۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'ویژگىهاى' به 'ویژگیهاى') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
برخى از شارحان آثار سهروردى، کاربرد گسترده واژه هیکل را در این اثر، دالّ بر این دانستهاند که او تحت تأثیر آموزههاى اسماعیلى بوده است؛ زیرا اسماعیلیان نیز از هیاکل هفتگانه نام بردهاند.<ref>مرادخانی، زهرا، ص49</ref> | برخى از شارحان آثار سهروردى، کاربرد گسترده واژه هیکل را در این اثر، دالّ بر این دانستهاند که او تحت تأثیر آموزههاى اسماعیلى بوده است؛ زیرا اسماعیلیان نیز از هیاکل هفتگانه نام بردهاند.<ref>مرادخانی، زهرا، ص49</ref> | ||
هياكل النّور متنى فلسفى و مختصر، امّا از دیدگاه اشراقى بس ژرف است و مشتمل بر هفت هیکل بدین شرح: هیکل یکم درباره جسم در حدود نود کلمه که در آن ضمن بحث از | هياكل النّور متنى فلسفى و مختصر، امّا از دیدگاه اشراقى بس ژرف است و مشتمل بر هفت هیکل بدین شرح: هیکل یکم درباره جسم در حدود نود کلمه که در آن ضمن بحث از ویژگیهاى جسم، برخلاف رأى متکلّمان و در ادامه سخنش در مقالت سوم از قسم اوّل حكمة الإشراق و رسالههاى دیگرش مانند الواح عمادى و پرتونامه، ترکب جسم از اجزای لا یتجزى را مردود دانسته است. هیکل دوم در اثبات تجرد نفس و آنچه از قواى ظاهر و باطن بدان تعلّق دارد؛ در این هیکل، سهروردى آشکارا استقلال و موجود بودن نفس پیش از بدن را انکار کرده و آن را حادث به حدوث بدن دانسته است. هیکل سوم درباره برخى مبادى مشائیان؛ یعنى سه حالت وجوب و امکان و امتناع است که در آن با بحث از رابطه ضرورى میان علّت و معلول و محتوم عقلى دانستن ظهور معلول در صورت حصول علّت کامله، زمینه را برای ارائه هیکل چهارم درباره توحید به معنى اشراقى و نه عددى آن آماده مىکند. هیکل پنجم در بیان حرکت دورى است در دو فصل: | ||
# حرکت فلک خودجوش و از نفس ازلى اوست؛ | # حرکت فلک خودجوش و از نفس ازلى اوست؛ | ||
# خود فلک و حرکت آن، فیض ازلى الهى است، پس آغاز و انجام ندارد. هیکل ششم نیز در اثبات جاودانگى روان آدمى است که پس از مرگ از بدن جدا شده و به جهان نور میپیوندد و سخن شیخ در آن به رأى فارابى در این زمینه بسیار ماننده است و سرانجام هیکل هفتم به بیان نبوات و معجزات و کرامات و منامات و بیان چگونگى پیوند روان آدمى با جهان نور در حالت خواب یا جنون مىپردازد.<ref>ر.ک: کریمی زنجانی اصل، محمد، ص35-33</ref> | # خود فلک و حرکت آن، فیض ازلى الهى است، پس آغاز و انجام ندارد. هیکل ششم نیز در اثبات جاودانگى روان آدمى است که پس از مرگ از بدن جدا شده و به جهان نور میپیوندد و سخن شیخ در آن به رأى فارابى در این زمینه بسیار ماننده است و سرانجام هیکل هفتم به بیان نبوات و معجزات و کرامات و منامات و بیان چگونگى پیوند روان آدمى با جهان نور در حالت خواب یا جنون مىپردازد.<ref>ر.ک: کریمی زنجانی اصل، محمد، ص35-33</ref> |
ویرایش