۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'مى پذ' به 'میپذ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
#استاد در مورد نتيجه كردارهاى مديران و كاركنان ادارهها چنين نوشته است: رئيس یک اداره يا معاونش و يا بالاخره هر كارمندى كه داراى ارباب رجوع است اگر بد باشند و با ارباب رجوع با خشونت و تكبر برخورد كنند، مردم این بدى را به حساب خود آنان نمىگذارند، بلكه به حساب انقلاب مىگذارند و اينجا است كه گناه بسيار بزرگ مىشود، كارمند و مديرى كه مىتواند در عرض چند دقيقه كار انسان گرفتارى را انجام دهد و نمىكند گناه بسيار بزرگى را مرتكب شده است. در روايات آمده است: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] شیعیان را در منى نصيحت مىكرد، فرمود: «اى شیعیان ما! اينقدر دل پيغمبر را نشكنيد، و ما را اذيت نكنيد» در این میان یکى از شیعیان بسيار تعجب كرد و از جا برخاست و عرض كرد: يا بن رسولالله، ما كى دل پيغمبر را شكستيم، كى شما را آزرديم؟ امام(ع) فرمودند: مگر تو نبودى كه ديروز بر مركب سوار بودى و شخصى بين راه مانده بود و گفت: من خستهام مرا نيز سوار كن و تو بىاعتنا ردّ شدى و با این كارت دل پيغمبر را شكستى!.<ref>همان، ص90 -91</ref> | #استاد در مورد نتيجه كردارهاى مديران و كاركنان ادارهها چنين نوشته است: رئيس یک اداره يا معاونش و يا بالاخره هر كارمندى كه داراى ارباب رجوع است اگر بد باشند و با ارباب رجوع با خشونت و تكبر برخورد كنند، مردم این بدى را به حساب خود آنان نمىگذارند، بلكه به حساب انقلاب مىگذارند و اينجا است كه گناه بسيار بزرگ مىشود، كارمند و مديرى كه مىتواند در عرض چند دقيقه كار انسان گرفتارى را انجام دهد و نمىكند گناه بسيار بزرگى را مرتكب شده است. در روايات آمده است: [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] شیعیان را در منى نصيحت مىكرد، فرمود: «اى شیعیان ما! اينقدر دل پيغمبر را نشكنيد، و ما را اذيت نكنيد» در این میان یکى از شیعیان بسيار تعجب كرد و از جا برخاست و عرض كرد: يا بن رسولالله، ما كى دل پيغمبر را شكستيم، كى شما را آزرديم؟ امام(ع) فرمودند: مگر تو نبودى كه ديروز بر مركب سوار بودى و شخصى بين راه مانده بود و گفت: من خستهام مرا نيز سوار كن و تو بىاعتنا ردّ شدى و با این كارت دل پيغمبر را شكستى!.<ref>همان، ص90 -91</ref> | ||
#نویسنده در مورد ارتباط خدمت و آرامش چنين نوشته است: خدمت به مردم از جنبههاى مختلفى برای آدمى مؤثر است، یکى از آن جنبهها آرامش روحى و روانى است؛ يعنى كسى كه در انديشه گرهگشايى از كار مردم است، وجدانش دائماً او را يارى مىكند و اکسیر آرامش را به او هديه مىدهد. همه مردم به دنبال كسب آرامشاند، اما راههاى آن را گم كردهاند، معمولاً در تكاپو هستند تا با پول و امكانات مادى آن را به دست آورند. روشن است كه رفاه، آسايش و خوشى مرهون پول و قدرت نيست، چه بسيار افرادى كه تمكن و قدرت و شخصيت و پول دارند اما به اندازهاى غم، غصه، دلهره و اضطراب خاطر و نگرانى آنان را احاطه كرده كه كه اگر مرگ خريدنى بود تمام هستى خود را مىدادند و آن را مىخريدند. عكسش را هم فراوان مىبينيم كه انسانى خانه و يا فرشى كه روى آن بنشيند ندارد اما با نشاط و روحيه است و طمأنينه و وقار دارد. از نظر قرآن، كسى رفاه و آسايش دارد كه امنيت دل دارد: ''' «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» '''.