۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =') |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
}} | }} | ||
'''آتش در خانه وحی''' از سری کتابهای «مسائل سؤال برانگیز در تاریخ اسلام»، اثر سعید داودی است که در آن به بررسی یکی از وقایع صدر اسلام که همان آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) است، پرداخته شده است. | '''آتش در خانه وحی''' از سری کتابهای «مسائل سؤال برانگیز در تاریخ اسلام»، اثر [[داودي، سعيد|سعید داودی]] است که در آن به بررسی یکی از وقایع صدر اسلام که همان آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) است، پرداخته شده است. | ||
==انگیزه تألیف== | ==انگیزه تألیف== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
در نقل این مدارک، ترتیب زمانى از قرنهاى نخستین تا نویسندگان عصر حاضر در نظر گرفته شده است که برخی از آنها، بهقرار زیر است: | در نقل این مدارک، ترتیب زمانى از قرنهاى نخستین تا نویسندگان عصر حاضر در نظر گرفته شده است که برخی از آنها، بهقرار زیر است: | ||
# [[ابن ابیشیبه، عبدالله بن محمد|ابوبکر ابن ابىشیبه]] (159-235ق)، در کتاب «المصنف»، به سندى صحیح چنین نقل مىکند: «إِنَّهُ حینَ بُویعَ لِأبی بَکرٍ بَعْدَ رَسُولَ اللّٰهِ(ص) کٰانَ عَلی وَ الزُّبَیرُ یدْخُلاٰنِ عَلىٰ فٰاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّٰه، فَیشٰاوِرُونَهٰا وَ یرْتَجِعُونَ فی أَمْرِهِمْ. فَلَمّٰا بَلَغَ ذٰلِک عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ خَرَجَ وَ دَخَلَ عَلىٰ فٰاطِمَةَ، فَقٰالَ: یٰا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰه(ص) وَ اللّٰهِ مٰا أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَینٰا مِنْ أَبِیک وَ مٰا مِنْ أَحَدٍ أَحَّبَ إِلَینٰا بَعْدَ أَبیک مِنْک، وَ أیمُ اللّٰهِ مٰا ذٰاک بِمٰانِعی إِنِ اجْتَمَعَ هٰؤلاٰءِ النَّفَرُ عِنْدَک أَنْ أَمرْتُهُمْ أَنْ یحْرَقَ عَلَیهِمُ الْبَیتَ. قٰالَ: فَلَمّا خَرَجَ عُمَرُ جٰاؤُوهٰا، فَقٰالَتْ: تَعْلَمُونَ أنَّ عَمَرَ قَدْ جٰاءَنی، وَ قَدْ حَلَفَ بِاللّٰهِ لَئِنْ عُدْتُم لَیحرِقَنَّ عَلَیکمُ الْبَیتَ، وَ أیمُ اللّٰهِ لَیمِضَین لِمٰا حَلَفَ عَلَیهِ؛ هنگامى که مردم با ابوبکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مىپرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا(ص)، محبوبترین فرد برای ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى على(ع) و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به على(ع) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامى که شما در آن هستید آتش مىزنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مىدهد!». | # [[ابن ابیشیبه، عبدالله بن محمد|ابوبکر ابن ابىشیبه]] (159-235ق)، در کتاب «المصنف»، به سندى صحیح چنین نقل مىکند: «إِنَّهُ حینَ بُویعَ لِأبی بَکرٍ بَعْدَ رَسُولَ اللّٰهِ(ص) کٰانَ عَلی وَ الزُّبَیرُ یدْخُلاٰنِ عَلىٰ فٰاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّٰه، فَیشٰاوِرُونَهٰا وَ یرْتَجِعُونَ فی أَمْرِهِمْ. فَلَمّٰا بَلَغَ ذٰلِک عُمَرُ بنُ الْخَطّابِ خَرَجَ وَ دَخَلَ عَلىٰ فٰاطِمَةَ، فَقٰالَ: یٰا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰه(ص) وَ اللّٰهِ مٰا أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَینٰا مِنْ أَبِیک وَ مٰا مِنْ أَحَدٍ أَحَّبَ إِلَینٰا بَعْدَ أَبیک مِنْک، وَ أیمُ اللّٰهِ مٰا ذٰاک بِمٰانِعی إِنِ اجْتَمَعَ هٰؤلاٰءِ النَّفَرُ عِنْدَک أَنْ أَمرْتُهُمْ أَنْ یحْرَقَ عَلَیهِمُ الْبَیتَ. قٰالَ: فَلَمّا خَرَجَ عُمَرُ جٰاؤُوهٰا، فَقٰالَتْ: تَعْلَمُونَ أنَّ عَمَرَ قَدْ جٰاءَنی، وَ قَدْ حَلَفَ بِاللّٰهِ لَئِنْ عُدْتُم لَیحرِقَنَّ عَلَیکمُ الْبَیتَ، وَ أیمُ اللّٰهِ لَیمِضَین لِمٰا حَلَفَ عَلَیهِ؛ هنگامى که مردم با ابوبکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مىپرداختند و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا(ص)، محبوبترین فرد برای ما پدر تو و بعد از پدرت تو هستى؛ ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى [[امام