پرش به محتوا

همایون نامه: تاریخ منظوم حکیم زجاجی سراینده سده هفتم: تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
خط ۲۸: خط ۲۸:
}}
}}


'''همايون‌نامه'''، نوشته حكيم زجاجى، منظومه ای است در بحر متقارب که رویدادهای تاریخ اسلام را به تصویر کشیده است. این اثر توسط علی پیرنیا مورد تصحیح قرار گرفته است.  
'''همايون‌نامه'''، نوشته [[حکیم زجاجی|حكيم زجاجى]]، منظومه ای است در بحر متقارب که رویدادهای تاریخ اسلام را به تصویر کشیده است. این اثر توسط [[پیرنیا، علی|علی پیرنیا]] مورد تصحیح قرار گرفته است.  


این مقاله درصدد معرفی نیمه دوم کتاب می‎باشد.  
این مقاله درصدد معرفی نیمه دوم کتاب می‎باشد.  


اين منظومه، اثر طبع سراينده‌اى در سده هفتم در تبريز است كه شاهنامه را نمونه ذوق و پسند خاطرِ خود كرد و به پيروى از آن، اين دفتر را ساخت. شاعرانى در شمال غربى ايران، در نيمه دوم سده ششم، پيدا شدند كه كارشان با شاعرانِ سرزمين ادب‌پرورِ خراسان متفاوت بود. نام‌دارانى چون ابوالعلاى گنجوى، قوامى گنجوى، فلكى شروانى، خاقانى شروانى و نظامى گنجوى در آذربايجان از اين دسته‌اند و شايد شعر حكيم زجّاجى را كه در ميانه سده هفتم مى‌زيست، دنباله شيوه و حركت همانان بتوان شمرد. اين كتاب با گزارش‌هایى از رويدادهاى روزگار بنى اميه آغاز مى‌شود و همه رويدادهاى دوران امويان و عباسيان و خروج مغول و سقوط خلافت بغداد را در بر مى‌گيرد. تاريخ سرايش اين منظومه دانسته نيست، اما گمان مى‌رود كه زجاجى در 68 سالگى به پايان سرودنِ بخشى از اشعار رسيده باشد؛ زيرا وى در دو جا از اين تاريخ (ميان سال‌هاى 675 تا 680) به روشنى سخن مى‌گويد. او در دنباله ستايش صدرالدين زنجانى، از ده سال رنج خود در كار سامان‌دهى اين تاريخ منظوم ياد مى‌كند و مى‌گويد كه اين دفتر را به ياد زنجانى پرداخته است به اميد اينكه در روزگار پيرى از او دست‌گيرى شود.
اين منظومه، اثر طبع سراينده‌اى در سده هفتم در تبريز است كه شاهنامه را نمونه ذوق و پسند خاطرِ خود كرد و به پيروى از آن، اين دفتر را ساخت. شاعرانى در شمال غربى ايران، در نيمه دوم سده ششم، پيدا شدند كه كارشان با شاعرانِ سرزمين ادب‌پرورِ خراسان متفاوت بود. نام‌دارانى چون ابوالعلاى گنجوى، قوامى گنجوى، فلكى شروانى، خاقانى شروانى و نظامى گنجوى در آذربايجان از اين دسته‌اند و شايد شعر [[حکیم زجاجی|حكيم زجّاجى]] را كه در ميانه سده هفتم مى‌زيست، دنباله شيوه و حركت همانان بتوان شمرد. اين كتاب با گزارش‌هایى از رويدادهاى روزگار بنى اميه آغاز مى‌شود و همه رويدادهاى دوران امويان و عباسيان و خروج مغول و سقوط خلافت بغداد را در بر مى‌گيرد. تاريخ سرايش اين منظومه دانسته نيست، اما گمان مى‌رود كه زجاجى در 68 سالگى به پايان سرودنِ بخشى از اشعار رسيده باشد؛ زيرا وى در دو جا از اين تاريخ (ميان سال‌هاى 675 تا 680) به روشنى سخن مى‌گويد. او در دنباله ستايش صدرالدين زنجانى، از ده سال رنج خود در كار سامان‌دهى اين تاريخ منظوم ياد مى‌كند و مى‌گويد كه اين دفتر را به ياد زنجانى پرداخته است به اميد اينكه در روزگار پيرى از او دست‌گيرى شود.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۴۶: خط ۴۶:
بر این اساس این‌ منظومه‌ در‌ فهرست‎ها و کتاب شناسی های معدودی که از آن یاد کرده‎اند و نیز متنِ مصحَّحِ‌ اثر‌، «همایون‌ نامه» خوانده شده است. همان گونه که نگارنده در جای دیگر احتمال‌ داده‌ شاید «همایون نامه» نامیده شدن این منظومه به احترام و مبارکیِ موضوعِ بخشِ اوّلِ آن باشد که‌ سرگذشت‌ رسول اسلام(ص) و آراسته به نام همایون ایشان است<ref>همان</ref>.
بر این اساس این‌ منظومه‌ در‌ فهرست‎ها و کتاب شناسی های معدودی که از آن یاد کرده‎اند و نیز متنِ مصحَّحِ‌ اثر‌، «همایون‌ نامه» خوانده شده است. همان گونه که نگارنده در جای دیگر احتمال‌ داده‌ شاید «همایون نامه» نامیده شدن این منظومه به احترام و مبارکیِ موضوعِ بخشِ اوّلِ آن باشد که‌ سرگذشت‌ رسول اسلام(ص) و آراسته به نام همایون ایشان است<ref>همان</ref>.


