۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
|||
خط ۷: | خط ۷: | ||
[[ابن شجری، هبةالله بن علی]] (نویسنده) | [[ابن شجری، هبةالله بن علی]] (نویسنده) | ||
طناحي، محمود محمد (محقق) | [[طناحي، محمود محمد ]](محقق) | ||
| ناشر = مکتبة الخانجي | | ناشر = مکتبة الخانجي | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''أمالي ابن الشجري'''، اثر [[ابن شجری، هبةالله بن علی|هبةالله بن علی حسنی]]، معروف به ابن شجری (450-542ق)، یکى از آثار کمنظیر و ارزشمند است که صاحب آن بسیاری از آراء نحوی را با شواهد شعری مختلف برای شاگردانش املا کرده است. کتاب توسط محمود محمد طناحی مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است. | '''أمالي ابن الشجري'''، اثر [[ابن شجری، هبةالله بن علی|هبةالله بن علی حسنی]]، معروف به [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] (450-542ق)، یکى از آثار کمنظیر و ارزشمند است که صاحب آن بسیاری از آراء نحوی را با شواهد شعری مختلف برای شاگردانش املا کرده است. کتاب توسط [[طناحي، محمود محمد|محمود محمد طناحی]] مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است. | ||
تاریخ بسیاری از مجالس دقیقاً ثبت شده، اما از شروع نخستین مجلس اطلاع دقیقى در دست نیست و با توجه به اینکه مجلس هشتم در اوایل جمادیالاوّل 524ق املا گردیده و پس از آن بهطور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوایل ربیعالاول همان سال بوده است.<ref>ر.ک: فاتحینژاد، عنایتالله، ص69</ref> | تاریخ بسیاری از مجالس دقیقاً ثبت شده، اما از شروع نخستین مجلس اطلاع دقیقى در دست نیست و با توجه به اینکه مجلس هشتم در اوایل جمادیالاوّل 524ق املا گردیده و پس از آن بهطور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوایل ربیعالاول همان سال بوده است.<ref>ر.ک: فاتحینژاد، عنایتالله، ص69</ref> | ||
ابوالبرکات انباری شاگرد ابن شجری درباره این کتاب گفته است: امالی کتابی است نفیس، دارای فواید بسیار که حاوی فنون بسیاری در علوم ادبی است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص194</ref> | ابوالبرکات انباری شاگرد [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] درباره این کتاب گفته است: امالی کتابی است نفیس، دارای فواید بسیار که حاوی فنون بسیاری در علوم ادبی است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص194</ref> | ||
[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت حموی]] درباره این کتاب گفته است: امالی از برترین و زیباترین آثار ابن شجری است.<ref>ر.ک: همان</ref> | [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت حموی]] درباره این کتاب گفته است: امالی از برترین و زیباترین آثار [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه محقق، دو باب درباره زندگی مؤلف و آراء نحوی ابن شجری آغاز شده، سپس متن آن آمده که مجموعا در سه جلد تنظیم شده است. | کتاب با مقدمه محقق، دو باب درباره زندگی مؤلف و آراء نحوی [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] آغاز شده، سپس متن آن آمده که مجموعا در سه جلد تنظیم شده است. | ||
مؤلف، در این کتاب، 84 مجلس برای شاگردانش املا کرده است. ایشان، این کتاب را به سبک امالی [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] نوشته است؛ بدین گونه که امالی را به مجالسی تقسیم نموده و در هر مجلس مسئلهای از مسائل نحو، صرف و یا مسئلهای برگرفته از آیات قرآن یا بیت شعری از شعرا را سرآغاز املای خود قرار داده، سپس از این طریق مباحث دیگری را در همان موضوع مطرح مینماید.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref> | مؤلف، در این کتاب، 84 مجلس برای شاگردانش املا کرده است. ایشان، این کتاب را به سبک امالی [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] نوشته است؛ بدین گونه که امالی را به مجالسی تقسیم نموده و در هر مجلس مسئلهای از مسائل نحو، صرف و یا مسئلهای برگرفته از آیات قرآن یا بیت شعری از شعرا را سرآغاز املای خود قرار داده، سپس از این طریق مباحث دیگری را در همان موضوع مطرح مینماید.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref> | ||