على(ع)|على(ع)]] و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر به [[على(ع)]] و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را هنگامى که شما در آن هستید آتش مىزنم، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مىدهد!». | ||
# [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] (متوفی 270ق)، در کتاب «[[أنساب الأشراف (5 جلدی)|أنساب الأشراف]]» نقل مىکند: | # [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] (متوفی 270ق)، در کتاب «[[أنساب الأشراف (5 جلدی)|أنساب الأشراف]]» نقل مىکند: | ||
#:«إِنَّ أَبٰابَکرٍ أَرْسَلَ إلىٰ عَلی یریدُ الْبَیعَةَ فَلَمْ یبٰایعْ، فَجٰاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتیلةٌ! فَلَقیتْهُ فٰاطِمَةُ عَلَى الْبٰابِ. فَقٰالَتْ فٰاطِمَةُ: یابْنَ الْخَطّاب، أَتَرٰاک مُحْرِقاً عَلی بٰابی؟ قٰالَ: نَعَمْ، وَذٰلِک أَقْوىٰ فیمٰا جٰاءَ بِهِ ابُوک...»؛ ابوبکر به دنبال على(ع) فرستاد تا بیعت کند؛ ولى على(ع) از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه روبهرو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مىبینم درصدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، این کار کمک به چیزى است که پدرت برای آن مبعوث شده است!». | #:«إِنَّ أَبٰابَکرٍ أَرْسَلَ إلىٰ عَلی یریدُ الْبَیعَةَ فَلَمْ یبٰایعْ، فَجٰاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتیلةٌ! فَلَقیتْهُ فٰاطِمَةُ عَلَى الْبٰابِ. فَقٰالَتْ فٰاطِمَةُ: یابْنَ الْخَطّاب، أَتَرٰاک مُحْرِقاً عَلی بٰابی؟ قٰالَ: نَعَمْ، وَذٰلِک أَقْوىٰ فیمٰا جٰاءَ بِهِ ابُوک...»؛ ابوبکر به دنبال [[امام على(ع)|على(ع)]] فرستاد تا بیعت کند؛ ولى على(ع) از بیعت امتناع ورزید. سپس عمر همراه با فتیله (آتشزا) حرکت کرد و با فاطمه در مقابل باب خانه روبهرو شد، فاطمه گفت: اى فرزند خطاب، مىبینم درصدد سوزاندن خانه من هستى؟! عمر گفت: بلى، این کار کمک به چیزى است که پدرت برای آن مبعوث شده است!». | ||
# [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] (212-276ق) در کتاب «الإمامة و السیاسة» مىنویسد: «إنّ أبٰابَکرٍ(رض) تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَیعَتِهِ عِنْدَ عَلی کرَّمَ اللّٰهُ وَجْهَهُ فَبَعَثَ إِلَیهِمْ عُمَرُ فَجٰاءَ فَنٰادٰاهُمْ وَ هُمْ فی دٰارِ عَلی، فَأَبَوْا أَنْ یخْرُجُوا فَدَعٰا بِالْحَطَبِ وَ قٰالَ: وَالَّذی نَفْسُ عُمَرَ بِیدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أَوْ لأَحْرَقَنَّهٰا عَلىٰ مَنْ فیهٰا، فَقیلَ لَهُ: یٰا أبا حَفصٍ إِنَّ فیهٰا فٰاطِمَةَ فَقٰالَ، وَإِنْ!؛ ابوبکر از کسانى که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه على(ع) گردآمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به درِ خانه على(ع) آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایى که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش مىزنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص در این خانه، فاطمه(س) هست، گفت: باشد!».<ref>همان، ص10-13</ref> | # [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] (212-276ق) در کتاب «الإمامة و السیاسة» مىنویسد: «إنّ أبٰابَکرٍ(رض) تَفَقَّدَ قَوْماً تَخَلَّفُوا عَنْ بَیعَتِهِ عِنْدَ عَلی کرَّمَ اللّٰهُ وَجْهَهُ فَبَعَثَ إِلَیهِمْ عُمَرُ فَجٰاءَ فَنٰادٰاهُمْ وَ هُمْ فی دٰارِ عَلی، فَأَبَوْا أَنْ یخْرُجُوا فَدَعٰا بِالْحَطَبِ وَ قٰالَ: وَالَّذی نَفْسُ عُمَرَ بِیدِهِ لَتَخْرُجَنَّ أَوْ لأَحْرَقَنَّهٰا عَلىٰ مَنْ فیهٰا، فَقیلَ لَهُ: یٰا أبا حَفصٍ إِنَّ فیهٰا فٰاطِمَةَ فَقٰالَ، وَإِنْ!؛ ابوبکر از کسانى که از بیعت با او سر برتافتند و در خانه على(ع) گردآمده بودند، سراغ گرفت و عمر را به دنبال آنان فرستاد، او به درِ خانه [[امام على(ع)|على(ع)]] آمد و همگان را صدا زد که بیرون بیایند و آنان از خروج از خانه امتناع ورزیدند در این موقع عمر هیزم طلبید و گفت: به خدایى که جان عمر در دست اوست بیرون بیایید یا خانه را با شما آتش مىزنم. مردى به عمر گفت: اى اباحفص در این خانه، فاطمه(س) هست، گفت: باشد!».<ref>همان، ص10-13</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش