پرش به محتوا

مثنوی معنوی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'مساله' به 'مسأله'
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =')
جز (جایگزینی متن - 'مساله' به 'مسأله')
خط ۲۹: خط ۲۹:
===جهان بينى مولوى===
===جهان بينى مولوى===


براى شناخت مثنوى، نخست بايد به جهان بينى خاص مولانا توجّه داشت. جهان‌بينى مولوى، يك جهان‌بينى عرفانى است و اساس و محور اين جهان‌بينى، وحدت وجود و وحدت تجلّى است. در اين رهيافت تمام هستى يكجا به عنوان جلوه‌اى از ذات كمال الصّفات حق تعالى است و راز اين تجلّى عشق است. يكى ديگر از بنيان‌هاى معرفتى جهان‌بينى مولانا، بازگشت اشياء به حق است، اشياء از همان مبدايى كه به وجود آمده‌اند، به همان مبداء بازمى‌گردند. چنانچه مولانا در ابياتى به زيبايى اين مساله را ترسيم مى‌كند:
براى شناخت مثنوى، نخست بايد به جهان بينى خاص مولانا توجّه داشت. جهان‌بينى مولوى، يك جهان‌بينى عرفانى است و اساس و محور اين جهان‌بينى، وحدت وجود و وحدت تجلّى است. در اين رهيافت تمام هستى يكجا به عنوان جلوه‌اى از ذات كمال الصّفات حق تعالى است و راز اين تجلّى عشق است. يكى ديگر از بنيان‌هاى معرفتى جهان‌بينى مولانا، بازگشت اشياء به حق است، اشياء از همان مبدايى كه به وجود آمده‌اند، به همان مبداء بازمى‌گردند. چنانچه مولانا در ابياتى به زيبايى اين مسأله را ترسيم مى‌كند:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''جزءها را روى‌ها سوى كل است''|2=''بلبلان را عشق با روى گل است''}}
{{ب|''جزءها را روى‌ها سوى كل است''|2=''بلبلان را عشق با روى گل است''}}
خط ۳۵: خط ۳۵:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


نگاه خاص به انسان و جايگاه ويژه او در جهان‌بينى عرفانى مساله مهّم ديگرى است كه در شيوه و روش مولوى در ميان حقايق انسانى موثّر بوده است، گرچه از ديدگاه عرفا هر موجودى مظهر اسمى از اسماى الهى‌اند؛ ولى انسان در اين جهان‌بينى عالم كبير است و جهان عالم صغير. غربت انسانى از ديگر مسائل مهمّ در جهان‌بينى عرفانى است، اين كه انسان در اين جهان يك موجود غريب و تنهاست.يك موجودى است كه با اشيا، نامتجانس است؛ يعنى احساس عدم تجانس مى‌كند، با هر اشياى ديگر. نمونه اعلاى اين نگاه در ابيات آغازين مثنوى در بيان فراغ نى آمده است.در جهان بينى مولانا، جريان قوانين در جهان هستى به استمرار حفاظت خداوندى از آنهاست.
نگاه خاص به انسان و جايگاه ويژه او در جهان‌بينى عرفانى مسأله مهّم ديگرى است كه در شيوه و روش مولوى در ميان حقايق انسانى موثّر بوده است، گرچه از ديدگاه عرفا هر موجودى مظهر اسمى از اسماى الهى‌اند؛ ولى انسان در اين جهان‌بينى عالم كبير است و جهان عالم صغير. غربت انسانى از ديگر مسائل مهمّ در جهان‌بينى عرفانى است، اين كه انسان در اين جهان يك موجود غريب و تنهاست.يك موجودى است كه با اشيا، نامتجانس است؛ يعنى احساس عدم تجانس مى‌كند، با هر اشياى ديگر. نمونه اعلاى اين نگاه در ابيات آغازين مثنوى در بيان فراغ نى آمده است.در جهان بينى مولانا، جريان قوانين در جهان هستى به استمرار حفاظت خداوندى از آنهاست.


===روش عرفانى مولانا در مثنوى===
===روش عرفانى مولانا در مثنوى===


در روش و متد عرفانى مولانا، چيزى از جهان و انسان حذف نمى‌شود و همگى در سير عرفان مثبت به كار مى‌روند و همه معلوماتى كه از شناخت انسان و جهان به دست مى‌آورد. در استخدام يك معرفت عالى درباره دريافت آهنگ ارغنون هستى كه خود موجى از آن قرار خواهد گرفت، درمى‌آورد. مساله ديگر در روش عرفانى مولانا، شور عرفانى است. او شور عرفانى را حالت زودگذرى كه در وجد و هيجان به وجود مى‌آيد، محسوب نمى‌كند، بلكه اين شورگرايى را محكوم كرده، آن را حال‌پرستى مى‌داند و نه خداپرستى. عرفان مولانا حركت و تحوّل جهان و انسان را با ذوق ادبى محض، بلكه مستند به ريشه‌هاى اساسى نظم عينى جهان و موجوديّت انسان، مطرح مى‌نمايد.
در روش و متد عرفانى مولانا، چيزى از جهان و انسان حذف نمى‌شود و همگى در سير عرفان مثبت به كار مى‌روند و همه معلوماتى كه از شناخت انسان و جهان به دست مى‌آورد. در استخدام يك معرفت عالى درباره دريافت آهنگ ارغنون هستى كه خود موجى از آن قرار خواهد گرفت، درمى‌آورد. مسأله ديگر در روش عرفانى مولانا، شور عرفانى است. او شور عرفانى را حالت زودگذرى كه در وجد و هيجان به وجود مى‌آيد، محسوب نمى‌كند، بلكه اين شورگرايى را محكوم كرده، آن را حال‌پرستى مى‌داند و نه خداپرستى. عرفان مولانا حركت و تحوّل جهان و انسان را با ذوق ادبى محض، بلكه مستند به ريشه‌هاى اساسى نظم عينى جهان و موجوديّت انسان، مطرح مى‌نمايد.


===الفاظ قرآن در مثنوى===  
===الفاظ قرآن در مثنوى===  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش