۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هايي' به 'هایی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
سفرنامه شاردن از همان ابتدا شهرت و محبوبيّت زيادي در ميان اروپاييان پيدا كرد، چه در ميان عامّه كتابخوان كه اينك مايل به خواندن عجايب سرزمينهاي دور دست و افسانهاي مشرق زمين بودند و چه آنها كه نسبت به ويژگىهاي اقليمي و اوضاع اقتصادی و روابط اجتماعی ممالك ديگر كنجكاوي و دقت نظر بيشتري داشتند. مشاهدات [[شاردن، ژان|شاردن]] از بدو انتشار مورد نظر نويسندگاني؛ چون منتسكيو، گيبون، ولتر و رسو گرديد. مثلاً نظريه مشهور منتسكيو درمورد تأثير شرايط اقليمي بر طرز فكر و روابط اجتماعی جوامع، مطروح در آثاری؛ مانند نامههاي ايراني و روح القوانين، به گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] از ايران و هندوستان ارجاع دارد. گيبون نيز او را كنجكاوترين سيّاح دنياي جديد مىدانست. | سفرنامه شاردن از همان ابتدا شهرت و محبوبيّت زيادي در ميان اروپاييان پيدا كرد، چه در ميان عامّه كتابخوان كه اينك مايل به خواندن عجايب سرزمينهاي دور دست و افسانهاي مشرق زمين بودند و چه آنها كه نسبت به ويژگىهاي اقليمي و اوضاع اقتصادی و روابط اجتماعی ممالك ديگر كنجكاوي و دقت نظر بيشتري داشتند. مشاهدات [[شاردن، ژان|شاردن]] از بدو انتشار مورد نظر نويسندگاني؛ چون منتسكيو، گيبون، ولتر و رسو گرديد. مثلاً نظريه مشهور منتسكيو درمورد تأثير شرايط اقليمي بر طرز فكر و روابط اجتماعی جوامع، مطروح در آثاری؛ مانند نامههاي ايراني و روح القوانين، به گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] از ايران و هندوستان ارجاع دارد. گيبون نيز او را كنجكاوترين سيّاح دنياي جديد مىدانست. | ||
[[شاردن، ژان|شاردن]] خود برخی متون قديمی يوناني و رومي درباره ايران؛ از جمله آثار هرودوت و استرابورا را خوانده بود و نيز با آثار سياحان اروپايي پيش از خود هم آشنا بود و با ديدي انتقادي به نوشتههاي آنان درباره ايران | [[شاردن، ژان|شاردن]] خود برخی متون قديمی يوناني و رومي درباره ايران؛ از جمله آثار هرودوت و استرابورا را خوانده بود و نيز با آثار سياحان اروپايي پيش از خود هم آشنا بود و با ديدي انتقادي به نوشتههاي آنان درباره ايران مینگريست. | ||
گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] درباره راه و رسم زندگی مردم، آئين دربار، وضعيت اصناف، معماری و فضاي دروني منازل، محوطهسازی باغها، درختكاری و گياهشناسی (حتّي ثبت شيوههاي پيوند زدن درختان ميوه در ايران) و غيره، سواي اينكه از دقّت حرفهاي او در جواهرسازی كه پرداختن و توجّه به جزئيات را ايجاب مىكرد، سرچشمه مىگرفت، بيانگر جهان بيني عصر او نيز بود. [[شاردن، ژان|شاردن]] به تبع روحيه جستجوگر زمانه در پي كشف روابط مكنون در واقعيت پيرامون بود و هم از همين ديدگاه راه و روش ايرانيان را مىسنجيد و نقد مىكرد. مثلاً هر چند از طرفي ستايشگر ارجگزاري ايرانيان به علوم و دانشها و به فضلا و دانشمندان بود؛ ولي از سوي ديگر از گرايش آنها به كليّات و عدم پیروی از ضابطه مشخّص علمي خرده مىگرفت. به زعم [[شاردن، ژان|شاردن]] ايرانيان به جاي آنكه شاخهاي از علمي را گرفته و آن را گسترش بخشند، به دور باطل كلّىنگري و كلّىگويي در باب دانشها افتاده بودند، و يا اينكه آنها به خلق و خوي شخص دانشمند اهميت بيشتري مىدادند تا به ثمره واقعي دانش او. | گزارشات [[شاردن، ژان|شاردن]] درباره راه و رسم زندگی مردم، آئين دربار، وضعيت اصناف، معماری و فضاي دروني منازل، محوطهسازی باغها، درختكاری و گياهشناسی (حتّي ثبت شيوههاي پيوند زدن درختان ميوه در ايران) و غيره، سواي اينكه از دقّت حرفهاي او در جواهرسازی كه پرداختن و توجّه به جزئيات را ايجاب مىكرد، سرچشمه مىگرفت، بيانگر جهان بيني عصر او نيز بود. [[شاردن، ژان|شاردن]] به تبع روحيه جستجوگر زمانه در پي كشف روابط مكنون در واقعيت پيرامون بود و هم از همين ديدگاه راه و روش ايرانيان را مىسنجيد و نقد مىكرد. مثلاً هر چند از طرفي ستايشگر ارجگزاري ايرانيان به علوم و دانشها و به فضلا و دانشمندان بود؛ ولي از سوي ديگر از گرايش آنها به كليّات و عدم پیروی از ضابطه مشخّص علمي خرده مىگرفت. به زعم [[شاردن، ژان|شاردن]] ايرانيان به جاي آنكه شاخهاي از علمي را گرفته و آن را گسترش بخشند، به دور باطل كلّىنگري و كلّىگويي در باب دانشها افتاده بودند، و يا اينكه آنها به خلق و خوي شخص دانشمند اهميت بيشتري مىدادند تا به ثمره واقعي دانش او. | ||
| خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
وضع مدارس ايران به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] به همان روال گذشتهشان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز میكردند و در آنها از دانشهاي معاصر مغرب زمين خبري نبود. | وضع مدارس ايران به نظر [[شاردن، ژان|شاردن]] به همان روال گذشتهشان بود. بيشتر بر دروسي؛ مانند صرف و نحو، كلام، فلسفه، رياضيات، نجوم، طّب قديم و ادب عرب تمركز میكردند و در آنها از دانشهاي معاصر مغرب زمين خبري نبود. | ||
[[شاردن، ژان|شاردن]] بدون اينكه صريحاً داوري كند، مىنويسد كه در مدارس علمي ايران طلاّب در آن واحد مىكوشيدند تا چند موضوع جداگانه را فرا گيرند. مدرّسين نيز معمولاً انواع دانشهاي رايج در نظام فكري و آموزشي قديم را تدريس میكردند و گاه حتّي يك مدرّس همزمان «چهار تا پنج موضوع جداگانه» را به شاگردان مىآموخت؛ شيوههاي كه به گفته [[شاردن، ژان|شاردن]] هر چند در دنياي قديم مرسوم بود، در دنياي جديد جايي نداشت. بيشترين کتابهایی كه در مدارس تدريس مىشد؛ از جمله شامل آثار خواجه نصيرالدين طوسي در زمينه اخلاق، نوشتههاي اُلُغ بيگ و غياثالدين كاشاني در نجوم و رياضيات، و متون يعقوب [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] كَندي بود. در عين حال، آثار موجود در هر يك از بزرگترين كتابخانهها از "چهارصد جلد" تجاوز نمىكرد. به علّتگراني كار استنساخ نسخ چنداني از آثار موجود در دسترس نبود و تحقيق كم صورت مىگرفت. منشيان و رونويسان به كرّات نسخ مخدوشي از كتب و مراجع قدیمی تهيه میكردند و اين خود از تعجيل و از عدم اشراف و آگاهي آنها به موضوع سرچشمه | [[شاردن، ژان|شاردن]] بدون اينكه صريحاً داوري كند، مىنويسد كه در مدارس علمي ايران طلاّب در آن واحد مىكوشيدند تا چند موضوع جداگانه را فرا گيرند. مدرّسين نيز معمولاً انواع دانشهاي رايج در نظام فكري و آموزشي قديم را تدريس میكردند و گاه حتّي يك مدرّس همزمان «چهار تا پنج موضوع جداگانه» را به شاگردان مىآموخت؛ شيوههاي كه به گفته [[شاردن، ژان|شاردن]] هر چند در دنياي قديم مرسوم بود، در دنياي جديد جايي نداشت. بيشترين کتابهایی كه در مدارس تدريس مىشد؛ از جمله شامل آثار خواجه نصيرالدين طوسي در زمينه اخلاق، نوشتههاي اُلُغ بيگ و غياثالدين كاشاني در نجوم و رياضيات، و متون يعقوب [[ابن اسحاق، محمد|ابن اسحاق]] كَندي بود. در عين حال، آثار موجود در هر يك از بزرگترين كتابخانهها از "چهارصد جلد" تجاوز نمىكرد. به علّتگراني كار استنساخ نسخ چنداني از آثار موجود در دسترس نبود و تحقيق كم صورت مىگرفت. منشيان و رونويسان به كرّات نسخ مخدوشي از كتب و مراجع قدیمی تهيه میكردند و اين خود از تعجيل و از عدم اشراف و آگاهي آنها به موضوع سرچشمه میگرفت. چاپخانه در آن زمان در ايران پا نگرفت، یکی به خاطر پايبندي ايرانيان به سنّت و ديگر به خاطر اينكه شاه سليمان صفوي به آن رغبتي نداشت. پيداست كه مجموع اين عوامل، در زماني كوتاه، راه آموزش و گسترش دانشهاي جديد در ايران را از راهي كه اروپا به تازگي در آن گام گذاشته بود، جدا ساخت. همان طور كه فرير نشان مىدهد، یکی از نخستين جلوههاي اين جدايى را مىتوان در جهانبيني كلّي [[شاردن، ژان|شاردن]] و برداشت او از طرز فكر و نگرش ايرانيان در نيمه دوم قرن هفدهم سراغ نمود. | ||
== ويژگىها == | == ويژگىها == | ||
ویرایش