۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
|||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
[[فقیر اصطهباناتی، علی|میرزا حسینعلی]]، معروف به میرزا علی، ملقب به معینالشریعه و متخلص به فقیر از جمله شیفتگان سعدی است که سـه اثـر خود: خرابات، خانقاه و گنج فقیر را به پیروی از گلستان، بوستان و غزلهای سعدی پرداخته است<ref>ر.ک: بینام، ص119</ref>. | [[فقیر اصطهباناتی، علی|میرزا حسینعلی]]، معروف به میرزا علی، ملقب به معینالشریعه و متخلص به فقیر از جمله شیفتگان [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] است که سـه اثـر خود: خرابات، خانقاه و گنج فقیر را به پیروی از گلستان، بوستان و غزلهای سعدی پرداخته است<ref>ر.ک: بینام، ص119</ref>. | ||
زبان [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] در «خانقاه»، ساده و بیانش روان است، هرچند در مواردی از واژگان کهن فارسی بهره برده است. همچنین از واژههای متداول در زبان مردم شیراز و فـارس بـا هدف حفظ آنها از خطر رکود و نابودی استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | زبان [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] در «خانقاه»، ساده و بیانش روان است، هرچند در مواردی از واژگان کهن فارسی بهره برده است. همچنین از واژههای متداول در زبان مردم شیراز و فـارس بـا هدف حفظ آنها از خطر رکود و نابودی استفاده کرده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
خانقاه، حاوی بسیاری مطالب اخلاقی و عرفانی است؛ باآنکه حجم کتاب زیاد نیست، در همان صفحات معدود، عناوین متعددی از آداب و اعمال و رفتار راهشناسان طریق تحقیق را با ذکر داستانهایی توصیف کرده است. بزرگانی که داستانهایی از آنان نقل شده، هم از بزرگان دین و راهنمایان الهیاند، همچون: پیامبر(ص)، موسی(ع)، عیسی(ع)، داوود(ع)، یونس(ع) و هم سلاطین و فرمانروایان، چون: انوشیروان و اردشیر و ملکشاه و بهرام گور و خسروپرویز و هشام بن عبدالملک و نعمان بن منذر... و هم عارفان و فیلسوفان، چون: سقراط، فضیل عیاض، ابوسعید ابوالخیر و بایزید و شبلی و حاتم اصم و لقمان و...<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. | خانقاه، حاوی بسیاری مطالب اخلاقی و عرفانی است؛ باآنکه حجم کتاب زیاد نیست، در همان صفحات معدود، عناوین متعددی از آداب و اعمال و رفتار راهشناسان طریق تحقیق را با ذکر داستانهایی توصیف کرده است. بزرگانی که داستانهایی از آنان نقل شده، هم از بزرگان دین و راهنمایان الهیاند، همچون: پیامبر(ص)، موسی(ع)، عیسی(ع)، داوود(ع)، یونس(ع) و هم سلاطین و فرمانروایان، چون: انوشیروان و اردشیر و ملکشاه و بهرام گور و خسروپرویز و هشام بن عبدالملک و نعمان بن منذر... و هم عارفان و فیلسوفان، چون: سقراط، فضیل عیاض، ابوسعید ابوالخیر و بایزید و شبلی و حاتم اصم و لقمان و...<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. | ||
[[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] به شیوه قدما که معمولاً شعرشان از نثر ایشان روانتر و سادهتر بود، خانقاه را با جملهها و عبارات و واژههای ساده به نظم آورده است؛ درحالیکه نثر او در کتاب خرابات دشوارتر است. تعداد واژههای نامستعمل در زبان محاوره، در شعر او زیاد نیست و بعضی واژهها را که خواننده ناگزیر است برای درک معنا به فرهنگ لغات مراجعه کند، خود در حاشیه معنا کرده است؛ واژههایی چون: پرناک، شیدان، لاغ، خدیر، لنگوته و مانند آنها. تعمق در نظم و نثر «فقیر» این نکته را به ذهن میآورد که فقیر در همان حال که میخواهد به زبان روان و ساده با خواننده آثار خویش سخن گوید، طبق روش بزرگان ادب، دشواریهایی نیز در کلام ساده خود ایجاد میکند که اولاً ذهن خواننده را تنبل نکند و او را به کاوش و جستجو در درک معنا وادارد و ثانیاً واژههایی را که متروک شده دوباره احیا کند. استعمال واژههای پارسی کهن، مانند: ارمان (حسرت)، کشاک (خاطر)، مُروا (دعای خیر)، لنگوته (جامه کهنه)، ازدر (سزاوار) و نظایر آنها در اشعار [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] برای فضلفروشی نیست؛ زیرا تفاخر به دانستن لغات مشکل در نزد بعضی اهل شعر و ادب، استعمال لغات متروک و نامأنوس عربی نظیر «عشیق» و «کئیب» بوده که بعضی از اینگونه واژهها نیز به ضرورت قافیه و وزن استعمال میشده است؛ اما فقیر واژههای پارسی مهجور را در شعر خود بدان منظور بهکار میبرده که این واژهها را زنده کند. باآنکه به زبان و ادب عربی مسلط بوده است، تفاخر او به ادب فارسی است و پیروی خداوندگار آن سعدی شیرازی که در آثار خود بهخصوص بوستان و غزلیات از واژههای عربی کمتر استفاده کرده و اگر به مقتضای به سر بردن سی سال در بلاد عربزبان، قصاید و اشعار عربی هم سروده، بااینحال حساب عربی را از فارسی جدا کرده است<ref>ر.ک: همان، ص14-13</ref>. | [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] به شیوه قدما که معمولاً شعرشان از نثر ایشان روانتر و سادهتر بود، خانقاه را با جملهها و عبارات و واژههای ساده به نظم آورده است؛ درحالیکه نثر او در کتاب خرابات دشوارتر است. تعداد واژههای نامستعمل در زبان محاوره، در شعر او زیاد نیست و بعضی واژهها را که خواننده ناگزیر است برای درک معنا به فرهنگ لغات مراجعه کند، خود در حاشیه معنا کرده است؛ واژههایی چون: پرناک، شیدان، لاغ، خدیر، لنگوته و مانند آنها. تعمق در نظم و نثر «فقیر» این نکته را به ذهن میآورد که فقیر در همان حال که میخواهد به زبان روان و ساده با خواننده آثار خویش سخن گوید، طبق روش بزرگان ادب، دشواریهایی نیز در کلام ساده خود ایجاد میکند که اولاً ذهن خواننده را تنبل نکند و او را به کاوش و جستجو در درک معنا وادارد و ثانیاً واژههایی را که متروک شده دوباره احیا کند. استعمال واژههای پارسی کهن، مانند: ارمان (حسرت)، کشاک (خاطر)، مُروا (دعای خیر)، لنگوته (جامه کهنه)، ازدر (سزاوار) و نظایر آنها در اشعار [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر]] برای فضلفروشی نیست؛ زیرا تفاخر به دانستن لغات مشکل در نزد بعضی اهل شعر و ادب، استعمال لغات متروک و نامأنوس عربی نظیر «عشیق» و «کئیب» بوده که بعضی از اینگونه واژهها نیز به ضرورت قافیه و وزن استعمال میشده است؛ اما فقیر واژههای پارسی مهجور را در شعر خود بدان منظور بهکار میبرده که این واژهها را زنده کند. باآنکه به زبان و ادب عربی مسلط بوده است، تفاخر او به ادب فارسی است و پیروی خداوندگار آن [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی شیرازی]] که در آثار خود بهخصوص [[بوستان]] و غزلیات از واژههای عربی کمتر استفاده کرده و اگر به مقتضای به سر بردن سی سال در بلاد عربزبان، قصاید و اشعار عربی هم سروده، بااینحال حساب عربی را از فارسی جدا کرده است<ref>ر.ک: همان، ص14-13</ref>. | ||
نکته قابل توجه در کتاب خانقاه آن است که [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] با آنکه خود در مدارس و مجامع علمی و ادبی، روزگاری، درس خوانده است که از آغاز دوران مدرسه، یعنی از مکتبخانه، حروف و الفاظ و متون عربی تدریس میشد (و طبعاً چه در آن متون و چه متون فارسی قدیم، غلبه با لغات عربی بود) در کتاب خانقاه کوشیده ا ست تا آنجا که ممکن است واژههای فارسی بهکار برد؛ بهطوریکه درصد لغات عربی در اشعار خانقاه بسیار پایین است و در بعضی صفحات از چند لغت تجاوز نمیکند<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>. | نکته قابل توجه در کتاب خانقاه آن است که [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] با آنکه خود در مدارس و مجامع علمی و ادبی، روزگاری، درس خوانده است که از آغاز دوران مدرسه، یعنی از مکتبخانه، حروف و الفاظ و متون عربی تدریس میشد (و طبعاً چه در آن متون و چه متون فارسی قدیم، غلبه با لغات عربی بود) در کتاب خانقاه کوشیده ا ست تا آنجا که ممکن است واژههای فارسی بهکار برد؛ بهطوریکه درصد لغات عربی در اشعار خانقاه بسیار پایین است و در بعضی صفحات از چند لغت تجاوز نمیکند<ref>ر.ک: همان، ص16</ref>. | ||
[[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] باآنکه قابل قیاس با سعدی نیست، اما به نظر میرسد، محسنات کار سعدی را در آن روزگارانی که هنوز مباحث نقد ادبی، موسیقی کلام، صور خیال و اینگونه ادراکات وصفناشدنی معمول نبود یا اگر بود، بهگستردگی امروز نبود، درک کرده است و در حد توان خود کوشیده است نه فقط از نظر ظاهر و وزن و قافیه، مقلد سعدی یا دیگر قدما باشد، بلکه ریزهکاریها و هنرهای بزرگان ادب و بالاخص سعدی را پیش چشم و نصبالعین خود داشته باشد. سادهنویسی یا سادهگویی او در خانقاه، مولود همین فکر است<ref>ر.ک: همان، ص17-16</ref>. | [[فقیر اصطهباناتی، علی|فقیر شیرازی]] باآنکه قابل قیاس با [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] نیست، اما به نظر میرسد، محسنات کار سعدی را در آن روزگارانی که هنوز مباحث نقد ادبی، موسیقی کلام، صور خیال و اینگونه ادراکات وصفناشدنی معمول نبود یا اگر بود، بهگستردگی امروز نبود، درک کرده است و در حد توان خود کوشیده است نه فقط از نظر ظاهر و وزن و قافیه، مقلد [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] یا دیگر قدما باشد، بلکه ریزهکاریها و هنرهای بزرگان ادب و بالاخص [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را پیش چشم و نصبالعین خود داشته باشد. سادهنویسی یا سادهگویی او در خانقاه، مولود همین فکر است<ref>ر.ک: همان، ص17-16</ref>. | ||
مثنوی او همانند بوستان با ستایش خداوند آغاز میشود و نحوه حمد و ثنای او به پروردگار، چه در مجموع و چه در ابیات، فحوای کلام [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را یادآور است و کلام وی را به ذهن متبادر میکند و خود این تبادر موجب میشود که خاطره کلام بلند سخن سعدی که در خاطر هر دوستدار ادب فارسیزبان است، به یاری فقیر بشتابد و یاد سرودههای [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، مکمل کلام شاگرد مکتبش شود. | مثنوی او همانند بوستان با ستایش خداوند آغاز میشود و نحوه حمد و ثنای او به پروردگار، چه در مجموع و چه در ابیات، فحوای کلام [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] را یادآور است و کلام وی را به ذهن متبادر میکند و خود این تبادر موجب میشود که خاطره کلام بلند سخن سعدی که در خاطر هر دوستدار ادب فارسیزبان است، به یاری فقیر بشتابد و یاد سرودههای [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]]، مکمل کلام شاگرد مکتبش شود. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خانقاه پیش از این طبع، بههمراه کتاب خرابات او – که به پیروی از گلستان به نثر آمیخته با شعر تألیف و تنظیم شده - در زمان حیات شاعر در یک مجلد در شیراز بهصورت چاپ سنگی (به سال 1347ق) به چاپ رسیده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | خانقاه پیش از این طبع، بههمراه کتاب خرابات او – که به پیروی از [[گلستان سعدی: پس از مقابله هفت نسخه خطی و ده نسخه چاپی|گلستان]] به نثر آمیخته با شعر تألیف و تنظیم شده - در زمان حیات شاعر در یک مجلد در شیراز بهصورت چاپ سنگی (به سال 1347ق) به چاپ رسیده است<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>. | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ حواشی در انتهای کتاب ذکر شده است. حواشی هر باب نیز در انتهای آن ذکر شده است. | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ حواشی در انتهای کتاب ذکر شده است. حواشی هر باب نیز در انتهای آن ذکر شده است. |
ویرایش