۵۳٬۳۲۷
ویرایش
(صفحه ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'>
[[پرونده:NUR03638.jpg|بندانگشتی» ایجاد کرد.) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مولف | |کد مولف | ||
|data-type='authorCode'| | |data-type='authorCode'|AUTHORCODE3638AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
==ولادت== | |||
«غياث الدين ابوعبدالله ابوالمكارم محمد بن محمد بن عبدالله» (رجب733- صفر /797 مارس1333- نوامبر 1394)، مشهور به ابن عاقولى، محدث و فقيه شافعى كه به سبب اقامت اجدادش در عاقول (قريهاى در بخش شرقى واسط) به آنجا منسوب شده است. | «غياث الدين ابوعبدالله ابوالمكارم محمد بن محمد بن عبدالله» (رجب733- صفر /797 مارس1333- نوامبر 1394)، مشهور به ابن عاقولى، محدث و فقيه شافعى كه به سبب اقامت اجدادش در عاقول (قريهاى در بخش شرقى واسط) به آنجا منسوب شده است. | ||
وى در بغدادزاده شد و در همان شهر زندگى كرد و پرورش يافت. گفته شده كه او خود را از نسل نُعمان بن منذر مىدانست. تولد او را در 732ق و سيوطى درگذشتش را به سال 798ق ثبت كرده است | وى در بغدادزاده شد و در همان شهر زندگى كرد و پرورش يافت. گفته شده كه او خود را از نسل نُعمان بن منذر مىدانست. تولد او را در 732ق و سيوطى درگذشتش را به سال 798ق ثبت كرده است. | ||
==خاندان== | |||
== | خاندان وى، اهل علم و فضيلت بودند و سه تن از آنان يعنى جد وى، پدرش و خود او، تقريباً تا اواخر سده هشتم هجرى، به هنگام يورش اول تيمور لنگ به بغداد(795ق1393/م)، در مستنصريه تدريس مىكردند. از آثار بر جاى مانده وى، «دارالقرآن الجمالية» يا «جامع العاقولى» كنونى است كه در آغاز، مدرسهاى براى دانشپژوهان بود و بعد به صورت جامع درآمد. وى اين مدرسه را بر مرقد پدرش بنا نهاد و بر آن موقوفاتى معين كرد. بنا به گفته ابن حجى، وى بر علوم گوناگون زمان خود از حديث، فقه و ادبيات چيره بود و همواره قاضيان و وزيران به علت مقام علمى وى به سويش روى مىآوردند. وى نزد پدرش و سراج قزوينى و ديگر عالمان روزگار آموزش ديد و از آنان حديث شنيد. | ||
==مسافرتها== | |||
ابن حجر نقل كرده كه وى در سفر به شهرهاى مكه، مدينه، دمشق، حلب، حديث مىگفت و يك بار به مدت چند ماه، پيش از موسم حج در حلب اقامت گزيد. همچنين مدتى در بيت المقدس حديث مىگفت. بين او و سلطان احمد بن اويس جلايرى، اختلافى پيش آمد. از اينرو وى به سوى تكريت روان شد و سپس به حلب روى آورد. وى به هنگام هجوم تيمور لنگ به بغداد به همراه سلطان احمد بن اويس از آن شهر گريخت، ولى اموالش به يغما رفت و خانوادهاش به اسارت گرفته شد. وى نخست در شام رحل اقامت افكند. | |||
== تأليفات:== | |||
# الرصف فيما روى عن النبى(ص) من الفضل و الوصف. | |||
# الدراية فى معرفة الرواية. | |||
# عرف الطيب من اخبار مكة و مدينة الحبيب. | |||
# كفاية الناسك فى معرفة المناسك. | |||
# مفتاح الرجا فى شرح مصابيح الدُجى، كه شرح مصابيح السنة بغوى است. | |||
# البيان لما يصلح لاقامة الدين من البلدان. | |||
همچنين مجموعهاى از مكاتبات وى با عنوان منشآت در كتاب «الانصاف بين الحاوى و ما اورد من الخلاف فى مدح السطان احمد» ثبت شده است. | |||
==وفات== | |||
وی در ادامه مسافرتهایش به قاهره رفت و بعد از مدتى، در رمضان796ق به همراه سلطان احمد به بغداد بازگشت؛ ولى پنج ماه بعد درگذشت و بنا به وصيتش، در جوار مرقد معروف كرخى به خاك سپرده شد. | |||
== منابع == | == منابع == |
ویرایش