تاریخ‌ آغاز‌ و پایان نظم همایون نامه دقیقاً معلوم نیست‌ امّا‌ زجّاجی‌ در یک جا از پنجاه و هشت سالگی‌ خویش‌ سخن گفته است که اگر سال تولّد وی احتمالاً (608 ﻫ.ق.) باشد نشان می‌ دهد‌ در حدود سال (666 ﻫ.ق) مشغول‌ کار‌ نظم کتاب‌ بوده‌ و چون‌ در جاهای دیگر به شصت و هفت‌ و شصت‌ و هشت سالگی خود هم اشاره کرده می توان گفت این کار ده‌ سال‌ بعد از آن (سال های 676‌ و 675 ﻫ.ق.) نیز ادامه داشته‌ است‌. زجّاجی در بیتی در نیمه نخستِ منظومه گفته که‌ بیش‌ از بیست سال است که‌ سرگرم‌ سرایش‌ آن است و این‌ با‌ در نظر داشتنِ حجمِ متن پذیرفتنی است<ref>همان</ref>.
تاریخ‌ آغاز‌ و پایان نظم همایون نامه دقیقاً معلوم نیست‌ امّا‌ [[حکیم زجاجی|زجّاجی‌]] در یک جا از پنجاه و هشت سالگی‌ خویش‌ سخن گفته است که اگر سال تولّد وی احتمالاً (608 ﻫ.ق.) باشد نشان می‌ دهد‌ در حدود سال (666 ﻫ.ق) مشغول‌ کار‌ نظم کتاب‌ بوده‌ و چون‌ در جاهای دیگر به شصت و هفت‌ و شصت‌ و هشت سالگی خود هم اشاره کرده می توان گفت این کار ده‌ سال‌ بعد از آن (سال های 676‌ و 675 ﻫ.ق.) نیز ادامه داشته‌ است‌. زجّاجی در بیتی در نیمه نخستِ منظومه گفته که‌ بیش‌ از بیست سال است که‌ سرگرم‌ سرایش‌ آن است و این‌ با‌ در نظر داشتنِ حجمِ متن پذیرفتنی است<ref>همان</ref>.


حكيم فردوسى شاه‌كار جاودانه خويش را از نخستين پادشاهان افسانه‌اى، كه آبادانى و فرهنگ را به ايران زمين آوردند، آغاز مى‌كند و به فرو پاشيدگى دودمان ساسانى پايان مى‌بخشد. چنين مى‌نمايد كه حكيم زجّاجى كار او را دنبال كرده و منظومه را با گزارش‌هایى از پيدايى پيامبر اسلام(ص) آغاز و تا روزگار زندگى خويش دنبال كرده است. بارى، در اين نسخه، ذكرى از چنين مطالبى نيست، بلكه درون‌مايه آغاز سخن او، پيكار مهلب و جنبش مختار است. بنا بر اين، گمان مى‌رود كه مجلد اول اين كتاب نيز وجود داشته باشد. زجّاجى از شاهان ايران باستان نيز بر پايه گفتار خودش، «به ضرورت»، سخن مى‌گويد؛ سخنى به نشانه علاقه‌مندى به آن روزگاران و ستايشى از فردوسى.  
حكيم فردوسى شاه‌كار جاودانه خويش را از نخستين پادشاهان افسانه‌اى، كه آبادانى و فرهنگ را به ايران زمين آوردند، آغاز مى‌كند و به فرو پاشيدگى دودمان ساسانى پايان مى‌بخشد. چنين مى‌نمايد كه [[حکیم زجاجی|حكيم زجّاجى]] كار او را دنبال كرده و منظومه را با گزارش‌هایى از پيدايى پيامبر اسلام(ص) آغاز و تا روزگار زندگى خويش دنبال كرده است. بارى، در اين نسخه، ذكرى از چنين مطالبى نيست، بلكه درون‌مايه آغاز سخن او، پيكار مهلب و جنبش مختار است. بنا بر اين، گمان مى‌رود كه مجلد اول اين كتاب نيز وجود داشته باشد. [[حکیم زجاجی|زجّاجى]] از شاهان ايران باستان نيز بر پايه گفتار خودش، «به ضرورت»، سخن مى‌گويد؛ سخنى به نشانه علاقه‌مندى به آن روزگاران و ستايشى از فردوسى.  


سروده‌هايى در نعتِ پيامبر خدا(ص) و پيشوايان مذهبى، در اين نسخه فراهم آمده است و شعرهايى نيز در بيشتر جاهاى آن به هنگام سرايش داستان‌ها، در ستايش برخى از پهلوانان، اميران، خلفا، سرداران، وزيران و بزرگان ديده مى‌شود. علاقه و دوست‌دارى سراينده را به تشيع، از شعرهاى وى در بخشِ ذكر فاجعه كربلا و جنبش مختار و ستايش‌هاى او درباره حضرت على (ع به روشنى مى‌توان فهميد، اما قطعه‌هايى ويژه همراه با ستايش نيز به نام خواجه شمس‌الدين محمد جوينى و صدرالدين زنجانى و سپاسى از مهربانى‌ها و كمك‌هاى آن بزرگواران در اين كتاب هست كه از حال و روزگار سراينده منظومه حكايت مى‌كند. وى هم‌چنين، از رنج و اندوه خود در مرگ زنجانى سخن به ميان مى‌آورد. محمد جوينى صاحب ديوان آباقا خان بود و در 661، به فرمان هلاكو به وزارت برگزيده و پس از 29 سال خدمت‌گزارى به دستگاه اميران مغول، در 683 كشته شد. هرچند ستايش‌هايى درباره محمد جوينى در اين نسخه وجود دارد، اشارتى به قتل او در آن يافت نمى‌شود.
سروده‌هايى در نعتِ پيامبر خدا(ص) و پيشوايان مذهبى، در اين نسخه فراهم آمده است و شعرهايى نيز در بيشتر جاهاى آن به هنگام سرايش داستان‌ها، در ستايش برخى از پهلوانان، اميران، خلفا، سرداران، وزيران و بزرگان ديده مى‌شود. علاقه و دوست‌دارى سراينده را به تشيع، از شعرهاى وى در بخشِ ذكر فاجعه كربلا و جنبش مختار و ستايش‌هاى او درباره [[امام على(ع)|حضرت على (ع)]] به روشنى مى‌توان فهميد، اما قطعه‌هايى ويژه همراه با ستايش نيز به نام خواجه شمس‌الدين محمد جوينى و صدرالدين زنجانى و سپاسى از مهربانى‌ها و كمك‌هاى آن بزرگواران در اين كتاب هست كه از حال و روزگار سراينده منظومه حكايت مى‌كند. وى هم‌چنين، از رنج و اندوه خود در مرگ زنجانى سخن به ميان مى‌آورد. محمد جوينى صاحب ديوان آباقا خان بود و در 661، به فرمان هلاكو به وزارت برگزيده و پس از 29 سال خدمت‌گزارى به دستگاه اميران مغول، در 683 كشته شد. هرچند ستايش‌هايى درباره محمد جوينى در اين نسخه وجود دارد، اشارتى به قتل او در آن يافت نمى‌شود.