<ref>انعام/ 82</ref>كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالودهاند، آنان راست ايمنى و ايشان راه يافتگانند.<ref>همان، ص111- 112</ref> | #نویسنده در مورد ارتباط خدمت و آرامش چنين نوشته است: خدمت به مردم از جنبههاى مختلفى برای آدمى مؤثر است، یکى از آن جنبهها آرامش روحى و روانى است؛ يعنى كسى كه در انديشه گرهگشايى از كار مردم است، وجدانش دائماً او را يارى مىكند و اکسیر آرامش را به او هديه مىدهد. همه مردم به دنبال كسب آرامشاند، اما راههاى آن را گم كردهاند، معمولاً در تكاپو هستند تا با پول و امكانات مادى آن را به دست آورند. روشن است كه رفاه، آسايش و خوشى مرهون پول و قدرت نيست، چه بسيار افرادى كه تمكن و قدرت و شخصيت و پول دارند اما به اندازهاى غم، غصه، دلهره و اضطراب خاطر و نگرانى آنان را احاطه كرده كه كه اگر مرگ خريدنى بود تمام هستى خود را مىدادند و آن را مىخريدند. عكسش را هم فراوان مىبينيم كه انسانى خانه و يا فرشى كه روى آن بنشيند ندارد اما با نشاط و روحيه است و طمأنينه و وقار دارد. از نظر قرآن، كسى رفاه و آسايش دارد كه امنيت دل دارد: ''' «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» '''.<ref>انعام/ 82</ref>كسانى كه ايمان آورده و ايمان خود را به شرك نيالودهاند، آنان راست ايمنى و ايشان راه يافتگانند.<ref>همان، ص111- 112</ref> | ||
#نویسنده با يادآورى این نكته كه گناهان دو نوع است: یکى گناهانى كه مربوط به حق الله است و ديگرى مرتبط با حق الناس، در مورد گناهان مرتبط با حق الناس افزوده است كه این هم دو قسم است: یکى مربوط به مال مردم است كه گناهش بسيار بزرگ است به حدى كه بايد به خداوند پناه ببريم. در روايت آمده است كه در روز قيامت چهل نماز مقبول را به كسى مىدهند كه یک درهم از كسى طلب دارد و خداوند قسم خورده است كه: «به عزت و جلالم سوگند از مال مردم نخواهم گذشت». ديگرى هم مربوط به شخصيت و آبروى افراد است؛ يعنى گناهى است كه با آن آبروى یک فرد محترمى از بين رفته است؛ در این صورت توبه | #نویسنده با يادآورى این نكته كه گناهان دو نوع است: یکى گناهانى كه مربوط به حق الله است و ديگرى مرتبط با حق الناس، در مورد گناهان مرتبط با حق الناس افزوده است كه این هم دو قسم است: یکى مربوط به مال مردم است كه گناهش بسيار بزرگ است به حدى كه بايد به خداوند پناه ببريم. در روايت آمده است كه در روز قيامت چهل نماز مقبول را به كسى مىدهند كه یک درهم از كسى طلب دارد و خداوند قسم خورده است كه: «به عزت و جلالم سوگند از مال مردم نخواهم گذشت». ديگرى هم مربوط به شخصيت و آبروى افراد است؛ يعنى گناهى است كه با آن آبروى یک فرد محترمى از بين رفته است؛ در این صورت توبه هنگامیپذيرفته مىشود كه حلاليت بطلبيم و به هر صورت ممكن، آبرو و شخصيت او را اعاده نماييم. كاركنان ادارات بايد نیک بدانند كه با هر دو حق، بهویژه حقالناس، ارتباط دارند.<ref>ر.ک: همان، ص144- 149</ref> | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== |
ویرایش