پرش به محتوا

ابن ماکولا، علی بن هبةالله: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:


== خاندان ==
== خاندان ==
آلِ ماکولا، از خاندان‌های مشهور شافعی مذهب بغداد، که وزیران و قاضیان و دانشمندانی از آن برخاسته‌اند. این خاندان اصلاً از اعراب بنی عِجْل بودند که به ایران آمدند. ادریس بن معقل و عیسی، نیای آل ماکولا، از کارگزاران بنی‌امیه در اطراف اصفهان بودند که به سبب خودداری از ارسال خراج به زندان افتادند، ولی از آنجا گریختند و عیسی به راهزنی در همان نواحی پرداخت. وی سپس دست از آن کار کشید و با همۀ افراد خانواده‌اش به محلی که بعداً کرج نامیده شد، کوچ کرد. پسر وی ابودُلَف، کرج را که پدرش بنیاد گذارده بود آباد ساخت و به حکومت نشست. چون برخی از نیاکان این خاندان، احتمالاً ابودلف و فرزندش، در جرفادقان (گلپایگان) متولد شده‌اند بسیاری از مورخان آنان را جرفادقانی و بعضی به استناد همین نسبت، آنان را ایرانی دانسته‌اند. اینکه چرا این خاندان نام «ماکولا» گرفته است، معلوم نیست. مورخان دراین‌باره سخنی به میان نیاورده‌اند و ابن خلکان آشکارا از این نسبت اظهار بی‌اطلاعی کرده است؛ اما این نکته بسی قابل‌توجه است که هم‌اکنون روستایی به نام ماکوله در گلپایگان هست که شاید خاندان مورد بحث به آنجا منسوب شده باشد، خاصه آنکه انتساب آنان به جرفادقان یا گلپایگان از سوی مورخان، می‌تواند مؤید این معنی باشد. از این خاندان علمای بسیاری به پا خواستند که علی بن هبة الله بن ماکولا از جمله آنان است.
آلِ ماکولا، از خاندان‌های مشهور شافعی مذهب بغداد، که وزیران و قاضیان و دانشمندانی از آن برخاسته‌اند. این خاندان اصلاً از اعراب بنی عِجْل بودند که به ایران آمدند. ادریس بن معقل و عیسی، نیای آل ماکولا، از کارگزاران بنی‌امیه در اطراف اصفهان بودند که به سبب خودداری از ارسال خراج به زندان افتادند، ولی از آنجا گریختند و عیسی به راهزنی در همان نواحی پرداخت. وی سپس دست از آن کار کشید و با همۀ افراد خانواده‌اش به محلی که بعداً کرج نامیده شد، کوچ کرد. پسر وی ابودُلَف، کرج را که پدرش بنیاد گذارده بود آباد ساخت و به حکومت نشست. چون برخی از نیاکان این خاندان، احتمالاً ابودلف و فرزندش، در جرفادقان (گلپایگان) متولد شده‌اند بسیاری از مورخان آنان را جرفادقانی و بعضی به استناد همین نسبت، آنان را ایرانی دانسته‌اند. اینکه چرا این خاندان نام «ماکولا» گرفته است، معلوم نیست. مورخان دراین‌باره سخنی به میان نیاورده‌اند و ابن خلکان آشکارا از این نسبت اظهار بی‌اطلاعی کرده است؛ اما این نکته بسی قابل‌توجه است که هم‌اکنون روستایی به نام ماکوله در گلپایگان هست که شاید خاندان مورد بحث به آنجا منسوب شده باشد، خاصه آنکه انتساب آنان به جرفادقان یا گلپایگان از سوی مورخان، می‌تواند مؤید این معنی باشد. از این خاندان علمای بسیاری به پا خواستند که علی بن هبة‌الله بن ماکولا از جمله آنان است.


