۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مى دهد' به 'میدهد') |
جز (جایگزینی متن - 'مى شود' به 'میشود') |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =16457 | | کتابخانۀ دیجیتال نور =16457 | ||
| کتابخوان همراه نور =13816 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
#شارح درباره خطاى ديد، توضيح داده است كه يكى از شرايط احساس آن است كه شيئ مورد احساس به اندازهاى باشد كه قوّه مورد نظر بتواند آن را احساس كند و اگر چنين نباشد احساس به آن تعلق نمىگيرد مانند ذرات غبار پراكنده در هوا كه با آنكه موجود است ولى محسوس نيست و مثل صداهاى آهسته. و چون تغييرات و فراز و فرودهاى موجود در حركت آتشگيره چرخان كه شكل دايره را تشكيل میدهد؛ كمتر از مقدارى است كه براى حسّ كردن لازم است پس به ناچار محسوس واقع نمىشود (همان، ص 161). | #شارح درباره خطاى ديد، توضيح داده است كه يكى از شرايط احساس آن است كه شيئ مورد احساس به اندازهاى باشد كه قوّه مورد نظر بتواند آن را احساس كند و اگر چنين نباشد احساس به آن تعلق نمىگيرد مانند ذرات غبار پراكنده در هوا كه با آنكه موجود است ولى محسوس نيست و مثل صداهاى آهسته. و چون تغييرات و فراز و فرودهاى موجود در حركت آتشگيره چرخان كه شكل دايره را تشكيل میدهد؛ كمتر از مقدارى است كه براى حسّ كردن لازم است پس به ناچار محسوس واقع نمىشود (همان، ص 161). | ||
#شارح در بحث وصول به غايات اين نكته را يادآور شده است: بدان كه هر موجودى غايتى دارد تا برسد به انسان كامل كه منتهى به غاية الغايات مىشود و او خداى سبحان است. پس انسان، غايت در سير هر موجودى است همانطور كه سير انسان به سوى خداست و انسان، همان كسى است كه خداى سبحان، اشياء را براى او آفريده و او را براى خودش. و رسيدن به غايت به صورت اتحاد است همانطور كه روش صدرالمتألهين است و... (همان، ص 220- 221). | #شارح در بحث وصول به غايات اين نكته را يادآور شده است: بدان كه هر موجودى غايتى دارد تا برسد به انسان كامل كه منتهى به غاية الغايات مىشود و او خداى سبحان است. پس انسان، غايت در سير هر موجودى است همانطور كه سير انسان به سوى خداست و انسان، همان كسى است كه خداى سبحان، اشياء را براى او آفريده و او را براى خودش. و رسيدن به غايت به صورت اتحاد است همانطور كه روش صدرالمتألهين است و... (همان، ص 220- 221). | ||
#توضيحات شارح از نظر حجم بسيار متفاوت است و در كنار تبيينهاى تفصيلى، برخى از تعليقات بس كوتاه است بهطور مثال در مورد اين مصراع از منظومه: «فقراً على الغناء صبوراً ارتضى» نوشته است كه يعنى صابر فقر را بر غنا ترجيح مىدهد ولى راضى كسى است كه به هر آنچه به او عطا | #توضيحات شارح از نظر حجم بسيار متفاوت است و در كنار تبيينهاى تفصيلى، برخى از تعليقات بس كوتاه است بهطور مثال در مورد اين مصراع از منظومه: «فقراً على الغناء صبوراً ارتضى» نوشته است كه يعنى صابر فقر را بر غنا ترجيح مىدهد ولى راضى كسى است كه به هر آنچه به او عطا میشود رضايت دارد. و بعد اين شعر را افزوده است:{{شعر}}{{ب|''يكى درد و يكى درمان پسندد''|2=''يكى وصل و يكى هجران پسندد''}}{{ب|''من از درمان و درد و وصل هجران ''|2=''پسندم آنچه را جانان پسندد''}} | ||
#:{{پایان شعر}}(همان، ص 474). | #:{{پایان شعر}}(همان، ص 474). | ||
#شارح محترم در پايان كتاب شرححال تعداد 43 نفر از متكلمان و فيلسوفان را به صورت مختصر و به ترتيب زمانى ذكر كرده است. ايشان از ذيمقراطيس آغاز كرده و با سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] و فرفوريوس ادامه داده و بعد كسانى مانند [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] و حكيم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] را آورده و سرانجام [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] را معرفى كرده است (همان، ص 475- 483). ايشان درباره [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نوشته است كه در مورد مذهبش اختلاف است ولى به نظر من با توجه به نام خودش و اجدادش تشيع او آشكار مىشود و البته خدا داناست (همان، ص 476). هماو در مورد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] نوشته است كه وى نسبت به حكماى الهى قبل از خودش برترى داشت و مادر روزگار حكيمى همانند او نياورده است (همان، ص 481). | #شارح محترم در پايان كتاب شرححال تعداد 43 نفر از متكلمان و فيلسوفان را به صورت مختصر و به ترتيب زمانى ذكر كرده است. ايشان از ذيمقراطيس آغاز كرده و با سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] و فرفوريوس ادامه داده و بعد كسانى مانند [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] و حكيم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] را آورده و سرانجام [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] را معرفى كرده است (همان، ص 475- 483). ايشان درباره [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نوشته است كه در مورد مذهبش اختلاف است ولى به نظر من با توجه به نام خودش و اجدادش تشيع او آشكار مىشود و البته خدا داناست (همان، ص 476). هماو در مورد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] نوشته است كه وى نسبت به حكماى الهى قبل از خودش برترى داشت و مادر روزگار حكيمى همانند او نياورده است (همان، ص 481). |
ویرایش