۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| شابک =978-964-971-254-3 | | شابک =978-964-971-254-3 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور = 23648 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
#ناشر در مقدمه مختصر و بدون تاريخش تأكيد كرده است: کتابى كه پيش روى شماست با رویكرد تحليلى- تطبيقى خود و با معرفى دقيق آسيبهایى كه ممكن است بر حديث وارد شود، طرحى نو در آسيبشناسى احاديث افكنده است. مؤلف پرتلاش کتاب كه تاكنون آثار متعددى در زمینه فقه، حديث و رجال منتشر ساخته است، در تدوین اثر خود دقت بسيار كرده و با مراجعه به منابع دست اول بر اتقان و اعتبار نوشته خویش افزوده است.<ref>مقدمه، ص7- 8</ref> | #ناشر در مقدمه مختصر و بدون تاريخش تأكيد كرده است: کتابى كه پيش روى شماست با رویكرد تحليلى- تطبيقى خود و با معرفى دقيق آسيبهایى كه ممكن است بر حديث وارد شود، طرحى نو در آسيبشناسى احاديث افكنده است. مؤلف پرتلاش کتاب كه تاكنون آثار متعددى در زمینه فقه، حديث و رجال منتشر ساخته است، در تدوین اثر خود دقت بسيار كرده و با مراجعه به منابع دست اول بر اتقان و اعتبار نوشته خویش افزوده است.<ref>مقدمه، ص7- 8</ref> | ||
#نویسنده در مقدمه چنين آورده است كه كمكم موسوعههاى بزرگى در شرح احاديث پديد آمد و همزمان به حلّ تعارض روايات و بررسى راههاى جمع بين آنها پرداخته شد. توجه به مقوله «علاج الحديث» باعث شد تا [[شيخ طوسى]] کتاب «[[الإستبصار فيما اختلف من الأخبار]]» را بنگارد. بدينترتيب پارهاى از آسيبهاى احاديث نمايان شد و دانشمندان وقتى را بدان اختصاص دادند و علّتهاى مخفى و آشكار حديث را شناسايى كردند. بدينسان به تدريج دانشهاى خاصّى در حوزه حديث پديد آمد و شناسايى آسيبها ديد بسيار گستردهاى در موضوع احاديث به ما مىدهد. این دانش جايگاه خاصّى را به خود اختصاص داده و لذا برخى از دانشمندان کتابهایى با عنوان «علل الحديث» نوشتهاند. نوشتار حاضر نيز در همین مسير است.<ref>همان، ص9- 11</ref> | #نویسنده در مقدمه چنين آورده است كه كمكم موسوعههاى بزرگى در شرح احاديث پديد آمد و همزمان به حلّ تعارض روايات و بررسى راههاى جمع بين آنها پرداخته شد. توجه به مقوله «علاج الحديث» باعث شد تا [[شيخ طوسى]] کتاب «[[الإستبصار فيما اختلف من الأخبار]]» را بنگارد. بدينترتيب پارهاى از آسيبهاى احاديث نمايان شد و دانشمندان وقتى را بدان اختصاص دادند و علّتهاى مخفى و آشكار حديث را شناسايى كردند. بدينسان به تدريج دانشهاى خاصّى در حوزه حديث پديد آمد و شناسايى آسيبها ديد بسيار گستردهاى در موضوع احاديث به ما مىدهد. این دانش جايگاه خاصّى را به خود اختصاص داده و لذا برخى از دانشمندان کتابهایى با عنوان «علل الحديث» نوشتهاند. نوشتار حاضر نيز در همین مسير است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/9 همان، ص9- 11]</ref> | ||
#یکى از نكتههاى جالبى كه نویسنده ذكر كرده، این است: علماى رجال در مورد بسيارى از راویان تعابيرى به كار بردهاند همچون: «كان غالياً»، «فيه أرتفاع»، «مرتفع القول» و «كان من الطيارة». | #یکى از نكتههاى جالبى كه نویسنده ذكر كرده، این است: علماى رجال در مورد بسيارى از راویان تعابيرى به كار بردهاند همچون: «كان غالياً»، «فيه أرتفاع»، «مرتفع القول» و «كان من الطيارة». | ||
#:برخى از فقها، همچون [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] در کتاب [[الوجيزة في علم الدراية|الوجيز]] و شارح آن علامه [[صدر، حسن|سيدحسن صدر]] در [[نهاية الدراية في شرح الرسالة الموسومة بالوجيزة للبهايي|نهایة الدراية]] چنين تعابيرى را موجب ضعف راوى دانستهاند، امّا اكثر فقها، گفتهاند كه اينگونه الفاظ موجب ضعف راوى نمىشود چون هر گاه راوى روايتى را آورده كه بيانگر فضايل يا معجزات أئمه(ع) بوده و يا بر عصمت آنها دلالت داشته است، بسيارى از علما آن راوى را متهمّ به غلوّ كردهاند و برخى از علماى رجال نيز بر همین اساس، راوى مزبور را ضعيف شمردهاند؛ مثلاً [[شيخ صدوق]] و استادش محمد بن حسن بن وليد و عده زيادى از علماى قرن چهارم به سهو النبى(ص) اعتقاد داشتهاند و لذا هر حديثى را كه به روشنى بر عصمت پيامبر(ص) و امام(ع) دلالت داشته است، ضعيف دانسته و راوى آن حديث را متهم به غلوّ كردهاند.<ref>متن کتاب، ص114-115</ref> | #:برخى از فقها، همچون [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] در کتاب [[الوجيزة في علم الدراية|الوجيز]] و شارح آن علامه [[صدر، حسن|سيدحسن صدر]] در [[نهاية الدراية في شرح الرسالة الموسومة بالوجيزة للبهايي|نهایة الدراية]] چنين تعابيرى را موجب ضعف راوى دانستهاند، امّا اكثر فقها، گفتهاند كه اينگونه الفاظ موجب ضعف راوى نمىشود چون هر گاه راوى روايتى را آورده كه بيانگر فضايل يا معجزات أئمه(ع) بوده و يا بر عصمت آنها دلالت داشته است، بسيارى از علما آن راوى را متهمّ به غلوّ كردهاند و برخى از علماى رجال نيز بر همین اساس، راوى مزبور را ضعيف شمردهاند؛ مثلاً [[شيخ صدوق]] و استادش محمد بن حسن بن وليد و عده زيادى از علماى قرن چهارم به سهو النبى(ص) اعتقاد داشتهاند و لذا هر حديثى را كه به روشنى بر عصمت پيامبر(ص) و امام(ع) دلالت داشته است، ضعيف دانسته و راوى آن حديث را متهم به غلوّ كردهاند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/114 متن کتاب، ص114-115]</ref> | ||
#نویسنده بر فهم زبان روايات تأكيد كرده و آن را از قواعد فهم حديث شمرده و چنين نوشته است: یکى از نكاتى كه در فهم روايات اهمیت دارد توجه به زبان روايات و شناخت معانى حقيقى و مجازى الفاظ روايات از طريق کتابهاى لغت است. البته در بيشتر کتابهاى مذكور، معانى حقيقى و مجازى كلمات در كنار یکديگر ذكر گرديده و میان آنها تمايزى نهاده نشده است. اولين كسى كه درصدد تأليف کتاب مستقلى درباره معانى مجازى لغات برآمد، [[محمود بن عمر زمخشرى]] بود كه با احاطه كامل بر لغت و استعمالات آن، کتاب «[[أساس البلاغة]]» را به رشته تحرير درآورد. ضعفى كه در این کتاب هست، این است كه مؤلف معانى حقيقى كلمات را ذكر نكرده و این كار را گویى به ساير کتابهاى لغت حواله داده است. ازاينرو، پى بردن به معناى حقيقى واژهها از طريق این کتاب میسر نيست و صرفاً معانى مجازى را مىتوان در آن جستجو كرد. علامه [[سيدمرتضى زبيدى]] در کتاب «[[تاج العروس]]» هرچند معانى مجازى لغتها را در كنار معانى حقيقى ذكر كرده، میان آنها تمايز ننهاده است، امّا مرحوم [[سيدعلى خان مدنى]] در کتاب «[[الطراز]]» معانى حقيقى و مجازى واژهها را از هم جدا ساخته و همین ویژگى موجب برترى کتاب وى بر ديگر کتابهاى لغوى شده است.<ref>همان، ص222- 223</ref> | #نویسنده بر فهم زبان روايات تأكيد كرده و آن را از قواعد فهم حديث شمرده و چنين نوشته است: یکى از نكاتى كه در فهم روايات اهمیت دارد توجه به زبان روايات و شناخت معانى حقيقى و مجازى الفاظ روايات از طريق کتابهاى لغت است. البته در بيشتر کتابهاى مذكور، معانى حقيقى و مجازى كلمات در كنار یکديگر ذكر گرديده و میان آنها تمايزى نهاده نشده است. اولين كسى كه درصدد تأليف کتاب مستقلى درباره معانى مجازى لغات برآمد، [[محمود بن عمر زمخشرى]] بود كه با احاطه كامل بر لغت و استعمالات آن، کتاب «[[أساس البلاغة]]» را به رشته تحرير درآورد. ضعفى كه در این کتاب هست، این است كه مؤلف معانى حقيقى كلمات را ذكر نكرده و این كار را گویى به ساير کتابهاى لغت حواله داده است. ازاينرو، پى بردن به معناى حقيقى واژهها از طريق این کتاب میسر نيست و صرفاً معانى مجازى را مىتوان در آن جستجو كرد. علامه [[سيدمرتضى زبيدى]] در کتاب «[[تاج العروس]]» هرچند معانى مجازى لغتها را در كنار معانى حقيقى ذكر كرده، میان آنها تمايز ننهاده است، امّا مرحوم [[سيدعلى خان مدنى]] در کتاب «[[الطراز]]» معانى حقيقى و مجازى واژهها را از هم جدا ساخته و همین ویژگى موجب برترى کتاب وى بر ديگر کتابهاى لغوى شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/23648/1/222 همان، ص222- 223]</ref> | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[رده:علم الحدیث]] | [[رده:علم الحدیث]] | ||
[[رده:مباحث خاص علم الحدیث]] | [[رده:مباحث خاص علم الحدیث]] | ||
[[رده:25 دی الی 24 بهمن(97)]] |
ویرایش