۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
نظر ایشان درباره عصمت انبیاء با توجه به آیاتی که در قرآن درباره عصیان و خطای پیامبران آمده، این است که با توجه به اینکه در تأویل نمودن این آیات، احتمال خطا وجود دارد، بنابراین ما آنها را به معنای ظاهری خویش اخذ میکنیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/139 ر.ک: همان، ص139]</ref>. | نظر ایشان درباره عصمت انبیاء با توجه به آیاتی که در قرآن درباره عصیان و خطای پیامبران آمده، این است که با توجه به اینکه در تأویل نمودن این آیات، احتمال خطا وجود دارد، بنابراین ما آنها را به معنای ظاهری خویش اخذ میکنیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/139 ر.ک: همان، ص139]</ref>. | ||
[[غزنوی، احمد بن محمد|احمد غزنوی حنفی]]، درباره ادخال جمیع خلایق بدون معصیت در آتش عذاب، پاسخ صریحی ارائه نمیدهد و به این سخن اکتفا میکند که بعضی از اهل سنت آن را نیکو دانستهاند و بعضی از مشایخ ما آن را نیکو ندانستهاند؛ زیرا در این صورت جمع بین دشمن و دوست خداوند در آتش جهنم اتفاق افتاده است.<ref>ر.ک: سلیمانی کیاسری، جمالالدین، | [[غزنوی، احمد بن محمد|احمد غزنوی حنفی]]، درباره ادخال جمیع خلایق بدون معصیت در آتش عذاب، پاسخ صریحی ارائه نمیدهد و به این سخن اکتفا میکند که بعضی از اهل سنت آن را نیکو دانستهاند و بعضی از مشایخ ما آن را نیکو ندانستهاند؛ زیرا در این صورت جمع بین دشمن و دوست خداوند در آتش جهنم اتفاق افتاده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65223/40 ر.ک: سلیمانی کیاسری، جمالالدین، ص40]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/195 متن کتاب، ص195-196]</ref>. | ||
در تعلیقه همین بخش از کتاب نیز چنین میخوانیم: الله تعالی در افعال و اقوالش، به کمال حکمت متصف میشود و در ملکش بهنحو کامل تصرف میکند. خلق و امر و حکم از آن اوست و بازگشت بهسوی اوست و اگر خلق را نیافریند، از حکمت خارج نمیشود... و اگر حق تعالی کافران را خلق کند و مؤمنان را نیافریند، یا بالعکس، جایز است... همه این چیزها برای او صواب و عدل و حکمت است.<ref>ر.ک: | در تعلیقه همین بخش از کتاب نیز چنین میخوانیم: الله تعالی در افعال و اقوالش، به کمال حکمت متصف میشود و در ملکش بهنحو کامل تصرف میکند. خلق و امر و حکم از آن اوست و بازگشت بهسوی اوست و اگر خلق را نیافریند، از حکمت خارج نمیشود... و اگر حق تعالی کافران را خلق کند و مؤمنان را نیافریند، یا بالعکس، جایز است... همه این چیزها برای او صواب و عدل و حکمت است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/65223/40 ر.ک: همان]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/195 همان]</ref>. | ||
[[غزنوی، احمد بن محمد|غزنوی حنفی]] درباره ایمان و کفر میگوید: اعتقاد ما این است که ایمان در حقیقت همان تصدیق قلبی است و آن همان ایمانی است که بر بنده واجب است آن را بر زبان جاری کنند تا بر مردم نیتهای قلبی او روشن شود و اگر چنین کرد، احکام اسلام بر او جاری میشود. پس اگر کسی قلباً ایمان آورد مؤمن است بین خود او و خداوند و اگر کسی ایمان آورد و بر زبان نیز جاری کرد، از دیدگاه خداوند و از دیدگاه مردم مؤمن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/250 ر.ک: متن کتاب، ص250-252]</ref>. | [[غزنوی، احمد بن محمد|غزنوی حنفی]] درباره ایمان و کفر میگوید: اعتقاد ما این است که ایمان در حقیقت همان تصدیق قلبی است و آن همان ایمانی است که بر بنده واجب است آن را بر زبان جاری کنند تا بر مردم نیتهای قلبی او روشن شود و اگر چنین کرد، احکام اسلام بر او جاری میشود. پس اگر کسی قلباً ایمان آورد مؤمن است بین خود او و خداوند و اگر کسی ایمان آورد و بر زبان نیز جاری کرد، از دیدگاه خداوند و از دیدگاه مردم مؤمن است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/250 ر.ک: متن کتاب، ص250-252]</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
سپس میگوید: «لا نكفّر أحداً من أهل القبلة بذنب ما لم تستحّله و لا نُخرجُ العبدَ من الإيمان إلا بجحود ما أدخله فيه و الإيمان واحد و أهله في أصله سواء و التفاضل بينهم بالتقوی»؛ یعنی: «ما احدی از اهل قبله را که مرتکب گناهی شده، تا زمانی که آن را حلال نشمرده است، تکفیر نمیکنیم و فردی را از دایره ایمان بیرون نمیبریم، مگر اینکه به انکار چیزی برخیزد که باعث ایمان او گشته است. ایمان حقیقت واحد است و مؤمنان در آن یکسانند؛ تفاوت آنها در تقواست»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/301 ر.ک: همان، ص301-304]</ref>. | سپس میگوید: «لا نكفّر أحداً من أهل القبلة بذنب ما لم تستحّله و لا نُخرجُ العبدَ من الإيمان إلا بجحود ما أدخله فيه و الإيمان واحد و أهله في أصله سواء و التفاضل بينهم بالتقوی»؛ یعنی: «ما احدی از اهل قبله را که مرتکب گناهی شده، تا زمانی که آن را حلال نشمرده است، تکفیر نمیکنیم و فردی را از دایره ایمان بیرون نمیبریم، مگر اینکه به انکار چیزی برخیزد که باعث ایمان او گشته است. ایمان حقیقت واحد است و مؤمنان در آن یکسانند؛ تفاوت آنها در تقواست»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/301 ر.ک: همان، ص301-304]</ref>. | ||
[[غزنوی، احمد بن محمد|جمالالدین غزنوی حنفی]]، فلسفه امامت را اجرای احکام و حدود الهی، فرماندهی سپاه و مجهز ساختن لشکریان اسلام، گرفتن مالیاتهای شرعی و دادن آن به مستحقان و در یککلام، تأمین مصالح مسلمانان دانسته است.<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، | [[غزنوی، احمد بن محمد|جمالالدین غزنوی حنفی]]، فلسفه امامت را اجرای احکام و حدود الهی، فرماندهی سپاه و مجهز ساختن لشکریان اسلام، گرفتن مالیاتهای شرعی و دادن آن به مستحقان و در یککلام، تأمین مصالح مسلمانان دانسته است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/49355/41 ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، ص41]؛ [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/269 متن کتاب، ص269-270]</ref>. | ||
او قرشی بودن را یکی از شروط امام میداند و میگوید: بهتر است که امام، هاشمی باشد؛ لکن معصوم بودن، افضل بودن از همه انسانها و مجتهد بودن در اصول و فروع، از شرایطش نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/273 ر.ک: متن کتاب، ص273-276]</ref>. | او قرشی بودن را یکی از شروط امام میداند و میگوید: بهتر است که امام، هاشمی باشد؛ لکن معصوم بودن، افضل بودن از همه انسانها و مجتهد بودن در اصول و فروع، از شرایطش نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38961/1/273 ر.ک: متن کتاب، ص273-276]</ref>. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
[[رده:قربانی-بهمن96]] | [[رده:قربانی-بهمن96]] | ||
[[رده:25 دی الی 24 بهمن(97)]] |
ویرایش