مسائل مطرحشده در این کتاب را میتوان به سه دسته تقسیم نمود: مسائلی که ابن شجری خود عنوان نموده است؛ مسائلی که در پاسخ به پرسشهای شاگردان ابراز کرده است؛ مسائلی که در پاسخ به پرسشهایی که از نواحی مختلف به وی رسیده، مطرح نموده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | مسائل مطرحشده در این کتاب را میتوان به سه دسته تقسیم نمود: مسائلی که [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] خود عنوان نموده است؛ مسائلی که در پاسخ به پرسشهای شاگردان ابراز کرده است؛ مسائلی که در پاسخ به پرسشهایی که از نواحی مختلف به وی رسیده، مطرح نموده است.<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
جلد اول کتاب شامل 35 مجلس، جلد دوم تا پایان مجلس هفتادم و جلد سوم شامل مجالس هفتادویک تا هشتادوچهار است. | جلد اول کتاب شامل 35 مجلس، جلد دوم تا پایان مجلس هفتادم و جلد سوم شامل مجالس هفتادویک تا هشتادوچهار است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ابن شجری در آراء نحوی خود از میان سه مکتب بصری، کوفی و بغدادی، تابع مکتب بصری بوده است. او هرچند در مواردی خلاف این مکتب عمل نموده است، اما با نگاهی به کتاب او و مقایسه نظرات او با سه مکتب فوق درمییابیم که ایشان مکتب بصری را برتر از دیگر مکاتب دانسته و آن را اختیار نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص183 و 184</ref> | [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] در آراء نحوی خود از میان سه مکتب بصری، کوفی و بغدادی، تابع مکتب بصری بوده است. او هرچند در مواردی خلاف این مکتب عمل نموده است، اما با نگاهی به کتاب او و مقایسه نظرات او با سه مکتب فوق درمییابیم که ایشان مکتب بصری را برتر از دیگر مکاتب دانسته و آن را اختیار نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص183 و 184</ref> | ||
امالی ابن شجری علاوه بر اینکه حاوی مطالبی از قبیل لغت، صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع است، حاوی مطالبی در موضوع بلاغت، ادب (حدیث)، عروض و قافیه، تاریخ و وقایع تاریخی، جغرافیا و موقعیت شهرهاست.<ref>ر.ک: همان، ص196 تا 204</ref> | امالی [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] علاوه بر اینکه حاوی مطالبی از قبیل لغت، صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع است، حاوی مطالبی در موضوع بلاغت، ادب (حدیث)، عروض و قافیه، تاریخ و وقایع تاریخی، جغرافیا و موقعیت شهرهاست.<ref>ر.ک: همان، ص196 تا 204</ref> | ||
ابن شجری متعرض اصلی از اصول یا قاعدهای از قواعد نشده مگر اینکه از قرآن شاهدی بر مدعای خود آورده است. او از شواهدی دیگری چون احادیث، آثار دیگر نویسندگان و اشعار نیز بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>شواهد شعری او شامل اشعاری از دعبل خزاعی، مروان بن ابوحفصه، ابن معتز، ابوتمام، بختری و... است.<ref>همان</ref> | [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] متعرض اصلی از اصول یا قاعدهای از قواعد نشده مگر اینکه از قرآن شاهدی بر مدعای خود آورده است. او از شواهدی دیگری چون احادیث، آثار دیگر نویسندگان و اشعار نیز بهره برده است.<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>شواهد شعری او شامل اشعاری از دعبل خزاعی، مروان بن ابوحفصه، ابن معتز، ابوتمام، بختری و... است.<ref>همان</ref> | ||
ابن شجری در این کتاب آراء بسیاری را بدون ذکر نام آورده است؛ بهعنوان مثال چند فصل کامل از کتاب الأزهیة هروی را بدون ذکر مأخذ نقل کرده است.<ref>فاتحینژاد، عنایتالله، ص69</ref> | [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] در این کتاب آراء بسیاری را بدون ذکر نام آورده است؛ بهعنوان مثال چند فصل کامل از کتاب الأزهیة هروی را بدون ذکر مأخذ نقل کرده است.<ref>فاتحینژاد، عنایتالله، ص69</ref> | ||
وی بخش وسیعى از امالى را به ذکر لغزشهای مکى بن ابوطالب مغربى در کتاب مشكل إعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران انگیزه این کار او را اختلافات مذهبى دانستهاند و گفتهاند که چون مکى بن ابوطالب، مالکىمذهب بوده و در چند جا از نوشتههایش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، ابن شجری در مقام دفاع از معتزله به طرح این انتقادات پرداخته است، اما درباره این سخن باید اندکى تردید کرد؛ چه، همه موارد نیز چندان نابجا نیست.<ref>ر.ک: همان، ص69</ref> | وی بخش وسیعى از امالى را به ذکر لغزشهای مکى بن ابوطالب مغربى در کتاب مشكل إعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران انگیزه این کار او را اختلافات مذهبى دانستهاند و گفتهاند که چون مکى بن ابوطالب، مالکىمذهب بوده و در چند جا از نوشتههایش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، [[ابن شجری، هبةالله بن علی|ابن شجری]] در مقام دفاع از معتزله به طرح این انتقادات پرداخته است، اما درباره این سخن باید اندکى تردید کرد؛ چه، همه موارد نیز چندان نابجا نیست.<ref>ر.ک: همان، ص69</ref> | ||
برخی از مباحث کتاب به شرح ذیل میباشد: | برخی از مباحث کتاب به شرح ذیل میباشد: | ||
تثنیه سه صورت دارد: تثنیه لفظی، تثنیه معنوی که با لفظ جمع آمده و تثنیه لفظی که حقش تکرار با عطف است. اولی مانند: رجلان، دومی مانند: ضربت رئوس الرجلين که مقصود رأسين است و سومی مانند: ابوین که حقش این است که گفته شود: اب و ام.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص15 تا 19</ref> | تثنیه سه صورت دارد: تثنیه لفظی، تثنیه معنوی که با لفظ جمع آمده و تثنیه لفظی که حقش تکرار با عطف است. اولی مانند: رجلان، دومی مانند: ضربت رئوس الرجلين که مقصود رأسين است و سومی مانند: ابوین که حقش این است که گفته شود: اب و ام.<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص15 تا 19</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۶: | ||
ایشان در مورد «احباب» در شعر: {{شعر}}{{ب|''لو لا مفارقة الأحباب ما وجدت ''|2=''لها المنايا إلى أرواحنا سبلا''}}{{پایان شعر}} | ایشان در مورد «احباب» در شعر: {{شعر}}{{ب|''لو لا مفارقة الأحباب ما وجدت ''|2=''لها المنايا إلى أرواحنا سبلا''}}{{پایان شعر}} | ||
میگوید: | میگوید: | ||
احباب، جمع حب است؛ مثل عدل و اعدال و شایسته نیست که آن را جمع حبیب، مانند شریف و اشراف بدانیم و بر این مدعای خود دو دلیل میآورد.<ref>همان، ص352</ref> | احباب، جمع حب است؛ مثل عدل و اعدال و شایسته نیست که آن را جمع حبیب، مانند شریف و اشراف بدانیم و بر این مدعای خود دو دلیل میآورد.<ref>همان، ص352</ref> | ||
قرار دادن مفرد در موضع جمع، یکی از مباحث ادبی این کتاب است. مؤلف در مجلس چهلوهشتم با تکیه بر شواهدی از قرآن، این مطلب را روشن میسازد؛ مثلاًدر آیه شریفه: {{متن قرآن|رجالاً کثيراً و نساء|سوره=النساء|آیه=1}} | قرار دادن مفرد در موضع جمع، یکی از مباحث ادبی این کتاب است. مؤلف در مجلس چهلوهشتم با تکیه بر شواهدی از قرآن، این مطلب را روشن میسازد؛ مثلاًدر آیه شریفه: {{متن قرآن|رجالاً کثيراً و نساء|سوره=النساء|آیه=1}} | ||
کثیر بهجای کثیرین و در کریمه: {{متن قرآن| قليلٌ من عبادي الشكور|سوره=سبأ|آیه=13}}، قلیل در محل قلیلون به کار برده شده است.<ref>ر.ک: همان، ج2، ص212</ref> | کثیر بهجای کثیرین و در کریمه: {{متن قرآن| قليلٌ من عبادي الشكور|سوره=سبأ|آیه=13}}، قلیل در محل قلیلون به کار برده شده است.<ref>ر.ک: همان، ج2، ص212</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۸۱: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش