پرش به محتوا

حکیم‌نامه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ مارس ۲۰۱۹
در قسمت گزارش محتوا قبل از گزارش یک علامت مساوی قرار گرفته بود که باعث خراب شدن خروجی نرم افزارها می شد
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
(در قسمت گزارش محتوا قبل از گزارش یک علامت مساوی قرار گرفته بود که باعث خراب شدن خروجی نرم افزارها می شد)
خط ۶: خط ۶:
|پدیدآورندگان  
|پدیدآورندگان  
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[رازي، اوحدالدين]] (نویسنده)
[[رازي، اوحدالدين]] (نويسنده)
[[پورجوادی، نصرالله]] (محقق و مصحح)
[[پورجوادی، نصرالله]] (محقق و مصحح)
|-
|-
| data-type="language" | فارسی
| data-type="publisher" | فارسی
|کد کنگره  
|کد کنگره  
| کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏5149‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏8  
| کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏5149‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏8  
خط ۱۶: خط ۱۶:
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14  
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14  
|-
|-
| data-type="publisher" |موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ايران  
|موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ايران  
|مکان نشر  
|مکان نشر  
| مکان نشر = ايران - تهران
| مکان نشر = ايران - تهران
خط ۲۴: خط ۲۴:
| چاپ =1
| چاپ =1
| شابک =964-8036-20-9
| شابک =964-8036-20-9
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =16472
| کتابخانۀ دیجیتال نور =16472
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''حکیم‌نامه''' یا «اجتماع علامه» تألیف اوحدالدین رازی از حکمای قرن هفتم، کتابی فلسفی با مایه‎های عرفانی است که به نثر و نظم فارسی تألیف شده است. به این اثر دو مثنوی از نویسنده با نام «ذیل سیر العباد» و «تبدل صورت‌ها» و سه رباعی ضمیمه شده است. تصحیح و تحقیق اثر توسط [[پورجوادی، نصرالله|نصرالله پورجوادی]] انجام گرفته است.  
'''حکیم‌نامه''' یا «اجتماع علامه» تألیف اوحدالدین رازی از حکمای قرن هفتم، کتابی فلسفی با مایه‎های عرفانی است که به نثر و نظم فارسی تألیف شده است. به این اثر دو مثنوی از نویسنده با نام «ذیل سیر العباد» و «تبدل صورت‌ها» و سه رباعی ضمیمه شده است. تصحیح و تحقیق اثر توسط [[پورجوادی، نصرالله|نصرالله پورجوادی]] انجام گرفته است.  


خط ۴۲: خط ۴۱:
در پیوست کتاب نیز مثنوی [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌نصیرالدین طوسی]] آمده که ادامه مثنوی اوحدالدین رازی است.  
در پیوست کتاب نیز مثنوی [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌نصیرالدین طوسی]] آمده که ادامه مثنوی اوحدالدین رازی است.  


==گزارش محتوا=
=گزارش محتوا=
این‌که چرا مؤلف این اثر را اجتماع علامه نامیده است؟ به نظر می‌رسد که نویسنده در اینجا لفظ «اجتماع» را به معنای تألیف یا گردآوری به‌کار برده است. خود مؤلف «جمع آوردن» را به معنای تألیف کردن به کار برده (ص43) و در زمان او این فعل به معنای تألیف یا گردآوری کردن یا نوشتن و «جامع» به معنای گردآورنده یا مؤلف به‌کار رفته است. مراد مؤلف از «علامه» هم ظاهراً خود اوست که در این کتاب از زبان عقل کل سخن می‌گوید و همین‌طور منظور او از حکیم خودش است بنابراین اجتماع علامه تقریباً به همان معنای حکیم‌نامه است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص12-11</ref>.  
این‌که چرا مؤلف این اثر را اجتماع علامه نامیده است؟ به نظر می‌رسد که نویسنده در اینجا لفظ «اجتماع» را به معنای تألیف یا گردآوری به‌کار برده است. خود مؤلف «جمع آوردن» را به معنای تألیف کردن به کار برده (ص43) و در زمان او این فعل به معنای تألیف یا گردآوری کردن یا نوشتن و «جامع» به معنای گردآورنده یا مؤلف به‌کار رفته است. مراد مؤلف از «علامه» هم ظاهراً خود اوست که در این کتاب از زبان عقل کل سخن می‌گوید و همین‌طور منظور او از حکیم خودش است بنابراین اجتماع علامه تقریباً به همان معنای حکیم‌نامه است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص12-11</ref>.  
   
