پرش به محتوا

مقامات بديع‌الزمان الهمذاني: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مى شود' به 'می‌شود'
جز (جایگزینی متن - 'مى شوند' به 'می‌شوند')
جز (جایگزینی متن - 'مى شود' به 'می‌شود')
خط ۴۷: خط ۴۷:
در اين كتاب، هر مقاله اغلب شكل گفتگوى ساده ميان شخصيت‌ها را دارد و اين شخصيت‌ها كه عبارتند از راوى و قهرمان، در بيشتر مقامه‌ها ثابت هستند، بجز تعداد اندكى از مقامات كه در آن‌ها، شخصيت‌هاى ديگرى وارد صحنه مى‌شوند و در كنار اين دو به ايفاى نقش مى‌پردازند. بيشتر مقامه‌ها، حول يك محور و موضوع واحد كه همان «كديه» است دور مى‌زند و حوادثى كه براى قهرمان اتفاق مى‌افتد نيز از تنوع چندانى برخوردار نيست و از اين جهت با داستان به معناى فنى كه تنوع شخصيت‌ها، زمان، مكان و حوادث، خصوصيات بارز آن است، متفاوت مى‌باشد.
در اين كتاب، هر مقاله اغلب شكل گفتگوى ساده ميان شخصيت‌ها را دارد و اين شخصيت‌ها كه عبارتند از راوى و قهرمان، در بيشتر مقامه‌ها ثابت هستند، بجز تعداد اندكى از مقامات كه در آن‌ها، شخصيت‌هاى ديگرى وارد صحنه مى‌شوند و در كنار اين دو به ايفاى نقش مى‌پردازند. بيشتر مقامه‌ها، حول يك محور و موضوع واحد كه همان «كديه» است دور مى‌زند و حوادثى كه براى قهرمان اتفاق مى‌افتد نيز از تنوع چندانى برخوردار نيست و از اين جهت با داستان به معناى فنى كه تنوع شخصيت‌ها، زمان، مكان و حوادث، خصوصيات بارز آن است، متفاوت مى‌باشد.


داستان هر مقامه، با روايت عيسى بن هشام و عبارت «حدثنا عيسى بن هشام قال» آغاز مى شود كه حادثه‌اى گذرا يا ماجرايى ناگهانى را كه براى خود او يا قهرمان داستان، يعنى ابوالفتح اسكندرى كه در زندگى فردى و اجتماعى‌اش و در زمان و مكانى معين اتفاق مى‌افتد، نقل مى‌كند و سرانجام بيشتر اين داستان‌ها به موضوع گدايى قهرمان از جمع حاضر ختم مى‌شود و تنها شكل گدايى كردن و حيله‌هاى او براى فريفتن حاضران، از مقامه‌اى به مقامه ديگر تفاوت مى‌يابد و از اين چهارچوب فراتر نمى‌رود؛ به بيان ديگر داستان‌هاى مقامات از جنبه هنر داستان‌نويسى شكل قصه فنى را دارا نيست كه نویسنده شخصيت‌هاى مختلفى خلق نمايد و حوادث متعدد هماهنگ و همسويى بيافريند و هماهنگى بين وقايع بگونه‌اى باشد كه مجموع آن به يك غرض معين ختم گردد.
داستان هر مقامه، با روايت عيسى بن هشام و عبارت «حدثنا عيسى بن هشام قال» آغاز می‌شود كه حادثه‌اى گذرا يا ماجرايى ناگهانى را كه براى خود او يا قهرمان داستان، يعنى ابوالفتح اسكندرى كه در زندگى فردى و اجتماعى‌اش و در زمان و مكانى معين اتفاق مى‌افتد، نقل مى‌كند و سرانجام بيشتر اين داستان‌ها به موضوع گدايى قهرمان از جمع حاضر ختم مى‌شود و تنها شكل گدايى كردن و حيله‌هاى او براى فريفتن حاضران، از مقامه‌اى به مقامه ديگر تفاوت مى‌يابد و از اين چهارچوب فراتر نمى‌رود؛ به بيان ديگر داستان‌هاى مقامات از جنبه هنر داستان‌نويسى شكل قصه فنى را دارا نيست كه نویسنده شخصيت‌هاى مختلفى خلق نمايد و حوادث متعدد هماهنگ و همسويى بيافريند و هماهنگى بين وقايع بگونه‌اى باشد كه مجموع آن به يك غرض معين ختم گردد.


خصوصيات شخصيتى قهرمان داستان‌هاى كتاب، تنها در زبان‌آورى، هنر بيان و فصاحت، حرص شديد در ثروت‌اندوزى و بكار بستن حيله‌هاى گوناگون براى گدايى و سركيسه نمودن افراد، محدود مى‌شود و در مجموع مقامه‌ها هيچ‌گونه پيشرفت و تنوعى در ويژگى‌هاى شخصيتى او حاصل نشده است؛ بنابراين هدف نویسنده در داستان‌هاى مقامات صرفاً بيان توانايى قهرمان در حيله گرى براى گدايى كردن است و همين سبک و قالب در بيشتر مقامه‌ها تكرار شده است.
خصوصيات شخصيتى قهرمان داستان‌هاى كتاب، تنها در زبان‌آورى، هنر بيان و فصاحت، حرص شديد در ثروت‌اندوزى و بكار بستن حيله‌هاى گوناگون براى گدايى و سركيسه نمودن افراد، محدود مى‌شود و در مجموع مقامه‌ها هيچ‌گونه پيشرفت و تنوعى در ويژگى‌هاى شخصيتى او حاصل نشده است؛ بنابراين هدف نویسنده در داستان‌هاى مقامات صرفاً بيان توانايى قهرمان در حيله گرى براى گدايى كردن است و همين سبک و قالب در بيشتر مقامه‌ها تكرار شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش