پرش به محتوا

أنساب الأشراف (تحقیق سهیل زکار): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'الطبقات الكبری (دار الكتب العلمیة)' به 'الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)'
جز (جایگزینی متن - 'پژوهش‌گران ' به 'پژوهشگران ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'الطبقات الكبری (دار الكتب العلمیة)' به 'الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۷۳: خط ۷۳:
نقل اشعار مناسب با وقايع تاريخى، سنتى رايج در تاريخ‌نگارى مسلمانان بوده است. نویسنده نيز به پيروى از آن - و شايد بدين سبب كه خود شاعر نيز بوده - اهتمام ویژه‌اى به جمع اشعار مناسب با وقايع تاريخى از شعرا و بزرگان عهد داشته است؛ چندان‌كه كمتر واقعه‌اى در کتاب هست كه نویسنده، پاره‌اى از اشعار مشهور را در آن باب ذكر نكرده باشد.
نقل اشعار مناسب با وقايع تاريخى، سنتى رايج در تاريخ‌نگارى مسلمانان بوده است. نویسنده نيز به پيروى از آن - و شايد بدين سبب كه خود شاعر نيز بوده - اهتمام ویژه‌اى به جمع اشعار مناسب با وقايع تاريخى از شعرا و بزرگان عهد داشته است؛ چندان‌كه كمتر واقعه‌اى در کتاب هست كه نویسنده، پاره‌اى از اشعار مشهور را در آن باب ذكر نكرده باشد.


یکى از مهم‌ترين امتيازات کتاب، منابع آن است و گفتنى است كه به واسطه این کتاب، مى‌توان به پاره‌هایى از آثار اخباریان و طبقه نخست از تاريخ‌نگاران مسلمان دست يافت. نویسنده گاه با الفاظ خاص محدثان، همچون «حدّثنى» و «اخبرنى» و گاه با اشاره صريح به منبع، مانند «قال المدائنى» (145/4) يا «قال الواقدى»، (255/2) به نقل خبر مى‌پردازد. به نظر مى‌رسد كه او در این گونه موارد، به مآخذ كتبى دسترسى داشته است، زيرا گاه صراحتاً از منابع مكتوب خود نام مى‌برد، مانند [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمیة)|طبقات ابن سعد]] (300/2) يا کتابى از عبدالله بن صالح عِجلى. (165/5).
یکى از مهم‌ترين امتيازات کتاب، منابع آن است و گفتنى است كه به واسطه این کتاب، مى‌توان به پاره‌هایى از آثار اخباریان و طبقه نخست از تاريخ‌نگاران مسلمان دست يافت. نویسنده گاه با الفاظ خاص محدثان، همچون «حدّثنى» و «اخبرنى» و گاه با اشاره صريح به منبع، مانند «قال المدائنى» (145/4) يا «قال الواقدى»، (255/2) به نقل خبر مى‌پردازد. به نظر مى‌رسد كه او در این گونه موارد، به مآخذ كتبى دسترسى داشته است، زيرا گاه صراحتاً از منابع مكتوب خود نام مى‌برد، مانند [[الطبقات الكبری (دار الكتب العلمية)|طبقات ابن سعد]] (300/2) يا کتابى از عبدالله بن صالح عِجلى. (165/5).


با توجه به این اشاره‌ها، مى‌توان موضوع کتابت اخبار تاريخى را - كه میان پژوهشگران مايه بحث‌هاى بسيار است - در نخستين ادوار تاريخ‌نگارى مسلمانان پى گرفت. از طبقه اخباریان، بزرگ‌ترين مأخذ مورد اشاره نویسنده، ابومخنف است. تنها مأخذ ديگرى كه در نقل آثار ابومخنف با بلاذرى قابل مقايسه به نظر مى‌رسد، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] است. استناد نویسنده به ابومخنف و گاه برخى مآخذ ديگر، به‌طور مبهم و فقط با لفظ «قالوا» صورت گرفته است كه احتمالاً در این گونه موارد، طعن اصحاب حديث بر كسانى از اخباریان، به‌ویژه ابومخنف را در نظر داشته است.
با توجه به این اشاره‌ها، مى‌توان موضوع کتابت اخبار تاريخى را - كه میان پژوهشگران مايه بحث‌هاى بسيار است - در نخستين ادوار تاريخ‌نگارى مسلمانان پى گرفت. از طبقه اخباریان، بزرگ‌ترين مأخذ مورد اشاره نویسنده، ابومخنف است. تنها مأخذ ديگرى كه در نقل آثار ابومخنف با بلاذرى قابل مقايسه به نظر مى‌رسد، [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] است. استناد نویسنده به ابومخنف و گاه برخى مآخذ ديگر، به‌طور مبهم و فقط با لفظ «قالوا» صورت گرفته است كه احتمالاً در این گونه موارد، طعن اصحاب حديث بر كسانى از اخباریان، به‌ویژه ابومخنف را در نظر داشته است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش