۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'میکنند' به 'میکنند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
نویسنده، ضمن بیان اهمیت پرداختن به این مسئله، اکتفا به آنچه در میراث فلسفی اروپایی در این ارتباط بیان شده را ناکافی میشمارد. او یادآور میشود که در سالهای اخیر، عدهای تلاشهایی در راستای فرهنگنگاری فلسفی (Philosophical Lexicography) و ایجاد یک لغتنامه فلسفی برای محققان داشتهاند، اما گویا دغدغه پرداختن به ریشه ظهور اصطلاحات فلسفی و نحوه توسعه آن را نداشتهاند و ما این امر را در تلاشهای آنان نمیبینیم. به نظر دکتر عبدالامیر اعسم، عدم جمع و تحقیق نوشتههای فلاسفه در حدود و رسوم در یک جلد واحد مجزا به هدف کشف تطور اصطلاحات فلسفی از نقطه شروع و نحوه گسترشش باعث شده که اصطلاحنامههای فلسفیای که میبینیم در مقایسه با میراث فرهنگ عربی [اسلامی] غیر کامل و غیر دقیق باشند. به نظر وی، این آثار، بر نصوص متأخر جرجانی اعتماد کامل کردهاند و در بهترین حالت به «رسالة الحدود» بوعلی بازگشت میکنند و ازاینرو وی در این کتاب، برای دستیابی به اصطلاح این معنی خاص (مصطلحات فلسفی)، به معانی اروپایی این واژه در فلسفه جدید، مراجعه میکند<ref>ر.ک: همان</ref>. | نویسنده، ضمن بیان اهمیت پرداختن به این مسئله، اکتفا به آنچه در میراث فلسفی اروپایی در این ارتباط بیان شده را ناکافی میشمارد. او یادآور میشود که در سالهای اخیر، عدهای تلاشهایی در راستای فرهنگنگاری فلسفی (Philosophical Lexicography) و ایجاد یک لغتنامه فلسفی برای محققان داشتهاند، اما گویا دغدغه پرداختن به ریشه ظهور اصطلاحات فلسفی و نحوه توسعه آن را نداشتهاند و ما این امر را در تلاشهای آنان نمیبینیم. به نظر دکتر عبدالامیر اعسم، عدم جمع و تحقیق نوشتههای فلاسفه در حدود و رسوم در یک جلد واحد مجزا به هدف کشف تطور اصطلاحات فلسفی از نقطه شروع و نحوه گسترشش باعث شده که اصطلاحنامههای فلسفیای که میبینیم در مقایسه با میراث فرهنگ عربی [اسلامی] غیر کامل و غیر دقیق باشند. به نظر وی، این آثار، بر نصوص متأخر جرجانی اعتماد کامل کردهاند و در بهترین حالت به «رسالة الحدود» بوعلی بازگشت میکنند و ازاینرو وی در این کتاب، برای دستیابی به اصطلاح این معنی خاص (مصطلحات فلسفی)، به معانی اروپایی این واژه در فلسفه جدید، مراجعه میکند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
واژهنامههای یوسف کرم و همکارانش، دکتر جمیل صلیبا، ابراهیم مدکور و همکارانش و همچنین یوسف خیاط (هرچند فرهنگ لغت او صرفا فلسفی نیست) بااینکه از سبک دایرةالمعارفی استفاده | واژهنامههای یوسف کرم و همکارانش، دکتر جمیل صلیبا، ابراهیم مدکور و همکارانش و همچنین یوسف خیاط (هرچند فرهنگ لغت او صرفا فلسفی نیست) بااینکه از سبک دایرةالمعارفی استفاده میکنند، ولی در حقیقت دستاورد حقیقیای در راستای آموزش مصطلح فلسفی نزد عرب و بیان دستاوردهای فلاسفه در این زمینه، ندارند. شاید به همین جهت است که مؤسسه تعریب (بنیاد عربیسازی) بر ضرورت تاریخی انجام چنین کاری تأکید دارد؛ یعنی بازگشت به میراث فلسفی عربی (مقصود، نگاشتهشده به زبان عربی است)<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref>. | ||
نویسنده، قصدش از نگارش این کتاب را امر سابق الذکر، یعنی بازگشت به میراث فلسفی عربی و قرار دادن این امر در دسترس پژوهشگران در مجامع علمی عربی و دانشگاهها و... به هدف بهرهگیری برای شناخت مصطلحات فلسفی نزد عرب، اعلام میکند. البته او خاطرنشان میسازد که مدعی این نیست که این تحقیق تمام سؤالات در این زمینه را پاسخ میدهد، اما روش لازم برای دستیابی به مصطلحات فلسفی را نشان داده است. به نظر او، روش صحیح این است که مصطلحات فلسفی را با آثار [[جابر بن حیان]] و کندی و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] و توحیدی و [[غزالی، محمد بن محمد|غزّالی]] و [[آمدی، عبدالواحد بن محمد|آمدی]] و... مستندسازی کنیم تا به زمان جرجانی برسیم؛ نه اینکه مانند دیگرانی که در این زمینه اثری نگاشتهاند مستقیما به شریف جرجانی مراجعه کنیم. توصیه نویسنده این است که فیلسوفان عرب، زبان اصیل خود را دارند که طی پنج قرن در تمدن عرب شکوفا شده است. ما محتاجیم که آن را مطالعه کنیم و با تحقیق در متون اصلی آن، این زبان را بیرون بکشیم تا بهمثابه راهنمایی برای بیان روشهای تعبیر فلسفی در دست پژوهشگران دوستدار فلسفه و آموزندگان آن قرار بگیرد<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. | نویسنده، قصدش از نگارش این کتاب را امر سابق الذکر، یعنی بازگشت به میراث فلسفی عربی و قرار دادن این امر در دسترس پژوهشگران در مجامع علمی عربی و دانشگاهها و... به هدف بهرهگیری برای شناخت مصطلحات فلسفی نزد عرب، اعلام میکند. البته او خاطرنشان میسازد که مدعی این نیست که این تحقیق تمام سؤالات در این زمینه را پاسخ میدهد، اما روش لازم برای دستیابی به مصطلحات فلسفی را نشان داده است. به نظر او، روش صحیح این است که مصطلحات فلسفی را با آثار [[جابر بن حیان]] و کندی و [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] و توحیدی و [[غزالی، محمد بن محمد|غزّالی]] و [[آمدی، عبدالواحد بن محمد|آمدی]] و... مستندسازی کنیم تا به زمان جرجانی برسیم؛ نه اینکه مانند دیگرانی که در این زمینه اثری نگاشتهاند مستقیما به شریف جرجانی مراجعه کنیم. توصیه نویسنده این است که فیلسوفان عرب، زبان اصیل خود را دارند که طی پنج قرن در تمدن عرب شکوفا شده است. ما محتاجیم که آن را مطالعه کنیم و با تحقیق در متون اصلی آن، این زبان را بیرون بکشیم تا بهمثابه راهنمایی برای بیان روشهای تعبیر فلسفی در دست پژوهشگران دوستدار فلسفه و آموزندگان آن قرار بگیرد<ref>ر.ک: همان، ص8</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
او مینویسد: من علاقهمند شدم این کتابها را به شیوه جامع مربوط با تاریخ هر متن و نسخه آن و چاپش و آنچه درباره آن نوشته شده، تبیین کنم. سپس خود را مجبور به تجزیه و تحلیل این متون دیدم تا بتوانم به توضیح ارزش علمی در اتحاد این متون و انتشار آنها بپردازم<ref>ر.ک: تمهید عام، ص13</ref>. | او مینویسد: من علاقهمند شدم این کتابها را به شیوه جامع مربوط با تاریخ هر متن و نسخه آن و چاپش و آنچه درباره آن نوشته شده، تبیین کنم. سپس خود را مجبور به تجزیه و تحلیل این متون دیدم تا بتوانم به توضیح ارزش علمی در اتحاد این متون و انتشار آنها بپردازم<ref>ر.ک: تمهید عام، ص13</ref>. | ||
او مجموعه «رسائل الحدود و الرسوم» را در سال 1976م، در یک نسخه خطی قدیمی در کابل دیده است. وجود چنین نسخهای نشاندهنده دستاوردهای فیلسوفان عرب به مصطلح فلسفی، منشأ، ترکیب، تعریف، گسترش و ثبات آن است. این کتابها با گزینش آثار برخی از فیلسوفان، یعنی [[جابر بن حیان]] و ابویوسف کندی و [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالی]] انتخاب شده است که برخی از آنها مانند رسالههای جابر و کندی بهصورت جداگانه با اعتماد بر یک نسخه خطی چاپ شده، برخی دیگر مانند رساله ابن سینا نیز با استناد به نسخههای خطی جدید منتشر شده و برخی دیگر مانند کتابهای [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] نیز بهعنوان اصل در کتابی که شامل نص و غیر آن است به چاپ رسیده است. او مینویسد: اهمیت نشر این متون به هدف تمایل به جمعآوری و چاپ مجددشان نبوده، بلکه ما مجموعه متون خطیای که به دستمان رسیده را در خوانش انتقادی جدیدی قرار میدهیم و به تصحیح آنچه که سابقا تحقیق شده میپردازیم. وحدت موضوع در این نسخه خطی منحصربهفرد، برخی باورهای غالب در خصوص بعضی از این متون را از میان برمیدارد؛ مثل تشکیک در انتساب رساله کندی به او، یا رساله جابر که قدما اسمی از آن نبردهاند و متأخرین نیز در انتسابش به او تردید کردهاند، یا رساله [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] که محققان آن را از کارهای ثانویه او لحاظ | او مجموعه «رسائل الحدود و الرسوم» را در سال 1976م، در یک نسخه خطی قدیمی در کابل دیده است. وجود چنین نسخهای نشاندهنده دستاوردهای فیلسوفان عرب به مصطلح فلسفی، منشأ، ترکیب، تعریف، گسترش و ثبات آن است. این کتابها با گزینش آثار برخی از فیلسوفان، یعنی [[جابر بن حیان]] و ابویوسف کندی و [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلی سینا]] و [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالی]] انتخاب شده است که برخی از آنها مانند رسالههای جابر و کندی بهصورت جداگانه با اعتماد بر یک نسخه خطی چاپ شده، برخی دیگر مانند رساله ابن سینا نیز با استناد به نسخههای خطی جدید منتشر شده و برخی دیگر مانند کتابهای [[خوارزمی، محمد بن احمد|خوارزمی]] و [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] نیز بهعنوان اصل در کتابی که شامل نص و غیر آن است به چاپ رسیده است. او مینویسد: اهمیت نشر این متون به هدف تمایل به جمعآوری و چاپ مجددشان نبوده، بلکه ما مجموعه متون خطیای که به دستمان رسیده را در خوانش انتقادی جدیدی قرار میدهیم و به تصحیح آنچه که سابقا تحقیق شده میپردازیم. وحدت موضوع در این نسخه خطی منحصربهفرد، برخی باورهای غالب در خصوص بعضی از این متون را از میان برمیدارد؛ مثل تشکیک در انتساب رساله کندی به او، یا رساله جابر که قدما اسمی از آن نبردهاند و متأخرین نیز در انتسابش به او تردید کردهاند، یا رساله [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] که محققان آن را از کارهای ثانویه او لحاظ میکنند؛ درحالیکه این رساله پیشنویس تئوری او در تعریف است که در «الشفاء» به بسط آن میپردازد و سپس در «النجاة» تلخیصش میکند و در نهایت در «[[منطق المشرقيين و القصيدة المزدوجة في المنطق|منطق المشرقيين]]» در آن تجدید نظر مینماید. رساله خوارزمی نیز که از بخشهایی از «[[مفاتيح العلوم]]» وی گرفته شده، بیانگر اهمیت آن در تعریف مصطلحات فلسفی در قرن چهارم هجری (دهم میلادی) است و نشاندهنده دستاوردهای [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] در حدود و رسوم است؛ هرچند فارابی رساله جداگانهای درباره این موضوع ننوشته است. رساله [[غزالی، احمد بن محمد|غزالی]] هم که در اصل همان «كتاب الحد» از «معيار العلم» اوست بر طبق سیاق مخطوط، نشانگر مرحله ثبات مصطلحات فلسفی است و قرائت جداگانه آن از «معيار العلم» را [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] (متوفی 606) مجاز شمرده؛ گویا رساله [[غزالی، احمد بن محمد|غزالی]] در نگاه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]] یک رساله مستقل و اصلی درباره حدود بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص12-13</ref>. | ||
نکته شگفتآور در این نسخه خطی این است که ترتیب انتخاب متون در آن کاملا سازگار با شکلگیری زبان فلسفی در عربی است؛ این کتاب نمایشی است از روند استفاده از کلمات فلسفی در طول سه ونیم قرنِ شکوفایی فلسفه عربی [و به تعبیر دقیقتر اسلامی]... این اثر نکتهای را گوشزد میکند که در نظر قدما مهم بوده، ولی از دید متأخرین پنهان مانده است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. | نکته شگفتآور در این نسخه خطی این است که ترتیب انتخاب متون در آن کاملا سازگار با شکلگیری زبان فلسفی در عربی است؛ این کتاب نمایشی است از روند استفاده از کلمات فلسفی در طول سه ونیم قرنِ شکوفایی فلسفه عربی [و به تعبیر دقیقتر اسلامی]... این اثر نکتهای را گوشزد میکند که در نظر قدما مهم بوده، ولی از دید متأخرین پنهان مانده است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. |
ویرایش