سراينده در جاى ديگرى از كتاب نيز شمس‌الدين محمد جوينى را مى‌ستايد و از بخشش‌ها و بزرگوارى او و از زندگى امن و آسوده خود در چرنداب، در سايه توجه و مهر وزير سپاس‌گزارى مى‌كند. وى در سربندى ديگر به بازگويى احوال خود با مخدوم سعيدش و احترام و اعتبار خود در دستگاه صدر جهان اشاره مى‌كند و مى‌افزايد كه «ميرِ شاعران» يا «ملك الشعراى» دربار او شده و از نعمت و جاهى برخوردار است. روز به روز به خلوت زنجانى نزديك‌تر مى‌شود تا اينكه به جايگاه مشاوره وى گام مى‌نهد و به يكى از خاصانش بدل مى‌شود. او از مرگ زنجانى به درد مى‌آيد و اين رويداد را در روزگار پيرى موجب اندوه و رنج مى‌شمرد، اما به هر روى، از قتل صدر جهان گفت‌وگويى در ميان نيست. زجّاجى هم‌چنين در اين كتاب به ستايش جمال‌على تفرشى مى‌پردازد.  
سراينده در جاى ديگرى از كتاب نيز شمس‌الدين محمد جوينى را مى‌ستايد و از بخشش‌ها و بزرگوارى او و از زندگى امن و آسوده خود در چرنداب، در سايه توجه و مهر وزير سپاس‌گزارى مى‌كند. وى در سربندى ديگر به بازگويى احوال خود با مخدوم سعيدش و احترام و اعتبار خود در دستگاه صدر جهان اشاره مى‌كند و مى‌افزايد كه «ميرِ شاعران» يا «ملك الشعراى» دربار او شده و از نعمت و جاهى برخوردار است. روز به روز به خلوت زنجانى نزديك‌تر مى‌شود تا اينكه به جايگاه مشاوره وى گام مى‌نهد و به يكى از خاصانش بدل مى‌شود. او از مرگ زنجانى به درد مى‌آيد و اين رويداد را در روزگار پيرى موجب اندوه و رنج مى‌شمرد، اما به هر روى، از قتل صدر جهان گفت‌وگويى در ميان نيست. زجّاجى هم‌چنين در اين كتاب به ستايش جمال‌على تفرشى مى‌پردازد.  
خط ۵۹: خط ۵۹:




نام شاعر و كتاب، در خود كتاب نيست، اما فردى آگاه به گمان، در سال هزارم هجرى اين اثر را خوانده و حواشى سودمندى بر آن افزوده است. حاشيه برگ نخست كتاب بر اين گواهى مى‌دهد كه وى روزى لغت «هماورد» را در فرهنگ جهان‌گيرى ديده و شاهدى از شعر زجاجى در آن‌جا يافته و بعدها بر وى آشكار شده كه اين اثر را حكيم زجاجى نوشته است.
نام شاعر و كتاب، در خود كتاب نيست، اما فردى آگاه به گمان، در سال هزارم هجرى اين اثر را خوانده و حواشى سودمندى بر آن افزوده است. حاشيه برگ نخست كتاب بر اين گواهى مى‌دهد كه وى روزى لغت «هماورد» را در فرهنگ جهان‌گيرى ديده و شاهدى از شعر زجاجى در آن‌جا يافته و بعدها بر وى آشكار شده كه اين اثر را [[حکیم زجاجی|حكيم زجاجى]] نوشته است.


فرهنگ جهان‌گيرى در ميان 385 سراينده كه شعرشان به شاهد لغت آمده، بيش از سى بار از حكيم زجّاجى نام برده و از سروده‌هاى وى نقل كرده و اين ياد و نام، روشن مى‌سازد كه مير جمال‌الدين حسين انجوى شيرازى، نویسنده اين فرهنگ دست كم در آن روزگار (ميان سال‌هاى 1005 و 1032ق)، بى‌گمان، به نسخه‌اى از ديوان زجّاجى دسترسى داشته است. نيز آشكار مى‌كند كه سروده‌هاى او از اعتبارى برخوردار بوده است كه در كنار شعرهاى فردوسى، حافظ، سعدى و بزرگانى ديگر جاى مى‌گيرد و سراينده خود، «حكيم» ناميده مى‌شود.
فرهنگ جهان‌گيرى در ميان 385 سراينده كه شعرشان به شاهد لغت آمده، بيش از سى بار از [[حکیم زجاجی|حكيم زجّاجى]] نام برده و از سروده‌هاى وى نقل كرده و اين ياد و نام، روشن مى‌سازد كه مير جمال‌الدين حسين انجوى شيرازى، نویسنده اين فرهنگ دست كم در آن روزگار (ميان سال‌هاى 1005 و 1032ق)، بى‌گمان، به نسخه‌اى از ديوان زجّاجى دسترسى داشته است. نيز آشكار مى‌كند كه سروده‌هاى او از اعتبارى برخوردار بوده است كه در كنار شعرهاى فردوسى، حافظ، سعدى و بزرگانى ديگر جاى مى‌گيرد و سراينده خود، «حكيم» ناميده مى‌شود.


به هر روى، مصحح كتاب، درون‌مايه اثر را با [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، [[العبر: تاریخ ابن خلدون|تاريخ ابن خلدون]]، حبيب السير و...، سنجيده است. يادداشت وى درباره كيستى سراينده و ممدوحان وى، تاريخ سروده شدن منظومه و چگونگى بازنويسى اين نسخه از آن، اطلاعات فرامتنى سودمندى را درباره همايون‌نامه دربر دارد. وى، نسخه بدل‌ها را در پانوشت هر يك از صفحات كتاب آورده و نمايه‌اى از جاى‌ها و كسان ياد شده در كتاب و سه عكس از نسخه خطى‌اش در پايان آن گنجانده است. نشستن چند نقطه (...) را در جاى مصراع‌هايى از اين منظومه بلند، از پى‌آمدهاى ناخوانايى و افتادگى‌هاى نسخه اصلى بايد به شمار آورد.
به هر روى، مصحح كتاب، درون‌مايه اثر را با [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]]، [[العبر: تاریخ ابن خلدون|تاريخ ابن خلدون]]، حبيب السير و...، سنجيده است. يادداشت وى درباره كيستى سراينده و ممدوحان وى، تاريخ سروده شدن منظومه و چگونگى بازنويسى اين نسخه از آن، اطلاعات فرامتنى سودمندى را درباره همايون‌نامه دربر دارد. وى، نسخه بدل‌ها را در پانوشت هر يك از صفحات كتاب آورده و نمايه‌اى از جاى‌ها و كسان ياد شده در كتاب و سه عكس از نسخه خطى‌اش در پايان آن گنجانده است. نشستن چند نقطه (...) را در جاى مصراع‌هايى از اين منظومه بلند، از پى‌آمدهاى ناخوانايى و افتادگى‌هاى نسخه اصلى بايد به شمار آورد.


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==
خط ۷۵: خط ۷۵:
#[[:noormags:48671|پيرنيا، على (پاييز 1375)، «اثرى نويافته از حكيم زجاجى»، نامه فرهنگستان، شماره هفتم]].
#[[:noormags:48671|پيرنيا، على (پاييز 1375)، «اثرى نويافته از حكيم زجاجى»، نامه فرهنگستان، شماره هفتم]].
#[[:noormags:141188|حبيبى (افغانى)، عبدالحى (اسفند 1331)، «تاريخ منظوم زجّاجى»، يغما، شماره 57]].
#[[:noormags:141188|حبيبى (افغانى)، عبدالحى (اسفند 1331)، «تاريخ منظوم زجّاجى»، يغما، شماره 57]].


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش