۱۴۴٬۵۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مساله' به 'مسأله') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رده:علی بن ابیطالب(ع)' به 'رده:امام علی(ع)') برچسب: واگردانی دستی |
||
| (۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۶: | خط ۶: | ||
[[شابندر، غالب]] (محقق) | [[شابندر، غالب]] (محقق) | ||
[[علوی، محمد بن عقیل]] (نویسنده) | [[علوی، سید محمد بن عقیل]] (نویسنده) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =DS 38/4 /م6ع8 | | کد کنگره =DS 38/4 /م6ع8 | ||
| خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =14307 | ||
| کتابخوان همراه نور =14307 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''النصايح الكافية''' تأليف [[علوی، سید محمد بن عقیل|سيد محمد بن عقيل بن عبدالله عمر بن يحيى علوى]] (1350-1279ق)، بيان و شرح اين مسأله است كه آيا لعن معاويه جايز مىباشد يا خير. كتاب به زبان عربى و در سال (1326ق) تأليف شده است. | |||
انگيزه تألیف كتاب، پاسخ و استدلال به اين سؤال بوده كه آيا فردى كه لعن بر معاويه مىكند گنهكار است يا نه؟ | انگيزه تألیف كتاب، پاسخ و استدلال به اين سؤال بوده كه آيا فردى كه لعن بر معاويه مىكند گنهكار است يا نه؟ | ||
| خط ۶۰: | خط ۶۱: | ||
مؤلف در مقام اول، نامهها و مكاتباتى كه بين افراد مختلف نوشته شده را بيان نموده است. براى نمونه نامهاى كه معاويه به سعد بن ابىوقاص نوشته و در آن به تحريك او در مورد قتل عثمان پرداخته است.<ref>متن، ص43</ref> | مؤلف در مقام اول، نامهها و مكاتباتى كه بين افراد مختلف نوشته شده را بيان نموده است. براى نمونه نامهاى كه معاويه به سعد بن ابىوقاص نوشته و در آن به تحريك او در مورد قتل عثمان پرداخته است.<ref>متن، ص43</ref> | ||
بيان اين مكاتبات، ادله كسانى است كه لعن معاويه را به خاطر عقايد و | بيان اين مكاتبات، ادله كسانى است كه لعن معاويه را به خاطر عقايد و كارهایى كه انجام مىداده و تحريك مردم بر عليه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، جايز مىدانند. | ||
از جمله اين نامهها، موردى است كه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] به معاويه مىنويسد و نصرت و يارى معاويه از عثمان را تكذيب مىنمايد. اين نامه در نهجالبلاغه نيز ذكر شده است.<ref>متن، ص47</ref> | از جمله اين نامهها، موردى است كه [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] به معاويه مىنويسد و نصرت و يارى معاويه از عثمان را تكذيب مىنمايد. اين نامه در نهجالبلاغه نيز ذكر شده است.<ref>متن، ص47</ref> | ||
| خط ۶۶: | خط ۶۷: | ||
برخى از امورى كه باعث مىشود كه لعن معاويه جايز باشد، عبارت است از: | برخى از امورى كه باعث مىشود كه لعن معاويه جايز باشد، عبارت است از: | ||
معاويه و اصحاب او جزء قاسطين بودند؛ فرستادن پسر بن ارطا براى فساد در زمين؛ شادى معاويه از قتل عمار؛ جانشين نمودن يزيد؛ | معاويه و اصحاب او جزء قاسطين بودند؛ فرستادن پسر بن ارطا براى فساد در زمين؛ شادى معاويه از قتل عمار؛ جانشين نمودن يزيد؛ تولیت دادن به عمروعاص؛ وصيت معاويه براى سب بر على(ع)؛ خفيف نمودن مقام پيامبر(ص) و استخفاف انصار. | ||
نویسنده در پايان مقام اول، تكملهاى بيان نموده و در آن، مطالبى پيرامون لعن معاويه ذكر كرده است.<ref>متن، 179</ref> | نویسنده در پايان مقام اول، تكملهاى بيان نموده و در آن، مطالبى پيرامون لعن معاويه ذكر كرده است.<ref>متن، 179</ref> | ||
| خط ۷۴: | خط ۷۵: | ||
مقام دوم، رفع شبهه و رد ادله كسانى است كه لعن و اعلان بغض را مستحب مىدانند. در اين مقام پنج شبهه مطرح شده است.<ref>متن، ص209</ref> | مقام دوم، رفع شبهه و رد ادله كسانى است كه لعن و اعلان بغض را مستحب مىدانند. در اين مقام پنج شبهه مطرح شده است.<ref>متن، ص209</ref> | ||
اولین شبههاى كه در مقام دوم بيان شده و ادله گروه دوم مىباشد و مؤلف به آن پاسخ داده، تحت عنوان «صحب» است. خلاصه اين دليل چنين است: | |||
«معاويه جزء صحابى بوده است. صحابى كسانى بودند كه گرد پيامبر(ص) جمع بوده و به او ايمان داشتند. اكثر آنان داراى عدالت بودند و با ايمان از دنيا رفتند و بدين جهت، صحابه ناميده شدند. حال اگر اين افراد | «معاويه جزء صحابى بوده است. صحابى كسانى بودند كه گرد پيامبر(ص) جمع بوده و به او ايمان داشتند. اكثر آنان داراى عدالت بودند و با ايمان از دنيا رفتند و بدين جهت، صحابه ناميده شدند. حال اگر اين افراد كارهایى مانند شرب خمر، قتل نفس، زنا، سرقت، مال مردمخورى، گناه كبيره و... را مرتكب مىشدند، آيا شايسته اين نام بودند، پس لعن آنان جايز نيست».<ref>متن، ص209</ref> | ||
شبهه دوم در مورد صلح امام حسن(ع) با معاويه است كه توافق و صلح يك امام واجب الاطاعه را با معاويه دليل بر اين مىدانند كه لعن او جايز نيست.<ref>متن، ص244</ref> | شبهه دوم در مورد صلح امام حسن(ع) با معاويه است كه توافق و صلح يك امام واجب الاطاعه را با معاويه دليل بر اين مىدانند كه لعن او جايز نيست.<ref>متن، ص244</ref> | ||
| خط ۸۲: | خط ۸۳: | ||
شبهه سوم، برخى از احاديث مىباشد كه در مورد فضل معاويه ذكر شده است. مؤلف، بر اين عقيده است كه هيچ يك از اين احاديث، دارى اصل و اساس نيست.<ref>متن، ص256</ref> | شبهه سوم، برخى از احاديث مىباشد كه در مورد فضل معاويه ذكر شده است. مؤلف، بر اين عقيده است كه هيچ يك از اين احاديث، دارى اصل و اساس نيست.<ref>متن، ص256</ref> | ||
شبهه چهارم، در مورد | شبهه چهارم، در مورد تولیت عمر بن خطالب به معاويه بوده و شبه آخر، قول اشعرى در مورد اجتهاد و عدالت معاويه است. | ||
خاتمه مقام دوم، دو مرثيه از | خاتمه مقام دوم، دو مرثيه از سيد ابن شهاب در رثاى [[امام على(ع)]] و اباعبدالله الحسين(ع) است.<ref>متن، ص317</ref> | ||
مؤلف در خاتمه كتاب، نوشتهاى از معتضد بالله عباسى نقل كرده كه وى امت را امر به لعن معاويه نموده است.<ref>متن، ص337</ref>و سپس دو تقريض از | مؤلف در خاتمه كتاب، نوشتهاى از معتضد بالله عباسى نقل كرده كه وى امت را امر به لعن معاويه نموده است.<ref>متن، ص337</ref>و سپس دو تقريض از سيد ابن شهاب و شيخ صالح يافعى پيرامون كتاب نقل شده است.<ref>متن، ص347</ref> | ||
== وضعيت كتاب== | == وضعيت كتاب== | ||
| خط ۹۳: | خط ۹۴: | ||
==پانويس == | ==پانويس == | ||
<references /> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
| خط ۱۰۳: | خط ۱۰۷: | ||
[[رده: تاریخ آسیا]] | [[رده: تاریخ آسیا]] | ||
[[رده: تاریخ کشورهای عربی]] | [[رده: تاریخ کشورهای عربی]] | ||
[[رده:امام علی(ع)]] | |||