آیـه اکـمال دین، آیه اهل‎ ذکر و... آیاتی هستند‎ کـه‎ در ایـن تـفسیر هـیچ سـبب نـزول یا شأن نزولی برای آنها به چشم نمی‎خورد؛ درحالی‎که این آیات و اسباب نزول آنها از طریق شیعه و سنی بسیار فراوان نقل شده‎اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/26 ر.ک: همان، ص26] </ref>‏.
به‎هـرحـال، گـزارش اسباب نزول از سـوی عـبدالرزاق مستند است و به نـظر می‎رسد‎ که اسباب‎ نزول در نزد وی اهمیت شایانی داشته است؛ هرچند در آیاتی که انتظار می‎رود سـبب نزول‎ آنها را ذکر کند، سکوت اخـتیار کـرده است. ایـن امـر از‎ ضـعف‎های‎ تفسیر‎ عبدالرزاق بشـمار می‎رود. عبدالرزاق برای آیاتی که در تاریخ اسلام در پی حوادثی مهم و سرنوشت‎‎ساز‎ نازل شده‎اند، هـیچ گـزارشی از سبب نزول یا شأن نزول آنـها بـه‎ دسـت‎ نمی‎دهـد. برای نمونه، آیـه 207 بـقره که به «ليلة المبيت» و خوابیدن [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] در بستر‎ پیامبر(ص) مربوط می‎باشد، آیه تطهیر، آیه بـلاغ، آیـه اکـمال دین، آیه اهل‎ ذکر و... آیاتی هستند‎ کـه‎ در ایـن تـفسیر هـیچ سـبب نـزول یا شأن نزولی برای آنها به چشم نمی‎خورد؛ درحالی‎که این آیات و اسباب نزول آنها از طریق شیعه و سنی بسیار فراوان نقل شده‎اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/25400/26 ر.ک: همان، ص26] </ref>‏.  


آنچه عبدالرزاق از مدنی بودن سوره‎ها نقل کرده، با قول مشهور اخـتلاف‎ دارد؛ بـه‎گونه‎ای که وی سوره‎های نحل و قدر را مدنی می‎شمارد که بنا به نقل‎ مـشهور‎ از سـوره‎های مکی است. تعداد سوره‎های مکی در تفسیر عبدالرزاق، 32 عـدد می‎باشد<ref>ر.ک: همان، ص29 </ref>‏.  
آنچه عبدالرزاق از مدنی بودن سوره‎ها نقل کرده، با قول مشهور اخـتلاف‎ دارد؛ بـه‎گونه‎ای که وی سوره‎های نحل و قدر را مدنی می‎شمارد که بنا به نقل‎ مـشهور‎ از سـوره‎های مکی است. تعداد سوره‎های مکی در تفسیر عبدالرزاق، 32 عـدد می‎باشد<ref>ر.ک: همان، ص29 </ref>‏.  
۶۱٬۱۸۹

ویرایش