==کسب علم و دانش==
==کسب علم و دانش==


وی از دانشمندانى چون ابن بشران، عبيدالله بن عمر بن شاهين و ابوطيب طبرى و احمد بن محمد عقيقى و ديگران سماع حديث كرد. سپس در طلب دانش به بغداد، دمشق، مصر، جزيره، خراسان و جبال سفر كرد و در همه این جاى‌ها از محضر حافظان و محدثان بهره برگرفت و از جمله حافظان حديث و نسب‌شناسان نامور شد. مورخان از حافظه شگفت ابن ماكولا در حديث و انساب ياد كرده و او را خطيب دوم و حتى برتر از خطيب شمرده‌اند. محدّثانى چون ابوبكر خطيب و نصر مقدسى و ابومحمدحسن بن احمد سمرقندى و محمد بن عبدالواحد بن دقاق از او روايت حديث كرده‌اند. وى پاره‌اى از روزگار خود را در مأموريت‌هاى ادارى گذراند. چنان‌كه گفته‌اند از سوى خليفه مقتدى به بخارا رفت تا از طَمغان خان بيعت ستاند. نيز گفته‌اند از جمله كسانى بود كه نسب‌نامه‌اى برای آل بویه برساخت و نسب آن‌ها را به بهرام گور رساند. با اين‌همه به نظر مى‌رسد كه در واپسين روزگار آل بویه، وى به دربار خليفه كه در پى بيرون آمدن از زير نفوذ آل بویه بود، گرايش يافت. او همچنين با ابراهيم بن اسحاق حبّال كه سراج قارى بيش‌تر داستان‌هاى خود را از او الهام گرفته، دوستى داشت. در باب اين‌كه وى چگونه لقب «امیر» سعدالملك يافته است، آگاهى در دست نيست و به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] ترديد است كه آيا خود وى امارتى داشته، يا چون از فرزندان امیر ابودلف عجلى بوده به امیر نامبردار شده است.
على بن هبةالله بن على بن جعفر بن ماكولا از دانشمندانى چون ابن بشران، عبيدالله بن عمر بن شاهين و ابوطيب طبرى و احمد بن محمد عقيقى و ديگران سماع حديث كرد. سپس در طلب دانش به بغداد، دمشق، مصر، جزيره، خراسان و جبال سفر كرد و در همه این جاى‌ها از محضر حافظان و محدثان بهره برگرفت و از جمله حافظان حديث و نسب‌شناسان نامور شد. مورخان از حافظه شگفت ابن ماكولا در حديث و انساب ياد كرده و او را خطيب دوم و حتى برتر از خطيب شمرده‌اند. محدّثانى چون ابوبكر خطيب و نصر مقدسى و ابومحمدحسن بن احمد سمرقندى و محمد بن عبدالواحد بن دقاق از او روايت حديث كرده‌اند. وى پاره‌اى از روزگار خود را در مأموريت‌هاى ادارى گذراند. چنان‌كه گفته‌اند از سوى خليفه مقتدى به بخارا رفت تا از طَمغان خان بيعت ستاند. نيز گفته‌اند از جمله كسانى بود كه نسب‌نامه‌اى برای آل بویه برساخت و نسب آن‌ها را به بهرام گور رساند. با اين‌همه به نظر مى‌رسد كه در واپسين روزگار آل بویه، وى به دربار خليفه كه در پى بيرون آمدن از زير نفوذ آل بویه بود، گرايش يافت. او همچنين با ابراهيم بن اسحاق حبّال كه سراج قارى بيش‌تر داستان‌هاى خود را از او الهام گرفته، دوستى داشت. در باب اين‌كه وى چگونه لقب «امیر» سعدالملك يافته است، آگاهى در دست نيست و به قول [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] ترديد است كه آيا خود وى امارتى داشته، يا چون از فرزندان امیر ابودلف عجلى بوده به امیر نامبردار شده است.


==آثار==
==آثار==
۶۱٬۱۸۹

ویرایش