   
حکیم‌نامه یا اجتماع علامه کتابی است فلسفی با مایه‌های عرفانی و اوحدالدین در آن سعی کرده است مراتب موجودات را از مبدأ تکوین تا عالم جسمانی‌ و مادی شرح دهد و به‌این‌ترتیب مسیر حرکت و بازگشت نفس ناطقه را به مبدأ نشان دهد. از این حیث کتاب رازی مانند کتاب‌های حی بن یقظان، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] و سیر العباد سنایی‌ است‌، هرچند که کتاب او را نمی‌توان یک داستان تمثیلی فلسفی به معنی دقیق لفظ دانست. نفس در این کتاب به سفر عقلی نمی‌پردازد، بلکه با عقل گفتگو می‌کند‌ و لذا‌ این کتاب را می‌توان اثری زبان حالی دانست، چه رازی مطلب خود را با استفاده از شگرد ادبیی که در عصر او متداول شده بود‌، یعنی‌ زبان حال، بیان کرده است‌<ref>ر.ک: همان، ص16-15</ref>.  
حکیم‌نامه یا اجتماع علامه کتابی است فلسفی با مایه‌های عرفانی و اوحدالدین در آن سعی کرده است مراتب موجودات را از مبدأ تکوین تا عالم جسمانی‌ و مادی شرح دهد و به‌این‌ترتیب مسیر حرکت و بازگشت نفس ناطقه را به مبدأ نشان دهد. از این حیث کتاب رازی مانند کتاب‌های حی بن یقظان، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن‌سینا]] و سیر العباد سنایی‌ است‌، هرچند که کتاب او را نمی‌توان یک داستان تمثیلی فلسفی به معنی دقیق لفظ دانست. نفس در این کتاب به سفر عقلی نمی‌پردازد، بلکه با عقل گفتگو می‌کند‌ و لذا‌ این کتاب را می‌توان اثری زبان حالی دانست، چه رازی مطلب خود را با استفاده از شگرد ادبیی که در عصر او متداول شده بود‌، یعنی‌ زبان حال، بیان کرده است‌<ref>ر.ک: همان، ص16-15</ref>.  
خط ۵۵: خط ۵۴:
پس از توضیحات عقل، نفس ناطقه سؤالات دیگری، مطرح می‌کند. می‌پرسد که علت آفرینش موجودات به‌طور یکسان چیست؟ چرا خداوند‌ غیر‌ از‌ انسان موجودات دیگر را هم آفریده است؟ و چرا پیامبر فرستاده است؟ چرا امر و نهی کرده‌ است؟ و بالاخره‌، در آخرت چگونه به اعمالی که انسان در این جهان کرده است رسیدگی خواهد کرد و سزای اعمال‌ نیک‌ و بد‌ را خواهد داد. پاسخ ‌ ‌این سؤالات در گفتار سوم می‌آید<ref>ر.ک: همان، ص19-18؛ همان، ص22-23</ref>.  
پس از توضیحات عقل، نفس ناطقه سؤالات دیگری، مطرح می‌کند. می‌پرسد که علت آفرینش موجودات به‌طور یکسان چیست؟ چرا خداوند‌ غیر‌ از‌ انسان موجودات دیگر را هم آفریده است؟ و چرا پیامبر فرستاده است؟ چرا امر و نهی کرده‌ است؟ و بالاخره‌، در آخرت چگونه به اعمالی که انسان در این جهان کرده است رسیدگی خواهد کرد و سزای اعمال‌ نیک‌ و بد‌ را خواهد داد. پاسخ ‌ ‌این سؤالات در گفتار سوم می‌آید<ref>ر.ک: همان، ص19-18؛ همان، ص22-23</ref>.  


پس از مقدمه فوق که به نثر است، رازی طی شش فصل‌ که‌ همه به‌ نظم است، از زبان عقل به سؤالات نفس ناطقه پاسخ می‌دهد. خداوند آفرینش را یکسان‌ کرده‌ است، چون همه موجودات را مرکب آفریده و در هر یک قوه‌و‌فعل و اصل‌و‌فرع‌ نهاده‌ است.<ref>ر.ک: پورجوادی، نصرالله، ص23</ref>.  
پس از مقدمه فوق که به نثر است، رازی طی شش فصل‌ که‌ همه به‌ نظم است، از زبان عقل به سؤالات نفس ناطقه پاسخ می‌دهد. خداوند آفرینش را یکسان‌ کرده‌ است، چون همه موجودات را مرکب آفریده و در هر یک قوه‌و‌فعل و اصل‌و‌فرع‌ نهاده‌ است<ref>ر.ک: پورجوادی، نصرالله، ص23</ref>.  
   
   
در بخش دوم کتاب ابتدا ذیل سیرالعباد آمده که مثنویی است عرفانی مشتمل بر 182 بیت به وزن مثنوی سیرالعباد الی المعاد حکیم سنایی غزنوی است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص13</ref>. مثنوی ذیل سیر العباد مانند اجتماع‌ علامه اثری است زبان حالی. در این مثنوی اوحدالدین با نی گفتگو می‌کند و سخنان او را که از زبان حال او شنیده است نقل می‌کند. سخن‌گفتن سازهای موسیقی در قرن هفتم‌ و هشتم‌ بیش از هر زمان در ادبیات فارسی رواج داشته است.<ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref>.
در بخش دوم کتاب ابتدا ذیل سیرالعباد آمده که مثنویی است عرفانی مشتمل بر 182 بیت به وزن مثنوی سیرالعباد الی المعاد حکیم سنایی غزنوی است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص13</ref>. مثنوی ذیل سیر العباد مانند اجتماع‌ علامه اثری است زبان حالی. در این مثنوی اوحدالدین با نی گفتگو می‌کند و سخنان او را که از زبان حال او شنیده است نقل می‌کند. سخن‌گفتن سازهای موسیقی در قرن هفتم‌ و هشتم‌ بیش از هر زمان در ادبیات فارسی رواج داشته است<ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref>.


مثنوی با توحید و تسبیح خداوند و آفرینش آدم و صفات کمال او و نعت پیامبر‌ اکرم‌(ص) آغاز‌ می‌شود و سپس اوحدالدین درباره انگیزه خود برای سرودن‌ این‌ مثنوی سخن می‌گوید. در میان شعرا و حکمای پیشین، اوحدالدین علاقه خاصی به حکیم سنایی داشته است و یک مصراع از یکی‌ از‌ قصیده‌های‌ سنایی را نیز در کتاب اجتماع علامه نقل کرده است. به‌ قول اوحدالدین، حکمت سنایی که در اشعار او بیان شده است در دانش را به روی خواننده می‌گشاید‌ و جان‌ او‌ را زنده می‌سازد. مثنوی سیر العباد او پیراهنی است سراسر از‌ نور‌ و رازی که خود را نوآموز مکتب سنایی می‌خواند می‌خواهد که ذیلی بر آستین این پیراهن بدوزد<ref>ر.ک: پورجوادی، نصرالله، ص26</ref>.
مثنوی با توحید و تسبیح خداوند و آفرینش آدم و صفات کمال او و نعت پیامبر‌ اکرم‌(ص) آغاز‌ می‌شود و سپس اوحدالدین درباره انگیزه خود برای سرودن‌ این‌ مثنوی سخن می‌گوید. در میان شعرا و حکمای پیشین، اوحدالدین علاقه خاصی به حکیم سنایی داشته است و یک مصراع از یکی‌ از‌ قصیده‌های‌ سنایی را نیز در کتاب اجتماع علامه نقل کرده است. به‌ قول اوحدالدین، حکمت سنایی که در اشعار او بیان شده است در دانش را به روی خواننده می‌گشاید‌ و جان‌ او‌ را زنده می‌سازد. مثنوی سیر العباد او پیراهنی است سراسر از‌ نور‌ و رازی که خود را نوآموز مکتب سنایی می‌خواند می‌خواهد که ذیلی بر آستین این پیراهن بدوزد<ref>ر.ک: پورجوادی، نصرالله، ص26</ref>.
خط ۶۳: خط ۶۲:
دومین مثنوی اوحدالدین رازی نیز که درباره تبدل‌ صورت‌هاست، جنبه فلسفی دارد. اوحدالدین‌ سعی کرده است برای توضیح مفهوم صورت نوعی هر چیز که ذاتی آن است و صورت‌های فرعی که عارض یک‌چیز می‌شود، داستانی خیالی خلق کند. زمان وقوع این داستان هم دی یا دیروز‌ است‌، همان‌طور که زمان حکایت زبان حال ذیل سیر العباد نیز دی بود. شاعر تکه مومی را که صورتی بر آن نقش کرده است به کودکی می‌دهد. کودک موم را می‌گیرد و به‌ خانه‌ می‌برد. او‌ گمان می‌کند که صورتی که در آن موم است صورت نوعی و ذاتی است و شاعر برای این‌که او را‌ از این پندار به درآورد موم را از آن کودک می‌ستاند‌ و آن‌ شکل‌ یا نقش را نابود می‌کند و نقشی دیگر بر آن می‌زند و.... تا اینجا رازی سعی کرده است مسئله فلسفی خود را مطرح کند. موم صورتی دارد و آن صورت از میان می‌رود ولی خود‌ موم‌ از میان نمی‌رود و چون هنوز هم موم هست، پس باید صورت و ماده هر دو در او جمع باشد. ولی چطور ممکن است که یک‌چیز هم دارای صورت باشد و هم نباشد. پاسخ‌ رازی‌ به این مسئله که در دنباله داستان آمده این است که موم فی‌نفسه صورتی دارد که صورت نوعی یا صورت ذاتی است و موم خود قائم به آن صورت است‌ و نمی‌توان‌ آن‌ را از او گرفت. ولی‌ درعین‌حال، موم صورتی فرعی هم به خود می‌گیرد و این صورت فرعی که شکلی خاص است عارضی است و زمانی از بین می‌رود ولی باز شکل‌ دیگری‌ به‌ جان آن می‌نشیند؛ بنابراین، موم هم دارای صورت‌ نوعی‌ یا ذاتی است و هم دارای شکل یعنی صورت عارضی و فرعی و درحالی‌که صورت نوعی دائمی است، صورت عارضی‌ یا‌ فرعی متبدل‌ می‌شود و موم به اشکال مختلف درمی‌آید. مسئله‌ای که رازی مطرح‌ کرده است مسئله فلسفی ساده‌ای است و او ظاهراً با خلق این داستان و طرح مسئله به‌صورت ادبی بیشتر خواسته‌ است‌ تفنن‌ کند<ref>ر.ک: همان، ص30-28</ref>.  
دومین مثنوی اوحدالدین رازی نیز که درباره تبدل‌ صورت‌هاست، جنبه فلسفی دارد. اوحدالدین‌ سعی کرده است برای توضیح مفهوم صورت نوعی هر چیز که ذاتی آن است و صورت‌های فرعی که عارض یک‌چیز می‌شود، داستانی خیالی خلق کند. زمان وقوع این داستان هم دی یا دیروز‌ است‌، همان‌طور که زمان حکایت زبان حال ذیل سیر العباد نیز دی بود. شاعر تکه مومی را که صورتی بر آن نقش کرده است به کودکی می‌دهد. کودک موم را می‌گیرد و به‌ خانه‌ می‌برد. او‌ گمان می‌کند که صورتی که در آن موم است صورت نوعی و ذاتی است و شاعر برای این‌که او را‌ از این پندار به درآورد موم را از آن کودک می‌ستاند‌ و آن‌ شکل‌ یا نقش را نابود می‌کند و نقشی دیگر بر آن می‌زند و.... تا اینجا رازی سعی کرده است مسئله فلسفی خود را مطرح کند. موم صورتی دارد و آن صورت از میان می‌رود ولی خود‌ موم‌ از میان نمی‌رود و چون هنوز هم موم هست، پس باید صورت و ماده هر دو در او جمع باشد. ولی چطور ممکن است که یک‌چیز هم دارای صورت باشد و هم نباشد. پاسخ‌ رازی‌ به این مسئله که در دنباله داستان آمده این است که موم فی‌نفسه صورتی دارد که صورت نوعی یا صورت ذاتی است و موم خود قائم به آن صورت است‌ و نمی‌توان‌ آن‌ را از او گرفت. ولی‌ درعین‌حال، موم صورتی فرعی هم به خود می‌گیرد و این صورت فرعی که شکلی خاص است عارضی است و زمانی از بین می‌رود ولی باز شکل‌ دیگری‌ به‌ جان آن می‌نشیند؛ بنابراین، موم هم دارای صورت‌ نوعی‌ یا ذاتی است و هم دارای شکل یعنی صورت عارضی و فرعی و درحالی‌که صورت نوعی دائمی است، صورت عارضی‌ یا‌ فرعی متبدل‌ می‌شود و موم به اشکال مختلف درمی‌آید. مسئله‌ای که رازی مطرح‌ کرده است مسئله فلسفی ساده‌ای است و او ظاهراً با خلق این داستان و طرح مسئله به‌صورت ادبی بیشتر خواسته‌ است‌ تفنن‌ کند<ref>ر.ک: همان، ص30-28</ref>.  


داستان خیالی اوحدالدین توجه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌نصیرالدین طوسی]] را به خود جلب کرده و مثنوی دیگری سروده و در آن مسئله خلقت عالم و بازگشت همه‌چیز به ذات حق‌تعالی را مطرح کرده است مسئله‌ای که موردعلاقه رازی هم بوده چنانکه وی خود هم در حکیم‌نامه و هم در ذیل سیرالعباد بدان پرداخته است.<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص28</ref>.
داستان خیالی اوحدالدین توجه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه‌نصیرالدین طوسی]] را به خود جلب کرده و مثنوی دیگری سروده و در آن مسئله خلقت عالم و بازگشت همه‌چیز به ذات حق‌تعالی را مطرح کرده است مسئله‌ای که موردعلاقه رازی هم بوده چنانکه وی خود هم در حکیم‌نامه و هم در ذیل سیرالعباد بدان پرداخته است<ref>ر.ک: مقدمه مصحح، ص28</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۷۰: خط ۶۹:
اختلاف نسخ و تصحیح کتاب در پاورقی ذکر شده است.  
اختلاف نسخ و تصحیح کتاب در پاورقی ذکر شده است.  


==پانویس==
==پانویس ==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۷۷: خط ۷۶:
#[[:noormags:23358|پورجوادی، نصرالله، «اوحدالدین رازی؛ حکیم ناشناخته عصر ایلخانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فصلنامه اشراق، بهار و تابستان 1384، شماره 2 و 3، صفحه 13 تا 31]].
#[[:noormags:23358|پورجوادی، نصرالله، «اوحدالدین رازی؛ حکیم ناشناخته عصر ایلخانی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فصلنامه اشراق، بهار و تابستان 1384، شماره 2 و 3، صفحه 13 تا 31]].


==وابسته‌ها==
== وابسته‌ها ==  
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۱۲۹

ویرایش