۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
سهروردى خود از کتاب حكمة الإشراق چنین سخن گفته است: «این کتاب ما هم براى طالبان حکمت ذوقى است و هم براى طالبان حکمت بحثى. کسانى که تنها جویاى حکمت بحثىاند و نه متألّهند و نه خواستار تألّه، نصیبى از این کتاب نمىبرند. ما این کتاب و رموز آن را جز با کسانى که مجتهد متألّهند یا طالب تألّه، بحث نخواهیم کرد. حداقل توقع از خواننده این کتاب آن است که به مرحلهاى رسیده باشد که «بارقه الهى» به او رسیده و در وجود وى جاى گرفته باشد... بنابراین، هرکس که فقط بحث یا تتبعات مدرسى مىخواهد، مىتواند راه مشّائیون را دنبال کند که فى نفسه خوب و سودمند است. بحث و سخن ما درباره اصول اساسى فلسفه اشراق (قواعد الإشراقية) نمىتواند خطاب به چنین شخصى باشد. در حقیقت، مطلوب اصلى پیروان مکتب اشراق بدون «سوانح نوریه» نابسامان و متشتت خواهد بود»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/43 ر.ک: همان]</ref> | سهروردى خود از کتاب حكمة الإشراق چنین سخن گفته است: «این کتاب ما هم براى طالبان حکمت ذوقى است و هم براى طالبان حکمت بحثى. کسانى که تنها جویاى حکمت بحثىاند و نه متألّهند و نه خواستار تألّه، نصیبى از این کتاب نمىبرند. ما این کتاب و رموز آن را جز با کسانى که مجتهد متألّهند یا طالب تألّه، بحث نخواهیم کرد. حداقل توقع از خواننده این کتاب آن است که به مرحلهاى رسیده باشد که «بارقه الهى» به او رسیده و در وجود وى جاى گرفته باشد... بنابراین، هرکس که فقط بحث یا تتبعات مدرسى مىخواهد، مىتواند راه مشّائیون را دنبال کند که فى نفسه خوب و سودمند است. بحث و سخن ما درباره اصول اساسى فلسفه اشراق (قواعد الإشراقية) نمىتواند خطاب به چنین شخصى باشد. در حقیقت، مطلوب اصلى پیروان مکتب اشراق بدون «سوانح نوریه» نابسامان و متشتت خواهد بود»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/43 ر.ک: همان]</ref> | ||
# رسالة في اعتقاد الحكماء: در واقع دفاعیهاى است محکم و استوار که سهروردى در آن بهروشنى از «حکماى متألّه» با عنوان «ارباب حقیقت» نام برده، به سخن حلاج بر سر دار استناد کرده و شمارى از مهمترین آموزههاى فلسفى خویش را بهطور گسترده بیان داشته است. سهروردى در این رساله بر آن است تا از حکماى متألّه در امورى مانند انکار خالق جهان، انکار مأموریت پیامبران و انکار امور اخروى رفع اتهام کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/47 ر.ک: همان، ص47]</ref> | # رسالة في اعتقاد الحكماء: در واقع دفاعیهاى است محکم و استوار که سهروردى در آن بهروشنى از «حکماى متألّه» با عنوان «ارباب حقیقت» نام برده، به سخن حلاج بر سر دار استناد کرده و شمارى از مهمترین آموزههاى فلسفى خویش را بهطور گسترده بیان داشته است. سهروردى در این رساله بر آن است تا از حکماى متألّه در امورى مانند انکار خالق جهان، انکار مأموریت پیامبران و انکار امور اخروى رفع اتهام کند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/47 ر.ک: همان، ص47]</ref> | ||
# قصة الغربة الغربیة: رسالهای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان میکند.<ref>عباسی، محمود و دیگران، ص185</ref>فتحالله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، میگوید: «داستان الغربة الغربیة، همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیلهای غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است<ref>ر.ک: | # قصة الغربة الغربیة: رسالهای به عربی و بیانی رؤیاگونه از سقوط انسان به عالم ماده و سفر او برای دیدار با پدر نورانی خویش است. سهروردی در این اثر با پیوند زدن اشراق و عرفان و فلسفه گنوسی، موضوع «بازگشت به اصل» را بیان میکند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61043/185 عباسی، محمود و دیگران، ص185]</ref>فتحالله مجتبایی، پا را از قائل بودن به شباهت فراتر نهاده، میگوید: «داستان الغربة الغربیة، همان داستان گنوسی سرود مروارید است که بخشی از کتاب اعمال توماس رسول، یکی از انجیلهای غیر رسمی و داستانی ایرانی و متعلق به زمان اشکانیان است که به عالم غرب و مسیحیت و مذاهب گنوسی وارد شده و پس از هزار سال در ایران به شیخ اشراق رسیده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61043/185 ر.ک: همان]؛ [https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/47 مرادخانی، زهرا، ص47]</ref> | ||
=== جلد سوم=== | === جلد سوم=== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
# روزى با جماعت صوفیان: این داستان در خانقاهى آغاز مىشود که جماعتى از صوفیان از پایگاه معنوى مشایخ خود و آراى آنان درباره آفرینش سخن میگویند. سهروردى که در مقام شیخى سخن مىگوید، پرسشهایى را که صرفا در پى توضیح و تعلیل چیستى عالم و ساختار افلاک است، رد مىکند. او این پرسشها را سطحى مىشمارد و مىگوید: مردمى که به ستارگان مىنگرند سه گروهند: عوام که فقط پدیدارها را ببینند و منجمان که علم به ظواهر آسمانها یابند و محققان که سرّ آسمانها به دست آورند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/51 همان، ص51]</ref> | # روزى با جماعت صوفیان: این داستان در خانقاهى آغاز مىشود که جماعتى از صوفیان از پایگاه معنوى مشایخ خود و آراى آنان درباره آفرینش سخن میگویند. سهروردى که در مقام شیخى سخن مىگوید، پرسشهایى را که صرفا در پى توضیح و تعلیل چیستى عالم و ساختار افلاک است، رد مىکند. او این پرسشها را سطحى مىشمارد و مىگوید: مردمى که به ستارگان مىنگرند سه گروهند: عوام که فقط پدیدارها را ببینند و منجمان که علم به ظواهر آسمانها یابند و محققان که سرّ آسمانها به دست آورند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/51 همان، ص51]</ref> | ||
# في حالة الطفولية: در این رساله، سهروردى از دیدار خود با شیخى سخن مىگوید که اسرار الهى را بر او آشکار مىکند و او نیز به نوبه خود اسرار را نزد افراد نااهل فاش مىکند. شیخ او را به سبب آ نکه درّ قیمتى را پیش پاى خوکان ریخته تنبیه مىکند. سهروردى همچنین تلمیحى دارد به مشکل بازگفتن اسرار به کسانى که بیرون از حلقه اهل معنىاند؛ سپس سالک از کرده خویش پشیمان مىشود و شیخ را بازمىیابد و او اسرارى از قبیل اصول اخلاقى طریقت و آدابى مانند سماع را به وى مىگوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/51 همان]</ref> | # في حالة الطفولية: در این رساله، سهروردى از دیدار خود با شیخى سخن مىگوید که اسرار الهى را بر او آشکار مىکند و او نیز به نوبه خود اسرار را نزد افراد نااهل فاش مىکند. شیخ او را به سبب آ نکه درّ قیمتى را پیش پاى خوکان ریخته تنبیه مىکند. سهروردى همچنین تلمیحى دارد به مشکل بازگفتن اسرار به کسانى که بیرون از حلقه اهل معنىاند؛ سپس سالک از کرده خویش پشیمان مىشود و شیخ را بازمىیابد و او اسرارى از قبیل اصول اخلاقى طریقت و آدابى مانند سماع را به وى مىگوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/51 همان]</ref> | ||
هدف این رساله ترسیم طریقت معنوى و سفر سالک از ابتداى طریقت است که سهروردى آن طریقت را به طرزى نمادین همان طفولیت مىداند.<ref>همان</ref> | هدف این رساله ترسیم طریقت معنوى و سفر سالک از ابتداى طریقت است که سهروردى آن طریقت را به طرزى نمادین همان طفولیت مىداند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/51 همان]</ref> | ||
# في حقيقة العشق: این رساله نهتنها یکى از شاهکارهاى ادب فارسى است، بلکه شامل پارهاى از عمیقترین آراى فلسفى سهروردى نیز هست. او با آیهاى از قرآن آغاز مىکند و سپس به بحث درباره علم و رابطه آن با عقل مىپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/51 همان]</ref> | # في حقيقة العشق: این رساله نهتنها یکى از شاهکارهاى ادب فارسى است، بلکه شامل پارهاى از عمیقترین آراى فلسفى سهروردى نیز هست. او با آیهاى از قرآن آغاز مىکند و سپس به بحث درباره علم و رابطه آن با عقل مىپردازد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/51 همان]</ref> | ||
# لغت موران: در این رساله، به درخواست دوستى، چند کلمه در نهج سلوک به زبان داستان در دوازده فصل تنظیم یافته است. در فصل نخست چند مور به صحرا مىروند و به هنگام صبح قطرات ژاله را مشاهده مىکنند و در حال بحثند که از زمین است یا از آسمان. در این هنگام آفتاب مىتابد و قطرههاى ژاله تبخیر مىشود. در فصول بعدى نیز داستانهایى درباره چند لاکپشت، مرغان حضرت سلیمان، جام گیتىنماى کیخسرو، امکان رؤیت ملوک جن، دشمنى خفاشان و حربا، ملاقات هدهد و بومان، پادشاه و طاووس و... آمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/51 همان]</ref> | # لغت موران: در این رساله، به درخواست دوستى، چند کلمه در نهج سلوک به زبان داستان در دوازده فصل تنظیم یافته است. در فصل نخست چند مور به صحرا مىروند و به هنگام صبح قطرات ژاله را مشاهده مىکنند و در حال بحثند که از زمین است یا از آسمان. در این هنگام آفتاب مىتابد و قطرههاى ژاله تبخیر مىشود. در فصول بعدى نیز داستانهایى درباره چند لاکپشت، مرغان حضرت سلیمان، جام گیتىنماى کیخسرو، امکان رؤیت ملوک جن، دشمنى خفاشان و حربا، ملاقات هدهد و بومان، پادشاه و طاووس و... آمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/41587/51 همان]</ref> |
ویرایش